www.montazer.ir
پنج‌شنبه 21 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 8997
زمان انتشار: 17 آوریل 2018
رعایت حق الله و حق الناس فشار قبر را کاهش می دهد

منازل الاخره جلسه 24، 89/6/11

رعایت حق الله و حق الناس فشار قبر را کاهش می دهد

ما باید از دو نظر قبر خود را بسازیم. یکی حق الله است و دیگری حق الناس. کسی که با حق الله انس ندارد و حق الله او را آزار می دهد و همینطور اگر رعایت حق الناس برای او آزاردهنده باشد، این شخص فشار قبر دارد. اما کسی که این دو را رعایت کند، موجب کاهش فشار قبرش می شود.

منظور از آزاردهنده این است که حق الله و حق الناس را رعایت نکند و گرنه نفس و بخش طبیعی، خود به خود هم از حق الله و هم از حق الناس در فشار است. شأن طبیعی و جنبه حیوانی خوشش نمی آید شما در مسجد باشید. شاید برای همین بود که وقتی از علی علیه‌السلام پرسیدند «دوست داری در مسجد باشی یا در بهشت، فرمود: در مسجد؛ و دلیلش این است که در بهشت که باشم، نفس من شاد می شود، اما در مسجد که باشم خدا شاد می شود». در جنبه حیوانی، نه آقایان و نه خانمها دوست ندارند حجاب باشد، ولی در جنبه انسانی، هرکسی از حجاب لذت می برد. جنبه حیوانی هر چقدر می خواهد عصبانی بشود، اشکال ندارد. بحث برسر رعایت نکردن حق الله و حق الناس است. بنابراین، یک قبر زیبا و وسیع و یک قبر باشکوه که این همه از آن یاد کردند، بسته به این است که ما در نظام حق الله و حق الناس چگونه عمل کرده باشیم.

ملک الموت هنگام قبض روح به مؤمن سخت نمی گیرد

ارزش و اعتبار مؤمن نزد خدا به اندازه ای است که وقتی حضرت ملک الموت برای قبض روح مؤمن می آید، با او مدارا می کند.

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ملک الموت را بر بالین مردى از انصار دید، فرمود :« یا مَلَكَ المَوتِ! ارفُقْ بصاحِبی فإنّهُ مؤمنٌ، فقالَ ملَكُ المَوتِ: طِبْ نَفسا و قُرَّ عَینا، و اعلَمْ أنّی بكلِّ مؤمنٍ رَفیقٌ، و اعلَمْ یا محمّدُ أنّی لَأقبِضُ رُوحَ ابنِ آدمَ فإذا صَرَخَ صارِخٌ مِن أهلهِ قُمتُ فی الدّارِ و مَعی رُوحُهُ فقلتُ : ما هذا الصّارِخُ ؟! و اللّه ِ ما ظَلَمناهُ ، و لا سَبَقنا أجَلَهُ ، و لا استَعجَلنا قَدرَهُ ، و ما لَنا فی قَبضِهِ مِن ذَنبٍ ، و إن تَرضَوا بما صَنَعَ اللّه ُ تُؤجَروا ، و إن تَحزَنوا و تَسخَطوا تأثَموا و تُؤزَرو[1]=  اى ملك الموت! با صحابى من مدارا كن كه او مؤمن است. ملك الموت گفت : آسوده خاطر باش و غم به خود راه مده و بدان كه من با هر مؤمنى مدارا مى كنم. اى محمّد! بدان كه من جان فرزند آدم را مى گیرم و چون كسى از خانواده او فریاد ناله سر دهد، با روحى كه گرفته ام، در میان حیاط مى ایستم و مى گویم : این چه فریادى است؟ به خدا قسم كه ما به او ستم نكردیم و [در گرفتن جانش] بر اجلش پیشى نگرفتیم و زودتر از تقدیرش به سراغش نیامدیم و در ستاندن جانش ما را گناهى نیست. اگر به آنچه خدا كرده راضى باشید، اجر می یابید و اگر اندوهگین و ناراضى باشید، گناهكار شوید».

« أنّی بكلِّ مؤمنٍ رَفیقٌ» حضرت جبرئیل می گوید من رفیق همه مؤمنان هستم و با آنها مدارا می کنم. رفیق یعنی کسی که رفق دارد و مدارا می کند. خیلی چیزها را اصلاً ندید می گیرد. رفقا به همدیگر سخت نمی گیرند. یکی از کسانی که عزرائیل علیه السلام اشتیاق دارد نزد او برود، مؤمن است.

