مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
قرآن به ما دستور فرستادن صلوات میدهد: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا[1]= خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مىفرستند اى كسانى كه ايمان آوردهايد بر او درود فرستيد و به فرمانش بخوبى گردن نهيد». اگر کسی سؤال کند که در این آیه «نبی» گفته شده، بحث آل نبی و آل پیامبر نیست، چرا در صلواتی که ما میفرستیم، «آل» را هم اضافه کردیم؟
پاسخ آیه 64 سوره نحل است: «وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَیْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ= و ما [این] كتاب را بر تو نازل نكردیم مگر براى اینكه آنچه را در آن اختلاف كرده اند براى آنان توضیح دهى و [آن] براى مردمى كه ایمان مىآورند رهنمود و رحمتى است».
خداوند متعال آیات الهی را بر پیامبرش نازل میکند و پیامبر این آیات را برای ما تبیین و تفسیر و روشن میکند. در واقع توضیح میدهد، باز میکند، میشکافد.
مثلاً در قرآن داریم نماز بخوانید: «اقم الصلاه» ولی هیچ جای قرآن گفته شده که نماز مغرب سه رکعت، صبح دو رکعت و عشا چهار رکعت است یا راجع به واجبات، مقارنات، شکیات و مبطلات نماز توضیحی داده نشده. این توضیحات را پیامبر و معصومین علیهمالسلام برای ما بیان میکنند.
در حدیث هم داریم که پیغمبر در مورد نماز فرمودند: «صَلُّوا كَمَا رَأَیْتُمُونِی أُصَلِّی؛ نماز خودتان را آنگونه بخوانید که من میخوانم ». در کتاب اصول کافی، باب صلوات بر ائمه طاهرین، پیامبر گرامی فرمودند: مؤمنین صلواتی را که منظور نظر خداست و در قرآن تأکید شده، باید بفرستند. این صلوات دو نشانه دارد: اول این که بلند و هماهنگ و پرشکوه بفرستید. سوال کردند: یا رسول الله خاصیت صلوات بلند چیست؟ فرمود:«فَإِنَّهَا تَذْهَبُ بِالنِّفَاقِ؛ نفاق را از جمع شما بیرون میبرد». نشانه دوم را فرمودند: صلوات ابتر نفرستید. پرسیدند: صلوات ابتر کدام است؟ فرمود: صلواتی که درود بر من باشد، اما درود بر آل من نباشد. نه من می پذیرم نه خدا بابتش اجری خواهد داد. صلوات جزء سوغاتی های معراج است. شبی که پیغمبر گرامی به معراج رفتند، مقابل فرشتهای رسیدند که گفت: «السلام علیکم و رحمه الله و برکاته». عرص کرد: یا رسول الله دو رکعت نماز در عرش خواندم، 20 هزار سال طول کشید. 5 هزار سال در قیام و 5 هزار سال در قعود و 5 هزار سال در رکوع و 5 هزار سال در سجده های نماز و تشهد و سلام بودم این ثواب نماز بیست هزار ساله را در عرش میخواهم به امت شما هدیه بدهم.
پیامبر تشکر کردند و گفتند: امت من ذکری بلدند که صوابش از نماز 20 هزار ساله تو در عرش بالاتر است و آن صلوات بر من و آل من است.
صلوات؛ تسلیم خدا و تابع پیامبر بودن
این صلوات زبانی است که با زبان میگوییم. اما میگوید: صلوات یعنی تسلیم پیامبر باشید که چه میگوید. کسی اطاعت از پیغمبر نکند، از خدا هم اطاعت نمیکند. همانگونه کسی که قرآن را گرامی دارد، خدا را هم گرامی میدارد. یعنی کسی که قرآن را گرامی ندارد، خدا را گرامی نداشته و این قرآن میگوید: « وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى/إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى[2]؛ و از سر هوس سخن نمىگوید، این سخن بجز وحیى كه وحى مىشود نیست». نفس کشیدن پیامبر بوی وحی دارد. امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: اگر عبارتی را به شما عرض کردند که این سخن امام صادق یا باقر یا علی بن موسی الرضاست، همینطوری قبول نکنید. به قرآن ارائه کنید، ببینید با اصول و معارف قرآنی سازگار است یا نه». اگر نبود «تضربوه علی الجدار؛ بکوبیدش به دیوار». زیرا با معارف قرآنی تطبیق نمیکند. یعنی هم حرف پیغمبر و امام صادق و باقر و سایر معصومین (علیهمالسلام) حرف قرآنی است. از جانب خودشان نمی گویند.
صلوات برای آدم مسئولیت میآورد. تنها نگویید که صلوات بر پیامبر و آلش. آدم باید تسلیم شان باشد در زمان معصومین اینطور بودند. شخصی آمد گفت: امام صادق این سیب را میبینید این را نصف کنید، بگویید نصفش حلال و نصفش حرام است، من قبول میکنم». چون شما همینطوری نمیگویید.
بله میشود سوال کرد. سوال کردن عیب ندارد. چرا شما این سخن را گفتید. مثلا یک سخن امام صادق دارند «أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدَی إِلَیَّ عُیُوبِی[3]؛ دوست داشتنی ترین برادرم کسی است که عیبهایم را به من هدیه کند». حال ما بگوییم: شما معصومید، عیب ندارید. چرا اینگونه میگویید؟ امام صادق (علیهالسلام) جواب میدهند: ممکن است من حرفی بزنم که توجیهاش برای شما مشخص نباشد، بیایید بپرسید. من هم به شما جواب میدهم. نکته بعد این که من که امام صادقم عار ندارم یک کسی بیاید به من بگوید چرا این کار را کردید. من توضیح میدهم. شما هم اینطور باشید.
خدا را با نیت راست و دل پاک بخوانید
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ بِنِیَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ؛ پس با نیتهای راست و دلهای پاک، از خدا درخواست کنید». خدا را طلب کردن دو شرط دارد: اول با نیت راست، بدانم مقابل کی وایستادم و چی میخواهم و دوم، قلب پاک و طاهر.
آیت الله بهجت (رحمهاللهعلیه) فرمود: مشکل شیطان که بیچاره اش کرد، این بود که عابد بود ولی عبد نبود. عبد اگر بود در کُشتی با خودش زمین نمیخورد.
پس راست بگوییم. با کلام راست و دل پاک درخواست کنیم. دلی که آلوده باشد، نمیتواند دریافت کند. جمله آیت الله مجتبی تهرانی را که شبهای قدر میفرمود: «ترمیم گذشته با ماست/ ترسیم آینده با خداست». جمله خیلی تکنیکی است. ترمیم گذشته با استغفار امکانپذیر است. دعا خیلی خوب است ولی استغفار هم باید کرد. بعضی ها میگویند پس کشورهای خارجی چی؟ نه دعا و استغفاری دارند، ولی برف و باران فراوان دارند. آنها مشکلات عدیده دیگری دارند: نظام خانواده و فرزند و ... درستی ندارند. بچه پدر را زندان میاندازد. زن مداری بچه مداری، لوس مداری یک زندگی آبکی دارند. نه این که بگوییم همه شان اینگونه اند، خیر آنهایی که دانشمند و عالم و آگاه هستند، مستثنی اند.
عشق و شیفتگی اویس قرنی به پیامبر گرامی (صلیاللهعلیهوآله)
پیامبر گرامی (صلی الله علیه واله و سلم) در مجلسی نشسته بودند. گفتند: دوستان هر کدام یک دعای مستجاب دارید چی می خواهید از خدا؟ هر کس یک چیزی گفت. یکی گفت: اسب، دیگری گفت: دو گاو می خواهم. پیامبر آهی کشید و گفت: جای برادرم اویس خالی. یکی از اصحاب اویس را دید و داستان را تعریف کرد و گفت اگر تو بودی چه دعایی می کردی؟ اویس هم آه کشید و گفت: من بودم دعا می کردم که خدایا به این پیامبر آنقدر عمر بده که همه عالم از وجود او فیض ببرند.
یک روزی یاران اویس پیشش بودند. یک دفعه اویس دستش را در دهنش گذاشت و گفت: آخ. گفتند: چی شد؟ گفت: فکر کنم به محبوبم لطمه ای وارد شد. بعد پیامبر گرامی را دیدند و موضوع را پرسیدند. فرمود: بله همان موقعی بود که مشرکی سنگی به سمت من پرتاب کرد. به دهانم اصابت کرد و دندانم شکست. چه رابطه ای مابین این محب و محبوب عاشق و معشوق و مرید و مراد و شاگرد و استاد بود. اویس قرنی در قرن است. دندان پیامبر می شکند او متاثر می شود.«القلب یهدی الی القلب».
[1] - سوره احزاب/56.
[2] - سوره نجم/3 و 4.
[3] - بحارالانوار، ج74، ص 282.
کلیدواژه ها:
آثار استاد