مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
هر بدی و گناهی ریشهای دارد و ریشه کبر و خودبرتربینی، «ظلم به نفس» است. تکبر و بزرگی از صفات برجسته خداوند است. بنده ای که چیزی از خود ندارد، با تکبر و غرورش، جهنم را برای خود میخرد.
محاسبه حق الناس در قیامت سخت است
امیرالمومنین علی (علیهالسلام) فرمودند: «بِئْسَ الزَّادُ الَى الْمَعادِ الْعُدْوانُ عَلَى الْعِبادِ= چه بد توشهای است برای آخرت، ظلم به بندگان خدا».
آدم ممکن است موقع رفتن، گناهانی را با خودش ببرد. بویژه حقّالنّاس که جبرانش بسیار مشکلتر از جبران حقّالله است، چون با مردم سرکار دارد . اگر کسی حق مردم را ادا نکند و بدون توبه از دنیا برود، با عذاب سختی مواجه خواهد شد. پس انسان در برزخ و قیامت به شدت فقیر می شود و آنرا احساس میکند. به همین دلیل، طلبکار بودن از دیگران برایش غنیمت بزرگی است.
حقوقی که آدمیان نسبت به یکدیگر و بر عهده همدیگر دارند، خیلی سخت است. در برزخ و قیامت هیچکس حاضر به فداکاری نیست و به قول قرآن بار کسی را نمیکشد. و به قول قرآن بار کسی را نمیکشد. «لا تزر وازرة وزر اخری= هیچ کس بار کسی را برنمی دارد». حتی اعضای خانواده هم حاضر نیستند بار یکدیگر را بکشند. حالا اگر ظلمی هم به کسی داشته باشیم، او از ما طلبکار میشود؛ چون خودش احتیاج دارد. این طور نیست که بتوانیم یک نفر را راضی کنیم. کار بسیار سختی است.
حضرت علی (علیهالسلام) در اهمیت حقوق مردم میفرماید: «به خدا قسم اگر شب را روی تودهای از خار بیدار بمانم، یا بسته به زنجیرم بر روى زمین بكشانند، خوش دارم از اینکه در روز قیامت با دامن آلوده به ستم بر یکی از بندگان خدا یا غصب کمترین چیزی از حطام دنیا بر خدا و رسول او وارد شوم. چگونه به خاطر جسمی که تار و پودش به سرعت به سوی پوسیدگی پیش میرود، و روزگاران درازی در زیر خاک میماند بر کسی ستم کنم.». (نهج البلاغه/ خطبه 224)
انسان باید همیشه خودش را موعظه کند تا جانش همیشه در عذاب نباشد. بخاطر شکم، شهوت یا آسایش موقتی دنیا، خودش را آلوده نکند.
در فرمایش دیگری فرمودند: «فَاللَّهَ اللَّهَ فِی عَاجِلِ الْبَغْیِ، و آجِلِ وَخَامَةِ الظُّلْمِ و سُوءِ عَاقِبَةِ الْكِبْرِ= از خدا بترسید، درباره سركشى در این جهان و كیفر ناخوشایند ستم در آن جهان و بد فرجامى تكبّر، كه دام بزرگ شیطان و نیرنگ سترگ اوست». (خطبه 192)
«ظلم» روزگار انسان را تباه میکند
در روایت است که نزدیک ترین چیزی که خیلی زود بر انسان آثارش را میگذارد، «ظلم» است. این گونه است که خیلی اثر خودش را سریع در روح انسان میگذارد. همچنین در دنیای انسان و کارهای انسان را خراب میکند.
حضرت امیر (علیهالسلام) فرمودند: «إِیّاكَ وَ الظُّلْمَ فَمَنْ ظَلَمَ كَرُهَتْ أَیّامُهُ= از ستمگری بپرهیز! چون کسی که ستم کند، روزگارش ناگوار میشود».
شما دارائیهای دنیایی را هم داشته باشید، اما با ظلم هیچ وقت آرامش و خوشی نخواهید دید و حتی روزگار بدی را خواهید داشت.
ظلم مثل سم است. همانطور که سم بدن را مسموم میکند و مانع رشد بدن می شود و اثر خودش را می گذارد، ظلم هم این گونه است. روزگار انسان را خراب می کند و آثار و تبعات خودش را برجای میگذارد.
گاهی وقتها در مورد ظلم صحبت میکنیم، دزدی، آدمکشی به ذهن میآید، درحالیکه ظلم فراتر از این است. مثل طلاق، یکی از نمونه های بارز ظلم است که امروزه در جامعه زیاد رخ میدهد یا ظلمهایی که زن و شوهر در حق هم می کنند، درحالیکه نمیدانند ظلم به خودشان میکنند.
قرآن کریم میفرماید: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا = اگر نیكى كنید، به خود نیكى كرده اید و اگر بدى كنید به خود بد کردید».
این قاعده «هو انت» قاعده مهمی است. انسان تا وقتی که خوبی میکند، به خودش بازمیگردد. وقتی هم کار بد میکنیم، درحقیقت به خودمان می کنیم.
کسی که خاطر دیگران را می آزارد و عیب جوئی میکند، نمیداند که با خودش این کار را میکند. پس باید از عاقبت ناگوار ستمگری بترسد هم در دنیا و هم در آخرت.
«کبر» منشأ ظلم به دیگران می شود
علمای اخلاق میگویند: گاهی انسان در مقابل خدا کبر میورزد؛ مثل نماز نخواندن یا عبادت نکردن. گاهی کبر در مقابل انبیا و ائمه است؛ یعنی اطاعت نکردن از سیره و منش آنان، گاهی هم کبر در مقابل مردم است. خودبزرگ بینی، خودبرتربینی که این هم زمینههای مختلفی دارد.
کبر با کمالات جمادی، کبر با کمالات گیاهی، کبر با کمالات حیوانی یا عقلی. کسی که کبر دارد؛ با دیگران نرم نیست و با مردم برخورد غرور آمیز دارد.
تکبر صفت خداست و کبریایی برای کسی است که بزرگ است. او کمال بینهایت و وجود مطلق است. لذا بنده حق ندارد، بزرگی کند؛ چون هستیاش از خودش نیست و کمالی از خود ندارد. اما متاسفانه هر چقدر انسان کمالاتش بیشتر شود، اگر اخبات و معرفت نداشته باشد، تکبرش هم بیشتر میشود. هم در مقابل خدا هم در مقابل اهل بیت و هم در مقابل مردم.
بعضیها دیپلم دارند و تا آن وقت آدم خوبی هستند، ولی به محض این که وارد تحصیلات دانشگاهی می شوند و مدرک می گیرند، عوض می شوند و دیگر نمی توانند با مردم برخورد خوبی داشته باشند. حتی نمازشان هم تغییر می کند.
برخی از افراد مذهبی ما طاقت شنیدن حرف حق را ندارند. مثل بعضی از مداحها که با خواندن شعری یا سبکی بدعت ایجاد میکنند؛ یا مثل کسی که انگشتر طلا به دست می کند و اگر بگوییم برای مرد حرام است نمی پذیرد؛ یا تذکری که والدین به بچه ها می دهند و نمی پذیرند؛ یا استاد دانشگاهی که دوست دارد شاگردان و دیگران جلو پایش بلند شوند، اینها همه به نوعی حکایت از تکبر میکند.
درحالی که یکی از نشانه های مومن این است که قدرش دانسته نمی شود. در روایت نقل است که «المومن مکفر= مومن مورد کفران قرار میگیرد». یعنی قیمتش دانسته نمی شود. توانایی و کمالات خوبی دارد. اما خانواده، اطرافیان، همسایگان و ... کسی تحویلش نمی گیرد و دیده نمی شود.
این قشنگی مومن است که مثل خداوند سهمی از کفران را داشته باشد؛ یعنی مورد ناسپاسی و بی مهری قرار میگیرد و قدرش را نمی دانند. حتی خانواده و همسر و فرزندانش. در اینجاست که مومن شبیه خدا می شود. گاهی خود خدا میخواهد بنده اش دیده نشود. این غریبی قشنگ است؛ چون خودش یک مقام و اجر و کفاره است.
مومن وصل به کانون عواطف الهی است. آنقدر سیراب است که برایش مهم نیست که آیا او را تحویل میگیرند یا نه! دوستش بدارند یا نه؟ او ثروتمند است. پس زودرنجی و حساسیت که عذاب و فشار قبر زیادی دارد بخاطر داشتن کبری است که در وجود انسان هست و خیلی باید مراقب بود. چون هم دنیای انسان را خراب میکند و هم آخرت را.
کسانی که در قیامت شبیه مورچه محشور و پایمال میشوند!
در قیامت 50 هزار گروهی هستند که به حسابشان رسیدگی نمیشود و بلاتکلیف میایستند و خدا او را به شکل مورچهای درمیآورد و زیر دست و پای مردم میاندازد تا له میشود، ولی نمی میرد. چون در قیامت مرگی نیست. از بس در مقابل دستورات خدا مقاومت می کرده و انجام نمی داده، مثل قبول نداشتن خمس، حج، حرام بودن طلا برای مرد، قبول نکردن احکام شوهرداری یا زن داری که اسلام گفته است. اگر قبول نکنیم نوعی تکبر و مقاومت در برابر احکام الهی است. زندگی ما پر است از این مسائل. با حکمی از احکام الهی روبرو می شویم، ولی دوست نداریم انجام دهیم. پس بترسم از عواقب بد تکبر و نخوت.
کلیدواژه ها:
آثار استاد