مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
همه اصحاب عاشورا آمده بودند که ثابت کنند برای آنها هیچ کس جز خدا، اِله نیست. آنها هدفی غیر از خدا نداشتند. روز عاشورا تفسیر «لا اله الا الله» است. این یعنی امام حسین (علیه السلام) به عشق خداوند تبارک و تعالی این حرکت را انجام داد.
اگر بخواهیم یک تحلیل درستی از واقعه عاشورا داشته باشیم، همانطور که بسیاری از بزرگان دین فرمودند: عاشورا تفسیر یک جمله است. آن هم ذکر «لا اله الا الله» است. یعنی برای انسان معشوقی و دلبری جز کمال مطلق، هستی مطلق، زیبایی مطلق، علم مطلق، مهربانی مطلق، «الله» وجود ندارد. این سنگ بنای حرکت و بعثت همه انبیا است. همه انبیاء آمدند تا به انسان بگویند که تو از روح خدا دمیده شدهای. تو یک موجود زمینی نیستی. تو فقط یک زن یا مرد نیستی. زنانگی و مردانگی ات و جنبههای زمینی برای همین زمین است که به تو داده شده است. تو یک سابقه قبل از زمین و قبل از عالم ماده داری و یک حقیقت جاودانه از روح خدا هستی. آنچه که شایسته و سزاوار توست، فقط یک موجود است و آن خداوند تبارک و تعالی است. تو الهی غیر از الله نداری. دلبر و معشوق و آرمان و هدفی برای تو وجود ندارد، جز کمال مطلق. آرمانهای دیگری که در زمین به دنبال آنها هستی. مثل خانواده، ریاست، مقام، ثروت، علم، مسائل دیگر، اینها مربوط به زمین و جنبههای غیرانسانی تو است.
خاندان امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا آمدند تا در این عشقبازی، بسیار بسیار قدرتمند باشند. از آن بچه ۶ ماهه تا پیر 80 سالهشان همه عشقباز، دلداده و صاحبدل بودند.
صاحبدلی کار هر کسی نیست. انسان باید از قلبش مراقبت کند که جز الله به عنوان معشوق اصلی اش که مرکز و منشأ شادی، آرامش، قدرت و حرکت است، کسی غیر از او در دلش نیاید.
کسانی که در عاشورا بودند، همه صاحبدل بودند. دل برایشان بسیار محترم بود. این درک که انسان جز الله، معشوق و دلداری ندارد و هر چیز غیر از آن دل بدهد باخته و ضرر و خسران کرده، خیلی مهم است. این، بعدها برایش مایه غم و غصه و حسرت میشود. این همان فهم اصلی است که هر انسانی باید آن را پیدا کند. یعنی باید انسان به این باور و بینش برسد که کم کم در طول مسیر عمرش، بتواند این مالکیت را به دست بیاورد.
بنابراین، در عاشورا آن چیزی که بیش از هر چیز دیگری ظهور دارد، عشق به الله است. همه اصحاب عاشورا آمده بودند که ثابت کنند و نشان بدهند که برای آنها هیچ کس جز خدا، اِله نیست. آنها هدفی غیر از خدا ندارند. این یک عشق است که در عاشورا ظهور میکند.
گاهی انسان دنبال گمشدهای میگردد تا بداند که اساساً ماجرای اهمیت محرم و صفر و اربعین از کجا ناشی میشود؟ این عظمتی که تمام عالم را گرفته، حتی غیرمسلمانان را توانسته تسخیر کند، از کجا آمده که ماندگار شده است؟ چطور یهودیان، مسیحیان، صابئی ها، بوداییها، عاشق امام حسین (علیه السلام) هستند و برای امام حسین (علیه السلام) عزاداری میکنند و برای اربعینش آن مسیر را طی میکنند؟
امام حسین (علیه السلام) عشق انسانی را به ظهور گذاشت تا همه عاشق او شدند. این هم قاعده است. «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا[1]= قطعاً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، به زودی [خدای] رحمان برای آنان [در دل ها] محبتی قرار خواهد داد» او همه چیزش را در راه خدا داد. خدا همه دنیا را عاشق او کرد. عشقهای دیگری هم در عاشورا ظهور داشت.
حرکت امام حسین (علیه السلام)، فرهنگ عشق به انسانیت است
دومین عشقی که در عاشورا ظهور داشت و ما باید از آن درس بزرگی بگیریم، عشق به انسانیت است. امام حسین (علیه السلام) درست است برای خدا میآید، اما وقتی میخواهد هدفش را بیان کند، میگوید که من آمدم مردم را نجات بدهم. من آمدم مردم را هدایت بکنم. «أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ= مى خواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم»، این عشق به مردم، عشق جاودانه، عشق ابدی، عشق پاک، عشق حقیقی به مردم فوقالعاده مهم است. خاندان امام حسین (علیه السلام) که از مدینه راه میافتند و آن همه مصیبت میکشند در بین راه تا کربلا و از کربلا آن همه مصائب بیسابقه کمرشکن، که این مصیبت در تاریخ بینظیر است، ولی آنها آن را تحمل میکنند، آمدند که محصول کارشان نجات و هدایت انسانها باشد. اگر مجالس امام حسین (علیه السلام) نبود، دینی باقی نمیماند که بخواهد هدایتی برقرار بشود. از این رو، این عشق ابدی به انسانها را عشق بیمنت، عشق بیشکایت را ما باید برای هدایت همه انسانها پیدا کنیم.
