www.montazer.ir
دوشنبه 20 می 2024
شناسه مطلب: 6013
زمان انتشار: 31 اکتبر 2016
دغدغه برای امام زمان (علیه السلام) غم های دنیایی را کاهش می دهد

بحث مقام محمود جلسه 8

دغدغه برای امام زمان (علیه السلام) غم های دنیایی را کاهش می دهد

یک اصل مهم در مورد اسئل الله این بود که کسی که غمخوار امام زمان باشد، غم های دنیایی او کاهش پیدا کرده و از بین می رود. این ازچند جهت تأثیرگذار است. یکی اینکه کسی که هم و غمش به کارهای بزرگ و متعالی تعلق می گیرد، از غم درباره ی مسائل کوچک نجات پیدا می کند.

 

شهید دستغیب می فرمود: مارگزیده از نیش زنبور دردی را احساس نمی کند. کسی که درد غم امام زمان را به معنای حقیقی دارد،

فعالیت و رابطه ما با امام زمان نباید کاری و وظیفه ای باشد بلکه از روی عشق باشد

کسی که پدرو مادرش، همسرو فرزندش را از اهل بیت بیشتر دوست داشته باشد، کسی که خدا و رسول، جهاد در راه خدا، کار برای خدا محبوب تر از این چیزها درنزد او نیست، فاسق است.

گاهی وقت ها به عنوان یک وظیفه مقدس که به گردنمان است باید به امام زمان (علیه السلام) خدمت کنیم، خود را وقف حضرت کرده و حضرت را در همه ی مسائل سهیم کنیم، تا حضرت درمسائل اقتصادی، عاطفی، علمی، اجتماعی و سیاسی ما حضور داشته باشد. یعنی کلیه تجلیات ما برای حضرت باشد و با حضرت ارتباط داشته باشیم. مرتبه بالاتر آن این است که می گوییم: «اسئل الله أن یرزقنی طَلَب ثاری» من می خواهم انتقام خون خودم را بگیرم، یعنی دغدغه بزرگ است، انتقام خود را به همراه امام زمان (علیه السلام) بگیرم معنای حقیقی دارد. قبلاً می گفتم انتقام تو را می گیرم، ولی در این جا می گوییم «اسئل الله أن یرزُقنی طَلب ثاری» یعنی اتحاد ما با امام زمان است. اتحاد ما با امام حسین (علیه السلام) است، من باید خودم را فرزند امام زمان (علیه السلام) بدانم. چون همه فرزند حقیقی هستند. فرزند بودن به سید بودن یا نبودن نیست، سید ها از نظرمسائل مادی و ژنتیکی فرزندشان هستند. ولی فرزند حقیقی حضرت کسی است که در وجودش پدر بودن حضرت را، مادر بودن حضرت زهرا (سلام الله علیها) را یافت کند. و بتواند به عنوان فرزند با آن ها ارتباط برقرار کند، یعنی این صمیمیت زیاد باشد. به عنوان یک فرزند در مورد پدر و مادرش حرکت و کار کند، این خیلی عمیق است وقتی که انسان با حس در میدان می آید، تا برای امام زمان (علیه السلام) کار کند وخود را وقف امام نماید، درواقع با یک نیروی پایان ناپذیر به گود آمده، هیچ وقت خسته و زده نمی شود، اذیت ها وآزارها او را از حرکت باز نمی دارد. فرق بین اینکه ما برای وظیفه کاری را انجام می دهیم یا با عشق و به عنوان فرزند کاری را انجام می دهیم این است که یک موقع می خواهید کاری را برای دوستانتان انجام دهید با بن بست روبرو می شوید و در معرض اذیت و آزار و حتی در سرمایه گذاری هم اذیت شوید، به او می گویید که نشد، شرمنده ام، نمی شود این کار را انجام داد، چون از باب وظیفه و ترحم برای او کار می کنی و اگر هم دوستی است عمیق نیست. ولی یک موقع می خواهی برای بچه ات کاری کنی، متفاوت از این است.

فرض بفرمایید که آقایی یک دوستی، یا یک کسی را می خواهد ببرد بیمارستان عمل کند، می بیند که دکترمی گوید این کار شدنی نیست، ما نمی توانیم این کار را انجام دهیم، ولی وقتی این مشکل برای فرزندش پیش آید و فرزندش را بخواهد دکتر ببرد، با چه حس و حالی می رود، رو چه حسابی به دکتر می گوید که بیا عملش کن، یک کسی که بچه اش مریض است و دکترها جوابش کردند، به قدری گریه و زاری می کند که بالاخره به دست و پای دکترمی افتد که شما بیایید او را عمل کنید. اگر هم مرد، ما راضی هستیم و با شما کاری نداریم. ما رضایت می دهیم که شما  او را عمل کنید، چون برای بچه اش دلش می سوزد. خیلی ها اینطور هستند وقتی می خواهند بیایند در گود برای امام زمان کار کنند، قلباً دوستش هم دارند، ولی مثل غریبه و تشریفاتی کار می کنند، شد، شد. نشد، نشد. الزامی در خود نمی بیند که برای حضرت کاری بکند، بطور رسمی می آید و می رود، اگر با کوچک ترین حادثه روبرو شود، با کوچک ترین شهوتی هم روبرو شود، آن شهوت را به این کار ترجیح می دهد، چون دارد رسمی کار می کند، من باب وظیفه است. علاقه هم دارد ولی حاضر نیست پا روی دلش بگذارد.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed