www.montazer.ir
دوشنبه 25 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 4643
زمان انتشار: 28 ژانویه 2016
درمان اخلاقی غم؛ رضایت الهی (2)

راه های مبارزه با غم، جلسه 54؛ 94/9/28

درمان اخلاقی غم؛ رضایت الهی (2)

بزرگترین خسارت در زندگی انسان، از دست دادن اموال و یا از دست دادن عزیزانش نیست... بلکه بزرگترین خسارت در زندگی هر انسان که در حقیقت بزرگترین افتضاح و نکبت در زندگی او محسوب می‌شود، خراب شدن رابطه‌ی او با الله است. در چنین حالتی بخش انسانی او ساقط شده و او از زندگی انسانی باز می‌ماند.

تلاش برای آخرت، همراه با تلاش برای دنیا

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند:

«إِنَّ مَنْ شَغَلَ نَفْسَهُ بِالْمَفْرُوضِ عَلَیْهِ عَنِ الْمَضْمُونِ لَهُ وَ رَضِیَ بِالْمَقُدورِ عَلَیْهِ وَ لَهُ کَانَ أَکْثَرَ النَّاسِ سَلَامَةً فِی عَافِیَةٍ وَ رِبْحاً فِی غِبْطَةٍ وَ غَنِیمَةً فِی مَسَرَّةٍ؛ هر کس خود را به انجام وظایفش برای طلب روزی مشغول سازد و به انجام واجباتش بپردازد و به روزی مقدر خود راضی باشد، به سلامت و عافیت نزدیک‌تر است و سودی می‌برد که دیگران غبطه‌‌ی او را می‌خورند، و زندگی او سرشار از غنیمت‌های شادمانه است».

برای همه‌ی ما یک روزی مضمون (ضمانت شده) وجود دارد. چه این روزی را بطلبیم، و چه آن را درخواست نکنیم، و چه برایش تلاش کنیم، یا نکنیم، این روزی ضمانت شده، از سوی خدا به ما می‌رسد. امّا این روزی تضمین شده، یک عمل واجب هم لازم دارد، یعنی انسان باید به اندازه وسعش برای آن، تلاش کند. چیزی که در این میان مهم است، این نکته می‌باشد که انسان باید کاملاً مراقب باشد که تلاش او برای رسیدن به روزی مضمونش، مانع انجام واجبات نگردد.

نمی‌توان نشست و منتظر رسیدن روزی تضمین شده بود، بلکه باید به اندازه وسع، برایش حرکت کرد. اما نتیجه‌ی روزی را به خدا سپرد. گاهی تلاش‌های انسان برای کسب روزه، حج، و ... می‌گردد. چنین کسی حتماً بدعاقبت بوده و به سعادت نخواهد رسید. حتی اگر اشتغال ما، مانع نماز اول وقتمان باشد، برایمان خیری نخواهد داشت.

پس، روزی مضمون، درگروی عمل مفروض (تلاش واجب) است. امّا زیرک و هوشیار کسی است که نمی‌گذارد عمل مفروض او، مانع تغذیه‌ی بخش فوق عقلانی‌اش شده و او را از حرکت به سوی الله باز دارد.

او خوب می‌داند که باید بخش عظیمی از زندگی‌اش را برای شناخت حقیقت دین (احکام، عقاید، اخلاقیات) و کسب معارف لازم برای سعادت ابدی‌اش، اختصاص دهد. لذا به گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌کند که تلاش‌های روزمره او برای روزی مضمونش، او را از ارتباط با غیب و رفاقت با اهل آسمان باز ندارد.

وظیفه‌ی واجب ما در دنیا، آماده شدن برای تولد سالم به ابدیت است. بهشت محصول آمادگی انسان برای این لحظه است و جهنم، محصول عدم آمادگی انسان برای تولد ابدی ...

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) زمین بهشت را، زمین همواری بدون هیچ عمارت و سرسبزی معرفی می‌کند، آنچه که بهشت را به «جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ...» تبدیل می‌کند، همان اعمال، افکار، ارتباطات، و اخلاقیاتِ ماست که در دنیا، سبب آرامش و شادی نفس خودمان و دیگران شده است.

از سوئی جهنم نیز، محصول همان سبکی است که در دنیا بر طبق آن زیسته‌ایم، حسادت‌ها، کینه‌ها، بدخلقی‌ها، تنبلی‌ها، بی‌حوصلگی‌ها، زورگفتن‌ها، حق‌الناس‌ها و ... همه و همه همان اژدها و آتش‌ها و سرب مذاب و ... را در جهنم انسان رقم می‌زنند.

اهل بهشت، کسانی هستند که در عین تلاش برای گذران زندگی، تمام تلاش و استعداد خود را برای رشد بخش فوق عقلانی به کار گرفته و به سرعت به سمت آماده شدن برای یک تولد سالم به پیش می‌روند.

و اما اهل دوزخ، کسانی هستند که بخش انسانی خود را رها کرده و کاملاً غافل از آخرت، تمام تلاش خود را معطوف رشد و ارتقاء دنیائی و کسب کمالات آن نموده دائماً سرگرم چشم و هم‌چشمی‌ها و مسابقات دنیایی هستند. چنین کسانی محال است طعم آرامش حقیقی را در دنیا و آخرت چشیده و رنگ بهشت را ببینند.

اهل بهشت، هم دنیای آرام و پر برکتی دارند و هم ابدیت آرام و سعادتمندی ... چرا که رفاقت با غیب، امداد غیب را نیز برایشان به همراه می‌آورد. ملائکه قطعاً چنین انسان را در اداره امور یاری خواهند کرد.

