www.montazer.ir
جمعه 29 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 2935
زمان انتشار: 13 ژولیه 2015
دزد مستغفر

دزد مستغفر

امام صادق (ع) فرمود: زنی در کشتی نشسته بود و آن کشتی غرق شد. آن زن به وسیله ی تخته پاره ای خود را نجات داد و به جزیره ای رسانید.

مردی در آن جزیره بود که دزدی می کرد. چون آن زن زیبا را مشاهده نمود گفت: تو از انسان ها هستی یا از جنیان؟ گفت: از انسان ها. کشتی ما غرق شد و من به وسیله ی تخته ای با هزاران زحمت به این جزیره رسیدم.

مرد با شتاب نزد زن آمد و او را در آغوش گرفت. زن چون بید به خود می لرزید. مرد گفت: چرا می لرزی؟ از چه کسی می ترسی، این جا که کسی نیست؟ زن گفت: از خدایی که ناظر ماست، می ترسم!!

گفت: آیا تا به حال مانند این عمل، انجام داده ای؟ زن گفت: نه؛ گفت: وای بر من دزد، که بارها این عمل بد را بدون ترس و اختیار انجام داده ام. ولی تو حتی یک دفعه انجام ندادی و این گونه می ترسی!

دزد این حرف را گفت و از اعمال گذشته استغفار کرد و به سوی آبادی حرکت کرد.

در بین راه مرد عابدی همراه او شد. چون آفتاب تابان و گرما شدید بود، عابد دعا نمود و دزد تائب آمین گفت. ناگهان ابری بر سر آن ها سایه افکند.

تا آن که به دو راهی رسیدند و از یکدیگر جدا شدند.

عابد دید طرفی که آن مرد رفت، ابر بر سر او سایه افکنده است. برگشت و به نزد او رفت و گفت: به چه عملی نزد خدا این مقام را پیدا کردی که ابر بر سرت سایه می افکند؟

مرد دزد، داستان خود را با زن گفت. عابد گفت: الآن خداوند به خاطر بازگشت از اعمال بد و به خاطر کارهای خوب و استغفارت، این مقام را به تو عنایت کرده است.(1)

 

1. نمونه معارف 1/138- لئالی الاخبار ص 44.

منبع :400 موضوع 2000 داستان ،ج2 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر تهذیب

 

کلیدواژه ها: دزد ، استغفار ،

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed