مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
ظلم به نفس یعنی معصیت کردن و مقاومت در برابر احکام و دستورات دین که هر چه این مقاومت در وجود انسان بیشتر باشد، دودش به چشم خود او می رود و رشدی هم نخواهد داشت.
ظلم به نفس موجب می شود انسان در لحظه تولد کم بیاورد، یعنی شروع حیات جاودانه اش غم انگیز خواهد بود.
از ابوذر (علیهالرحمه) پرسیدند: چرا از مردن می ترسیم؟ فرمود: برای این که شما آخرتتان را خراب کردید. کسی که بداند بعد از وفات، چهارده معصوم و بهشت منتظرش هستند، آیا او از مرگ میترسد؟ محال است که بترسد و مشتاقانه انتظار چنین لحظهای را میکشد.
کسی که درست زندگی میکند، زندگی ابدی اش آباد است و با خوشحالی از مرگ استقبال میکند. مثل کسانی که مستاجرند و برای خانه دار شدن به حساب شرکت یا سازمانی پولی واریز میکنند تا برایشان خانهای بسازند. هر روز پیگیر میشوند تا ببیند چقدر از خانه ساخته شده. از طرفی هم نقشه میریزند که چه جور فرش، مبلمان و لوستری بخرد یا برای آشپزخانه چه جور کابینتی تهیه کنند و... دائما نقشه میریزند. همیشه اشتیاق دارند تا زودتر در آن خانه ای که خودشان ساخته اند، برود.
کسی که از وفات بدش میآید، برای این است که کاری برای آن جا نمیکند. عمر، جوانی و استعدادهایش صرف کمالات دنیایی شده و وقتی را برای آخرت قرار نداده تا آن جا را آباد کند یا انسی بگیرد.
با رعایت دستورات دینی از ظلم به نفس جلوگیری کنید
امام علی (علیهالسلام) میفرماید، ظلم به نفس یعنی این: «ظَلَمَ نفسَهُ مَن عَصَى اللّهَ وَ أطاعَ الشَّیطانَ= هركس خدا را نافرمانى و شیطان را فرمانبرى كند، به خود ستم كرده است». دستورات الهی همه برای این است که انسان با رعایت آنها به قدرت، شادی، آرامش، شباهت به خدا و خانواده آسمانی و بهشت پیدا کند.
دستورات دین نیامده که شما را محدود و اذیت تان کند و به شما سختی و مشقت بدهد. تکالیفی که ما فکر میکنیم سخت هستند، همه برای بخش حیوانی و جنسی ماست. بخش اصلی نیست. چون بخش اصلی همیشه شاد و آرام است. مثلاً نماز، روزه، حجاب، زکات، خمس، حج، جهاد، همه اینها مربوط به بخش های جنسی و حیوانی هستند که با رعایت آنها بخش «فوق عقل» انسان به لذت و قدرت خودش می رسد.
شعار دین، آزادی است. قرآن میفرماید: «وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی كَانَتْ عَلَیْهِمْ[1]= و بارهای سنگین ، و زنجیرهایی را که بر آنها بود ( از دوش و گردنشان ) بر می دارد». پیغمبر آمد تا انسان را نجات دهد. ولی ما چون انس به این دنیای خاکی داریم، نمیتوانیم دستوارت دین را به راحتی عمل کنیم.
رعایت دستورات دین، برای کسی که طبیعت گراست و بخش حیوانی اش بر او غلبه دارد، سخت است. در مقابل کسی که بخش انسانی اش قوی است، او همه چیز را به راحتی می پذیرد.
گناه کردن به خدا لطمه نمی زند، «وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ[2]= و اینها به ما ستم نکردند بلکه به خودشان ستم می کردند». به عنوان مثال، وقتی شما نزد استاد میروید، رفتی تا دستورالعملی برایتان بنویسد. اگر به این برنامه که استاد برایتان نوشته، رعایت نکنید، به استاد صدمه میزنید یا به خودتان؟ به خودتان. برای همین هم امام رضا (علیهالسلام) فرمود: «واجب یعنی مفید و حرام یعنی مضر»، یعنی هر چه برای شما مفید است، خدا واجب کرده و هرچیزی هم که حرام است، برای شما ضرر دارد.
حال یک نفر سوال کند: آدم هایی که دستوارت الهی را رعایت نمیکنند، چه ضرری دیده اند؟ برخی فکر میکنند ضرر باید در جنبهی حیوانی و ظاهری باشد، در حالی که این طور نیست. کسی که زیر بار دستورات دین نمیرود، بخش انسانیاش متوقف است و در حال سقط شدن است. ضررش به نفس خودش برمی گردد که هر روز غصه دارتر، افسرده تر، پژمرده تر و ضعیفتر میشود. ولی وقتی که تن به قانون الهی دادید، ولو بخش های زمینی و حیوانی ات اذیت شوند، روح، آزادی و قدرت پیدا می کند.
در ادامه روایت حضرت فرمودند: «وَ أطاعَ الشَّیطانَ= و شیطان را اطاعت کند». هر بلا و مصیبتی که در زندگی به سرمان می آید، برای این است که از خدا و معنویت دوریم.
خدا انسان را مختار آفریده، یعنی می تواند دستورات را رعایت کند یا نکند. ارزش و بهای کار انسان، بهشت و بالاتر از بهشت است. چون مختار است، یعنی با اختیار خود، بهشت و بالاتر از بهشت را انتخاب میکند و می خرد. پس حالا که مختار است، امتحان هایش شروع می شود.
یکی از موارد امتحان الهی، شیطان است. خدا به شیطان قدرت نداده که انسان را وادار به کاری کند. اصلاً این طور نیست. چون قرآن میفرماید: «إِنَّ كَیْدَ الشَّیْطَانِ كَانَ ضَعِیفًا[3] = مکر و سیاست شیطان بسیار سست و ضعیف است». پیامهای شیطان در حد پیشنهاد و وسوسه است. برای همین در روز قیامت وقتی انسانها شیطان را لعنت میکنند، شیطان میگوید: خودتان را لعنت کنید، من که روی شما تسلطی نداشتم، من فقط «دَعَوتُکم[4]= دعوت تان کردم». خودتان اجابتم کردید و از وسوسهام خوشتان آمد. ولی کسی که با شیطان کاری ندارد، دعوت هایش را میفهمد و عمل نمیکند .
پیامهای شیطان در مقابل پیام الله کاملاً مشخص است. پیام هایی که جنسشان؛ غم و غصه، اضطراب، پوچی، ناامیدی، دعوا، درگیری و خشونت است، همه از ناحیه شیطان است.
قرآن می فرماید: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْكُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ[5] = اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شیطان را مپرستید». همه ما با خدا عهد بستیم و قول دادیم که شیطان را تبعیت نکنیم. این عهد، عهد فطری و عقلی است. نامش «عهد الست» است. همان که خداوند فرمود: الست بربکم قالوا بلی= آیا من پروردگارتان نیستم؟ همه گفتند بله.» این عهد حاکی از قول انسان در تبعیت از اوامر الهیست.
عقل پیغمبر خداست. حتی از پیامبر بیرونی هم مهمتر است. اگر عقل نباشد، پیامبر بیرونی هم برای ما پیامی نخواهد داشت. مخاطب پیامبران، عقل بشر است. اگر عقل نداشته باشید یا ضعیف باشد، در مقابل دستورات پیغمبر مقاومت میکند. عقل است که خدا را شناسایی می کند، پیغمبر را شناسایی میکند، نفس را می شناسد و بعد می گوید که من باید تبعیت کنم تا به مثل اعلی برسم.
حضرت می فرماید:«أعقَلُكُم أطوَعُكُم= عاقل ترین شما، مطیع ترین شماست». در این جامعه کسی فهمیده تر، باشعورتر و عاقلتر است که بیشتر مطیع خدا باشد. هر چه دستورات دینی را سبک بشمارید، بی شعوری و بی عقلی حاکمیت پیدا میکند.
کسی که دین را مسخره میکند یا سبک بشمارد؛ نهایت بی شعوری، بیعقلی و نفهمی اوست. نمیفهمد با خودش چه کار میکند. مثل کسی که دستورات پزشک را رعایت نمیکند. این هم نشان از بی عقلی اوست.
اطاعت شیطان یعنی غصه خوردن درپی دارد. هر کس به حوادث دنیایی و زندگیاش غصه میخورد، اطاعت شیطان را کرده.
در آیهای دیگر میفرماید: «الشَّیطانُ یَعِدُكُمُ الفَقرَ وَیَأمُرُكُم بِالفَحشاءِ[6]= شیطان شما را وعده فقر و تنگدستی می دهد و به فحشا و منکر امر میکند».
«یَعِدُكُمُ الفَقرَ» یعنی انفاق نکن، دیگران را دوست نداشته باش، برای دیگران خرج نکن، خودت کم می آوری. چنین پیامدهائی انسان را ذلیل میکند، روح را منقبض و نابود میکند. هر چیزی که ما را از انبساط، قدرت و رشد معنوی باز بدارد، پیام شیطانی دارد.
باز قرآن میفرماید: «إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا[7]= همیشه نجوا و راز گفتن از شیطان است که میخواهد مؤمنان را دلتنگ و پریشان خاطر کند». مؤمن زیرک هیچ وقت دست از شادی برنمی دارد. هر اتفاقی که در زندگی اش بیفتد، به او اضطراب و ناراحتی و دلشوره نمی دهد و خرابش نمی کند.
یکی دیگر از پیام های شیطانی، وسواس است. کسی که وسواس دارد، در حقیقت معصیت خدا را کرده و عبد شیطان است. چون دین به ما می گوید دوبار آب بریز. ولی فرد وسواسی می گوید نه به دلم نچسبید. سه بار آب می ریزم.
