مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
همه انسانها خیر و شر را میشناسند. اگر در انجام کاری احساس خوب و خوشایندی به شما دست داد، آن کار خیر است و اگر در انجام آن اضطراب، دلشوره، شک و تردید پیدا کردید، آن کار را رها کنید.
در بحث خیر و برکت که براساس انسانشناسی و حقیقت انسان، ارائه می شود، تذکر دو نکته لازم است.
نکته اول، نهاد انسان خیرخواه است. چون از مبدا خیر آفریده شده و روحش از نور اهل بیت علیهم السلام است. هر انسانی به معنای حقیقی ابتدا فرزند اهل بیت علیهم السلام است تا فرزند پدر و مادر زمینی اش. پس حقیقت و ذاتش خیرخواه بوده و به دنبال خوبی می گردد و نیز از شر و بدی بیزار است.
نکته دوم، اینکه خداوند شناخت خیر و شر را بهصورت فطری در نهاد ما قرار داده است. یعنی آموزشی نیست و اینطور نیست که خدا ما را خلق کرده و بعد خیر و شر را به ما یاد داده باشد؛ بلکه خمیرمایه خلقت ما با شناخت خیر و شر است. پس هممیل بهخوبی داریم و هممیل به بدی. هم شناخت از خوبی داریم و هم شناخت از شر. چون این دو در نهاد ما ذاتی است و به ما الهام می شود.
قرآن میفرماید: «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا[1]= پس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام کرده است». یعنی انسان هم گناه را می شناسد و هم تقوا و خوبی را.
تقوا یعنی پرهیز کردن. انسان معنی تقوا را در همه بخشهای وجودی اش می فهمد. مثلاً در بخش جمادی اگر در انجام کار اقتصادی ضرر ببیند، بهطور طبیعی به آن سمت کشیده نمی شود. چون میداند به نفعش نیست.
در سایر بخشها نیز همین طور است. اگر آسیب یا تهدیدی ببیند، هیچ وقت به سمتش نرود. در بخش انسانی نیز اگر انسان خودش را انسان به معنای حقیقی ببیند، تقوایش طبیعی است و لازم نیست کسی به او یاد بدهد که گناه نکند. پس اگر انسان خودش را به بلندایی که خدا او را آفریده ببیند، به طور طبیعی هر چیزی که حیات جاودانهاش را به خطر بیندازد، از آن متنفر می شود. پس بنابر آیه «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا» انسان هم ضررهایش را خوب می شناسد و هم خطراتی که می تواند او را محدود کند.
اما اگر در جائی اینها را رعایت نکند، معنایش این است که عقلانیتش را به کار نبرده و شهوتش و خودشیفتگیهایش بر عقلش غلبه پیدا کرده اند. در آیه دیگر نیز آمده است: «وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ[2]= و او را به هر دو راه [خیر و شر] هدایت کردیم».
انسان چون موجودی با اختیار است، میتواند هم خوب باشد و هم بد. در واقع، تمام هنر انسان این است که اختیار داشته باشد و خیر و شر سر راهش باشد تا بتواند رشد کند. در «وَ هَدَیْنَاهُ» این هدایت فطری است. یعنی انسان در باطن و فطرت خودش به هر دو راه آگاهی دارد. در مورد همین آیه، از آقا امام صادق علیه السلام سؤال کردند. حضرت فرمودند: «قَالَ نَجْدَ اَلْخَیْرِ وَ نَجْدَ اَلشَّرِّ= راه خیر و شر را به انسان یاد دادیم». پس همه انسانها خیر و شر را میشناسند.
ملاکهای تشخیص خیر یا شر بودن افعال
در آموزه های الهی و اسلامی، ملاک هایی را به انسان یاد داده اند که بتواند تشخیص بدهد چهکاری خوب است یا بد. خیلی ها در تضادهای مادی، گیاهی، حیوانی یا عقلانی قرار میگیرند و نمیتوانند خوب تشخیص بدهند که چگونه رفتار کنند.
ممکن است به یک بخش توجه خوبی داشته باشند؛ ولی از بخشهای دیگر غافل بمانند. مثلاً مردی ممکن است کسی باشد که خوب خدمت کند، ولی شادی و آرامش و عشق در زندگیاش نداشته باشد.