چنین انسان‌هایی در تمام ارتباطات خود موفق‌تر از دیگران‌اند، چون از آسمان انرژی دریافت کرده و با پشتوانه‌ی خدا وارد ارتباط با دیگران می‌شوند. عشق و عاطفه یک انسان باتقوا، همیشه محکم‌تر و ریشه‌دارتر از انسان‌ها‌ی بی‌تقواست.

بیشتر شکست‌ها، طلاق‌ها، افسردگی‌ها، خودکشی‌ها، .... در کسانی دیده می‌شود که ارتباطی با غیب ندارند. آنان علیرغم اینکه از زندگی مرفه و آسایش بیشتری برخوردارند، از آرامشِ کمتری بهره می‌برند.

رضایت به از دست دادن‌ها ...

کسی خدمت امام باقر (علیه‌السلام) رسید، ایشان را به سبب بیماری فرزندش، نگران و غمگین دید. ناگاه صدای شیون اهل خانه را شنید و فهمید که فرزند ایشان فوت کرده است.

امام باقر (علیه‌السلام) به سوی فرزندش رفت و با آرامش، بازگشت. این فرد، از دیدن این صحنه متعجب شد و دلیل را از امام پرسید ایشان فرمودند:

«إِنَّا لَنُحِبُّ أَنْ نُعَافى فِیمَنْ نُحِبُّ، فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللهِ، سَلَّمْنَا فِیمَا أَحَبَّ؛ ما دوست داریم، کسی را که به او علاقه‌مندیم همیشه در عافیت باشد، اما اگر قضای خدا (هر چه که باشد) رسید؛ تسلیم چیزی می‌شویم که خدا دوست دارد».

حیات و هستی ما از آن خودمان نیست. همه نفس‌های ما نیز در اختیار خداوند است و یقیناً صلاح خداوند، بسیار مقدم‌تر و ارجح‌تر بر صلاح ماست.

سهم ریشه‌های آسمانی در وجود ما، بسیار عظیم‌تر از سهم ریشه‌های زمینی ماست. بنابراین انتقال عزیزانِ ما به آسمان، بازگشت آنان به سوی ریشه‌های حقیقی شان است. باید بیاموزیم به بازگشت عزیزانمان به سوی بی‌نهایتی عظیم، راضی و تسلیم باشیم.

شبیه این روایت در مورد امام صادق (علیه‌السلام) نیز نقل شده است. امام صادق (علیه‌السلام) در سوگ از دست دادن فرزندش چنین می‌فرماید: «خداوندا! اگر چیزی را از ما بگیری، خودت آن را داده بودی ... و اگر ما را به چیزی مبتلا می‌کنی، عافیت آن نیز در دستان توست».

همچنین در زمان تدفین فرزندشان فرمودند:

« سُبحانَ مَن یَقتُلُ اولادنا ولا نزداد له الاّ حبّا...؛ منزه است پروردگاری که فرزند ما را می‌گیرد، و بر ما جز محبت او افزوده نمی‌گردد». و بعد از تدفیق برای فرزندش، اینگونه دعا می‌کند؛ «ای پسرم، خداوند خانه‌ی تو را گشایش دهد و تو را با پیغمبرت جمع کند» سپس امام صادق (علیه‌السلام) درسی به شیعیان داده و می‌فرمایند:

«إنّا قَومٌ نَسأَلُ اللّه َما نُحِبُّ فیمَن نُحِبُّ ، فَیُعطینا ، فَإِذا أحَبَّ ما نَكرَهُ فیمَن نُحِبُّ رَضینا؛ ما قومی هستیم که آنچه را دوست داریم برای عزیزانمان می‌طلبیم و خداوند عطا می‌کند، اما اگر صلاح خداوند در آن چیزی بود که ما دوست نمی‌داریم، راضی خواهیم بود».

خلایق، هر چه لایق!

امام کاظم (علیه‌السلام) می‌فرمایند:

«مُن اغتم كانَ لِلغَمِّ أهلا، فینبغی للمؤمن أن یكون بالله و بما صنع راضیا؛ هر که غصه می‌خورد، لیاقتش نیز همان است. شایسته است که مؤمن به هر کاری که خدا با او می‌کند راضی باشد».

عدم رضایت به افعال خداوند، در حقیقت درافتادن با معشوق است. در چنین حالتی، حرکت انسان به سوی الله متوقف می‌گردد.

بزرگترین خسارت در زندگی انسان، از دست دادن اموال و یا از دست دادن عزیزانش نیست... بلکه بزرگترین خسارت در زندگی هر انسان که در حقیقت بزرگترین افتضاح و نکبت در زندگی او محسوب می‌شود، خراب شدن رابطه‌ی او با الله است. در چنین حالتی بخش انسانی او ساقط شده و او از زندگی انسانی باز می‌ماند.

جدایی انسان از الله، در حقیقت طلاق میان او از اله حقیقی‌اش است و این عظیم‌ترین و بزرگترین خسارت در زندگی یک انسان است. چنین کسی، حتی در حین نماز هم، قدرت ادراک آغوش الله و ملاقات دو نفره‌ی با او را ندارد.

به خدا پناه ببریم، نکند ما نیز ... !

 

مطالب بیشتر:

مجموعه سخنرانی های استاد شجاعی

مجموعه کتاب های استاد محمد شجاعی

پای درس استاد

«والحمدلله رب العامین» 

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed