www.montazer.ir
پنج‌شنبه 16 می 2024
شناسه مطلب: 11616
زمان انتشار: 22 آوریل 2020
دانستن هدف خلقت، مساوی با تولد سالم است

شرح زیارت عاشورا، ج 47، 1381/03/30

دانستن هدف خلقت، مساوی با تولد سالم است

هدف خلقت، هدف خاصی است و انسان باید به جای خاصی برسد که قبلاً در این باره مفصل توضیح داده ام. رسیدن به هدف مساوی با وجود و حضور هدف، در ذهن و قلب انسان است.

اگر انسان بخواهد از جایی خارج شود، باید در حافظه اش بداند که کجا می خواهد برود. در زمان جنگ که موج انفجار بعضی از دوستان را می گرفت، برای مدتی تمرکز شان را از دست می دادند. مثلاً وقتی تصمیم می گرفتند از خانه جایی بروند، وقتی بیرون می آمدند، جایی که قرار بود بروند، در ذهنشان نبود.

اگر قرار است به هدف خلقت برسیم، با توجه به این که حرکت مان حرکت جنینی در رحم دنیاست، باید مثل جنین باشیم. جنین لحظه ای تمرکزش را نسبت به ساعت تولدش از دست نمی دهد و می داند قرار است زمان خاصی متولد شود. جنین اگر قبل از زمان تولدش، آماده نباشد، باخت کرده است که اصطلاحاً به آن «خسران» می گوییم. این تولد، تولد مبارک و خوشایندی برای انسان نیست. برای همین اگر انسان می خواهد سالم متولد شود، باید دائماً متذکر هدف خلقت و لحظه ی تولدش باشد. آن لحظه ی با شکوه و شیرین، حکم «عروسی» را برای مؤمن دارد و لحظه ی وحشتناکی نیست. اگر این طور باشد، زندگی شاد و شیرین و با نشاط خواهد بود و تولد با نشاطی هم دارد و  ادامه ی حیات در ابدیت نیز با نشاط و شادی و کامیابی خواهد بود.

هرچیزی که انسان را به یاد هدف خلقت بیندازد، عبادت است

در اسلام بزرگداشت هر چیزی که خاطره ی وطن، اصل و ریشه ی انسان را برایش زنده نگه دارد و باعث شود انسان در طول سفر و حرکت فراموش نکند کجا می خواهد برود، عبادت محسوب می شود.

خداوند تبارک و تعالی برای این که ما هدف خلقت را فراموش نکنیم، بذر زیارت را از همان اول در وجود ما گذاشت.  چون عشق آمد، طلب معشوق و زیارت محبوب هم خود به خود می آید. یعنی وقتی انسان روی زمین می آید، آن نفخه  در او دمیده می شود. روی زمین دنبال چیزی می گردد تا او را به یاد وطن و اصل خودش بیندازد. اگر از اشیاء هم خوشش می آید، برای این است که اشیاء ناخودآگاه او را به یاد اصلی که قبلاً از آن برخوردار بوده، می اندازند. مثلاً اگر انسان از گلی لذت می برد، به خاطر آن است که زیبایی و کمال و رنگ زیبا دارد و چون بهره برداری از کمال است، قطره ای از معدنی است که قبلاً با آن در ارتباط بوده است. از کمالی خوشش می آیدکه قبلاً معدن و وطنش بوده و می خواهد به آن جا برسد.

در اسلام، زیبا و ظریف و پیچیده برنامه ریزی شده است. چنان که اگر کسی هوشیارانه نگاه نکند، فقط ممکن است جنبه ی تقدس و ثواب آن را ببیند. ولی قضیه این است که تمام این ذکرها، انسان را در مسیر هدف خلقت خودش می اندازد. در اسلام توجه و همراهی و پیوند و دیدن و داشتن و ذکر هر چیزی که می تواند خاطره ساز باشد و خاطره ی اصلی سفر و ریشه را زنده کند و انسان را به یاد هدف اصلی خلقتش بیندازد، عبادت محسوب می شود.

هر کس نسبت به 3 نوع اطلاعات، معرفت و آگاهی پیدا کند، با همه ی رحمت مساوی است. حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: « رَحِمَ الله امْرَاً عَرِفَ مِنْ اَیْنَ و فی اَیْنَ وَ اِلی اَیْنَ[1] = خدا رحمت كند آن كسی را كه بداند از كجا آمده، برای چه آمده و به كجا می‌رود.» ممکن است یادمان برود که کجا بوده ایم و کجا می خواهیم برویم، برای همین هر چیزی که ما را به یاد اصل مان بیندازد، نیکو شمرده می شود. در اسلام از بقای کلیسا و کنیسه هم دفاع می شود. چون انسان وقتی به آن جا هم می رود، یاد اصل خودش می افتد و این ارزش دارد. قرآن می فرماید: «وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْكَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِیرًا[2]= و اگر خدا دفع شر بعضی از مردم را به بعض دیگر نکند، همانا صومعه‌ها و دیرها و کنشت‌ها و مساجدی که در آن (نماز و) ذکر خدا بسیار می‌شود، همه خراب و ویران شود.» خداوند در قرآن می فرماید: « وَذَكِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ[3] = و روزهای خدا را به یاد آن ها آور.» تجلی خداوند در یوم الله بیشتر می شود و انسان در آن روز بیشتر به یاد خدا می افتد. برای همین خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم و در روایات معصومین (علیهم السلام) خیلی به این ایام توجه کرده است. مناسبت ها، مکان ها، زمان ها، اشخاص، شکل ها، رنگ ها، بوها و هر چیزی که احتمال دارد انسان با دیدن، بوییدن و بوسیدن و ارتباط با آن به یاد وطن و اصل خودش بیفتد و در قلبش تقویت شود، باید به آن بیشتر اهمیت داده شود. توجه به این ها شرک نیست، که قبلاً بحث مفصل در این مورد کرده ایم. چون نگاه مسلمان و موحد به این ها مستقل نیست و این ها او را به یاد معشوق اصلی می اندازد.

بقا و استمرار دین به برکت حضور اولیای خدا و علماست

مردم هر چه از دین دارند، به برکت حضور علما، روحانیت و اولیای خدا و همچنین کسانی  است که رنگ و بویی از اهل بیت (علیهم السلام) دارند.

گر میسر نیست بر من کام او              عشق بازی می کنم با نام او

شاید این مثال خوبی نباشد. چون خداوند همیشه در اختیار انسان است و کام گیری از خداوند تبارک و تعالی نقد است. اما گاهی، آن چنان نسبت به خداوند شیفتگی به ما دست می دهد که احتیاج داریم کسی را ببینیم و بغل کنیم و به یاد خدا او را ببوسیم. برای همین خداوند معصومین را به عنوان مثل اعلی و نمونه های کامل  تجسم خدا و آیینه ی تمام نمای خودش در اختیار ما قرار داده است. بنابراین در درجه ی اول، معصومین را می فرماید. اگر نشد، امام زاده ها و اگر باز هم نشد، می فرماید به اولیای خدا، صلحا و مؤمنین توجه کنید. پس فلسفه ی این که می گویند: اگر دستت به ما نرسید، به دیدار مؤمنین، صلحا یا یکی از برادران ما بروید، این است که آن ها هم به اندازه ی ظرفیت وجودی و قدرت وجودی خودشان، ما را به یاد اصل مان می اندازند.

ائمه (علیهم السلام) از زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تا امام حسن عسگری(علیه السلام) 255 سال حیات داشتند و 69 سال و چند ماه هم حضرت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در غیبت صغری بودند و ارتباط زیادی با مردم نداشتند. از آن به بعد، مردم هر چه از دین دارند، به برکت علما و روحانیت و اولیای خدا و کسانی است که رنگ و بویی از اهل بیت (علیهم السلام) داشتند و دین روی آن ها استوار بوده است.

انقلاب اسلامی مدیون شیفتگی انسان هایی است که شبیه ترین افراد به ائمه (علیهم السلام) هستند و مردم حکم آن ها را حکم ائمه (علیهم السلام) می دانند. بقای انقلاب هم به همین بستگی دارد. یعنی اگر این حالت و این عشق از بین برود و این انقلاب و ولایت نابود شود، این که ما دو باره در دام ابرقدرتها بیفتیم قطعی است. برای همین در سال های اخیر، تلاش های زیادی شده که رابطه ی بین انسان ها و معصومین(علیهم السلام) خدشه دار شود و دائماً در روزنامه ها در مورد امام، سیدالشهدا، قرآن و هر چیزی که بوی عصمت می دهد، مطالب ساختگی می نویسند و بعضی از انسان ها آن ها را کامل می پذیرند. بحث نسبیت و اصل های دیگر برای این است که بتوانند این حالت را از مردم بگیرند. یعنی آن چه که واقعاً قداست دارد و می تواند مردم را اشباع و ارضاء کند، از دست مردم به خصوص جوانان، در بیاورند. اگر بتوانند این کار را انجام دهند، انداختن آن ها در دام فساد و مستکبرین قطعی است و  نجات کسانی که در دام استکبار بیفتند، غیر ممکن است. مگر این که دوباره همین مسیر را برگردند. مثلاً 1 نفر حزب اللهی لبنان که در مسیر ولایت می آید، می تواند پوزه ی اسرائیل را به خاک بمالد. اما اگر هزاران نفر از حزب الله جمع شوند، ولی در این مسیر قرار نگیرند، نمی توانند موفق شوند. ما نمونه هایش را در جاهای مختلف دنیا داریم. توجه کنید که اسلام طوری این را مهیا کرده که مردم دائماً ضامن سلامتی نسبت به حرکت شان داشته باشند.

