مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
شاه کلید اصلی رابطه با خدا " تقوا " است. پس اگر تقوا راه رسیدن به خداست، متقی نیز به خدا میرسد.
در شرح زیارت جامعه کبیره در فقره «أَعْلَامِ التُّقَى» بودیم که از کتاب بسیار شریف و وزین «ادب فنای مقربان» حضرت آیت الله جوادی آملی 10 اثر از آثار تقوا را عرض کردیم.
اثر یازدهم تقوا) در ادامه، ایشان در یازدهمین اثر تقوا میفرماید: «نائل شدن انسان متقی و اعمال او به خدا از خواص تقوا است».
گفتیم تقوا یعنی نگه داشتن حرمت ارتباط با خدا. مبادا کاری کنید که خدا از آن بدش بیاید. چه بسا آدمهایی هستند که وقتی میگوییم: حسادتت را کنار بگذار، این فضولی در کار دیگران را کنار بگذار، ریز شدن در اخلاق دیگران را کنار بگذار، رقابت با دیگران را کنار بگذار، چشم و همچشمی را کنار بگذار، این کارت فساد است، فحشاست، خطرناک است، معصیت است، تو را از خدا دور میکند، می بینی میشنود و تأیید هم میکند، اما دوباره همان کار را میکند و هیچ تغییری در او صورت نمی گیرد.
تقوا یعنی حواست به خودت باشد و به کار کسی کار نداشته باشی. مردم از دست و زبانت در امنیت باشند. در احوالات دیگران ریز نشوی. ده سال هم با یک نفر هستی در احوالات شان ریز نشو. بگذار در کنارت احساس امنیت بکنند. پس اگر تقوا داشته باشی، عملت و خودت به خدا میرسی.
ببینید این آیه چطوری از آدم دل میبرد. می فرماید: «لَنْ یَنالَ اللهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لكِنْ یَنالُهُ التَّقْوى مِنْكُمْ[1]= هرگز گوشت و خون این قربانی ها نزد خدا (به درجه قبول) نمیرسد؛ لیکن تقوای شماست که به (پیشگاه قبول) او خواهد رسید»، یعنی اگر قربانی میکنید، گوشتش و خونش به خدا نمیرسد، گوشت و خونش مال این زمینیها است، بلکه تقوا، آن خداداری، آن حرمتداری، آن اجلال خدا به داد شما میرسد.
مثلا شخص میگوید: آن کسی که به من ظلم کرده، حقم هست و الان هم میتوانم هر کاری بکنم، میتوانم جوابش را بدهم، تحقیرش کنم. ولی به حرمت خدا این کار را نمی کند. به این تقوا می گویند.
تقوا یعنی خودت را عقب بکش، درست است که حقت است، اما عقب بکش. درست است که میتوانی جوابش را بدهی، درست است که برای تو، فضای این گناه یا این کار باز است، اما به خاطر خدا عقب برو.
تقوا، اوج احترام انسان به حرمت خداست
شما به اندازهای که حرمت اهل غیب را رعایت میکنید، پیش اهل غیب حرمت دارید. هر کس میخواهد ببیند که پیش خدا چقدر عزیز است و اهل غیب چقدر روی او حساب میکنند، باید ببیند که خودش روی اهل غیب چقدر حساب میکند و حرمت می گذارد. شما به اندازهای که حرمت آن طرف را داری، خودت قیمت پیدا میکنی. ما وقتی لاابالی میشویم و همه جوره نسبت به غیب بیحیا میشویم و حواسمان به غیب نیست، پس در آن طرف قیمت هم نداریم. وقتی غیب از چشم تو میافتد، تو برایش حرمت قائل نیستی، تو هم از چشم غیب میافتی.
در واقع هر کاری بکنی با خدا کرده ای. قاعدهاش را هم خدا میگوید: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها[2]= اگر نیکی و احسان کردید، به خود کردهاید و اگر بدی و ستم کردید، باز به خود کردهاید». این آیه دلالت بر قاعده عمل و عکسالعمل دارد. اگر خوبی کنی به خودت کرده ای. بدی هم بکنی به خودت کرده ای.
چقدر زیبا فرمودند: تقوا وصفی است که همیشه همراه صاحب خود خواهد بود. یعنی حرمت داشتن، ادب داشتن. کسی که ادب دارد، حرمت دارد، قیمتش هم با اوست، یعنی هر کس این را میبیند، عاشقش میشود.
پس اگر تقوا به خدا میرسد، متقی نیز به خدا میرسد، و از این کمال بهرهمند میشود، یعنی خودت هم به خدا میرسی. چون تو صاحب صفت هستی. اگر صفت زیباییت اینقدر مورد توجه است، یعنی خودت مورد توجه هستی. یعنی نتیجه ی غیرتت، حیایت، ادبت، حرمت نگه داشتنت به تو میرسد. این هم ذاتی است.
فقط تقوا، توشه سفر به آخرت است
آیت الله جوادی آملی میفرماید: انسان مسافری است که از عالم خاک حرکت خویش را آغاز کرده و تا لقاء الله پیش میرود.
این مسیر اصلی ماست. بقیه مسیرها قلابی است که به ما عرضه میشوند: مسیرهای «جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی» ابزارند. هر چند لازم و واجب هم هستند و آدم باید اینها را داشته باشد، ولی فقط ابزارند. باید با این ابزار رشد کنید و حرکت به سمت لقاء الله، اسماء الهی و تشبه به اخلاق الهی داشته باشید.
هر مسافری برای سفر مادی یا معنوی، نیاز به زاد و توشه دارد، و توشه هر مسافری باید متناسب با همان سفر باشد. توشهای که برای سفر طولانی، سفر خارجی، سفر زمستانی، سفر خانگی، سفر سیاسی و غیره لازم است، با توشهای که برای سفر کوتاه، سفر داخلی، سفر تابستانی، سفر انفرادی، سفر عادی لازم است، تفاوت دارد.
سفر آخرت و سیر الی الله هم سفری است که توشهای غیر از توشه سفرهای مادی و دنیایی نیاز دارد.
یک جنین وقتی در رحم مادر قرار میگیرد، فقط در یک شرایط خاصی توشههایی را میگیرد که این توشه یا به تولد سالم منتهی میشود، یا سالم قوی. ولی چهار نوع تولد (تولد ضعیف، تولد بیمار، ناقص و معلول) دیگر به درد نمیخورد و در دنیا بچه و پدر و مادر زجر میکشند. این توشه اصلاً به دردش نمیخورد. این همان چیزی است که اگر توشه متناسب با برزخ و قیامت نبریم، ما هم گرفتار میشویم. مثلاً حسادت آنجا به درد نمیخورد، نه تنها به درد نمیخورد، بلکه به قول امام چند قرن از قرنهای آخرتی هم طول میکشد تا در جهنم این بیماری را از قلب ما برش بدهند.
اثر دوازدهم تقوا) تعبیر فوقالعادهای است که در قرآن به آن اشاره شده است: «تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوى[3]= و توشه برگیرید که بهترین توشهی راه، تقواست».
قرآن میگوید: تقوا بهترین زاد است. تمام تفاسیر و قرآن را نگاه کنید، میگویند توشه جمع کنید و بهترین توشه تقواست. ایشان می فرماید که وقتی قرآن میگوید: «فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوى» یعنی فقط و فقط تقوا به درد میخورد. غیر تقوا هیچ به درد نمیخورد.
شما به اندازه تقوای تان در آخرت اعتبار دارید. به اندازه جاهایی که به حرمت خدا عقب کشیدید، به حرمت خدا دهانت را بستی، روحت را بستی، ذهنت را بستی، جلوی خودت را گرفتی، تجاوز به حریم کسی نداشتی، فضولی در کار کسی نداشتی، ظلم به کسی نکردی، بداخلاقی نکردی، این مهم است.
حضرت علی (علیه السّلام) میفرماید: «لَا خَیْرَ فِی شَیْءٍ مِنْ أَزْوَادِهَا إِلَّا التَّقْوَى[4]= هیچ خیری در توشههای دنیا نیست، مگر تقوا». پس فقط تقوا در توشههای دنیایی به درد میخورد و تو میتوانی با خودت آنجا ببری.
حضرت وقتى از جنگ صفین برمی گشت، به قبرستانی رسیدند. ایشان رو به مردگان كردند و فرمودند: «اى ساكنان خانه هاى وحشت زا، و محلّه هاى خالى و گورهاى تاریك، اى خفتگان در خاك، اى غریبان، اى تنها شدگان، اى وحشت زدگان! شما پیش از ما رفتید و ما در پى شما روانیم، و به شما خواهیم رسید. امّا خانه هایتان دیگران در آن سكونت گزیدند و امّا زنان تان با دیگران ازدواج كردند، و امّا اموال شما در میان دیگران تقسیم شد. این خبرى است كه ما داریم، حال شما چه خبر دارید». سپس به اصحاب خود رو كرد و فرمود: «أَمَا لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِی الْكَلَامِ لَأَخْبَرُوكُمْ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوى = بدانید كه اگر اجازه سخن گفتن داشتند، شما را خبر مى دادند كه: بهترین توشه، تقوا است».
تقوا، ملاک تشخیص انقلابی مثبت از انقلابی منفی است
تقوا یعنی کاری هست که تو ذاتاً و باطناً خوشت نمیآید. سختت است آن را انجام بدهی، ولی میایستی آن را انجام میدهی. میگوید اگر رسالت من این است، وظیفه من این است، باید بایستم انجام دهم. خون دلش را هم خورم.
مقام معظم رهبری میفرماید که بعضی ها انقلابی مثبت هستند. بعضی ها هم انقلابی اند، ولی انقلابی منفی هستند. بعد میگوید انقلابی مثبت یعنی اینکه دنبال این نیست که از یک کاری خوشش بیاید، آبرویش میرود، مالش میرود، اعتبارش میرود، فرصتهایش میرود، وقتی به او میگویی یک کاری را انجام بده، با شیرینی انجام میدهد. ولی وقتی به انقلابی منفی کاری را میگویی، اول ملاحظات خودش را، آبرویش را، منش خودش را، سواد خودش را، پول خودش را و فکر همه را میکند، بعد میبیند این کار را قبول بکند یا نکند. ما آدم سراغ داریم امام به او گفته این کار را انجام بده. میگوید: من شأنم نیست. رهبری به او گفته، ولی میگوید من شأنم نیست. آقا آخرش فرمود: انقلابی مثبت باشید. یعنی در کار امام زمان من من نکن. اینقدر من من داشته باشی، من شأنم اینطوری نیست، خوشم نمیآید، اگر بخواهم این کار را بکنم باید این شرایط باشد، باید آنطوری باشد، اصلاً نمیتوانی.
امام زمان (علیه السلام) را دوست دارد، میخواهد کار هم بکند، اما برای آن صد تا شرط دارد. آدمی که برای کار شرط میگذارد، انقلابی است ولی انقلابی منفی است، این به درد نمیخورد. آن که علی (علیه السّلام) میگوید با ناخوشایندی کار را انجام بده و خوب هم انجام بده. این ارزش دارد. وگرنه اینکه تو بخواهی تمام آن چیزهایی که در روح و دل تو هست تأمین بشود، خوشت بیاید، و حرف هم نشنوی، آبرویت هم نرود، حرف سنگین هم نشنوی، کسی هم چیزی به تو نگوید، بعد همه لحاظها بشود، بعد بگویی من کار میکنم، همکاری میکنم، اصلاً به درد نمیخورد. فایده و ارزشی ندارد.
تقوا در دل نبستن به دنیاست
در فرمایش دیگری حضرت میفرماید: «فَإِنَ الدُّنْیَا لَمْ تُخْلَقْ لَكُم دَارَ مُقَامٍ بَلْ خُلِقَتْ لَكُمْ مَجَازاً لِتَزَوَّدُوا مِنْهَا الْأَعْمَالَ إِلَى دَارِ الْقَرَارِ[5]= دنیا برای استقرار شما آفریده نشده، بلکه محل عبور است تا اعمال صالح را به عنوان توشه خود برای خانه باقی، فراهم سازید». دنیا رحم است. وقتی فهمیدی دنیا ماهیت رحمی دارد، یعنی رفتنی هستی و قرار نیست بمانی. اگر کسی حواسش بود که دنیا محل عبور آفریده شده، به راحتی رد میشود.
خدا وقتی بهشت را ترسیم میکند، می گوید: «جَزاءً بِما كانُوا یَعْمَلُونَ[6]= [اینها] پاداشى است براى آنچه میکردند» پس ما باید بنشینیم و فکر کنیم که عملهایمان برای کیست؟ با چه انگیزهای صبح از خواب بلند میشویم تا شب کار میکنیم؟ این را باید هر کسی برای خودش حل کند.
از کجا میتوانیم بفهمیم انجام عمل برای آخرت است یا برای چیز یا کس دیگری است؟ از اینجا که اگر آن کس را از دست دادیم و مُرد و از او جدا شدیم، هیچ چیزی در انگیزه و قدرت ما تأثیری نگذارد.اعلام التقی/تقوا
پی نوشت:
کلیدواژه ها:
آثار استاد