اگر انسان یک لحظه قبر را ببیند، همه کاری می تواند بکند. هم می تواند خودش را تغییر بدهد، بدترین اخلاقها و سخت ترین خلقها خشن­ترین اژدها و عقربها و مارهایی که پیچیده شده به دور روحش، همه را می تواند بکشد.

سپس حضرت عزرائیل می فرماید: وقتی من روح بنی آدم را قبض می کنم، خانواده اش فریاد و ضجه می زنند و من در حیاط خانه­ اش می ایستم و با اینکه این روح با من است و می گویم ما ظلم نکردیم، زودتر از تقدیرش هم او را نمی بریم. من مأمور هستم. « و إن تَرضَوا بما صَنَعَ اللّه ُ تُؤجَروا = اگر راضی باشید به این کاری که خدا کرده، اجر یابید». اگر غمگین بشوید به این کاری که خدا کرده و غضبناک بشوید که چرا خدا این کار را کرد، گناه کردید و وزر و وبالش برگردنتان می ماند. پس بدانید که خدا به کسی ظلم نمی کند.

چهره و نحوه برخورد عزرائیل، شبیه باطن خود ماست

قبلاً گفتیم که چهره عزرائیل و نحوه آمدنش از نفس مؤمن نشأت می گیرد. در واقع صورت نفس و باطنت، روی چهره عزرائیل و عکس­العمل های عزرائیل ظاهر می شود.

آرامشت، شادیهایت، بی ­آزاریها، نیش نزدنها، تنگ نگرفتن ها، فشار ندادن ها، تاریک نکردن ها، اذیت نکردن ها، نسوزاندن های تو چهره زیبای عزرائیل می شود. اما اگر تو خشن باشی و در زندگی نیش بزنی، اذیت بکنی، و دیگران از دست تو در فشار و آزار باشند، عزرائیل با چهره ی بد و خشن سراغ انسان می آید.

عزرائیل خودت هستی؛ شأن خودت هست و همانطور که قبر خودت هستی، ملک الموت هم خودت هستی؛ سکرات موت خودت هستی؛ صحیفه و نامه اعمال خودت هستی و محاسبات را هم خودت انجام می دهی. اینها مبانی معرفت نفسی است.

قرآن می گوید:« اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْیَوْمَ عَلَیْكَ حَسِیبًا[2] = نامه‏ ات را بخوان! كافى است كه امروز خودت حسابرس خود باشى». قاضی و محکمه هم خودت هستی. قرآن می گوید خودت برای خودت حکم بده و خودت الان بگو چه وضعیتی داری. خود وجود انسان آنجا اصلاً بیان می کند. مثل بچه ­ای که وقتی به دنیا می آید، نمی تواند دروغ بگوید که من سالم هستم یا سالم نیستم. هر چه هست نشان می دهد. هر نقصی دارد،آشکار است؛ وجودش دارد حرف می زند. صحیفه اعمال جنین برای دوران رحمی اش خود اوست که متولد شده است.

پس همه چیز خودت هستی. هر چه انسان در سکرات موت و قبر به بعد می بیند، همه تجلیات نفس خودش است.

اینکه در فرمول مهم سال گذشته عرض کردیم که «بهشت در نفس است نه نفس در بهشت؛ جهنم در نفس است، نه نفس در جهنم»، برای این است که تمام خلقت جهنم را ما خودمان انجام می دهیم. قرآن فرمود: «عَیْنًا یَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَهَا تَفْجِیرًا[3] = چشمه‏ اى كه بندگان خدا از آن مى ‏نوشند و [به دلخواه خویش] جاریش مى كنند». یعنی همه چیز را خودت تعیین می کنی. پس ما باید روی خودمان کار کنیم. بحث خودسازی این است که انسان یقه خودش را بگیرد و با خودش درگیر باشد، بی حساب و کتاب نباشد.

خداوند به قدری مؤمن را دوست دارد که در دنیا هم به او بشارت می دهد؛ یعنی همه چیز را برای آخرت نمی گذارد.

پیامبر اکرم فرمودند:« إن ملك الموت لیقف من المؤمن عند موته موقف العبد الذلیل من المولى، فیقوم وأصحابه لا یدنو [ن] منه حتى یبدأه بالتسلیم ویبشره بالجنة[4] = فرشته مرگ وقتی می خواهد جان مؤمنی را بگیرد، با فاصله کنارش می ایستد، مثل یک غلام ذلیل، خودش و اصحابش به او نزدیک نمی شوند، اول به او سلام می کنند و بشارت به بهشت می دهند».

ملک الموت بخاطر حرمت مومن، با فاصله و همانند یک غلام ذلیل در برابر او می ایستد و سلام می کند و سپس بشارت بهشت می دهد.