زیارت اولیای خدا، ثواب زیارت ائمه (ع) را دارد

اگر به هدف نهایی زیارت و آثار آن توجه شود، سایر دستورات در باره ی زیارت مؤمنین، علما، صلحا، اولیای خدا و ... همچنین فلسفه ی ارتباطات چشمی، گوشی، بدنی و لمسی نیز به دست می آید.

امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: «مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى صَلاَتِنَا فَلْیُصَلِّ صَالِحِی مَوَالِینَا وَ مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى زِیَارَتِنَا فَلْیَزُرْ صَالِحِی مَوَالِینَا یَكْتُبِ اَللَّهُ لَهُ ثَوَابَ زِیَارَتِنَا[4] = هر كس دسترسى به نیكى كردن به ما ندارد، پس دوستان شایسته ی ما را صله و نیكى كند كه ثواب صله ی ما براى او ثبت شود و هر كس متمكّن به زیارت ما نیست، پس شایستگان از دوستان ما را زیارت كند كه ثواب زیارت ما در نامه ی عملش ثبت خواهد شد.» امام موسی کاظم (علیه السلام) فرمودند: «مَن لَم یَستَطع اَن یَصلنا، فَلیَصِل فُقَراء شیعَتِنا وَ مَن لَم یَستَطع اَن یَزوُر قُبوُرنا، فَلیَزُر قَبور صُلَحاءِ اِخوَانِنا [5]= کسی که دوست دارد از نزدیک ما را ببیند، ولی نمی‌تواند با ما دیدار کند، باید به دیدار فقرای شیعه برود که دیدار با شیعیان فقیر، دیدار با ماست و هر کس دوست دارد بر مزار ما حاضر شود، ولی نمی‌تواند قبور ما را زیارت کند، باید به زیارت قبور برادران صالح ما (شهدا و صالحین) برود.»

طبق روایات بالا، دیگر تعجبی ندارد وقتی که امام هادی (علیه السلام) به ما بگویند:«مَن زارَ عَبدالعَظیمِ الحَسَنی ع بِرِی کَمَن زارَ الحُسَین ع بِکَربَلا[6] = اگر قبر عبدالعظیم را در شهر ری زیارت کنید چنان است که گویی امام حسین علیه السلام را در کربلا زیارت کرده اید.» البته کسانی که اصلاً فلسفه ی زیارت و خلقت را درک نکرده اند، می نویسند: این حدیث مال شخص خاصی یعنی امام هادی (علیه السلام) بوده است.  اما این نص فرمایش امام کاظم (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) است که می فرمایند: هر کس به زیارت موالی و دوستان صالح ما برود، خداوند تبارک و تعالی ثواب زیارت ما را به او می دهد. این طبق اصلی است که اسلام نمی خواهد مردم را معطل نگه دارد و برای اسلام آن چه که خیلی مهم است، نیت و باطن و محتواست.

شخصی برای امام امت نامه نوشته بود: آقا ما مریض داریم و مریض مان هم خوب نمی شود. پیراهن تان را بفرستید که تن مریض کنیم و شفا پیدا کند. به امام می گویند. ایشان به سختی قبول می کند و پیراهن را می فرستد. مریض می پوشد و خوب می شود. آن مریض در شخصیت امام چیزی از ائمه (علیهم السلام) و خداوند تبارک و تعالی را می بیند که اگر پیراهنش را بپوشد، شفا پیدا می کند. امام در زمان حیات شان به طور مکرر بیماران را شفا می دادند. الآن هم قبر شان شفا می دهد. باطن مهم است. اما بعضی معرفت ندارند و می گویند: ما به حضور فیزیکی امام احتیاج داریم و با قبر او نمی توانیم ارتباط برقرار کنیم. در حالی که مردم به عشق اهل بیت (علیهم السلام) و به عشق خداوند تبارک و تعالی به اولیای خدا و مراجع عشق می ورزند. محتوای توحیدی سر جای خودش هست و مردم درست فکر می کنند و آن ها را فقط وسیله می بینند و مشکل شان هم حل می شود.