پس از کجا بفهمیم که این کار خیری که انجام میدهیم، واقعاً خیر است؟ این در هر کاری صادق است. مثل درست کردن غذا، تشکیل خانواده و غیره. مثلا برای بعضی افراد ازدواج کردن حرام است. چون نمیتوانند وظائف همسرداری یا تربیت فرزند را رعایت کند. در بخش علمی بعضی با گرفتن مدرک بالا اخلاق شان بدتر می شود. در معنویت هم گاهی داشتن یک حدی از معنویت برای فرد کافی است. بیشتر که جذب می کند، گرفتار عُجب می شود. فقط کسانی ظرفیت معنوی دارند که وقتی ارتباطات غیبی دارند و اوج می گیرند، خودشان را بزرگتر و بهتر از دیگران ندانند.
معصومین علیهم السلام در اینجا به ما ملاک هایی میدهند تا بدانیم انتخابهای مان خوب است یا نه! تصمیماتی که میگیریم درست است یا نه! اگر در کاری شک و تردید و اضطراب داشتیم، چگونه برخورد کنیم؟ آیا آن را انجام بدهیم یا نه؟
اولین ملاک را نبی اکرم صلی الله علیه و آله به ما میدهند. حضرت می فرماید: «دَع ما یُریبُكَ إلى ما لایُریبُكَ؛ فَإِنَّ الخَیرَ طُمَأنینَةٌ و إنَّ الشَّرَّ ریبَةٌ= آنچه را كه در آن شك دارى، رها كن و به آنچه در آن شك ندارى، به آن چنگ بزن؛ زیرا خوبى، مایه آرامش است و بدى، باعث پریشانى و ناراحتى».
علت اینکه شک و تردید در انجام بعضی کارها به سراغ مان می آید و ناراحت هستیم، این است که شناخت خیر و شر فطری است. وقتی افراد بدجنس میشوند، خودشان میفهمند و از دست خودشان ناراحت هستند. پس بنابر تعبیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وقتی اضطراب داری، ترمز کن و جلو نرو. ممکن است ظاهر کار خوب باشد، ولی باطن خوبی نداشته باشد. باید آن را رها کنید. چون خیر نیست.
یکی از ملاک های خیر همین حس اضطراب و آرامش است. آنجائی که شاد و آرام هستی، خیر است. چون انسان با پاکی سنخیت دارد و خیر و شر بودن را میفهمد. بنابراین، سکون و طمأنینه، علامت خیر بودن است. ولی شک و تردید و دلشوره علامت شر بودن است.
در روایت دیگری نیز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «البِرُّ من شرح له صدرک وَالإِثمُ ما حاكَ فی صَدرِكَ و أن افتاح النّاسُ= نیکی آن است که سینهات بدان آرامش یابد و گناه آن است که در سینهات خَلَجان کند. هرچند مردم درباره درست بودن آن کار برایت فتوا دهند».
دل ملاک خیلی خوبی است. وقتی می خواهی کاری را انجام بدهی، سینه ات برایش باز می شود. استقبالت خوب است. حس خوبی با او داری. ولی گناه دلت را به هم میریزد و سینهات تنگ میشود. خودت میفهمی که اینیک مشکلی دارد. هرچند مردم یا صاحبنظران به تو بگویند کار خوبی است. مثل مد که فتوای ناس و جامعه است. شهرتها فتوای زمانه هستند. اینکه همهجا عروسی یا جشن تولد زن و مرد میرقصند یا مختلط هستند. همه دارند این کار را می کنند، ما هم انجام بدهیم، دلیل بر درست بودن آن کار نیست.
پس گناه، دلت را مضطرب میکند، هر چند بقیه مردم بگویند این کار خوبی است. با جمع نمی توانیم جلو برویم. اگر در قلبت برای انجام کاری یا انتخابی یا فکری اضطراب یا دلشوره یا ناراحتی به وجود آمد، سراغش نرو.
قا/218
رزق/ خیر و برکت
کلیدواژه ها:
آثار استاد