مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
پذیرش ربوبیت الله
بسم الله الرحمن الرحیم؛ قل أعوذ برب النّاس، ملک النّاس، اِله النّاس....
خداوند حکیم در این آیات، خود را پادشاه معرفی مینماید. ربّ به معنای مالک مدبّر است؛ کسی که با تدبیر بینهایتِ خود، انسان را تا مقام تشبّه به خویش ربوبیت میکند. انسانی به مقام خلیفه اللهی خواهد رسید که در برابر این مربی مقاومت نداشته و از دستورات او بیهیچ تکبّر و مقاومتی اطاعت نماید. این ربّ عظیم برای صعودِ انسانها به قلّه انسانیت، برای تمام اموراتِ او در شئونات پنجگانهاش برنامهریزی مینماید، به طوری که تمام ارتباطات او در تمام قوای وجودیاش (حسی، خیالی، وهمی، عقلی، فوق عقلی) قاعدهمند و اصولی میباشد.
اولین قدم برای حرکت در مسیر انسانی، کنترل تمام ورودیهای نفس در قوه حسیِ اوست. برای چنین کسی تمام خوردنیها، بوئیدنیها، شنیدنیها، دیدنیها، لمس کردنیها، گفتنیها و ... از چهارچوبِ مشخصی پیروی میکنند. فراموش نکنیم که اگر ورودیهای نفس در مرحله حس، حرام و ناپاک باشند، انسان به خیالات پاک موفق نخواهد شد. اما کنترل ورودیهای نفس در قوه حس، سبب تولید خیالات پاک و سالم میگردد. خیالِ پاک، عقلانیت انسان را روشن، قدرتمند و پاک میسازد و به این ترتیب، فوق عقل انسان قدرت گرفته و درهای غیب به سوی او باز خواهد شد. اکنون به آسانی درمییابیم که چرا روایات ما، عبادت را مشتمل بر دَه قسم دانستهاند و ۹ قسم آن را به کسب روزی حلال و طیب اختصاص دادهاند. بدون لقمه حلال، عبادتهای طولانی نیز فایدهای نخواهد داشت. اگر ارتباطات نفس کنترل گردد، خروجیهای آن نیز، پاک و قدرتمند خواهند بود.
پذیرش حاکمیت الله
مسئله بسیار اساسی و مهم در اسلام، حاکمیت قلب در انسانهاست (ملک الناس). در سوره ناس دقیقاً بعد از نام ربّ، نام ملک به میان آمده است. خداوند پادشاه انسانهاست، یعنی بر تمام مراتب وجود آنها، سلطنت دارد.
هر حاکمیت دیگری نیز در هر جای عالم باید تحت حاکمیت الله صورت گیرند.
پذیرش هر حاکمیت سیاسی که از سوی الله تأیید نشده باشد، رد نمودن حاکمیت الله و پذیرش حاکمیت طاغوت است. چرا که تخصص حاکمِ انسانها باید از سوی یک مرکز تخصص بالاتر تأیید گردد. بنابراین میتوان گفت که یا باید متخصص معصومی که مورد تأیید الله است، حاکم جامعه اسلامی باشد، یا حاکمی که متخصص معصوم او را تأیید نموده باشد حاکمیت آنان را به دست گیرد.
ولایت فقیه، اصلِ پذیرفته و ثابت شده در اسلام است. ولی فقیه که جانشین متخصص معصوم است و میتواند حاکیمت جامه اسلامی را به دست گیرد باید دارای چند شرط زیر باشد.
۱- فقیه باشد؛ در علم فقه به تخصص رسیده باشد و قادر به تصمیمگیری برای مسلمین در شرایط مختلف جامعه باشد.
۲- با تقوا باشد.
۳- قابلیت مدیریت داشته باشد.
۴- زمانشناس باشد.
۵- دنیاشناس باشد.
چنین کسی با این شرایط، حجّت معصومین بر انسانها بوده و باید از سوی مردم مورد اطاعت قرار گیرد. توانایی شناسایی چنین کسی تنها در محدوده قدرت مجتهدان دینی است. لذا مجلس خبرگان، توسط مجتهدانی اداره میشود که توانایی شناسایی رهبر جامعه اسلامی را دارا میباشند.
