مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
اگر دارایی کمتری داشته باشید، حرص کمتری پیدا خواهید کرد و از طرفی هر چه داراییهایتان بیشتر، حرصتان نیز بیشتر میشود. پس برای اینکه دارائی دنیا موجب حرص و آزمندی انسان نشود، بهتر است زهد بورزد تا از خطرات دنیاطلبی درامان بماند.
در این جلسه، روایتهای مربوط به معنای زهد، ضرورت، جایگاه و نسبتش با نفس خودمان را عرض خواهیم کرد.
اولین روایت از وجود مقدس امام صادق علیهالسلام است که فرمودند: «مَا فَتَحَ اللهُ عَلَى عَبْدٍ بَاباً مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا إِلَّا فَتَحَ اللهُ عَلَیْهِ مِنَ الْحِرْصِ مِثْلَهُ= خداوند هیچ درى از دنیا به روى بنده اى نگشود، مگر آن كه درى از حرص نیز به روى او گشود».
بابهای دنیایی عبارتند از بابهای «جمادی، گیاهی، حیوانی و انسانی که همان علمی است». خدا هر بابی از بابهای دنیا را به روی ما باز کند، یک دری از حرص به اندازه همان در باز میکند. مثلاً کسی که ثروت یا موقعیت و مقام جدیدی پیدا میکند، حرص جدیدی هم نسبت به آن ثروت یا موقعیت و مقام پیدا میکند. حال اگر این باب از دنیا کم باشد، حرصش هم کم خواهد شد. این کلام حضرت دو مسیر به روی انسان باز میکند: اولاً اگر دارایی کمتری داشته باشید، حرص کمتری خواهید پیدا کرد و هر چه داراییها بیشتر باشد، حرص هم بیشتر میشود. ثانیاً اگر این داراییها بعد از تقویت بخش «فوق عقل» باشد، دنیای ممدوح و خوبی خواهید داشت. چون در آن صورت، شأن های دیگر در استخدام بخش«فوق عقلانی» است، حالا این منطق را شما میپذیرید که باید از خدا بخواهیم تا به ما دنیای کمتری بدهد تا حرص ما کمتر بشود. این خوب است.
حال این سوال مطرح می شود که چه چیزی میتواند به دادمان برسد که ضمن اینکه دنیا را داریم، آن باب حرص اذیتمان نکند و اساساً باب حرص باز نشود؟ پاسخ؛ زهد است.
«اکسیر زهد» راز رسیدن به سبکباری و پرواز روح است
زهد یعنی این آیه: «لِكَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ= تأسف نخورید به خاطر چیزی که از دستتان رفت. شادی هم نکنید به خاطر چیزی که به دست آوردید». اگر کسی عاشق باشد، وقتی هم که پولدار میشود، به پول چطور باید نگاه کند؟ باید بگوید این پول به این درد میخورد که آن را خرج معشوقم کنم.
خانمها چون جنسشان از پاکی و وفاست، هر چه دارند را برای شوهر، فرزندان و زندگی هزینه میکنند. حالا همین را باید برای آخرت الگوبرداری کنیم. شخصی که مسافر آخرت است و حرکت آخرتی میکند و به آخرت دل بسته و عاشق این راه است، هر چیزی که در دنیا به دست میآورد را برای ابدیتش هزینه میکند. چون حرص آخرتی دارد، باب حرص به دنیا به رویش باز نمیشود.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام ثروتمندترین مرد زمان خودش بود و با ایجاد باغ و قنات، تولید ثروت میکرد؛ اما مثل فقیرترین افراد زمانه ی خود زندگی میکرد. یعنی تا دستش میآمد برای آخرت میفرستاد. برای همین هم حریص نبود. ولی اگر کسی زهد نداشته باشد، سنگین میشود. این خطر وجود دارد که هر چه ثروت بیشتر میشود، روح انسان نیز سنگینتر میشود.
ببینید زهد چقدر به داد ما میرسد که خداوند در اولین قدمها به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله توصیه به زهد میکند.
زهد به شکلهای مختلف موجب نجات آدمی میشود:
پس زهد خیلی به داد ما میرسد. زهد مثل موشکی میماند که هر چه سبکتر باشد، زودتر به مقصد می رسد. ما هم هر چه سبکبار تر باشیم، زودتر به مقصد میرسیم. امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز تاکید داشتند: «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا= سبكْبار باشید تا برسید».
پس اینکه نمیتوانیم خوابهای خوب ببینیم و رؤیت های خوب و رؤیا نداریم؛ ارتباط خوبی نداریم و اینکه دیدن نداریم و اوج گرفتن نداریم؛ حضور قلب نداریم؛ همه به خاطر سنگینی روح ماست.
حالا چطور روحمان را سبک کنیم؟ آیا باید ازدواج نکنیم؟ مثل خیلی از افراد که این روش را در پیش گرفتند و گفتند ما ازدواج نمیکنیم؛ چون ازدواج ما را سنگین میکند. آیا نباید بچهدار شویم؟ چون سنگینمان میکند؟ آیا نباید دنبال تجارت و کار دنیا و مال دنیا برویم؛ چون سنگین میشویم؟ یا نباید دنبال جهاد و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی برویم؛ چون مشغولمان میکند و سنگین میشویم؟ اصلا این طور نیست. همه را می توان داشت؛ اما همراهش یک اکسیر وجود دارد و آن «زهد» است.
