مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
منصب امامت اکتسابی نیست؛ بلکه فضلی از خدا است که به هر کس بخواهد می دهد. حضرت رضا علیه السلام میفرماید: امام کسی است که خداوند از خزانة علم و حکمت خود آن چه که به دیگران نداده، به آن ها داده است.
امام عالمی است که نادانی ندارد و کانون قدس، پاکی، طاعت، زهد، علم و عبادت است. یعنی کسی است که در قداست، پاکی، طاعت، زهد و عبادت و علم، سرآمد افراد است و هیچکس در این صفات به امام نمیرسد. حضرت علی علیهالسلام فرمودند: شما هرگز در زهد نمیتوانید مثل من و سائر ائمه باشید. از آن جهت که حضرت تا آخر عمر، نان گندم نخوردند و به قول خودشان دو خورشت نخوردند. همه ائمه همین طور بودند. وقتی آن ها را غسل میدادند، آثار زخم، روی شانههای شان پیدا بود. این ها افرادی بودند که در کارهای شان از کسی کمک نمیگرفتند و به کسی دستور نمیدادند. نمونهاش این بود که کیسهی سنگین آذوقه را خود بر دوش میگذاشتند و به خانهی مستمندان میبردند و تا آخر عمرشان هم کسی نمیدانست کمک کننده چه کسی است.
امام رضا علیهالسلام فرمودند: «دعوت پیامبر به او اختصاص دارد و از نژاد پاک فاطمه بتول است. در دودمانش جای طعن و سرزنش نیست و هیچ شریف نژادی به او نرسد. از خاندان قریش و کنگره هاشم و عترت پیامبر و پسند خداوند عزوجل است. علمش در ترقی و حلمش کامل و در امامت قوی و در سیاست عالم و اطاعتش واجب و به امر خداوند عزوجل قائم است. خیرخواه بندگان خدا و نگهبان دین خدا است. خداوند پیامبران و امامان را توفیق بخشیده و از خزانه علم و حکَم خود، آن چه به دیگران نداده، به آنها داده است. برای همین است که علم آنها برتر از علم مردان زمانشان است.»
خدا میگوید کسی میتواند شما را هدایت کند و رهبری شما را به عهده بگیرد که شما را در سه مرحله قبل از دنیا، در دنیا و بعد از دنیا بشناسد و در این سه مرحله، تخصص کامل داشته باشد و اطلاعاتش از طریق دانش کسبی نباشد. چرا که هیچ دانش کسبی نیست که در او جهالت و غلط راه نیابد. امام باید علمش «لدنی» باشد. یعنی از طرف خدا علمی به آن ها داده شده باشد که نادانی در آن راه پیدا نکند. برای همین حضرت رضا علیهالسلام میفرماید: امام کسی است که خداوند از خزانهی علم و حکمت خود آنچه که به دیگران نداده به آنها داده است.
اهمیت سوابق و گذشته امام و رهبر، علاوه بر شرایط کنونی او
رهبرانی هستند که اگر چه در حال حاضر قدیس اند اما قابل اعتماد نیستند که مسیر ابدیت را با آنها طی کنیم.
خداوند میفرماید، امامان و رهبران شما معصومانی هستند که وقتی به گذشته آنان رجوع میکنید، هیچ پرونده و یا حتی نقطهای تاریک وجود نداشته باشد. چون در غیر این صورت، عقل به او شک میکند که مگر چند سال پیش اشتباه نکرده، از کجا معلوم که دیگر اشتباه نکند؟ مگر قبلاً گناه نکرده است؟ ممکن است باز هم گناه کند، پس او قابل اعتماد نیست. بنابراین، من نمیتوانم خودم را به او بسپارم. بنا به این دلایل است که میگوییم خداوند بندهاش را بزرگ دانسته و به کمتر از معصوم برای او راضی نیست. درحالی که در بین مکاتب مختلف دنیا، مردم به انسان هایی مثل خودشان که زمانی جاهل محض و در اوج گناه بودند، متوسل می شوند. به عنوان مثال در مسیحیت کسانی به نام قدیس که معصوم هم نبودند، رهبر می شوند. در غیر مسیحیت نیز، چنین آدابی مرسوم است. کتاب هایی به نام اعترافات دارند که در آن اعترافاتی نوشته اند که من زنا کرده ام، مشروبات خورده ام، مواد مخدر استفاده کرده ام و حالا قدیس هستم. اگر چه الان قدیس است؛ ولی قابل اعتماد نیست که ما خودمان را در مسیر ابدیت به او بسپاریم.
علم و قدرت لازمهی رهبری است
برای فرماندهی در جنگ، شجاعت و قدرت جسمی لازم است که امروزه اصطلاحاً به آن مدیریت رهبری میگویند و برای هدایت مردم نیز علم لازم است.
هنگامی که مردم نسبت به انتخاب طالوت به عنوان رهبر اعتراض کردند که چگونه این جوان کم سن میتواند رهبر ما باشد، در حالی که ما این همه افراد پیر و با تجربه داریم؟ خداوند در آیه 247 سوره بقره جواب میدهد:« إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّه ُیُؤْتِی مُلْكَهُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ = خداوند او را برای شما برگزید و در علم و توانایی و قوت جسم فزونی بخشید و برتریش داد، و خدا ملک خود را به هر کس بخواهد میخشد، که خدا به حقیقت وسعت بخش و داناست». خداوند برای این طالوت را انتخاب کرد که به او علم و قدرت داده است. زیرا برای فرماندهی شما در جنگ شجاعت و قدرت جسمی لازم است که امروزه اصطلاحاً به آن مدیریت رهبری میگویند و برای هدایت شما علم لازم است.
خدا به پیامبر خویش فرمود: خدا بر تو کتاب و حکمت نازل کرد و آن چه را نمیدانید به شما تعلیم داد. یعنی آن کسی را که برای ما فرستاده است، از طرف خدا تضمین و تایید و تغذیه شده است. در سوره نساء نیز، نسبت به امامان و اهل بیت و عترت و ذریهی پیامبر فرمود :« أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظیما فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَكَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِیرًا= یا اینکه آنها به پیامبر و آلش به خاطر آنچه خداوند از فضلش به آنها داده حسد میورزند؟ همانا ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت (نبوت و شریعت و معارف عقلی) دادیم و آنها را حکومتی بزرگ عطا کردیم. پس برخی از آنان (اهل کتاب) به او (به محمد) ایمان آوردند و برخی از او روی برتافتند و دیگران را نیز از ایمان به او بازداشتند و جهنم که آتشی است برافروخته، برای آنها کافی است». در این آیه آل ابراهیم، پیامبر و ائمه هستند.
خدا بهتر می داند که رساتش را در وجود چه کسی قرار دهد
خداوند در این آیه از قرآن به ما یاد میدهد که از کسی تبعیت کنیم که خدا او را برای رهبری ما انتخاب کرده است. میفرماید: الله اعلم حیث یجعل رسالته= خدا بهتر میداند که رسالتش را در در وجود چه کسی قرار دهد».
شواهد نشان میدهد که کتاب قرآن بهترین سند برای امام شناسی است. امام میفرماید یک چهارم قران دربارهی ما اهل بیت است. همانا خداوند عزوجل بندهای را که برای اصلاح امور بندگانش انتخاب میفرماید، سینهاش را برای آن کار باز میکند و چشمههای حکمت در دلش میگذارد و علمی به او الهام میکند که از آن پس، در پاسخ هیچ سوالی در نماند و از راه درست منحرف نشود. پس او معصوم است و تقویت شده و با توفیق الهی استوار گشته است و از هر گونه خطا و لغزشی در امان است.
حق ما است که خداوند رهبری این گونه برای ما بفرستد. در غیر این صورت، خداوند در حق ما ظلم کرده است. خدا به طور مستقیم در دسترس ما نیست که بتوانیم با او گفتگویی داشته باشیم تا به ما بگوید این کار را بکن و آن کار را نکن. اگر کسی را میفرستد، باید او اشتباه نکند و گرنه خداوند خلقتش عبث و بیهوده است و در حق ما ظلم شده است. درحالی که خداوند منزه از هر عیبی است. برای همین است که ما خداوند را با نام سبحان یاد می کنیم.
خداوند در مقابل مخالفان، به این امر میگوید که مُلک مال من است و خودم میدانم به چه کسی مسئولیت را بسپارم. در حالی که شما به آن کسی که من انتخاب میکنم راضی نیستید. مگر من خیر شما را نمیخواهم! مگر من با شما دشمنی دارم؟ مگر من شما را از سر رحمتم خلق نکردم؟ مگر من که شما را به بلندای ابدیت خلقتان کردم، دوست ندارم؟ مگر من شما را بیشتر از خودتان دوست ندارم؟ مهربان تر از من نسبت به شما کیست؟! پس چرا انتخاب مرا قبول نمیکنید؟ مگر شما اطلاعاتتان بیشتر از من است؟ «ذلک فضل الله یوتیه من یشاء من عباده= این بخشش و کرم خداست و به هر کس بخواهد عطا میکند». آیا مردم چنین قدرتی دارند که بتوانند چنین کسی را انتخاب کنند؟
مبنای خداوند در تبعیت از امام و رهبر، تخصص اوست
در تبعیت از امامان، بحث تعصب نسبت به گذشتگان نیست؛ بلکه بحث تخصص است.
شیعه باید بداند که چرا باید از ائمه و امامان تبعیت کند. این بحث تعصب نیست که بگوییم گذشتگان ما شیعه بودند، حال ما هم شیعه شدیم و به ما گفتهاند از پیامبر و امامان تبعیت کنیم. حتی اگر ما از این دینی که پدر و مادرمان به ما دادهاند بیرون بیاییم و بخواهیم خودمان با آگاهی و بینش، داخل این دین شویم، نه با تقلیدی که از والدین به ما رسیدهاست، متوجه میشویم که غیر از این دین و غیر از ائمه و امامان شخصیتی کامل و متخصص نداریم.
ما شخصیتی بزرگتر از پیامبر و امیرالمؤمنین علیهالسلام سراغ نداریم. درباره فضیلت امیرالمؤمنین علیهالسلام که مکاتب مختلف غیر از شیعیان و اهل تسنن از جمله مکاتب مسیحیت و دیگر مکاتب، کتابهای بسیاری نوشتهاند. چه کسی را سراغ دارید که مثل امیرالمؤمنین علیهالسلام کتابی به نام نهجالبلاغه را نوشته باشد؟ چه شخصیتی از نظر قداست مثل سیدالشهداء سراغ دارید؟ اگر ملاک برتری علم و تخصص و فضیلت است، بشر کسی غیر از انبیا و رهبران معصوم نمیتواند پیدا کند.
ما در دنیای امروز، خودمان را در رشتههای مختلف به متخصص میسپاریم و این عین عقل و کمال است. این تقلید ذلتآوری نیست؛ بلکه تبعیت عزتآور و عاقلانه است.
چه کسی میتواند ادعا کند که قوانین حرکت به سمت ابدیت را میداند و در مدیریت، اقتصاد، سیاست، تعلم و تربیت و در رشتههای مختلف، ادعا کند که تخصص دارد و همه چیز را میداند. پس در این مسیر ما باید خودمان را به آفرینندهی نظام ابدی بسپاریم تا او که به عنوان کامل ترین متخصص است برای ما تصمیمگیری کند.
خداوند میفرماید در صورت عدم تبعیت از تخصص، خودتان و اعمالتان به محض متولد شدن در برزخ، نابود هستید. از این رو، در سوره محمد آیه 8 میفرماید:«وَ الَّذینَ کَفَرُوا فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ= و کسانی که کفر ورزیدند، سقوط و سرنگونی بر آنها باد و (خداوند) همه اعمال آنها را تباه و بی اثر گردانید.» و در سوره اسراء آیه 72 میفرماید:« وَمَنْ كَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِیلًا = و هر كس در این [دنیا] كور[دل] باشد در آخرت [هم] كور[دل] و گمراهتر خواهد بود.» کسی که در این جا کور باشد و نتواند راه خدا را پیدا کند و طبق مقررات حرکت کند، در آخرت هم کور است و بعد شکایت میکند:« قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِیرًا قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَكَذَلِكَ الْیَوْمَ تُنْسَى = می گوید خدایا چرا مرا کور محشور کردی، در حالی که من در دنیا بینا بودم؟ خدا می فرماید بله. ما آیاتمان را برای تو فرستادیم_ حجت های بالغه، رهبرهای معصوم و متخصص، کتاب های آسمانی، علماء و معارف الهی را برای شما فرستادیم، همان طور كه نشانه هاى ما بر تو آمد و آن را به فراموشى سپردى، امروز همان گونه فراموش مى شوى».(طه 125 و126)
خدای مهربان میفرماید: « لَو عُلِمَ المُدبِرونَ عَنّی کَیفَ اشتِیاقِی بِهِم وَ انتِظارِی إلی تُوبَتِهِم لَماتُوا شُوقاً الیّ و لَقُطعت أوصالِه=. اگر در این دنیا کسانی که گناه کرده و با من قهر کردهاند، بدانند که من چگونه به اشتیاق آنها نشستهام که برگردند و با من آشتی کنند، از شوق من میمردند». شادی من از شادی کسی که در یک بیابان بدون آب و علف، غذا و آبش را گم کرده و در شرف مرگ است و ناگهان غذا و آبش را پیدا میکند، بیشتر است. این خدای مهربان وقتی صحنه عوض میشود و از دنیا به آخرت منتقل میشود، میگوید تو دیگر فراموش شدی، با تو کاری نداریم. چون در دنیا خودِ ابدی ات را فراموش کردی و فقط خود مادیت را دیدی و کاری به فطرت نداشتی و یکسره دنبال طبیعت بودی. در این دنیا به هر میزان که «فطرت» مورد فراموشی قرار بگیرد، شخص در آن دنیا نیز مورد توجه قرار نخواهد گرفت. و در سوره حشر آیه 19 میفرماید:«وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ= و مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خداوند هم آنها را دچار خود فراموشی کرد». به محض این که فراموش کنید، فراموش میشوید.
رهبر و امام به مثابه الگویی کامل در مسیر ابدیت هستند
در حرکت به سوی ابدیت، باید الگوی کاملی در دنیا وجود داشته باشد تا شبیه او شویم. از این رو، امام و رهبر بهترین الگو هستند.
خداوند در آیه 35 سوره یونس فرمود:«أَفَمَن یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن یُتَّبَعَ أَمَّن لَّا یَهِدِّی إِلَّا أَن یُهْدَى، فَمَا لَكُمْ كَیْفَ تَحْكُمُونَ = آیا کسی که به سوی حق (خدا) هدایت میکند برای پیروی شایستهتر است، یا آن کس که کسی را هدایت نمیکند، مگر هدایتش کنند؟ شما را چه میشود؟ چگونه داوری میکنید؟!» منظور خدا این است که روی کره زمین چه کسی را پیدا میکنید که به عنوان رهبر و الگو انتخابش کنید که از او تبعیت کنید؟
بعضی دخترها و پسرهای شیعهی تحصیل کرده، کتاب نویسندههای خارجی را میخوانند، برای این که الگو و خطشان را از آنها بگیرند. چقدر این ها نسبت به خودشان و نسبت به نعمت بزرگ عظمای ولایت که خداوند به آنها داده است نا آگاه هستند! آیا این هایی که شما به عنوان الگو قرار داده اید احتیاج به معلم و استاد ندارند؟ خداوند میفرماید: تنها کسی میتواند تو را هدایت کند و تو را به هدف برساند که احتیاج به هدایت کسی نداشته باشد. در ادامه میفرماید: «فما لکم کیف تحکمون» چگونه قضاوت میکنید؟ مبنای تبعیت شما برای انتخاب رهبر و الگو و امام در زندگی چیست؟
خداوند رهبر و امامش را به صفاتی امتیاز بخشیده تا حجت رسای او باشند بر بندگانش و گواه بر مخلوقاتش. یعنی این که وقتی معصوم چیزی بگوید، دیگر تمام است. هیچ کس نمیتواند بگوید اشتباه میکنید. چون میداند که کارش اشتباه نیست و شهوت در کارش راه ندارد. چون الگوی کامل است و در حرکت به سوی ابدیت، باید الگوی کاملی در دنیا وجود داشته باشد تا شبیه آن شود.
وقتی یک جنین نطفهاش بسته شده و شروع به اندامزایی میکند، حرکتش به سمت ابدیت شروع میشود. میفهمیم که به سمت و جهت خاصی در حرکت است و دارد خود را به چیزی شبیه میکند؛ ولی هر حرکتی خوب نیست. باید بدانیم که آن نطفه، طبق چه الگویی حرکت می کند؟ جنین آزاد نیست که هر حرکتی بکند. چون جهان، متقابلا نسبت به تولدهایی که صورت میگیرد، عکسالعملی از خود نشان میدهد و انواع تولد ایجاد میشود. بعضی را به عنوان سالم، بعضی را ناقص، بعضی را بیمار، بعضی را قوی و بعضی را به عنوان ضعیف می پذیرد.
حیات ابدی _ برزخ _، اصل دنیا است و دنیا از آن جا اداره میشود و مقررات و شرایط زیستی آن، از این دنیا قویتر است. بنابراین، امکان ندارد در دنیا یک انسانی که به سوی برزخ حرکت میکند، الگو نداشته باشد و نداند به کجا میرود و نداند که خود را باید با چه چیزی تطبیق و شبیه کند. برای همین است که ما امیرالمؤمنین علیهالسلام و دیگر امامان را به عنوان میزان و الگو داریم و میخوانیم:« السلام علیکم یا میزان الامان». اینها ترازو، وزن و میزان، اهلبیت هستند و شما باید با این ها تطبیق پیدا کنید و گرنه در قیامت ترازویی در دست فرشتهها نیست که با آن آدمها را وزن کنند. چون در آنجا جسم و مادهای وجود ندارد که با ترازو وزن شود و همانطور که نوع تولد و شرایط جسمی افراد با شرایط زیستی دنیا سنجیده میشود، با شرایط زیستی برزخ نیز سنجیده خواهد شد. البته حساب، کتاب و سوال قبر و قیامت نه شفاهی است و نه کتبی، بلکه تکوینی است.
افزایش فهم و بینش، باعث سبقت در مسیر ابدیت است
قرآن روی تدبر، تعقل و تفکر تأکید میکند و ما را دعوت میکند که تقلیدی مسلمان نباشیم؛ بلکه با فکر، فهم و با بینش جلو برویم تا در مسیر حرکت به سمت ابدیت سبقت بگیریم.
اگر انسان مبنای زندگی و ارتباط ها و انتخابهایش را بر اساس «از کجا آمدهام، کجا هستم و به کجا میروم» تنظیم کند، دائم در شادی، آرامش و رحمت است. زیرا وقتی نفهمد که از کجا آمده، به کجا میرود و در کجا است، کارهای خوبش به حساب نمیآید. پس کور کورانه کار خوب انجام ندهید؛ زیرا ممکن است که بعد از چند سال، شیطان به کارهای خوبتان آفت بزند و همه را خراب کند. «حبط اعمال» به همین دلیل صورت میگیرد.
پیامبر صلی الله علیه و اله به حضرت علی علیهالسلام میفرماید وقتی میبینی مردم زیاد عبادت میکنند، تو این کار را نکن:« علیک به کثرت العقل= عقلت را زیاد کن». به دنبال فهم برو تا بتوانی از بقیه سبقت بگیری. این را بفهمی که کی هستی، از کجا آمدهای و به کجا خواهی رفت. دو رکعت نماز مقبول خدا کافی است و همان دو رکعت، شما را بهشتی میکند. اما وقتی این را نفهمید، همانطور که امام صادق علیهالسلام میفرماید: چه بسا فردی ۶۰ سال نماز بخواند و یک رکعت از نمازش مقبول نباشد و امام علی علیهالسلام فرمودند: « رُبَّ مُتَنَسِّكٍ وَ لاَ دِینَ لَه = چه بسیار عبادت کننده ای که اساساً دین ندارد».
قرآن روی تدبر، تعقل و تفکر تأکید میکند و ما را دعوت میکند که تقلیدی مسلمان نباشیم؛ بلکه با فکر، فهم و با بینش جلو برویم و بدانیم چه کار میکنیم. بدون تفکر احساساتی نشویم. چون احساسات بدون تفکر، انحراف به دنبال دارد. بعضی افراد چندین سال کار عبادی میکنند، جبهه و جنگ میروند، اسارت میکشند ... بعد همه را خراب میکنند. چرا؟ چون تبعیت از امام را در زندگی ندارند. برای همین قرآن فرمود: «یوم ندعوا کل اناس بامامهم= روزی فرامیرسد که هر کس از مردم را با امامشان فرا میخوانیم».
اول ای جان دفع شر موش کن وانگهی در جمع گندم کوش کن
اول همه چیز را برای خودتان روشن کنید و خود را از شک در بیاورید، خودتان را به آرامش، اطمینان، بینش و بصیرت و امام برسانید، بعد کمی هم کار عبادی کنید.
کلیدواژه ها:
آثار استاد