بنابراین، اگر می خواهی رشد کنی و شاد و آرام باشی و زندگی خوبی داشته باشی، هر چه خدا می گوید، بگو: «چشم» تا هم زندگی دنیایی ات خوب باشد و هم زندگی آخرتی ات، اما انسان چون نگاه به خودش اشتباه و وارونه است، هم دنیایش را خراب می کند و هم آخرتش را. این ظلم به نفس است. پس ظلم به نفس یعنی سر کار گذاشتن خودت، معطل نگه داشتن خودت.
دستورات دین پل انسان برای تشبه به الله و اهل بیت است
خداوند تبارک و تعالی انسان را برای هدف بسیار والایی آفریده است که باید خود را برای آن آماده کند. همان طور که جنین در رحم مادر کار جدی اش آماده شدن برای ورود به دنیاست که بی نهایت زیباتر، کامل تر، پیشرفته تر و بزرگتر از رحم مادر است، آمدن انسان هم به دنیا در جهت آماده شدن برای حیات آخرت و ابدی اوست. زندگی دنیا اصالتی ندارد. فقط آن چیزی که به درد می خورد، این است که خود را برای آن حیات جاودانه آماده کند. این آمادگی همان سازندگی و قدرت نفس است که باید بتواند از لحظه به لحظه عمرش اسماء الهی را جذب کند، و گرنه سایر فعالیت ها و حرکت های انسان بازی و تلف کردن عمر است. بنابراین، هدف از خلقت انسان، تشبه به الله و خانواده آسمانی اش است. پس انسان باید همیشه توانایی اش را زیاد کند. این سیری که بخواهد ما را به آن اسم برساند، سیر تخصصی است، یعنی خداوند با قرار دادن قوانین و انتخاب آنها زمینه شبیه شدن ما به خودش و اهل بیت را در ما ایجاد می کند. حالا هر چقدر این قوانین بهتر و دقیق تر رعایت شود، شباهت ما به الله و خانواده آسمانی مان بیشتر است.
دین در سه شاخهی شریعت، اخلاق و احکام به ما توانایی، راهکار و قدرتهایی میدهد که در رحم دنیا به اختیار خودمان بتوانیم شباهت به الله و خانواده آسمانی پیدا کنیم، یعنی شکل انسانی. انبیا، ائمه، قرآن و اولیاء هم راهنمائی ما هستند و هم میتوانند به ما کمک کنند، ولی شرطش تبعیت است.
تبعیت از مجموعهی آن قوانین که به نام دین نامیده می شود. هر چه تبعیت کنید، شباهت به الله بیشتر می شود و هر چه مقاومت، لجبازی و عناد، زیر بار نرفتن، پشت گوش انداختن، تنبلی و بی حوصلگی ما نسبت به قوانین الهی بیشتر باشد، دنیای تلخ و آسیب پذیرتری خواهیم داشت و آخرت را هم از دست می دهیم. مثل جنینی که در رحم مادر آسیب دیده، وقتی که به دنیا می آید، دیگر سالم نیست و نمی تواند از دنیا لذتی ببرد.
از این رو، ما باید محکم به قوانین الهی بچسبیم، مرجع تقلید داشته باشیم . بالاتر از آن، دستورات اخلاقی را رعایت کنیم و بالاتر از آن نیز مسائل اعتقادی را قوی کنیم تا شبیه شدن به خانواده آسمانی در ما فراهم شود یا حداقل بهشتی شویم. چون اگر کسی به بهشت متولد نشود، جهنمی است. پس هر چه سطح اطاعت ما بیشتر باشد، سرعت و قدرت ما در رسیدن به هدف خلقتمان بیشتر می شود. نتیجه این می شود که انسان در دنیا از شادی و آرامش و لذت بیشتری برخوردار خواهد بود. تولدش نیز تولد فوق العاده زیبائی خواهد شد. ولی کسانی که تخلف از این دستورات می کنند، یعنی اهل معصیت هستند، با هر کدام از احکام دین روبرو می شوند، بخشی از آن را ندید می گیرند. مثلا در بحث حجاب، نصفش را رعایت می کند و نصفش را بی خیال می شود. پس به هر میزانی که تخلف و معصیت از احکام الهی در انسان باشد، سرعتش کند و ناخالصی اش بیشتر می شود.
اخلاق/وهم/ظلم/شیطان/عقل/نسبت
[1] . سوره اعراف/آیه 157.
[2] . سوره بقره/آیه 57.
[3] . سوره نساء/آیه 76.
[4] . سوره ابراهیم/آیه 22.
[5] . سوره یس/آیه 66.
[6] . سوره بقره/آیه 268.
[7] . سوره مجادله/آیه 10.
کلیدواژه ها:
آثار استاد