مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
تمام هنر ما این است که این چند روزی که تا ظهور مانده، بجنبیم و خودمان به محضر حضرت برویم. نگوییم:«حالا کو، حالا که نیامده، از کجا معلوم بیاید». شیطان هم از این موقعیت سوء استفاده کرده و ما را بیرون چادر حضرت با یک سبک زندگی غلط و غیرمهدوی معطل میکند و ما را وسوسه میکند که بیرون چادر حضرت، دوستش داشته باشیم و برایش دعا بکنیم، ولی در چادر نرویم. آنهایی که تصمیم گرفتهاند، الان در چادر حضرت بروند، آنها هستند که به مقام امیرالمؤمنین و به مقام امام زمان میرسند. کسانی که اساساً سبک زندگیشان، انتخابها، ارتباطات، شوهرداری، زنداری و بچهداریشان کار اجتماعی و اقتصادیشان و فرهنگی و هنریشان رنگ مهدویت دارد. یعنی به عشق امام زمان و برای برطرف کردن موانع ظهور امام زمان این کارها را انجام میدهند. این یک اصل است. تمام قدرت و زیبایی یک منتظر این است که برای امام غائب کار میکند. در روایت گفته شده اگر کسی برای امام غایب کار کرد و خودش را به امام زمان رساند، مثل این است که در زمان امیرالمؤمنین بوده و برای ایشان خدمت کرده است.
اما اگر گفتی: «نه» و وسوسه شدی، گفتی: «من الان درس دارم به درس های خودم برسم به زندگی خودم برسم، هر جور که دوست دارم، سبک زندگیام را تعیین کنم، کار دارم، زندگی دارم، تجارت دارم، شوهرداری دارم» و تصمیم نگیری که به چادر حضرت بروی، اینجا خودت را از یک فیض بینهایت و عظیم محروم کردی. مضافاً بر این که خدمت به حضرت و رفتن زیر چادر حضرت یک انتخاب نیست که بگوییم: حالا بعضی ها دوست دارند، بروند، بعضی ها هم که دوست ندارند، نروند. این درست است که اختیار داریم برویم یا نرویم. اما نرفتن یک معصیت بزرگ است، کمک نکردن به حضرت یک معصیت بزرگ است.
برگرفته از جلسات شبهای احیاء 96، شب 23 جلسه 2
کلیدواژه ها:
آثار استاد