ما باید تمرین کنیم تا این آزادگیها را یاد بگیریم که اگر چیزی را از دست دادیم، به هم نریزیم. اما ما به تعداد عصبانیتهایمان حرص و وابستگی داریم. برای همین است که سنگین هستیم و نمیتوانیم بالا برویم. حرص با خودش بیماریهایی مثل خساست و بخل را هم می آورد. آدمی که خسیس و بخیل است، اصلا نمیتواند پرواز کند.
دغدغه دنیایی موجب فقر انسان می شود
گاهی شخص ماشین 400 میلیونی دارد، اما غصه میخورد که چرا نمیتواند ماشین 4 میلیاردی سوار بشود. یعنی همیشه حس فقر دارد. چنین کسی چون بخش فوق عقلش را که بخش اصلیاش است، تغذیه نکرده و معشوقش و بینهایتش یعنی «الله»تبارک و تعالی را گم کرده و نمیتواند با او ارتباط برقرار کند، همیشه احساس فقر می کند.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «مَن أصبَحَ و أمسى و الدنیا أكبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللّه ُ تعالى الفَقرَ بینَ عَینَیهِ و شَتَّتَ أمرَهُ و لم یَنَلْ مِن الدنیا إلاّ ما قَسَمَ اللّه ُ له و مَن أصبَحَ و أمسى و الآخرةُ أكبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللّه ُ تعالى الغِنى فی قلبِهِ و جَمَعَ لَهُ أمرَهُ= كسى كه شب و روز بزرگترین همّ و غمش دنیا باشد، خداوند متعال فقر را در برابر چشمانش قرار می دهد و كارش را پریشان می سازد؛ اما كسى كه در شب و روز بزرگترین همّ و غمش آخرت باشد، خداوند دلش را بىنیاز می گرداند و كارش را سامان میدهد». چنین کسی، چون به مبدا خودش وصل است، احساس بی نیازی میکند.
پس آدمی که همه آرزوها، خوشیها، شادیها، غم ها و دغدغههایش را در یکی از این چهار بخش «جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی» میبیند، روحش فقیر و گداست. او دیگر در آخرت به صورت انسان متولد نمیشود. چون بخش انسانیش هیچ خوراکی نخورده و همیشه تشتت و پراکندگی داشته است.
همچنین آدمی که بیشترین همّش دنیایش است، هیچ چیزی بیشتر از آن چیزی که قسمتش شده بود، به او نمیرسد. برعکس آنهایی که صبح و شب میکنند و آخرت را بالاترین همّت و دغدغه ی خود قرار میدهند، واقعاً از شب اول قبر به بعد برزخ و 50 سؤال قیامت برایش مهم است. خدا در دل چنین کسی بینیازی میگذارد.
در روایت داریم، مؤمن شخصیتی دارد که اصلاً سخت نمیگیرد؛ چون غنا دارد، ساده میگیرد. یعنی نفس اماره اش یکسره به او دستور نمیدهد؛ اگر هم دستوری بدهد، او زیربار دستورش نمیرود که هر چه نفس دستور بدهد، انجام دهد. خدا در دل او بینیازی قرار میدهد. چون همه همّتش آن طرف است.
در حدیث قدسی نقل است که خداوند به دنیا وحی کرد، هر کس دنبالت آمد او را بدوان و هر کس از تو فرار کرد دنبالش بدو. محلش نگذار. وقتی دنبال دنیا میدوی، آن هم تو را میدواند، و خستهات میکند و درنتیجه ابدیت را از دست میدهی، دنیایت هم خراب میشود. یعنی از مردن میترسی. چون انسی با آن طرف نداری، توشه ای هم برای آن طرف نداری. اینطور زندگی کردن وحشتناک است.
معصوم علیه السلام با نقل یک حدیث قدسی می فرماید: «اوحینا الی الدنیا ان اخدمی من خدمنی و اتعبی من خدمک= ما به دنیا وحی کردیم که ای دنیا! به کسی خدمت کن که به من (خدا) خدمت می کند؛ و کسی را که به تو(دنیا) خدمت می کند، او را به رنج و زحمت بینداز».
امام صادق علیه السلام فرمودند: «أَبْعَدُ مَا یَكُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ إِذَا لَمْ یُهِمَّهُ إِلَّا بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ= دورترین حالى كه بنده از خداوند عزّ و جلّ دارد، این است كه فكر و ذكرى جز شكم و شرمگاهش نداشته باشد». انسانی که الهاش دنیا و طبیعتش باشد، نمیتواند پروازی بکند. چون تمام دغدغهاش در چیزهایی است که مربوط به دنیاست. برای همین، دورترین حالتش نسبت به خداوند تبارک و تعالی همین است که غصهها، آرزوها و شادیهایش مربوط به شکم و سفره و غذا و شهوتش باشد.
نشانه های مومن/ زهد/
کلیدواژه ها:
آثار استاد