در روایت دیگر حضرت می فرماید: پنج­تن را نشانش می دهد. می گوید: آمدیم با اجازه، شما را ببریم. مؤمن می بیند و سلام و بشارت را می شنود. بعد با تشریفاتی او را قبض روح می کند.

انسان باید خیلی قدر بداند و سعی کند در دنیا با خدا رفیق باشد. با خدا سر واجبات و محرمات، خودش را درگیر نکند. سعی کند حق الناس گردنش نباشد. به خانواده توجه کنیم؛ به بچه ­ها توجه کنیم؛ به پدر مادر توجه کنیم؛ به همسر توجه کنیم. نباید خودخواهی هایمان باعث فشار به کسی شود؛ دخالت در زندگی دیگران نکنیم که به خاطر دخالتهای ما زندگی شان خراب شود.

بشارت در دنیا و در آخرت برای هر کسی فرق می کند

خداوند بشارت را فقط در لحظه مرگ نگذاشته و در دنیا نیز مرتب به بندگانش بشارت می دهد. گاه افرادی هستند که از نظر ایمان ضعیفند و بشارتی که به آنها داده می شود، با کسی که از نظر ایمان قوی است، فرق می کند.

باید به این نکته توجه کرد، کسانی که تازه شروع می کنند، توبه می کنند، آشتی می کنند، ضعیف هستند. مثل بچه ­ای هستند که پدر و مادر باید دستش را باید بگیرند. این زیباست که پدر و مادر دست بچه ای را که نمی تواند بلند شود در دست می گیرند و بلندش می کنند. ولی این زشت است بعد از اینکه راه افتاد و خواست بدود، شما بروی دستش را بگیری. او باید راه برود و زمین بخورد و به دیوار بخورد تا بتواند قوی شود.

خداوند تبارک و تعالی دست آدم هایی را که ضعیف هستند می گیرد. اما انسان های  قوی نباید حسادت کنند. خیلی بد است من بگویم چرا مسیحی رفته حرم امام رضا شفا گرفته، مسیحی در فلان هیئت شفا گرفته، سرطانش خوب شده، خواب امام زمان را هم دیده. من که 30 سال است دارم اینجا ضجه می زنم، ناله می کنم، خدمت می کنم به امام رضا چرا یکبار در خواب من نیامده. یا اینکه مثلاً مریض من را شفا نداده. من زنم مُرد. پدرم مُرد. بچه ­ام مُرد. این خیلی بد است؛ باید بدانیم که خداوند هوای آنها را دارد و حکیم هم هست.

تو وقتی 30 سال به هیئت آمدی، یعنی 30 سال به تو شرافت خدمت داده اند. تو که نباید منت برسر امام زمان بگذاری که من چون 30 سال این کار را کردم، مزدش را بده. حتماً این رابطه عاشقانه نیست. این رابطه مزدورانه است.30 سال آنها منت سر تو گذاشتند و به تو لطف کردند و در درگاه و دربار خودشان تو را پذیرفتند و نتیجه­ این هم می شود که بینهایت سعادت در آخرت نصیبت می شود و تو در بهشت پادشاه می شوی. کسی که کفش جفت کن هیئت امام حسین و ائمه باشد، آشپز یا قهوه ­چی و چای چی باشد، جارو بزند و کار بکند، هر خدمتی بکند آنجا برای این خدمت، به او سلطنت می دهند.

سلطنت آخرت یعنی یک بهشت به او می دهند که به اندازه همه آسمانها و زمین است. او آنجا حاکم می شود و میلیونها خدم و حشم در قصر و برو و بیا دارد و همانند یک حاکم مطلق است. ما باید تشکر کنیم، نه این که

فکر کنیم، ما هیئت رفتیم، احیا گرفتیم، نماز خواندیم، روزه گرفتیم، چقدر بچه خوبی هستیم. این منت گذاشتن می شود؛ مگر آنها نیاز دارند به این کارهای ما که ما منت سر آنها بگذاریم؟

آن بیچاره گناهکار آلوده­ای که نمی تواند روی پای خودش بایستد و نمی تواند خودش را نگه بدارد و ضعیف است، دستش را خدا می گیرد. دو تا خواب هم می بیند. اما مقام و جایگاه تو فرق دارد با او.

برای همین پیغمبر فرمود: کسانی که رشد می کنند خواب دینی شان کم می شود؛ اما اینهایی که ضعیف هستند، خواب امام حسین و فاطمه زهرا علیهماالسلام را می بینند.

