مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
برای این که چگونه وارد خانه سلامتی بهشت شویم، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند: «إِذَا كَانَ يَوْمُ اَلْقِيَامَةِ حَشَرَ اَللَّهُ اَلْخَلاَئِقَ نَادَى مُنَادٍ لِيَقُمْ أَهْلُ اَلْفَضْلِ فَيَقُومُ فِئَامٌ مِنَ اَلنَّاسِ فَتَسْتَقْبِلُهُمُ اَلْمَلاَئِكَةُ يُبَشِّرُونَهُمْ بِالْجَنَّةِ= چون روز رستاخیز شود، خداوند آفریدگان را گِرد مىآورد و یک منادى ندا میدهد که اهل فضل برخیزند! پس گروهى از مردم برمىخیزند و فرشتگان به پیشوازشان مىروند و آنان را به بهشت مژده مىدهند». اینها بدون حساب وارد بهشت میشوند. سپس فرشتهها از آنها سؤال میکنند «وَ يَقُولُونَ مَا فَضْلُكُمْ هَذَا اَلَّذِي تَدْخُلُونَ بِهِ اَلْجَنَّةَ قَبْلَ اَلْحِسَابِ= این بخشایشگرىِ شما چه بوده که به سبب آن، پیش از حسابرسى، به بهشت مىروید؟»
آنها در پاسخ سه خصوصیت را بیان کردند:
1ـ اینکه «كُنَّا نَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَنَا»، از کسانی که به ما ظلم میکردند میگذشتیم.
2ـ «وَ نَصِلُ مَنْ قَطَعَنَا»، از کسی که با ما قطع ارتباط میکرد، ما با او ارتباط برقرار میکردیم.
3ـ «وَ نَحْلُمُ إِذَا جُهِلَ عَلَیْنَا»، و موقعی که کسی در حق ما جهالتی میکرد، حلم میورزیدیم .
نتیجه این سه خصلت این است که به آنها گفته میشود وارد بهشت شوید: «فَیُقَالُ لَهُمْ اُدْخُلُوا اَلْجَنَّةَ فَنِعْمَ أَجْرُ اَلْعامِلِینَ= آن گاه به آنها گفته مى شود: به بهشت در آیید که چه نیکوست مزد عمل کنندگان!»
اگر گذشت و بخشش ما موجب سوء استفاده طرف بشود چه کنیم؟
گذشت و بخشش خوب است؛ اما اگر قرار باشد گذشت ما کسی را بدتر کند و از آن سوءاستفاده کند، نباید چنین اجازهای داد. بخصوص بخشش پدر و مادر که با گذشت و عفوشان نباید زمینه جسارت و بیادبی فرزندشان را فراهم کنند. پس اولین کاری که پدر و مادر باید بکنند، این است که برای خودشان حریمبندی ایجاد کنند تا بچه نتواند در حریم پدر و مادر بیاید یا جسارت و بیادبی و تندی کند. این به خاطر آن است که پدر و مادر، از هر کسی برای بچه خطرناکتر هستند. چون اگر بچه بیادبی کند و به حریم پدر و مادر وارد بشود، گرفتار عاق والدین میشود و به جهنم میرود.
گاهی ممکن است بچه ظلمی یا جهالتی کند و او را ببخشند؛ اما پدر و مادر باید جایگاه خودشان را حفظ کنند تا بچه به خودش اجازه بیادبی و ورود در این حریم عاشقانه و دوستانه را ندهد.
بهشت منتظر اهل صبر است
بیش از آن که اهل صبر مشتاق بهشت باشند، بهشت مشتاق اهل صبر است. به همین گروه گفته میشود: سلام علیکم بما صبرتم= سلام بر شما بخاطر این که اهل صبر بودید».
در قیامت منادی ندا میدهد که اهل صبر برخیزند. عدهای بلند میشوند. ملائکه به استقبالشان میروند و به آنها بشارت میدهند به بهشت و میگویند: این صبری که باعث شده شما قبل از حساب و بدون حساب به بهشت بروید، چیست؟
آنها میگویند: «كُنَّا نُصَبِّرُ أَنْفُسَنَا عَلَى طَاعَةِ اللهِ وَ نَصْبِرُ عَنْ مَعَاصِی اللهِ= خویشتن را بر طاعت خدا به صبر وا مىداشتیم و در ترک معاصى خدا، شکیبایى مىورزیدیم».
پس یکی از عوامل بهشت رفتن، صبر است. یکی از انواع صبر، صبر بر عبادت است. مثلاً شخص میخواهد نماز بخواند آن هم اول وقت، حوصلهاش نمیگیرد. کسی که اول وقت نماز نمیخواند، فقط این نیست که اول وقت نماز نخوانده است؛ بلکه از شفاعت پیامبر ص محروم میشود.
«نُصَبِّرُ أَنْفُسَنَا عَلَى طَاعَةِ اللهِ» یعنی روحیه حوصله نماز خواندن اول وقت را به خودت تحمیل کن. خیلیها ماه رمضان روزه نمیگیرند. چون حوصله روزه گرفتن ندارند. تحمل 16 ـ 17 ساعت را ندارد و نمیتوانند خودشان را به صبر وادار کنند. برای همین از روزه گرفتن، طفره میروند؛ یا وقتی میخواهند خمس بدهند، نفسشان تحمل نمیکند؛ یا وقتی میخواهند جهاد و جبهه بروند، اکراه دارند و سختی های کار را تحمل نمیکنند.
«طاعت الهی» اولش برای بخش حیوانی سخت است؛ ولی بعدش شیرین میشود. حتی برایش ملکه میشود و به آن افتخار میکند.
ما در مقابل دستورات خدا دو بخش داریم: یک بخش حیوانی و یک بخش انسانی. بخش انسانی در مقابل دستورات خدا اصلاً اذیت و ناراحت نمیشود. چون شأن انسانی از جنس اهلبیت و خداست، از اینکه حجاب دارد و از آن لذت میبرد، خوشحال است.
بهشت، پاداش صبر بر گناه است
دومین عاملی که به آن اشاره شد برای بهشتی شدن، صبر معصیت است. حضرت میفرماید: «وَ نَصْبِرُ عَنْ مَعَاصِی اللهِ». چون کسی که اهل گناه نیست و معصیت نمیکند، میفهمد معصیت یعنی جهنم، یعنی ذلت دنیا و آخرت. ممکن است معصیت دقائقی لذت داشته باشد، ولی بعد ذلت و بیشخصیتی و افسردگی و بیماریهای روحی و روانی میآورد.
حالا تو برو دکتر روانپزشک و روانشناس، نمیتواند مشکل را حل کند. اینکه تو به هم ریختی با گناه، با قرص و دارو حل نمیشود، این استغفار میخواهد، توبه میخواهد، آشتی کردن با خدا میخواهد، جبران میخواهد تا روحت قشنگ و تمیز و سالم بشود، تا به نشاط برسی.
بسیاری از گرفتاریهای روحی و روانیما مربوط به معصیت خداست، انسان باید استغفار کند و توجه داشته باشد که غفلت نکند و جبران کند.
در پاسخ به چنین صبری، فرشتهها میگویند: «فَیُقَالُ لَهُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِین= به آنها گفته میشود بفرمایید به بهشت که اجر خوبی است برای کاری که شما انجام دادید».
پس توجه داشته باشید که صبر باعث میشود انسان بدون حساب بهشت برود. اصلاً صبر اسم یک گیاه است، چون خیلی تلخ است به آن صبر میگویند. یعنی جهنمت را در اینجا میتوانی با صبرت طی کنی. وقتی که صبر بر طاعت میکنی، تمام گناهانت آمرزیده میشود. وقتی صبر بر معصیت میکنی، پاک میشوی. صبر بر مصیبت هم همینطور است. انسان باصبر تعالی پیدا میکند.
در روایت داریم که در بهشت درجاتی هست که انسان جز با درد و بیماری به آن درجات نمیرسد. پس تحمل کن و نگذار اعصابت خرد شود. حالا یک اتفاقی برای بدنت افتاده و مجبور هستی یک دردی را تحمل کنی. حالا بالاخره مریضی پیش میآید، آسیبدیدگی پیش میآید. باید تحمل کنیم.
چگونه همسایه خدا در بهشت باشیم؟
ندا دهندهاى ندا مىدهد که همسایگان خدا در سراى سلامت برخیزند. «ثُمَّ یُنَادِی مُنَادٍ لِیَقُمْ جِیرَانُ اللهِ فِی دَارِ السَّلَام».
همسایه یعنی به همدیگر چسبیده هستیم و از همدیگر اطلاع داریم. به خانهمان رفت و آمد وجود دارد و از احوال هم خبر داریم و از هم کمک میگیریم و پشت هم هستیم و شریک شادی و غمهای هم هستیم.
حالا فرشته ندا میدهد: "همسایگان خدا"، یعنی کسانی که یک اتصالی با خدا دارند، یک ارتباطی با خدا دارند، یک رفت و آمدی با خدا دارند؛ برخیزند.
اینها کسانی هستند که در بهشت تند و تند با خدا میتوانند ارتباط داشته باشند. هر وقت دلشان برای خدا تنگ میشود، هم خدا با آنها حرف میزند و هم اینها با خدا حرف میزنند. یعنی یک طور دیگری سایه خدا بالای سرشان است. سایه خدا سر همه بندگانش هست، ولی همسایه، یعنی سایهمان روی هم است. این حمایت ویژه است. وقتی گفته میشود «جیران الله» یعنی همسایه خدا و این خیلی مقام بزرگی است. این همسایه خدا به این معناست که در دنیا اگر کسی همسایه خدا باشد، در آخرت هم همسایه خدا خواهد بود. این در حالی است که در قیامت خدا با افرادی اصلا نه حرف میزند و نه به آنها نگاه میکند. قرآن میفرماید:« لَا یُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ= خدا در قیامت با آنان حرف نمی زندو به آنان نظر هم نمی کند».
گروهی که دوست داشتن هایشان برای خداست، همسایه خدا می شوند
گروه دیگری که همسایه خدا میشوند، کسانی هستند که حب و بغضان برای خدا است. در مورد اینها حضرت میفرمایند: «فَیَقُومُ فِئَامٌ مِنَ النَّاس» یک دستهای از مردم هم در آنجا بلند میشوند که فرشتهها به استقبالشان میآیند و بهشت را به آنان بشارت میدهند. بعد به آنها میگویند: «مَا فَضْلُكُمْ هَذَا الَّذِی جَاوَرْتُمْ بِهِ الله فِی دَارِ السَّلَام= فضیلت شما چه بود که شما در بهشت همسایه خدا شدید؟». «فَیَقُولُونَ كُنَّا نَتَحَابُّ فِی اللهِ= ما یکدیگر را براى خدا دوست مى داشتیم».
پیامبر که از معراج میآمدند، خداوند مهمترین مسائل را به او گفت. از جمله این که محبّت تو به خاطر من است، زنت را دوست داری به خاطر من، شوهرت را دوست داری به خاطر من، بچهات را دوست داری، کشورت را دوست داری، آدمها را دوست داری، یا هر چیزی را که دوست داری، به خاطر من دوست داشته باش. یعنی نسبت محبتی تو با آدمها بستگی به نسبت این آدمها با خدا دارد، پس به عشق خدا دوست داشته باش.
خدا در قرآن میگوید فقط یک چیزی هست که میارزد که شما به خاطرش یک چیزی را دوست داشته باشید یا از یک چیزی بدتان بیاید، یک چیزی را انتخاب کنید، یا یک چیزی را کنار بگذارید، قیمت شما همان است. پایینتر از آن، دیگر قیمت شما نیست و آن خود خود خداست.
اینقدر خداوند به انسان شخصیت داده که به ما یاد میدهد که: «قُلْ إِنَّ صَلاتی وَ نُسُكی وَ مَحْیایَ وَ مَماتی لِله رَبِّ الْعالَمین= بگو محققا نمازم و اعمالم و زنده بودنم و مردنم برای خدا است». این آیه خیلی مهم است. باید هر روز گفته بشود، نمازم، عبادتم، زندگیم، مرگم فقط برای خداست. اگر کسی برای خانوادهاش زندگی کرد و خدا در اولویت بعدی بود؛ بدبخت و خوار دنیا و آخرت است.
علامتش هم این است که تا چشمش به چهار تا جاذبهی دنیایی میخورد، نماز ظهرش میرود به دم غروب. نماز مغرب و عشایش میرود به ساعت 12 شب. چون با دنیا بیشتر صفا میکند و با امور دیگر بیشتر انس دارد تا خدا.
کسی میخواهد پیش شما مقرب باشد، میخواهد به او امکاناتی بدهید، سه چیز را باید در نظر بگیرید: «عشق به خدا، عشق به اهل بیت، و جهاد در راه خدا». باید ملاک دوستداشتنمان را خدا قرار بدهیم. پس نگو من از این کار بدم میآید. اگر خدا خوشش میآید نگو از این کار بدم میآید. هر کاری را خدا گفته خوب است، خوب است و تو هم باید خوشت بیاید.
وقتی که خدا میگویی بد است، باید بدت بیاید. اگر برخلاف این عملی انجام دهی، با خدا در میافتی، و این یعنی با خودت داری در میافتی. مثل کسی که چاقو بردارد و مدام در چشم و گوش و شکم خودش بزند.
قا/182
دارالسلام
کلیدواژه ها:
آثار استاد