www.montazer.ir
یک‌شنبه 22 سپتامبر 2024
شناسه مطلب: 2384
زمان انتشار: 13 آوریل 2015
خورشید من برآى كه وقت دمیدن است

خورشید من برآى كه وقت دمیدن است

دل را زبیخودى سر از خود رمیدن است

جان را هواى از قفس تن پریدن است 

از بیم مرگ نیست كه سر داده‏ام فغان

بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است 

دستم نمى‏رسد كه دل از سینه بركنم

بارى علاج شوق، گریبان دریدن است

شامم سیه‏تر است زگیسوى سركشت

خورشید من برآى كه وقت دمیدن است 

سوى تو اى خلاصه گلزار زندگى

مرغ نگه در آرزوى پر كشیدن است

بگرفته آب و رنگ ز فیض حضور تو

هر گل در این چمن كه سزاوار دیدن است

با اهل درد شرح غم خود نمى‏كنم

تقدیر قصه دل من ناشنیدن است

آن را كه لب به جام هوس گشت آشنا

روزى «امین» سزا لب حسرت گزیدن است‏

مقام معظم رهبری

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed