مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
انسان اگر شأن پنجم یا خود حقیقی خود را بشناسد، همانطور که برای بخشهای چهارگانه پایینی، مثل «جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی« با قلب و با عشق حرکت میکند، برای شأن پنجم یا فوق عقلی نیز با عشق حرکت خواهد کرد و دیگر چیزی به اسم اکراه، اجبار، نماز زوری، بیحسی معنوی، بیحالی معنوی، بینشاطی معنوی وجود نخواهد داشت.
اگر کسی خود را شناخت، نیاز بخش اصلی او، معشوق واقعی او میشود. آنجاست که میتواند بگوید: «اشهد أن لا اله الا الله = شهادت میدهم که هیچ معشوقی جز خدا نیست.» جز خدا هیچ کس حریف دل من نیست. میتواند زیارت آل یس را بخواند و بگوید، شهادت میدهم: «لا حَبیبَ اِلاَّ هُوَ وَاَهْلُهُ=هیچ محبوبی غیر از پیغمبر و اهلش برای من نیست.» وقتی که اینطور شد، قیمت انسان، همان قیمت محمد و آل محمد (صلیاللهعلیهوآله) است.
از این به بعد، هوسها، آرزوها و برنامهریزیها و معشوقهایش، معشوقهای انسانی میشوندو انسان از جریده گناه در میآید. او دیگر یک عاشق است. همه امورش را براساس اصلِ خود انجام میدهد. اگر انسان خود را شناخت، قدرت عشق به خود، انسان را از همه موانع عبور میدهد. معشوق هایش مهندسی میشوند و به هر معشوقی به اندازه قیمت آن بها میدهد. دیگر اسیر معشوق های شأن های پایینی نمیشود، بلکه آنها مطیع و فرمانبردار انسان میشوند و انسان روی آنها تسلط کامل پیدا میکند که خودِ این تسلط لذتبخش است. در این صورت، ارتباطات شأن های پایینی همه «نور» میشوند. کسی که خود را نشناخته و در وسط معشوقهای شئون پایینی گم شده است، هر موفقیتی کسب کند به ضرر اوست.
اثر بارز خودشناسی چیست؟
خودشناسی اثرات زیادی دارد؛ ولی یکی از اثرات بارز آن، این است که شما در چهار شأن پایین «جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی» غصه ندارید. وقتی اضطراب و دلشوره سراغت میآید، خود را نمیبازی که بگویی: «حالا چه کار کنم؟ بدبخت و بیچاره شدم و الان آبرویم رفت.» بلکه شاد و آرام هستی.
اگر کسی خود را شناخت، میفهمد که همه معشوقهایی که در آخرت احتیاج دارد، همه در دنیا مفت در اختیارش هستند. این آدم مطلقاً از چیزی ناراحت و عصبانی نمیشود و چیزی به او برنمیخورد. زیرا می فهمد که هر بار عصبانیت، حجم زیادی فشار قبر برایش ذخیره میکند و قیمتش را پایین میآورد.
مشمول رحمت خدا شدن، از دیگر اثرات خودشناسی است
رحمت خدا شامل حال کسی میشود که بفهمد چه کسی است و بیخود عمر و جان و ابدیتش را در این دنیا تلف نکند. حضرت علی(علیهالسلام) فرمود: «رَحِمَ اللهُ امْرءً عَرَفَ قَدْرَهُ = خدا بیامرزد، مردى را كه قدر خویش بداند.»
نشناختن قدر و قیمت خود و مشغول شدن به خیالات و معشوقات جمادی، گیاهی، حیوانی و علمی، دنیا و آخرت خوب و خوشی برای انسان رقم نمیزند. چون انسان فقط یک اله دارد. یک دسته محبوب هم خدا برای ما قرار داده که اهل بیت (علیهمالسلام) هستند و ما فرزندان آنها هستیم و از نور شان خلق شده ایم. قیمت ما همین خانواده آسمانی ما هستند؛ نه خانواده زمینی ما. قیمت ما جایی است که از آنجا آمده ایم.
آرامش در اثر چینش آرزوها، نتیجه خودشناسی است
اگر کسی قیمت خود را فهمید، همه معشوقهایش هم تنظیم میشوند. در تنظیم معشوق ها است که آرامش سراغ انسان میآید. در چینش آرزوها، آرمانها و معشوقها است که انسان میفهمد برای چه باید خوشحال شود و برای چه خوشحال نشود. برای چه ناراحت شود و برای چه ناراحت نشود.
غصههای انسانی و شادیهای انسانی هم مشخص میشوند. اگر انسان قرار است غصهای بخورد، آن باید غصهای باشد که او را بالا ببرد و پایین نیاورد. هیچ غصه ای نباید انسان را تحقیر و جهنمیاش کند. آدم بشناسد که اگر قرار است، غمی هم در دلش بیاید، آن غم را خودش انتخاب کند. نه اینکه هر چیزی بتواند بیاید دل من را بگیرد و اعصابم را خرد کند.
انسان اگر فهمید چه کسی است، دیگر دست از خدا و نماز و زیارت برنمیدارد. با «إِیَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاكَ نَسْتَعِینُ» همهاش از خدا کمک میگیرد و میگوید تو قدرت مطلق هستی، من ضعیف هستم.پس تو به من برس.
آگاهی به فقرِ خود با خودشناسی
خودشناسی باعث میشود که انسان به فقر خود، آگاه شود و متوجه غنای مطلق، یعنی الله گردد.
ماه رمضان چه دعاهای زیبایی دارد. ما هر روز میخوانیم: «اللَّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنَا بِغِنَاكَ= اى خدا به غناى خودت جلوی فقر ما را ببند.» خدایا ما فقیر مطلق هستیم و تو غنی مطلق هستی. این فقر ما که آزاردهنده است، جلویش را ببند و ما را متصل به غنای خودت کن. انسان اگر متصل به خدا شود، غنی میشود و برای دنیا گریه نمیکند. برای عشقهای زمینی تحقیر نمیشود و شخصیت پیدا میکند. دیگر برای پول گریه نمیکند، دزدی و اختلاس نمیکند و سر کسی را کلاه نمیگذارد. مال و ارث کسی را نمیخورد. چون قیمت دستش هست و می داند که اگر برای اینها غصه بخورد، به همین درجه پایین میآید.
شیفته غیب و خانواده آسمانی میشود. اصلاً این باب رفاقت با غیب، حضرت زهرا، ائمه (علیهم السّلام)، فرشتگان عالم به روی انسان باز میشود و انسان اصلاً روزش را یک طور دیگری شروع میکند. خوابش طور دیگر میشود. نوع خواب هر کس، قیمت او را نشان میدهد.
«سبک شمردن نماز» ناشی از نبود معرفت به خود است
اگر کسی خودش را بشناسد،دیگر نسبت به نماز اول وقت کوتاهی ندارد. دعا، نماز، حرم، ذکر و سجاده را دوست دارد. پیغمبر فرمود: کسی که نماز را سبک بشمارد، من شفاعتش نمیکنم. آدمی که گیر معشوقهای دیگر است، نمازش را اول وقت نمیخواند. وقتی خدا میگوید، بیا؛ آنقدر بیحیا و گستاخ و بیادب میشود که به خدا میگوید: الان حوصلهات را ندارم. این با خودش جنایت کرده است. به خودش ظلم کرده که نمیتواند اول وقت سر نماز برود.
ولی آدم وقتی خودش را شناخت، میفهمد خدا پیامک میدهد: بدو بیا. «حی علی الفلاح» شوخی نیست. «حی علی الفلاح» یعنی، بدو بیا خوشبخت شو؛ بدو بیا، راحت شوی. وقتی ظهر اذان میگویند، تپش قلب این شخص زیاد میشود. یا باید بدود مسجد برود و یا در خانه هم که هست، سر سجاده میرود. آرام و قرار ندارد. میگوید الان دیگر حوصله هیچ کاری را ندارم. خدا صدایم کرده و غیب منتظر من است. وقتی ماه رمضان میآید، برای او جشن است. محرم میآید عیدش است. محرم عزا دارد و همه مشکی میپوشند، اما عید اولیاء خداست. محرم شادترین وقت مؤمنین است. مثل خود روز عاشورا که روز عاشورا و شب عاشورا شادترین زمان برای سیدالشهدا بود. ماه صفر که میآید همینطور.
احساس نیاز به دین، در اثر خودشناسی ایجاد میشود
اگر خودت را شناختی، متوجه میشوی که احتیاج به شخصی داری که قدر تو را بداند و تو را به بزرگی خودت تربیت کند. اینجاست که جای دین و جای مرام، آیین و مکتب در زندگی انسان باز میشود.
بعضیها میگویند، ما به دین چه احتیاجی داریم؟ اصلاً من به قرآن و پیغمبر چه احتیاجی داریم؟ راست میگوید. چون منظور از «من»، «منِ» حیوانیاش است. معلوم است، حیوان این چیزها را نمیخواهد، برای همین هم به حیوانات نماز واجب نیست. هر چند حیوانات هم نماز و تسبیح خودشان را دارند، اما واجب نیست. ولی آنها با همان حیوانیت شان میخوانند. برای همین، در روز قیامت، حیوانات به بهشت میروند؛ اما خیلی از آدمها بهشت نمیروند. قرآن میگوید همه حیوانات نماز آگاهانه میخوانند. بخشهای حیوانی را کنار بگذار، تو احتیاج به بودن با معشوق داری. همانطور که معشوق پایینیات را هم داری.
انسان وقتی که فهمید انسان است، میفهمد بزرگترین نیازش که مهمتر از هوا، غذا، همسر، شغل، اجتماع، حکومت و ... است، این است که یک انسان بالای سرش باشد. یک متخصص معصوم که بتواند او را تا مقام انسانیت بالا بکشاند. ضروریترین نیاز یک انسان روی کره زمین، داشتن خلیفه خداست. بنابراین، خدای بینهایت، در یک شخصیت ظهور میکند که به او خلیفة الله و جانشین خدا روی زمین میگویند.
اسلام و عرفان بدون متخصص معصوم، یک حماقت، گنگی و خودفریبی است. مثل عرفان سرخپوستی، عرفان اوشو، عرفان کیهانی که همه اینها مسخره است. چون دست انسان اصلاً به این خدا نمیرسد. انسان به اندازه لیاقت خودش احتیاج به یک متخصص معصوم دارد که دستش را به الله برساند. تو با کسی که اصلاً خودش راه را نرفته، نمیتوانی به جایی برسی.
امام زمان ع مهمترین نیاز هر انسانی است
مهمترین نیاز تو امام زمان است. اگر این را نشناسی، سر از جهنم در میآوری. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمود:«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة= هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.» حتی اگر هزار سال هم نماز بخواند، حج برود، گریه کند، حافظ قرآن شود،جاهل می میرد. ما آیت اللههایی داریم که اجتهاد گرفتهاند، اما نمیفهمند که احتیاج به معصوم دارند.
بزرگترین نیاز ما داشتن متخصص معصوم است. نزدیکترین یار پیغمبر هم باشد، اگر امام زمانش را نشناسد، جاهل میمیرد. پرسیدند: جهالت یعنی چه؟ فرمود: کفر و ضلال و نفاق. یعنی به کفر و گمراهی و نفاق از دنیا رفتن.
امام زمان را بشناسد، یعنی من باید با این آدم ارتباط داشته باشم. بدانم قیمت من این شخص است. بدانم من اگر با این آدم ارتباط نداشته باشم، بدبخت و بیچاره میشوم. همانطور اگر در بخش حیوانی، متخصص نباشد، پزشک، استاد دانشگاه و ... نباشد، همه زندگی به هم میریزد و در بخش گیاهی انسان ها نابود میشوند. اگر شغل و تجارت در یک اجتماع نباشد، مردم از فقر میمیرند. در بخش انسانی هم اگر تو ارتباط و اتصال با متخصص معصوم نداشته باشی هیچ چیزی نداری.
بزرگترین مصیبت و بزرگترین سعادت چیست؟
بزرگترین مصیبت یک انسان در زندگی، این است که زیر سایه معصوم و متصل به معصوم نباشد. بزرگترین سعادت زندگی هم در این است که دست انسان در دست معصوم باشد. ما بدون معصوم، جهنمی میشویم و با معصوم از بهشت هم بالاتر میرویم.
امام صادق (علیهالسلام) فرمود:« إِذَا أُصِبْتَ بِمُصِیبَةٍ فَاذْكُرْ مُصَابَكَ بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَإِنَّ اَلنَّاسَ لَمْ یُصَابُوا بِمِثْلِهِ وَ لَنْ یُصَابُوا بِمِثْلِهِ أَبَداً[1]= هر وقت مصیبتی پیش آمد، پس یاد آر، مصیبت نبود حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله، مردم نه در گذشته و نه در آینده به مصیبتی بزرگتر از فقدان پیامبر دچار نشده اند.»
یعنی هنگام مصیبت هایت، همیشه یاد مصیبت بزرگتر بیافت و آن مصیبت بزرگ این است که پیغمبر بالای سر ما نیست. او را از دست داده ایم. اگر پیغمبر بالای سر آدم نباشد، بخش انسانی معطل است.
امام زمان همه ما را به مقام خودش تربیت میکند، حتی ضعیفترین ما را. ولی وقتی که نیست، آدم خیلی باید جان بکند تا به مقام انسانی برسد. همه هم نمیرسند. یک عده کمی میرسند. چون متخصص و مربی بالای سرشان نیست. این آدم تربیت نمیشود. این آدم از صبح که بلند میشود تا شب، دائم دردسرهای مالی و بدنی و خانوادگی و حیوانی یا نهایتاً علمی دارد. این آدم گرفتار است و دیگر وقت نمیکند دغدغه انسانی داشته باشد و اوج بگیرد و بالا برود.
آدم وقتی که خودش را شناخت، میفهمد، بدون امام زمان (علیهالسلام) هیچ است. اگر امام زمانش را نشناسد و با او ارتباط نداشته باشد، زندگی را باخته است. حال باید یک فکری کرد. اینجاست که ماه رمضان میآید و دستت را میگیرد. انشاءالله شبهای آینده توضیح میدهم که ماه رمضان چطوری میآید و دست من و شما را میگیرد و میتواند 70 سال جدایی از امام زمان را جبران کند.
ماه رمضان آنقدر قدرت دارد که تو اگر یک عمر هم دور افتاده باشی و گناه کرده باشی، همه گناهانت را پاک میکند. دستت را هم در دست امام زمان میگذارد و اگر بعداً هم گناه بکنی، همه آن آمرزیده میشود به شرطی که دستت به دست صاحبت برسد. ماه رمضان این کار را با ما میکند.
پی نوشت:
[1] . بحار الأنوار , جلد۲۲ , صفحه۵۴۵.
ع ل 367
کلیدواژه ها:
آثار استاد