www.montazer.ir
جمعه 22 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 9022
زمان انتشار: 24 آوریل 2018
راه رهایی از اضطراب و ترس‌های زندگی، توکل بر خداست

‌اضطراب و بی تابی؛ (جلسه 17 )، 97/01/24

راه رهایی از اضطراب و ترس‌های زندگی، توکل بر خداست

توکل بر خدا و وسعت نفس، باعث می شود که انسان اضطراب‌هایش از بین ‌برود. آدم‌های کوچکند که می‌ترسند و اضطراب دارند، ولی وقتی انسان یاد می‌گیرد که با خدا و اهل بیت اتصال پیدا کند، دیگر ترس و اضطرابی ندارد.

بحث‌مان در ترس و اضطراب، به مبارزه با ترس و اضطراب‌ها و راههایی  رسید که می‌توانیم مبارزه کنیم و در نتیجه مقاوم باشیم.

در مباحث گذشته گفته شد؛ شیطان چهار نوع حمله دارد: راست، چپ، عقب و جلو.

یکی از برکات الهی در نظام خلقت انسان، شیطان است که خداوند آن را برای پرورش انسان‌هایی که می‌خواهند به قرب الهی برسند، قرار داده است. بنابراین، فلسفه وجودی شیطان، این است که مسئول تمرین دادن آدم‌هاست.

یکی از حمله‌هایی که شیطان، حمله از جلو است. خداوند از زبان شیطان فرمود: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِیمَ/ ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ...= حتما بر سر راه راست آنان به سوی تو خواهم نشست/ آنگاه از پیش روی آنها در خواهم آمد».

حمله از جلو، همان اضطراب‌ها و ترس‌هایی هستند که شیاطین نسبت به آینده در ما ایجاد می‌کنند. این ترس و این حمله چه فایده‌ای برای ما دارد. فایده‌اش این است که ما با توکل به خداوند و دیدن خدا می‌توانیم آن حمله‌ها را دفع کنیم و قدرت، معرفت الله و استعانت از حق تعالی به سراغ ما می‌آید.

اگر کسی نسبت به آینده، دچار ترس و تردید می شود، علتش این است که توکل ندارد. توکل یعنی خدایا تو را می‌بینم، مطمئنم که کمکم می‌کنی؛ بیشتر از خودم دوستم داری؛ من به عشق تو و در کنار تو هیچ اضطرابی نسبت به آینده‌ام ندارم؛ تو هیچ وقت من را رها نکردی، از این به بعد هم رها نمی‌کنی.

بنابراین، هر وقت شیطان دلشوره‌هایی نسبت به آینده (از دست دادن ماشین، فرزند و ...) در تو ایجاد می‌کند، خدا را ‌ببین. چون با خدا دیدن، قدرتمند می‌شوی و به مرور، حمله‌ها و اضطراب‌ها و ترسهای بعدی در تو از بین می‌رود و آهسته آهسته شبیه خداوند می‌شوی و استحکام پیدا می‌کنی.

برای اینکه انسان ترسش بریزد، خدا فرمولی در اختیار ما قرار داده داده که به شما آرامش و امنیت می دهد. در آیه 155 سوره بقره می فرماید: « لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ= و البته شما را به پاره‌ای از سختی‌ها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم».

هیچ آدمی نیست، مگر اینکه باید امتحان شود. مثل کلاس درس است، ما برای این که در کلاس درس انسانیت شبیه خدا بشویم، باید دائماً امتحان پس بدهیم.

اگر کسی خواست حقیقتش شبیه خدا بشود و مَثَل خدا بشود، لازمه‌اش توانایی روحی است. پس نیاز به تمرین داریم تا بتوانیم خود را به او برسانیم. برای همین خداوند با سه تأکید می‌گوید: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ= حتماً حتماً حتماً شما را آزمایش می‌کنیم. حال موارد امتحان چه چیزهایی هستند؟

«بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ= به چیزی از ترس»، «وَ الْجُوعِ= گرسنگی»، «وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ= آسیب‌های مالی»، «وَ الْأَنْفُسِ= آسیب‌های جانی»، «وَ الَّثمَراتِ= محصولات». اینها مصادیقی هستند که خدا ما را با آن می آزماید.

در آخر می‌فرماید: «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ= بشارت بده به اهل صبر». اهل صبر چه کسانی هستند؟ در پاسخ این سوال، آیه بعدی سوره فوق می‌گوید: «الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِله وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ = موقعی که به آن‌ها مصیبتی می‌رسد، می گویند ما از خداییم و به سوی خدا باز می گردیم».

مالک حقیقی، خداست

در آیه «إِنَّا لِله وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»، خدا مسئله مالکیت را مطرح می‌کنند. ما دو قسم مالکیت داریم: اعتباری و حقیقی.

نوع اول؛ مالکیت اعتباری. مانند مالکیت انسان نسبت به ماشین، لباس و خانه خودش. در واقع می‌توان گفت همه اموال دنیایی از قسم مالکیت‌های اعتباری هستند.

نوع دوم؛ مالکیت حقیقی است که اصل وجود مملوک، متعلق به مالکش است و چیزی از خود ندارد. مثل تصورات ذهنی مان که متعلق به خودمان است.

در مالکیت حقیقی، مملوک، هستی‌ و صفاتش را از مالک می‌گیرد. رابطه ما با خداوند نیز مثل رابطه ما با وجود ذهنی مان است؛ یعنی خداوند تبارک و تعالی هستی اش را به ما داده، آن به آن به ما وجود می‌دهد. خداوند خلقت مکانیکی ندارد، بلکه لحظه به لحظه، باتوجه و با عنایت، موجوداتش را نگه می‌دارد. اگر یک لحظه عنایتش را رها کند، آن موجود نابود می‌شود.

پس ما وجود مستقلی نداریم. بلکه موجودی هستیم که قائم به الله هستیم و خداوند قائم به خود است. همه موجودات از هستی مطلق ظهور می‌کنند، همه عین ربط هستند. در اینجاست که مالکیت حقیقی معنا پیدا می‌کند.

پس «إِنَّا لِله» یعنی ما از خداییم و هستی‌مان هم از خداست. وقتی مؤمن به فهم درستی از مالکیت و رابطه‌اش با الله دست پیدا کند، اضطراب‌هایش از بین می‌رود. هر مصیبتی هم به او برسد، با ذکر «إِنَّا لِله وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ=» آرامش پیدا می‌کند. چون می‌داند هر مصیبتی برای او به نفعش است و خدا بالاتر از آن را به او می‌دهد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «لَوْ تَعْلَمُونَ مَا ذُخِرَ لَكُمْ مَا حَزِنْتُمْ عَلَى مَا زُوِیَ عَنْكُمْ= اگر آنچه را براى شما ذخیره شد، مى‌شناختید، بر آنچه از شما گرفته شده غمگین نمى‌شدید». پس نباید درگیری با خدا پیدا کنیم؛ درگیری و اضطراب از این‌که چرا خدا مالم را گرفت؟ چرا بچه ام مرد؟ چرا و چرا..... مؤمن با دو ویژگی آرامش دنیایی و اجر آخرتی راحت زندگی می‌کند.

یکی از شیرین‌ترین، جذاب‌ترین، و شادی‌آفرین‌ترین آیات قرآن همین است:«إِنَّا لِله وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ». اصلاً آدم راحت می‌شود. چون مال خدا هستم. دنیایم مال خداست و همه چیزم مال خداست. هر وقت هم بخواهد بگیرد من آماده هستم؛ وقتی هم می‌گیرد، بد نمی‌گیرد. چون یک جای پایدارتر می‌برد.

یکی از ترس‌هایی انسان، ترس از مرگ است. ترس از این که اگر من بمیرم چه می‌شود؟ درحالی‌که ما از یک فضای یک درصد رحمت، وارد فضای 99% رحمت الهی می‌شویم؛ یعنی بی‌نهایت. پس چرا اضطراب و ترس‌ داشته باشیم!

دقت کنید که ریشه این ترس‌ها، نادانی و شرکی است که در ذات ما نهفته است. وقتی می‌فهمیم «إِنَّا لِله وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» یعنی پیش خودش برمی‌گردیم و مال خودش هستیم؛پس دیگر همه چیز عالی است؛ دنیا از آن بی‌ثباتی و ترسناک بودن در می‌آید. با این نگاه، دنیا، دنیای قشنگی است. ، در مملکت خدا به هیچ کس ظلم نمی‌شود و کسی ضرر نمی‌کند.

از فردیت کناره بگیر تا بزرگ شوی

یک نکته دیگر که خیلی مهم است و کمک می‌کند تا ترس‌های آدم بریزد، این است که امام سجاد (علیه السّلام) می‌فرماید: خودت را شخصیتاً قوی کن؛ از فردیت دست بردار و وسعت روح پیدا کن. چون وسعت نفس به انسان قدرت می‌دهد.

اگر کسی وسعت نفس پیدا کرد، اضطراب‌هایش از بین می‌رود. آدم‌های کوچکند که می‌ترسند و اضطراب دارند و خواب‌های بد می‌بینند؛ ولی وقتی انسان یاد می‌گیرد که به غیب اتصال پیدا کند، دیگر ترس و اضطرابی ندارد.

پس برای اینکه ما قوی بشویم، باید چکار کنیم؟ باید دست از خود برداریم، یعنی باید از یک نفر بودن خارج بشوی و بی‌نهایت آدم بشوی. اگر تو بی‌نهایت شدی، اضطراب و ترس هم نداری. آدم‌هایی که یکسره خودشان را می‌بینند، اینها آسیب‌های بسیاری می‌بینند؛ اما آدم‌هایی که با قاعده‌ (هو أنت) زندگی می‌کنند، به بزرگی نیتشان، بزرگ می‌شوند و دیگر ترسی ندارند.

مثلاً وقتی در بخش جمادی خیر  تولید می‌کنی یا در بخش گیاهی وقتت را برای اهل غیب و امام زمان (علیه‌السلام)  می‌گذاری، بزرگ می‌شوی یا وقتی در بخش حیوانی آبرو، اعتبار و موقعیت اجتماعی ات را فدای خانواده آسمانی ات می‌کنی، به همان اندازه تو بزرگ می‌شوی؛ یا زمانی که در بخش عقلی؛ علم و دانش و تخصص‌ات را صرف جاودانه ات می‌کنی و به پای امام زمان (علیه‌السلام) و خانواده آسمانی ات می ریزی، وسعت پیدا می‌کنی و  اضطراب و ترس‌هایت از بین می‌رود.

قرآن می‌فرماید: «ما عِنْدَكُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ الله باقٍ[1]= آنچه نزد شماست، همه نابود خواهد شد و آنچه نزد خداست، باقی خواهد بود». هر چیزی که پیش خودتان نگه دارید، از بین می‌رود و هر چیزی که به خدا می‌دهید آن می‌ماند.

پس اگر ما بخواهیم به غیب برسیم و به بزرگی الله تربیت بشویم، باید دست از خودی، منیت‌ها و فردیت‌ها برداریم. چون همه اینها موانعی هستند بین تو و خودت.

ما خدائی داریم که پشتیبانمان و صاحبمان است. خدا جاودانه و ابدی است. تو هم جاودانه هستی و عمرت به اندازه عمر خداست، پایان و انتهایی نداری. پس چرا اضطراب داری؟ «وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقى= آخرت بهتر و باقی‌تر است». پس دیگر هیچ نگرانی و ناراحتی نداشته باش.

به یاد داشته باشید؛ ثروت انسانی و دارایی‌های حقیقی یک آدم، مشکلات و سختی‌های زندگی اوست. پس هر چه سختی‌ها بیشتر باشد، دارایی‌ها نیز بیشتر است و ارزش و اعتبار انسان نیز بیشتر است.

وهمیه/ترس/راه درمان ترس

 

[1] . سوره نحل/آیه 16.

میانگین (2 رای)

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed