مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
زبان در ساختار شخصیت انسان، بهشتی یا جهنمی شدن و قرب الی الله نقش مهمی دارد و نیز در جذب خیرات و برکات مثبت. مدیریت و تربیت زبان، قدرت زیادی به انسان میدهد تا بتواند مسیر سلوکش را به سرعت طی کند. انسان با تربیت زبانش می تواند موانع و گرفتاری ها را از بین ببرد و بالعکس اگر بهشت و رشدی وجود داشته باشد، زبان میتواند همه آنها را نابود کند.
زبان یک تیغ دو دم است که هم به نفع و هم به ضرر انسان کار میکند. نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «إذا أصبَحَ ابنُ آدمَ أصبَحَتِ الأعضاءُ كُلُّها تَستَكفی اللِّسانَ. أی تَقولُ: اِتَّقِ اللّه َ فِینا فإنّكَ إنِ استَقَمتَ استَقَمنا وإنِ اعوَجَجْتَ اعوَجَجْنا= چون آدمى صبح خویش را آغاز میکند، همه اندامها[ى بدن او] از زبان مىخواهند كه بس كند؛ یعنى مىگویند: درباره ما از خدا بترس؛ زیرا اگر تو درست شوى، ما نیز درست مىشویم و اگر تو كج شوى، ما هم كج مىشویم».آن بخش آسیب شناسیاش را روی آن تاکید دارد.
این روایت باطن ارتباط زبان با سایر اعضاء را بیان میکند. حضرت از آنچه که در ملکوت عالم بین اعضاء که همه شان شعور و آگاهی دارند، سخن میگوید.
تمام اعضای وجود انسان به زبان میگویند: کوتاه بیا و دست بردار، تقوای الهی را پیشه کن، مراقب خودت باش که ما را اذیت نکنی. چرا؟ چون اگر تو درست باشی ما هم درستیم. ولی اگر تو کجی داشته باشی، وای به حال ما. ما همه به هم میریزیم و کج میشویم.
ممکن است انسان در سلوکهای مختلف در قسمتهای مختلف اعضا و جنبههای باطنیاش بتواند موفق باشد و کارهایی کند، اما زبان میتواند نتیجه زحمات تان را اوج بدهد و ضعفها سایر بخش ها را تکمیل کند یا نابود کند.
از بکارگیری کلمات زشت بپرهیزید
یکی از 50 حقوقی را که امام سجاد (علیهالسلام) در مورد زبان فرمودند و خیلی هم مهم است را برایتان میخوانم: «حَقُّ اللِّسَانِ إِكْرَامُهُ عَنِ الْخَنَى وَ تَعْوِیدُهُ الْخَیْرَ وَ تَرْكُ الْفُضُولِ الَّتِی لَا فَائِدَةَ لَهَا وَ الْبِرُّ بِالنَّاسِ وَ حُسْنُ الْقَوْلِ= حق زبان، دور داشتن آن از زشت گویى؛ عادت دادنش به خیر و خوبى؛ ترك گفتار بى فایده و نیكى به مردم و خوشگویى درباره آنان است». دقت کنید امام سجاد (علیهالسلام) روی چه مسئله ای دست گذاشتند. زبان یک عضو بسیار محترمی در بدن است. دهان تان را از کلمات زشت و ناپسند پاک نگه دارید. چون طریق قرآن است.
حقی که حضرت در این فرمایش دارد، این است که زبانت را اکرام و احترام کن. از فحش دادن و حرفهای رکیک دوری کنید. اجازه ندهید این چیزها از زبان تان خارج شود. چون خیال، عقل و فوق عقل را آلوده میکند. حتی جسم را هم درگیر میکند. درگیر شدن جسم، یعنی مریضی، یعنی حرف زشت و بد، بر ساختار مولکولها و سلولهای بدن نیز زشت اثر دارد.
آنهایی که دائماً در دهانشان فحش، حرف زشت و رکیک و بیادبانه میزنند، قطعاً مریضیهایی دارند که خودشان متوجه نیستند. سلولهای مغزی و خونی شان قطعاً آسیبهایی خواهد گرفت که خودشان هم متوجه نیستند از کجا این آسیب ها را می بینند.
پس زیانتان را به خیر عادت بدهید. بحث، این بحث عملی و سلوکی است. من بارها عرض کردهام که فهرستی از کلمات خوب را بشناسیم و با آنها خودمان را عادت بدهیم و از کلمات زشت دوری کنیم. این خیلی مهم است.
قرآن هم بر این امر مهم «کلام» تاکید زیادی دارد. می فرماید: « قُل لِّعِبَادِی یَقُولُواْ الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنزَغُ بَیْنَهُمْ[1]= به بندگانم بگو: سخنى بگویند که بهترین باشد زیرا که شیطان میان آنها فتنه و فساد برمیانگیزد».
«قل» کلمهی شاه کلیدی است، یعنی اهمیتش زیاد است. شیطان از کلمات آدمها بین همدیگر سوء استفاده میکند و با همانها آنان را نسبت به همدیگر تحریک میکند. حالا بعضی ها حکیمند، بعضی ها حلیمند، بعضیها رحیمند، بعضی ها رحمانند. از این حرف ها میگذرند، ولی اگر طرف مقابل ما کسی بود که این ویژگی ها را نداشت، آن وقت داستان درست میشود. این همه فتنههایی که در بیشتر جشن عروسی یا در دعوای زن و شوهرها دیده میشود، به خاطر کلمات زشتی است که رد و بدل میشود. وقتی میگوییم از 5 ازدواج چهار نوعش شکست میخورد، قطعاً 95 درصدش به خاطر زبان است. این یک فاجعه است. همین که ما ادب زبان نداریم، سر از جدایی و طلاق و گرفتاری در میآوریم. در دعواهایی که حاشیههای فامیلی است. مثلاً دختر و پسری میخواهند با هم ازدواج کنند، قبل از خواستگاری ماجرای به کار بردن غلط زبان توسط دختر و پسر، خانوادهها و فامیلهای شروع میشود تا زمانی که این دو بخواهند به هم برسند، صد جهنم را باید طی کنند. در آخر به جائی میرسند که هیچ لذتی در رسیدن به هم پیدا نمیکنند. از بس از اطرافیان زخم خورده هستند. بنابراین، زبان تان را به کلمات خوب عادت بدهید تا شیطان فسادی در شما ایجاد نکند.
«و ترک الفضول التی لا فائده لها= و حرف های زائدی که اصلا فایده ای ندارد را ترک کنید».
گاهی انسان در مقام تربیت است و به تعبیر روایت که مؤمن همیشه سهمی از شوخی را دارد. برای این که دلها با همدیگر نرم و جذب شوند. ولی گاهی مقام تربیت نیست. شخص دائماً مشغول چیزهایی است که فایده ندارد، حرف زیاد میزند. بعد در این بالا و پایین شدنها هزاران کلمه بی ربط از دهان انسان بیرون میآید.
در روایت داریم بیشتر جهنمیها این جور آدمها هستند، یعنی بیشتر جهنمیها آدمهایی هستند که زیادهگویی دارند. خیلی حرف می زنند. حرفهای بی سر و ته و حرفهای بی فایده.
«فضول»، یعنی زیادی و اضافه. پس وقتی میگوییم: فلانی فضولی کرد. یعنی چیزی که به او ربطی نداشت، به زبان آورد. وسط پرید و دخالت کرد.
«والبر بالناس» یکی از خوبی های زبان این است که او را برای محبت و نیکی به مردم به کار بگیرید، یعنی این زبان ساختار تولید بهشت را دارد. انسان باید تربیتش کند؛ باید برایش برنامه ریزی و تمرین کند که چگونه با این زبان می تواند محبت کند.
به عنوان مثال، صبح که از خانه بیرون می آید، از نگهبان ساختمان، رفتگر محله، راننده تاکسی که سوار میشوید، مغازهای که از آن جنس میخرید، با زبان نرم و خیر صحبت کنید تا همه از وجودتان آرامش بگیرند. یکی از رفتارهایی که به عنوان پایه و اساس شخصیت انسان است، سبقت در سلام است. به همه سلام و درود بفرستید.