سنی ها مکرر به علامه امینی (رحمت الله علیه) صاحب کتاب الغدیر، مراجعه می کردند و می گفتند: این امیرالمؤمنینی که تو راجع به او کتاب نوشتی، آیا می تواند بچه ی ما را شفا بدهد؟ ما از همه جا ناامید شده ایم، تو خودت عرضه داری؟ ایشان می گفت: بله. من شفا می دهم و شفا هم می دادند. این ها همه، متکی بر همین فلسفه است. برای این که به هر بهانه ای باید آن محتوا زنده شود و هر موقع آن محتوا زنده شد، حقیقت آمده است.

رمز موفقیت مردم ایران، ارتباط با اهل بیت(ع) و عشق به آن هاست

این جمعیتی که در زمان هیچ یک از انبیاء و ائمه (علیهم السلام) سابقه نداشته، در اثر ارتباط با اهل بیت (علیهم السلام) ساخته شده است. مردم ایران عشق اهل بیت را داشته اند و  بیشترین بهره برداری از اهل بیت و اولیای خدا را کردند و توانستند این حقیقت بزرگ تاریخ و این معجزه ی بزرگ قرن بعد از ظهور اسلام را محقق کنند.

مردم در زمان شاه همان طور که پای تلویزیون بودند و سینما می رفتند، در نهاد خودشان به باورهای دینی نیز احترام می گذاشتند و البته این باورها کار خودش را کرد. در طول تاریخ، از اول خلقت و از زمانی که آدم متولد شده تا زمان کنونی، به فرمایش خود اهل بیت (علیهم السلام) و امام امت، هیچ وقت ملتی به اندازه ی ملت ایران که خوب و اهل یقین و مؤمن باشد، بیرون نیامده است. تا به حال تاریخ به این کثرت و با این کیفیت نتوانسته این اندازه فطرت گرا بیرون دهد.  اگر این مردم در زمان حضرت بودند، آن بلا ها بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بر سر امیرالمؤمنین(علیه السلام) و فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) نمی آمد. آن درد سر ها برای امام مجتبی (علیه السلام) درست نمی شد. واقعه ی کربلا درست نمی شد. مردم ایران با یک فرمان امام ۸ سال به جبهه رفتند و ایستادند و پوزه ی همه ی ابرقدرت ها را به زمین مالیدند. یک وجب خاک هم به کسی ندادند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: « أسْعَدُ العَجَمِ بالإسلامِ أهلُ فارِسَ[7] = خوش بخت ترین ملّت غیر عرب به واسطه اسلام، مردم ایرانند .» همچنین ایشان فرمودند: « أعظَمُ الناسِ نَصیبا فی الإسلامِ أهلُ فارِسَ[8] =  بزرگترین سهم را در اسلام، مردم ایران دارند. »

توجه داشته باشید که فلسفه ی زیارت و ملاقات و نگاه کردن به عالم نیز همین است. «اَلنَظَرُ اِلی بابِ العالِمِ عِبادَه [9]= نگاه به درب منزل عالم عبادت است.» فکر نکنید این که چند دقیقه، پیش فلان آقا بروی و او را زیارت کنی و بیایی، یک زیارت معمولی است. نه این طوری نیست! این مسیری که انسان طی می کند، بسیار سازندگی و اثر دارد. اولش هم ممکن است احساس نکند، ولی بذری در نهاد انسان کاشته می شود که به موقع خودش رویش می کند. شما خرواری هم گناه روی بذر فطری زیبا بریزید، بالآخره این بذر رویش می کند. هنرمندی و قدرت و معجزه بودن اسلام در این است که می تواند در سخت ترین و بدترین شرایط از نظر فرهنگی، نیروهای خودش را سالم و قدرتمند نگه دارد و کار سازی کند. این کار بشر نیست که ما عقل مان برسد. این عصمت می خواهد. تدبیرالهی می خواهد که این طوری برنامه ریزی ساده ولی پر محتوا و قوی انجام دهد. در دوران 50 ساله ی طاغوت و ظلمت پهلوی، پدر و پسر تلاش کردند که ما را کافر کنند، ولی نتیجه چه شد؟ این عرضه ی اسلام است. این چیزی است که دنیا آن را نمی فهمد. میلیارد ها خرج کردند. صدها سمینار و کنفرانس شیعه شناسی گذاشتند که این رمز را در بیاورند. رضا شاه و پسرش این همه کار کردند. ساواک، ارتش، سینما، تلویزیون، محل مشروب فروشی و... راه انداختند، اما آخرش نتیجه چه شد؟ غائله ی کردستان، خلق ترک، خلق مسلمان، خلق عرب، خلق بلوچ راه انداختند. از داخل هم منافقین و چریک فدایی و حزب توده و ... ولی باز هم نتوانستند  ایران را تجزیه کنند. با جنگ 8 ساله هم نتوانستند. هر چه اسلحه ی مدرن و طرح نظامی داشتند، روی کار آوردند، اما نشد و همه خنثی شد. مگر ملت ایران چه کسانی هستند که تمام کشور ها روی سرشان ریختند که نابودشان کنند، اما نتوانستند؟ آن ها با دست خالی چه طور توانستند مقاومت کنند؟