خدا خودش بهتر می داند با بنده ­هایش چطوری رفتار بکند. خدا بد هیچ بنده ­ای را نمی خواهد. دادنش قشنگ است؛ ندادنش هم قشنگ است. آدم باید ادب داشته باشد. هر چه خدا داد راضی باشد. خدا را زیر سؤال نبرد. تو 30 سال نماز خواندی گفتی سبحان الله یعنی خدا منزه است از اینکه ظلم بکند؛ از اینکه بدی بکند؛ از اینکه نقصی داشته باشد. پس چگونه خدا را زیر سؤال می بری؟

نکته دیگر این که باید دیده شود که عقل تو می رسد یا نه. چون عقل پیامبر درونی است. می توانی بدون خواب هم جلو بروی یا نه. خودت می توانی با رساله مرجع تقلید که فرمان خداست و با رساله و با فرمان معصوم با قرآن، پیش بروی، ما احتیاج نداریم که یکسره تندتند خواب ببینیم. اینگونه نیست که من حتماً باید خواب ببینم و در خواب به من چیزی بگویند، خیر. آدم عقل و شعور دارد؛ یا نهایتاً با یک کارشناس معنوی و با یک استاد؛ با یک کسی مشورت می کند و مشکلش را حل می کند آدم های قوی خیلی نیاز به خواب دیدن ندارند.

اگر آدم های قوی هم گاهی خواب هایی می بینند، آن یک بحث دیگر است. نمی گویم آدمهای قوی خواب نمی بینند. ولی خیلی احتیاجی به دستگیری ندارند. علاوه بر این، خواب های دیگران، خواب های ما هم هست و این هم بشارت می شود، پس اعتماد کنیم. او آن خواب را دیده، رؤیاهای صادقه زیاد است. فرمود: رؤیای صادقه جزئی از 70 جزء نبوت است. بشارت دیگر هم بشارت های قبل از موت است که بیان کردیم.

هیچ کس زمان مرگش را نمی داند؛ اما برخی مؤمنان استثنا هستند

مؤمن در بسیاری از امور با دیگران متفاوت است. یکی از این امور مساله ی مرگ است که هیچ کس زمانش را نمی داند؛ اما به برخی مؤمنین زمانش بشارت داده می شود. چون خداوند مؤمن را خیلی دوست دارد؛ گاهی قبل از موت هم بشارت هایی به او میدهد.

حتماً در فامیل یا دوستان و همسایگان تان دیده اید، اگر ندیده اید، از بعضی از افراد شنیده اید که طرف می گوید:« من فردا می خواهم از دنیا بروم انشاء الله. دیگر شب آخر است که در خدمتتان هستم؛ من هفته دیگر بین شما نیستم؛ این آخرین جلسه ­ایست که همدیگر را می بینیم». اینها همه بشارت است. قبلاً به او گفته اند. ما در جبهه زیاد اینها را دیده ایم. خدا رحمت کند جواد مقدسی فرمانده ما را که شب عملیات در کردستان در حالی که دکمه پیرهنش را می دوخت، به من گفت: شجاعی این آخرین عملیاتم است. فردا دیدم که در عملیات جلوی چشم خودم او را زدند. امدادگر رفت کمکش کند، گفت: بیا ماچت کنم، دارم میروم. امدادگر را بغل کرد و بوسید و تمام کرد.

ما کسانی را داشتیم که می دانستند کجا شهید می شوند. جزیره مجنون همه می رفتند. بعضی ها با قایق می آمدند. می گفتیم کجا دارید می روید؟ می گفت: قرار است آنجا زیر آن درخت شهید شوم.

یکی دو تا ده تا هزار تا نبود. اصلاً در منطقه یک چیز عادی شده بود. خیلی ها خبر داشتند نحوه­ مردن شان را. می گفتند:« من ترکش به پهلویم می خورد». یکی می گفت: «خدایا من می خواهم شرمنده مادرم فاطمه زهرا نباشم دوست دارم به پهلویم بخورد». دیگری می گفت: «من دوست دارم مثل ابوالفضل دست هایم قطع بشود و همینطوری هم می شد». یکی می گفت: «می خواهم مثل مادرم هیچ اثری از من نماند». تانک به او می خورد و هیچ چیز از او نمی ماند. یعنی هر قراری با خدا می گذاشتند، همان می شد. یعنی خدا با همه رفیق است.

بنابراین خود این هم بشارت است که خداوند قبل از فوت به مؤمنین بشارت می دهد.

بشارت پیامبر و امیرالمؤمنین علیهما السلام هنگام مرگ

فرمایشی از حضرت نبی اکرم هست در مورد آیه شریفه: « لَهُمُ الْبُشْرَى فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَةِ لَا تَبْدِیلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ[5] = در زندگى دنیا و در آخرت مژده براى آنان است وعده ‏هاى خدا را تبدیلى نیست این همان كامیابى بزرگ است».

حضرت در تفسیر آیه اینگونه می فرماید:«هُوَ اَن یُبَشِراهُ بِالجَنَّۀِ عِندَ المَوت یَعنی مُحَمَّداً وَ عَلیّاً= آن دو نفر قبل از موت مژده بهشت را می دهند». بشارت در دنیا غیر از بشارت در آخرت است. درمورد بشارت در دنیا حضرت فرمود: «هُوَ» این بشارت این است که آن دو نفر(یُبَشِراهُ) بشارت می دهند، فعل را تثنیه آورده، آن دو نفر یعنی پیامبر و امیرالمؤمنین قبل از موت مژده بهشت را می دهند.

پس برای مؤمن، قبل از ارتحالش این که پیامبر و امیرالمؤمنین بشارت دهنده ی او هستند، یک بشارت است. البته نه اینکه فقط پیامبر و امیرالمؤمنین فقط باشند. سایر ائمه هم می آیند، این بستگی به میزان سنخیت هرکس با اهل بیت دارد. بستگی دارد به این که شخص با کدام یک انس بیشتری دارد. آنها هم می آیند و بشارت می دهند و از او استقبال می کنند.

آسانی مرگ مؤمن مثل نوشیدن آب خنک در تابستان گرم است

نبی اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود:«إنّ أشدّ شیعتنا لنا حبّاً یكون خروج نفسه كشرب أحدكم فی الیوم الصائف الماء البارد الذی ینتفع منه القلب، وأنّ سائرهم لیموت كما یغطّ أحدكم على فراشه كأقرّ ما كانت عینه بموته[6]= آن شیعیانی که علاقه شان به ما خیلی زیاد است، مرگ آنها مثل نوشیدن آب خنک در تابستان گرم است، آنطوری که به دل می چسبد. مابقی آنها در بستر خودشان به خوشایندترین حالت می میرند حالتی که هر کسی آرزو می کند ای کاش جای آنها باشد و یک چنین مرگی را داشته باشد».

قرآن می فرماید: کفار هم به خدا علاقه دارند، اما مؤمن «اَشَدُّ حُبّاً لله» است، شدت حب مؤمن بیشتر است. محبت در مؤمنین هم شدت و ضعف دارد. شیعیانی که نسبت به اهل بیت علاقه دارند، یک جور نیستند. به بعضی ها تا می گویی امام حسین، فاطمه زهرا، پیغمبر، بند دلشان می برد. تا می گویی امام زمان، حالش منقلب می شود.

بعضیها نه دلسردتر هستند. علاقه هم دارند، شیفته هم هستند. جایش هم باشد، جانشان را هم می دهند. ولی آن داغی و شیفتگی را ندارند. حضرت می فرماید آنهایی که خیلی شیفته ما هستند، مرگ شان همانند نوشیدن آب سرد در تابستان گرم است. همه در همین یک کلمه خلاصه می شود که همه سرمایه یک آدم دلش و همه سرمایه دلش محبوبش است. ببین عاشق چه کسی می شوی. چون فرمود: شما عاشق هر کس و هر چیزی باشید، با همان محشور می شوید. توشه ما عشق و شیفتگی به خدا و اهل بیت است. در بازار آخرت هیچ چیز دیگر از شما نمی خرند. اگر نمازی هم بخرند، روزه­ای هم بخرند، جهادی هم بخرند، همه با این مقیاس سنجیده می شود؛ مقیاس محبت. پس تا می توانید در این بازار ابدی روی این تجارت سرمایه سرمایه ­گذاری کنید. محبت و عشقتان را زیاد کنید. از فرصتها برای خدمت به امام زمان استفاده کنید.

« وأنّ سائرهم لیموت كما یغطّ أحدكم على فراشه» مابقی شیعیان هم که زیاد شیفته نیستند و محبت شان هم کمتراست، آنها را هم تحویل می گیرند. آنها در بستر خودشان به خوشایندترین حالت می میرند، حالتی که هر کسی آرزو می کند، ای کاش جای آنها باشد و یک چنین مرگی را داشته باشد.

 

منازل آخرت/ مرگ/علم به زمان مرگ/بشارتهای مرگ


- [1] كنز العمّال : 42810 .

[2] - سوره اسراء/14.

[3] - سوره مبارکه انسان/6.

[4] - الفقیه: 1 / 135 / 365. 

[5] - سوره یونس/64.

[6] - تأویل الآیات : ٧٥٢.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed