مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
ماههای رجب و شعبان، تنها برای آماده شدن بخش انسانی ما، برای حضور در این مهمانی طراحی شدهاند، کسانی که از این ماهها برای آراستن و پیراستنِ بخش انسانی خود استفاده نمیکنند، اساساً دریافتِ خوب و نتیجه رضایتبخشی از این مهمانی نخواهند داشت.
عناوین مورد بحث در این جلسه:
* مهمانی که خدا برگزار می کند باید در آن انس، رابطه دوستی، معرفت و نورانیت نصیب ما شود.
* آنقدر عزیز و مهم هستیم که اجازه نمی دهیم غیر از خدا کسی برایمان آئین و سبک زندگی انتخاب کند.
* دلیل اینکه با آمدن ماه رمضان ناراحت هستیم چون نفس مان در تقابل با این ماه است و اساساً فلسفه مهمانی را درک نکردیم.
* مهمانی خدا از جنس خود اوست، بنابراین باید بعنوان بنده ی خالص وارد این مهمانی شویم.
* وقتی اسوه و الگویمان را مشخص می کنیم به همان رنگ درمیایم؛ هر کسی که باشد.
* باطن انسان به کمتر از رنگ الهی راضی نیست، درغیر این صورت احساس محرومیت می کند.
* انسان زمانی احساس آرامش و خوشبختی دارد که به رنگ خدا باشد. دراینجاست که انسان قدرتمند می شود و کمتر از آن حسرت می آورد.
* اگر کسی به عظمت و درک درستی از ماه رمضان برسد خودش را برای آن آماده می کند و حتما در کارهایش تجدیدنظر می کند.
* فقط با معصوم می توانیم به الله برسیم.
به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه ۳۷2 «خانواده آسمانی » مورخ ۹۴/۰۳/۲8 ، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن در زیر می آید:
رمضان؛ ماه انس با الله
میدانیم که ماه رمضان، ماه ضیافت الله (مهمانی خداوند) است. هر مهمانی، محتوا و بار مخصوص به خود را دارد، و بسته به نوع رابطه هر کس با میزبان، شرایط پذیرایی متفاوت است. در بخشهای پایینی، غالباً مهمانیها در حیطه خوردنیها، نوشیدنیها و دیدنیها و یا در نهایت کسب معلومات تعریف میشود. اما در مهمانیهای فوق عقلانی که از جنس خداست، آنچه که نصیب انسان میشود، محبت خداوند، عشق او، نورانیت و معرفت و ... است. البته به شرطی که راه حضور نور را در درون خود نبسته باشیم.
کسانی که اساساً از حضور در ضیافت رمضان خوشحال نیستند و با بیمیلی تن به انجام عبادات میسپارند، از آن دسته انسانهایی هستند که بخشهای پایینی وجودشان، بر بخش فوق عقلانی غلبه داشته و توان درک لذتهای فوق عقلانی را از آنان سلب نمودهاند. اساساً این گروه، بهرهای از این مهمانی، جز گرسنگی و تشنگی نخواهند برد. چرا که اصلِ مهمانی، ملاقاتِ مهمان و میزبان همراه با ردّ و بدل شدن عواطف، احساسات، محبت و انس است.
خداوند، در این مهمانی از بخش انسانی ما دعوت نموده است، و حضور چهار بخش دیگر وجودیِ ما را در این مهمانی حرام کرده است. ما باید به عنوان یک عبد، یا یک انسان و یک عاشق در این مهمانی حضور پیدا کنیم، و از به همراه آوردن هر کدام از شئونات حسی، خیالی، وهمی و عقلیمان در گروه کاملاً خودداری کنیم.
همانگونه که ما از زمانی قبل برای حضور در هر مهمانی آماده میشویم، خداوند برای حضور در مهمانی خود نیز، از ما خواسته است تا قبل از ماه رمضان، این آمادگی را در نفس خویش ایجاد نماییم: آمادگیِ رها نمودن بخشهای پایینی و حضورِ مطلق بخش انسانی است.
اما اغلب انسانها به سبب درگیر شدن و یا درگیر ماندن در مشغلههای بخشهای پایینی تا قبل از آغاز رمضان، اساساً توان حضور صحیح در این مهمانی را ندارند، لذا نه انسی، نه محبتی، نه خلوتی و نه پروازی تا آغوش خدا، برایشان در مهمانی حاصل نخواهد شد. لذا میتوان گفت اساساً میان این دسته از مهمانان و میزبان هیچ عاطفه و محبتی رد و بدل نمیگردد و گویی هیچ ضیافتی رخ نداده است.
ماههای رجب و شعبان، تنها برای آماده شدن بخش انسانی ما، برای حضور در این مهمانی طراحی شدهاند، کسانی که از این ماهها برای آراستن و پیراستنِ بخش انسانی خود استفاده نمیکنند، اساساً دریافتِ خوب و نتیجه رضایتبخشی از این مهمانی نخواهند داشت.
روایت بینظیر حضرت امیر در توصیف اسلام
امیرالمؤمنین علی «علیهالسلام» میفرمایند:
«ثُمَّ إِنَّ هذَا الْإِسْلَامَ دِینُ اللَّهِ الَّذِی اصْطَفَاهُ لِنَفْسِهِ وَاصْطَنَعَهُ عَلى عَیْنِهِ، وَأَصْفَاهُ خِیْرَةَ خَلْقِهِ ، وَأَقَامَ دَعَائِمَهُ عَلَى مَحَبَّتِهِ..؛ و اما دین اسلام، دینی است که خداوند، آن را برای خود خالص گردانیده است و آن را در برابر چشمان خودش رشد داده است، و بهترین مخلوق خود را برای تبلیغ این دین برگزید. و این دین را بر پایه محبت خودش استوار کرد».
اسلام، آئین ربوبیت الله
اسلام، دینِ ربوبیت الهی است، کسی که شان خود را آنقدر عظیم میداند که جز الله، هیچ مربی دیگری را برای رشد و حرکت خود، نپذیرد، مفتخر به پذیرش اسلام میگردد. چنینی کسی سبک زندگی خود را جز از الله دریافت نمیکند. و اساساً تمام زندگی خود را برای شبیه شدن به الله، و در راه اصطلاح «به رنگ خدا درآمدن» تنظیم میکند. باطن انسان، تحت مربیگری الله، به رنگ الله درآمده، مثلِ خداوند شده و اینجاست که به آرامش میرسد. و اسلام، راه و رسمِ شبیه شدن به الله است. به این پیام عاشقانه خدا در قرآن توجه کنید؛
« قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْكُمُ اللّهُ...؛ بگو، اگر خداوند را دوست دارید، از من اطاعت کنید، تا خداوند نیز شما را دوست بدارد».
رسیدن به محبت خداوند، در گروی پیروی از رسولِ دین اسلام است. و خداوند به افتخار انسان، کاملترین مخلوق خودش را برای راهبری انسان در سایه اسلام انتخاب نموده است.
حضور در هر باشگاهی، مستلزم رعایت قوانین و مقررات اتساد آن باشگاه است. و حضور موفق در باشگاه انسان ساز دنیا نیز، مستلزم پیروی از الله و نمایندگان او در زمین است.
بدون پیروی از متخصص معصوم، اساساً دین داری معنایی ندارد.
ستون اسلام، محبت خداوند است، به همین دلیل شعار اصلی اسلام، لا اله الا الله است و اساساً هیچ ذکری عظیمتر از لااله الا الله در هیچ دینی وجود ندارد.
عشق و محبت الهی، همه چیز را به شادی و آرامش تبدیل میکند، تمام سختیها، فقدانها، مشکلات و... برای یک انسان عاشق، همه چیز زیباست، زیرا او جام اکسیر اعظم را سرکشیده است، جام عشق الله را.... .
تنها انسان عاشق است که از گرسنگی روزه لذت میبرد، سختیهای جهاد را به جان میخرد، از سحر و بیداری و عشق بازی با الله لذت میبرد، از حجاب و روزه و ... اوج میگیرد... او تنها به عشق خداوند، همه ارکان دین را با آغوش باز میپذیرد. عشق، ره صدساله را آنقدر کوتاه میکند که گاه در یک شب میتوان به مقصد رسید.
عشق، انسان را به پیروی وا میدارد، تا جایی که خود عاشق، دیگر معشوقه خدا میشود، و خداوند او را در نزد خود، اهل آسمان و اهل زمین محبوب میدارد. این است داستان تمام خلقت. اگر انسان نتواند به جایی برسد که محبوبِ خداوند شود، تمام زندگیاش بیهوده سپری شده است.
آیا واقعاً نگران رابطه عاشقیمان با خدا هستیم؟ آیا برای رفع موانع عاشقیمان دست به دامان اهل بیت شدهایم؟ آیا دغدغه ما، ارتباط و مأنوس شدنمان با قرآن هست؟
آیا از اینکه نمیتوانیم به بزم آسمانیان راه پیدا کنیم، غمزده و نگران هستیم؟
دین، همان عشق است، و عشق همان دین ...
امیرالمؤمنین علی «علیهالسلام» میفرمایند:
«اذا أکرم الله عبداً، شغَلهُ بمحبّته»
وقتی خداوند میخواهد بندهای را گرامی بدارد، او را به عشق خودش، مشغول میکند.
رمز این عبارت را تنها انسانهای زیرک میفهمند. عشق، موضوعِ اصلی زندگی چنین انسانهایی است.
برای چنین کسانی، دینداری، راه رسیدن به کمال نیست، بلکه دینداری برای آنها خود عشقبازی است، آنها برای عشقبازی و خلوت با الله، دائماً دنبال راهی، گوشهای، سحری، خلوتی، حرمی و ... میگردند.
کسانی که اساساً، عشق به الله برایشان دغدغه نیست، یعنی بخش انسانیشان متوقف و تعطیل شده است.
مراقب باشیم معشوقهای پایینی، ما را از حقیقت عشق باز ندارد. (درس، فعالیتهای سیاسی و اجتماعی، خانواده، فرزند، شغل و ...) اگر انسان را از الله باز دارد، شأنی از شئونات دنیاست که انسان را از حرکت باز داشته است.
مطالب بیشتر:
مجموعه سخنرانی های استاد محمد شجاعی
مجموعه کتابهای استاد محمد شجاعی
والحمدلله رب العالمین
کلیدواژه ها:
آثار استاد
سلام مبحث خانواده اسمانی رو یکجا چطور میتونم داشته باشم فقط بعضی از قسمت هاش اینجا موجوده
<p>سلام علیکم برای دریافت کلیه مباحث خانواده آسمانی با شماره 55972451 داخلی 15 تماس بگیرید .</p>
باسلام واقعا زیبا بود ممنون که فایل صوتی جلسات رو قرار میدید درپناه حق