ما باید برای هدایت انسانها سرمایهگذاری کنیم. متاسفانه ما برای فرزندان مان حاضر نیستیم به خاطر اینکه یک موقعی فرزندان مان منحرف نشوند و در دام شیطان قرار نگیرند، از حقوق خودمان بگذریم.
درس بزرگی که باید از عاشورا و از حرکت امام حسین (علیه السّلام) بگیریم، دریافت عشقهای بسیار پاک است. اما اینکه حواسمان نباشد که امام حسین (علیه السلام) برای چی آمد؟ هدفش چه بود؟ عشق به الله را نبینیم. عشق به انسانها را نبینیم. عشق به دین را نبینیم و فقط برویم بنشینیم گریه کنیم، فایده ای ندارد.
عزای امام حسین (علیه السلام) از وسیله بودن به هدف تبدیل شد. یعنی ما باید هیئت داشته باشیم، باید هیئت بزنیم، باید شام و ناهار بدهیم، باید دسته راه بیندازیم، باید این کارها را بکنیم. اینها خودش یک هدف شدند. درحالی که اینها هدف نیستند. بلکه اقامه عزا یک وسیله برای اهداف امام حسین (علیه السلام) و برای ترویج «لا اله الا الله» است. نه اینکه امام حسین (علیه السلام) بیاید جای خدا را برای ما بگیرد.
برای خیلی ها امام حسین (علیه السلام) و اهل بیت از خدا مهمتر است. عشق و معرفت شان به اهل بیت از عشق و معرفت شان به خدا بیشتر میشود. برای همین عزاداری برایشان اصالت پیدا میکند و دیگر وسیله نیست. از این رو، در عزاداری انواع معصیتها و بداخلاقی ها را میکنند، بیادبی میکنند، چشم و همچشمی میکنند، رقابت های بیجا میکنند، حسادت میکنند، دعوا راه میاندازند، این چه عزاداری است؟
مهمترین پیام امام حسین (علیه السلام)، عشق به خداست
مهمترین عمل در روز عاشورا این است که تو بنشینی و هزار بار سوره توحید را بخوانی. زیرا توحید، بالاترین ذکر روز عاشورا بود که همان «لا اله الا الله» است. اگر این کار را بکنی، یعنی تو پیام امام حسین (علیه السلام) را گرفته ای. اگر کسی اقامه عزا کرد و در اقامه عزا بیشتر عاشق الله شد و به توحید بیشتری رسید و عاشق مردم شد و مردم را طور دیگری و نه به خاطر خودش دوست داشت، بلکه به خاطر الله دوست داشت، این یعنی پیام امام حسین (علیه السلام) را گرفته است.
آدمی که عاشق انسانهاست، مثل خاندان امام حسین (علیه السلام) از خودش میگذرد تا محیط خانواده محیط گرم و شادی باشد. چون عشق به انسان ها دارد. خودشیفتگی و خودخواهی ندارد. با هیچ کس مشکلی ندارد، با هیچ کس دعوایی ندارد، این عشقها یادمان نرود.
عشق به خودمان، یعنی حرمت آن روحی که خدا به تو داده را داشته باشی، قیمت خودت را داشته باشی، حواست باشد که تو چقدر عزیز هستی، چقدر مهم هستی. حواست باشد که حیف است برای دنیا غصه بخوری. حیف است که برای دنیا عصبانی بشوی. حیف است که برای دنیا پژمرده بشوی. انسان وقتی به قیمت خودش پی برد و عاشق خودش شد، دیگر حیا میکند از اینکه بخواهد زودرنج و حساس و عصبی باشد و بر سر مسائل دنیایی با کسی دعوا بکند.
عشق به خود، باعث میشود انسان از خودش مراقبت کند. بگوید من اگر برای فلان مورد غصه بخورم و ناراحت بشوم و دلخوری ایجاد کنم و وحدت را بهم بزنم و حیثیت خودم را از بین بردم، خودم از رشد و سعادت میافتم.
عشق به خود، یعنی خود الهی. یعنی خود آسمانی ات، خود بهشتی ات را بیشتر از خود زمینیات، خود زنانهات، خود مردانهات، خود جنسیات، در نظر بگیری.
سیدالشهداء هر چه شأن غیرالهی داشت، همه را در عاشورا گذاشت. به تمام آن شأنها توهین شد. ولی به خاطر اسلام و به خاطر خدا، همه را داد.
پس ما این عشق های بزرگ را باید از محرم و صفر برای خودمان ایجاد کنیم: «عشق به الله، عشق به اهل بیت و دین، عشق به انسانها» تمام محرم و صفر عشقبازی است. ظاهرش غم و مشکی پوشیدن است، اما باطنش سرور و شادی مؤمنین است.
امامت/ امام حسین (علیه السلام)
[1] . سوره مریم، آیه 96.
قا/220
کلیدواژه ها:
آثار استاد