امام صادق «علیهالسلام» میفرمایند:
«لا یقبل الله، من العباد الأعمال الصالحه التی یعملونها، إذا تولّوا الإمام الجائر الذی لیس من الله تعالی»
اگر مردم امامی را انتخاب نمایند که خداوند او را تأیید ننموده است. هیچ یک از اعمال صالح آنها از سوی خدا پذیرفته نخواهد شد.
همانگونه که اسلام اجازه ازدواج با یک مرد ضعیف (از لحاظ انسانی) را به هیچ دختری با رشد انسانی خوب نداده است، حاکمیت جامعه اسلامی را نیز جز برای انسانِ قدرتمند و رشد یافتهای شایسته نمیداند. چرا که حاکمان جوامع قادر به تغییر شکلِ انسانیِ آن جامعه بوده و میتوانند آن را به ضعف بکشانند.
تنها کسانی قدرت افزایشِ سطح رشد انسانی یک جامعه را دارند که خود، انسانهایی رشد یافته بوده و از ارتباطات عمیقی با غیب برخوردار باشند. چنین کسانی به یقین، زمین را در زمان حاکمیت خود، از مظاهر الله پُر خواهند نمود، چرا که نفس خودشان پر از الله و مظاهر او میباشد.
امام باقر «علیهالسلام» میفرمایند:
هر کس دینداری خدای عزوجل را نماید، به وسیله عبادتی که خود را در آن به زحمت بیفکند، اما از امام و پیشوایی که خداوند او را معین کرده، پیروی نکند، تلاشش پذیرفته نشده و خود گمراه و سرگردان میباشد. خداوند اعمال او را مبغوض و دشمن داشته و حکایت او چونان گوسفندی است که چوپان و گله خود را گم کرده باشند.
پذیرش حاکمیت الله
پذیرش ولایت فقیه، وظیفه انسان در زمان غیبت امام زمان است. اما اکتفا به ولی فقیه و عدم تلاش برای حذف موانع ظهور، انسان را در گروه کسانی قرار خواهد داد که اعمال صالحشان پذیرفته نخواهد شد. همانگونه که امام خمینی «رحمه اله علیه» مسئولینی را که به فکر رفع موانع ظهور نیستند، خائن و خطرساز معرفی مینماید. علاوه بر این مردم نیز اگر به نوبه خود برای این هدف برنامهریزی، تلاش و دعای مضطرانه نداشته باشند، خائن و خطرساز خواهند بود. عدم توجه به یاری امام زمان «علیهالسلام»، در واقع بیخیالی نسبت به سعادت ابدی خودمان و سقوط در جهنم جاودانه است. عدم حرکت در مسیر امداد امام زمان، بر سرعت حرکت انسان به سوی جهنم میافزاید، حتی اگر انسان به ظاهر دیندار و با تقوا باشد.
کمی بیندیشیم؟ ما کجایِ این راهیم؟ آیا به فکر یاری او هستیم؟ آیا قدمی برای او برداشتهایم؟
ایشان، چقدر از فعالیتهای ما را به خود اختصاص دادهاند؟
چه سهمی از زندگی ما، متوجه یاری ایشان است؟ ...
کمی جدیتر بیندیشیم... به زودی در روزی که هیچ کس جز ما و اماممان نیست، باید چهره به چهره با او رو به رو شویم؟ آیا نگاه رضایت بخش او در آن لحظه، به تلاشِ تمام عمرما نمیارزد؟
یک نگاه او کافیست تا ما را به سعادتی جاودانه برساند...
کمی جدّیتر بیندیشیم...
برگرفته از سلسله مباحث خانواده آسمانی ، استاد محمد شجاعی
کلیدواژه ها:
آثار استاد
سلام و درود بر جناب دکتر شجاعی سرلاز واقعی امام خامنه ای و امام زمان عج الله من ایشان را خیلی دوست دارم و از بیانات ایشان در بین دوستان استفاده می کنم یه بار یکی از دوست به من گفت که زندکین را مدعون ایشان می باشد