مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
اگر سبک زندگی، فعل و انفعال فرد را در محیط زندگی او نشان می دهد كه اصلی انسجام بخش بر آن حاكم است و عرصه ای از زندگی را تحت پوشش دارد؛ سبک زندگی فطری مجموعه رفتارها و کنش هایی است که مبتنی بر ارزشهای فطری انسان بنا شده است تا گام به گام در مسیر سعادت و تعالی قرار بگیرد. از این رو، این طرز تلقی از سبک زندگی ریشه ای عمیق در وجود و هویت حقیقی آدمی دارد که بر اغراض، نیات، معانی و تفاسیر فرد از زندگی و حیات سایه می افکند و زندگی روزمره او را معنایی متعالی می بخشد و انسان را از روزمرگی خسته کننده و تکرار مکررات نجات می دهد به نحوی که لحظه به لحظه حیات در حال نو شدن و صیرورت وجودی است.
در این سبک، ظواهر و روبناهای زندگی (مانند شیوه پوشش، تنوع غذایی، نوع خودرو، سبک معماری منزل، میزان و تنوع مصرف، انواع سرگرمی و نیز رفتارهای اجتماعی مانند عادات و رسوم، شیوه برخورد و سخن گفتن، شیوه برپایی مراسم و جشنها و بسیاری از موارد دیگر) نیز با فطرت هماهنگ می شوند و سمت و سوی حیات آدمی را فطری می کنند لذا انسان دچار تضاد درونی و پارادوکس دنیا و آخرت؛ لذت و حکمت؛ شهوت و معنویت و معیشت و ابدیت نخواهد شد. زندگی فطری در تعادل و تعامل سالم جنبه زمینی(ناسوتی) انسان با بعد ملکوتی و فرشته خویی او شکل می گیرد و رشد و شکوفایی همه جانبه و نه کاریکاتوری بر زندگی انسان سایه می افکند. یعنی همه ابعاد وجودی انسان و همه قوای آن به میزان ضروری و لازم یکدیگر را برای رساندن به سعادت یاری می رسانند.
در مقابل سبک زندگی فطری، سبک زندگی برآمده از تبلیغات بازار و مد یا بر اساس نیازهای کاذب یا درجه دو انسانی است که به به رشد و شکوفایی کاریکاتوری انسان چشم دوخته است رشدی که بر پایه تضاد درون و بیرون؛ پارادوکس دنیا و آخرت و جدایی شهوت و معنویت شکل گرفته است.
بنابراین فطرت، نور افکن زندگی است که با محوریت ارزشهای فطری سبک زندگی فطری شکل می گیرد که رو به تعالی و سعادت دارد.
اسلام به عنوان کامل ترین مکتب زندگی، جامع ترین و در عین حال زیباترین سبک زندگی را که مطابق با خواست فطری بشر نیز میباشد، مطرح کرده و برای تمامی جزئیات زندگی فردی و اجتماعی براساس زیر بنای فطری و وجودی انسان دستورالعمل ارائه نموده است. از جمله این ساحت ها میتوان به موارد سیمای ظاهر، نحوه سکونت و محل آن، کار، خودرو، کالاهای مصرفی، خوراک، ارتباط زن و مرد، روابط اجتماعی و موارد بسیار دیگر اشاره کرد که همگی در یک مسیر هماهنگ شکل گرفته اند.
یکی از عرفای اسلامی می نویسد:
«خدای تعالی جمله ارواح را در عالم، در اصل فطرت پاک و مطهّر آفریده است؛ اما چون به این عالم سِفلی به طلب کمال آمدند، بعضی به این عالم فریفته شدند و در راه بماندند و این فریفته شدن معلول تربیت ناروا است چنانچه رسول الله (ص) فرمود: کل مولود یولد علی فطرته فابواه یهوّدانه و بنصّرانه و بمجّسانه»(الانسان الکامل، عزیزالدین نسفی، ص60)
9. براساس همین پایه نظری، گنجینه های حدیثی و ادبیات علمی و هنری اسلامی مشحون از فرهنگ غنی برای ترسیم زندگی فطری است با نگاهی به سیاست نامه ها، مکاتبات اخلاقی، دیوانهای اشعار و مجموعه نثرهای ادیبانه ایران اسلامی نشانه های فراوان سبک زندگی فطری بر پایه حکمت و اشراق خود نمایی می کند.
لذا سبک زندگی برآمده از ادبیات غنی ایرانی - اسلامی بر اساس مبنای فطری آن توجه به غربت نفس، مفتوح بودن باب ملکوت، تعادل و اعتدال، خو شناسی، تقویت اندیشه، تقید شرعی، دلسوز و غمخوار مردم بودن، صلح طلبی، عدالت خواهی و در نهایت وصال و لقاء باریتعالی از جمله ملاک¬ها و معیارهای سبک زندگی اسلامی است.
چو سرو سنبله بالا روش باش بنفشه وار سوی پست منگر
10. بنابراین راهکار عملی و اصلی در تبیین سبک زندگی فطری، تقویت فطرت است تا آنکه با زدودن موانع، نو او بر افکار، نیات و رفتارهای انسان سایه افکند و در پرتو نور الهی آن زندگی خداگونه ای را رقم زد. از این رو توجه به تربیت – به معنای شکوفایی فطرت- امری مهم و ضروری در تعیین سبک زندگی است و این وظیفه محدود به دوره ای خاص نیست بلکه از پیش از تولد آغاز می شود. نتایج مطالعات حكایت از آن دارند كه سبك زندگی افراد تنها به آموختنیهای دوران رشد آنها ارتباط ندارد، بلكه عملكرد مادران باردار در دوران جنینی كودك، رفتارهای پدر و محیط پیرامونی بر نحوه سبك زندگی تاثیرگذار است.
و از سوی دیگر با تمرکز بر آموزش و پرورش به ویژه پرورش فطری افراد، حس حق طلبی، مطلق خواهی و زیبایی دوستی را در کودک افزایش داد تا مسیر آینده زندگی خود را براساس نور فطرت بنا نماید.
ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی وان گه برو که رستی از نیستی و هستی
گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو هر قبله ای که بینی بهتر ز خودپرستی
با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش بیماری اندر این ره بهتر ز تندرستی
در مذهب طریقت خامی نشان کفر است آری طریق دولت چالاکی است و چستی
تا فضل و عقل بینی بی معرفت نشینی یک نکته ات بگویم خود را مبین که رستی
در آستان جانان از آسمان میندیش کز اوج سربلندی افتی به خاک پستی
خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد سهل است تلخی می در جنب ذوق مستی
صوفی پیاله پیما حافظ قرابه پرهیز ای کوته آستینان تا کی درازدستی
کلیدواژه ها:
آثار استاد