همه هنر و شرافت یک انسان، این است که با کسانی بسازد که دوستش ندارند. اگر توانستی با کسانی که تو را دوست ندارند، مثل مادرشوهر، خواهر شوهر، پدر زن و.. زندگی کنید و بسازید، هنر بزرگی کردهاید. انسانیت همین است. این که بگویم همه از من خوششان بیایند، همه من را دوست بدارند، همه به من احترام بگذارند، این چه کمال و فضیلتی است؟ مهم آنجایی است که میدانی همه با تو مخالفند، سایهات را با تیر میزنند. اگر بلد باشید که چطور رفتار کنید، برد کردید.
پس راجع به مردم خوب حرف بزنید؛ بدیها را نگویید؛ به خصوص در مورد کسانی که از دنیا رفته اند، نیستند و گم شدند. در دسترس ما نیستند. مثلا همسایهای بوده و رفته. نباید پشت سرش حرفی زد. پس خیر و خوبیهای مردم را بگویید. قشنگی و کمالاتشان را ببینید. این گونه نباشد که فقط زشتیها را ببینید. کسی که زشتیها را میبیند برای خودش عذاب قبر تا قیامت درست میکند. کسی که شخصیتاً روی نقاط منفی و ضعفهای آدمها مینشیند، او آدم جهنمی است.
ما چون عاشق خویشتن خویش هستیم و حب ذات داریم، هیچ وقت عیب خودمان را نمیبینیم. ولی خارهای دیگران را میبینیم.
زبانی که هیزم آتش جهنم یا بوستان بهشت است
«زبان» تخریبی در شخصیت انسان ایجاد میکند که به تعبیر معصوم تا قیامت آثارش میماند، یعنی جهنمی درست میکند که آتش تولید میکند.
قرآن میفرماید از جهنمی بترسید که «قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِیكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ[2]= نگه دارید خودتان و خانواده تان را از آتشی که هیزم آن آدم ها و سنگ هستند»، یعنی تامین آتش جهنم از نفوس انسانهاست و آتش جهنم از نفس انسان تولید میشود. شخص میسوزد و میسوزاند.
در بهشت هم خداوند میفرماید: «وَفِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الْأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْیُنُ= در بهشت آنچه دل می خواهد و چشم از آن لذت می برد موجود است». در بهشت هر لذت و هر چیزی که چشم از دیدنش خوشش بیاید، وجود دارد و خلق میکند. عظمت، زیبایی، بزرگی، ساختار و معماری، تنوع، کیفیت بهشت همه تابع نفس انسان است و جهنم هم همین طور. بهشت و جهنم تابع نفس انسان است. نقش زبان این است که می تواند هم هیزم درست کند و هم بهشت.
بعضی از زبانها هستند که دائماً بهشت درست میکنند، یعنی مومن شخصیتی دارد که وقتی به او نزدیک میشوید، با زبانش آرامش، شادی و محبت پیدا میکنید، اما بعضیها هم شخصیتی دارند که هر نقشی در هر جائی داشتهباشند، آدمهای متشنجی اند و جهنم درست میکنند. شخصیت آتشین دارند. مثلا پدر با بچهها مشکل دارد، داماد با خانواده زنش، عروس با خانواده شوهرش، باجناق با خانواده باجناقش، جاری با جاریاش، استاد با شاگردهایش، شاگرد با اساتیدش، مدیر با زیرمجموعه، همکار با همکارانش و ... . آدمی است که دائماً در تشنج است. دیگران مواظبند که نیش نزند. چون به هم میریزد.
پس زبانتان را به خیر عادت بدهید، یعنی فردی باشید که در ناملایم ترین شرایط، کلام خیر میگوید. این سلوکی است که باید خودتان را عادت بدهید که آتش درون خود را در هر شرایطی خاموش کنید. آتش نباشید که هم خودتان را بسوزانید هم دیگران را. بلکه آتش نشان باشید. آتش را خاموش کنید.
زبان/
[1] . سوره اسرا/آیه 53.
[2] . سوه تحریم/آیه 6.
کلیدواژه ها:
آثار استاد