شرکت در پاتوق های گروهی، بسیار کارساز است

امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) زیارت عاشورا و جامعه را 3 بار به ما سفارش می کنند. فکر نکنید که می خواهند فقط چند نفر دور هم جمع شوند و زیارت عاشورایی بخوانند. تجربه نشان داده که این دور هم جمع شدن ها و دعا خواندن ها دنیای استکبار را زمین گیر کرده و خیلی کار می کند.

در حالت های خنثی و موقعی که شوق و ذوقی هم نیست، اما از آن طرف قلب هم ادبار و تنفری ندارد، اگر صحنه های این چنینی برای انسان پیش آمد، باید حضور پیدا کند. اگر پاتوق و ملاقاتی هست، شرکت کند. اگر زیارتی هست، مشرف شود. خداوند دو ثواب برای این کار ها می دهد. یک ثواب برای انسان که در این راه قدم برداشته و یک ثواب دیگر برای این که حرکت انسان تاثیری در کل نظام جامعه ی اسلامی خواهد داشت. مثل امر ازدواج که مرحوم فیض کاشانی در منهج البیض می فرماید: کسی که ازدواج می کند، چه نیت خدایی داشته باشد و چه نداشته باشد، خداوند برایش ثواب در نظر می گیرد. برای این که با ازدواج به یک اجتماع بشری خدمت می کند و چون به اجتماع بشری خدمت می شود، خداوند هم به او ثواب می دهد. دقت کنید! چیزی مخفی نیست و نادیده گرفته نمی شود. در زیارت هم همین طور است. انسان دو ثواب می برد. یک ثواب برای خودش و یک ثواب برای نوع تاثیری که می گذارد. مثل پاتوق های میلیونی 22 بهمن که کسی می گوید: اگر من یک نفر نروم، چه می شود؟ اگر تو یک نفر نروی، از دو فیض محروم می شوی. یکی از ثواب جمعی که خداوند قرار است به این جمعیت بدهد محروم می شوی که ارزش این ثواب را الآن نمی فهمی. بلکه شب اول قبر که بحث هزار سال راه صراط و ۵۰ هزار سال قیامت است، می فهمی. دیگری از ثواب شخصی خودت هم محروم می شوی. گاهی برای ثواب نیست، بلکه شرکت کردن در این پاتوق ها وظیفه ی شرعی است که واجب است. چون از ده تا عملیات نظامی علیه استکبار و دشمنان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مهمتر است و اگر در خانه بنشینی، قطعاً معصیت کرده ای. امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می گوید: من احتیاج دارم که شما در این تظاهرات حضور داشته باشید. اسلام احتیاج دارد. در خانه ات بنشینی که چه شود؟ برای شرکت در پاتوق های مهم دیگر  مثل نماز جمعه که روی آن ها نیز تاکید شده، نباید  تنبلی کرد.

پی نوشت:

1) محمدی ری شهری؛ محمد، میزان الحکمة، مادة «عرف». 

2) قرآن کریم / سوره ی حج / آیه ی 40. 

3) قرآن کریم / سوره ی ا براهیم/ آیه ی 5.

4) ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ، جلد 1 ، صفحه 99.

5) وسایل الشیعه، ج ۶، ص ۳۳۲.

6) مستدرک الوسائل٬ جلد سوم٫ صفحه ۶۱۶.

7) میزان الحكمه، ح 15756.

8) كنز العمّال : 34126.

9) ر.ک.عدة الداعی، ج۱، ص۷۵.

ظ م - 38

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed