مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
خداوند تبارک و تعالی پردههای زیادی را روی گناهان انسان می اندازد و به راحتی اجازه نمیدهد که گناهان انسان فاش شود. امر کرده که ما هم گناهان خود را نزد کسی جز خدا به زبان نیاوریم.
اساساً یکی از چیزهایی که در اسلام خیلی به آن عنایت شده و کمتر به آن توجه میشود، این است که خداوند تبارک و تعالی به هیچ وجه دوست ندارد که پرده کسی کنار برود و این را در احکام و قوانین خودش کاملاً نشان داده است، یعنی به کسی اجازه نداده که از گناهان و سابقه بد خودش بگوید. به کسی اجازه تجسس فضولی و تجاوز در مورد کسی و کشف لغزشها، گناهان و آلودگیها نداده و به کسی اجازه نداده که اگر چیزی از کسی دید یا شنید آن را بیان بکند و حتی در مورد حدود هم خداوند تبارک و تعالی آنقدر سخت گرفته که گناهی معلوم نشود و پردهای دریده نشود.
آنقدر شرائط اقرار به گناه یا اثبات گناه سخت است که اساساً اسلام دنبال این که گناهی اثبات بشود، نیست. مثلاً حتماً باید چند شاهد وجود داشته باشد. برای شهود آنقدر شرایط را سخت گرفته که کسی نتواند به راحتی گناهی را ثابت بکند.
اگر کسی اهل سِتر و پوشش نباشد و بخواهد به هر دلیلی پردهدری و باطنخوانی بکند، در واقع پرده خود را میدرد و باطن خود را رو میکند و این شخص به شدت از رحمت خدا دور می شود.
خداوند میخواهد اگر کسی هم گناهی کرده، بین خودش و خداوند حل شود و به هیچ وجه به بندگان خدا نرسد. بنابراین، یکی از کارهای بد و زشت اعتراف کردن به گناه است.
در روایت فرمودند: خداوند برای بنده مؤمنش سپرها و حجاب های مختلفی قرار داده و روایات زیادی در این مورد هست. در روایات آمده، اگر کسی گناهی انجام بدهد، یکی از آن پردهها کنار میرود، وقتی دوباره گناهی انجام بدهد، یکی دیگر از آن پردهها کنار میرود. دهها پرده خداوند تبارک و تعالی روی انسان میاندازد تا انسان سالم و پاک بماند؛ اما انسان با هر گناهی، پردهای را میدرد. از جمله چیزهایی که میتواند همه پردهها را یک جا کنار بزند، این است که شخص خودش اهل پردهدری باشد و بخواهد پرده کسی را بدرد یا علاقه داشته باشد انحراف و گناهی را که دیده، برای دیگران بازگو کند.
پیغمبر به امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمود: اگر مؤمنی را در حال زنا ببینی چه میکنی؟ حضرت فرمود: او را میپوشانم. فرمود: اگر برای بار دوم ببینی، چه میکنی؟ فرمود: میپوشانم. حضرت پرسید: اگر بار سوم ببینی، چه میکنی؟ فرمود: میپوشانم. پیغمبر فرمود:«لافتی الا علی=جوانی نیست مگر علی».
هرگز کسی را به خاطر گناهش سرزنش نکنید
بدترین کارها سرزنش کردن افراد به گناهشان است. یعنی انسان کسی را به گناهی که مرتکب شده، سرزنش کند.
حضرت میفرماید:«فإذا عابَ أخاهُ المؤمنَ بشی ءٍ یَعلَمُهُ مِنهُ انکَشَفَتْ تلکَ الجُنَنُ عَنهُ، و یَبقى مَهتوکَ السِّترِفَیَفتَضِحُ فی السماءِ على ألسِنَةِ المَلائکةِ و فی الأرض على ألسِنَةِ الناسِ[1]= پس اگر کسی سرزنش کند برادر مؤمنش را به چیزی که از او میداند، همه پرده ها (از روی گناهش) کنار میرود، این شخص در آسمان بر زبان فرشتهها و در زمین بر زبان مردم بی آبرو میشود».
در ابتدای روایت حضرت میفرماید که خداوند برای بنده مؤمنش سترهای زیادی قرار داده و هر وقت یک گناه انجام دهد، یکی از آن پردهها برداشته میشود و بعد میرسد به این قسمت که اگر عیبی از کسی بداند و بخواهد او را سرزنش کند و عیبش را بیان کند. همه پرده هایی که خداوند برایش قرار داده بود، یک دفعه کنار می رود. در آخر می فرماید که این شخص بی آبرو می شود؛ هم در آسمان و هم در زمین.
وای به حال کسی که گناهی را به رُخ طرف نکشد و برود پیش دیگران بیان بکند، یعنی غیبت کند. غیبت پردهدری خطرناکی است که فرمودند از زنا بدتر است و در جای دیگر فرمودند از 70 زنا بدتر است.
در بعضی از روایات داریم: اگر انسان توبه کند، خداوند پردهای که از او برداشته شده را به او برمیگرداند. مناجاتی هم از وجود مقدس امیرالمؤمنین(علیهالسلام) هست که عرضه می دارد: « فَتَعَالَى مِنْ قَوِیٍّ مَا أَكْرَمَهُ وَ تَوَاضَعْتَ مِنْ ضَعِیفٍ مَا أَجْرَأَكَ عَلَى مَعْصِیَتِه وَ أَنْتَ فِی كَنَفِ سِتْرِهِ مُقِیمٌ وَ فِی سَعَةِ فَضْلِهِ مُتَقَلِّبٌ، فَلَمْ یَمْنَعْكَ فَضْلَهُ وَ لَمْ یَهْتِكْ عَنْكَ سِتْرَهُ ِ[2] = بلند و برتر است آن خداى توانایی كه كریم و بزرگوار است و تو اى بندهی بى مقدار و ناتوان، در نافرمانى او چه گستاخى و حال آنكه، در پناه ستر و پوشش او غنوده اى و در فراخناى فضل و بخشایش او مى گردى. خداوند نه فضل و بخشایش خود را از تو دریغ داشت و نه پرده از گناهانت برگرفت».
علی(علیهالسلام) فرموده خدای قادر و قدیر و اعلی بردبار است در مقابل گناهانی که در مقابل او انجام میشود و ما چقدر پستیم که با وجود این همه ضعفی که داریم، در مقابل این خدا بیادبی و گستاخی و نافرمانی میکنیم.
خیلی عجیب است این ماجرا که موجودی که هیچ چیزش از خودش نیست؛ نه حیاتش، نه وجودش، نه صفاتش، نه رزقش، نه نیرویش؛ هر نیرویی که دارد از خدا میگیرد و با همین نیرویی که از خدا گرفته، معصیت خدا را میکند. چقدر بیحیایی است که انسان این قدرت را از الله بگیرد و گستاخی و بیادبی بکند.
بعد میفرماید، حال آنکه در پناه عفو و پردهپوشی او به سر میبری و معصیتش را میکنی. اما خدا با آن قدرتش و با این ضعف خودت. با این حال روی گناهانت پرده انداخته، باز ما گستاخی داریم. بعد میفرماید، در گستره فضل و نعمت او میگردی و او فضل خود را از تو دریغ نمیکند. با این که داری گناه و معصیت میکنی و در عین حال، از نعمتهای او استفاده میکنی؛ اما او هرگز نعمتهایش را از تو قطع نمیکند و پردهاش را که بر گناهانت کشیده ندریده و رسوایت نمیکند.
نکته جالب اینجاست؛ میفرماید:«فَما ظَنُّکَ بِهِ لَو اَطَعتَهُ = در مورد خدا چه گمانی داری اگر اطاعتش میکردی». یعنی این همه داریم معصیت میکنیم و خدا اینگونه پای ما ایستاده و آغوشش را به روی ما نبسته و هیچ وقت اشتیاقش را به برگشتن ما از رها نمیکند و لطف و کرم و پرده پوشیاش را از ما قطع نمیکند. اگر یک جایی هم پردهدری میشود؛ خودمان پردهدری میکنیم. حال اگر اطاعت این خدا را بکنی، با تو چه کار خواهد کرد؟:«فَما ظَنُّکَ بِهِ اِن اَطَعتَهُ= گمانت چیست نسبت به خدا اگر او را اطاعت کنی».
در یک کلام خداوند گناهکاران را دوست دارد. نه برای این که گناه می کنند؛ برای این که بندگانش هستند دوستشان دارد. حال اگر کسی مطیع باشد، چقدر محبوب و پیش خدا عزیز خواهد بود.
مکفرات چیست؟
مکفرات یعنی پاک کنندهها و پوشانندههای گناه.
پزشکان ترجیح میدهند، بیماری های یک جنین، قبل از اینکه از رحم مادر متولد بشود، در همان جا درمان شود و با بیماری به دنیا نیاید، چون دنیا توانایی برطرف کردن همه بیماریها را ندارد. به همین ترتیب، خداوند هم از روی لطف و کرم و مهربانی اش دوست ندارد که گناهان بندگانش به آخرت کشیده شود و میخواهد که در همین جا جبران شود.
بیشتر آسیبها و بیماری های مادرزادی که جنین از رحم مادر با خود به دنیا می آورد، دنیا قابلیت درمان آنها را ندارد؛ یا اگر هم درمان شوند، بسیار بسیار سخت، هزینه بردار و زمان بر است. به همین ترتیب خداوند هم دوست دارد هر کس هر گناهی انجام داده این گناه در دنیا پاک بشود. برای همین خداوند به فضل خودش راه هایی را قرار داده تا آنجایی که امکان دارد، کسی کارش به شب اول قبر کشیده نشود و این باید جزء دعاهای ما باشد.
بیایید، عهدی با خدا ببندیم
من بارها عرض کردهام برای این که سعادت آخرت مان را تضمین کنیم، بیایید عهدی با خدا بگذاریم. چون خدا دوست خیلی خوب و مهربانی است و وفادار به عهدش است و از آن تخلف نمی کند:«ان الله لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ= خدا خلف وعده نمی کند». با خدا قراری ببندیم و پایش هم بایستیم. بگوییم: خدایا هیچ کدام از گناهان من را برای شب اول قبرم نگذار. حتی هیچ کدام از گناهانم را برای موقع جان دادنم باقی نگذار. من به تو قول میدهم که تسلیم تو باشم، تا تو من را پاک کنی و نق و غُر نزنم و از تو راضی باشم؛ شاکی نباشم. من قول میدهم که از تو شکایت و گله نکنم؛ ناشکری و ناسپاسی نکنم. خدایا تو هم به من قول بده که هیچ گناهی برای ما در موقع مردن و به بعد از آن نگذاری و ما را پاک کنی و همانطور که اولیائت فرمودند، لحظه رفتن ما، لحظه عروسی و شادی ما باشد. خداوند مهربان این عهد را از هر بندهای می پذیرد و از او خشنود میشود.
چرا انسان ها خدا را فراموش میکنند؟
چرا بعضی انسان ها خدا را یاد نمی کنند؛ چرا خدا را فراموش می کنند؟ چرا بعضیها از خدا فرار می کنند؟ چرا هر وقت خدا صدایشان می کند، وقت ندارند؟ جواب همه این چراها این است که این افراد در مقابل خداوند بی ادبی میکنند.
رفتار انسان ها باعث می شود که خدا انسان را فراموش کند؛ یعنی خدا توجهی به او ندارد. زیرا وظایفی که بر عهده اش بوده را انجام نداده و خودش را به نفهمی زده. انگار نه انگار واجب الهی است و انگار نه انگار این کار حرام است. طوری رفتار کرده که انگار خدایی نیست. این بیادبیها باعث می شود که انسان دچار خودفراموشی شود. در واقع خود حقیقیاش، آن خودی که از خداست را فراموش کند. در نتیجه، چون خدا را فراموش می کند، خدا هم او را فراموش می کند.
خدافراموشی باعثِ خودفراموشی و نهایتاً اضطراب و افسردگی می شود
انسان وقتی خودِ اصلیاش را فراموش کرد، در واقع خدا را فراموش میکند. چون خدا، اله و زوج اصلی بخش انسانیِ ماست. وقتی به خودِ انسانی بی توجهی شد، پس باید منتظر انواع اضطرابها، حسادتها، غمها، تشویشها و تنها شدنها باشیم.
قرآن فرمود:«وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ[3]= مثل کسانی نباشید که الله را فراموش کردند، و او [نیز] آنان را دچار خودفراموشى كرد». وقتی به خود اصلیات توجه نکنی، روزبهروز دل مردهتر می شوی. در صورتی که مؤمن همیشه بانشاط است: «اَلمُؤمِنُ دائِمٌ نَشاطُه= نشاط مؤمن دائمی است». مؤمن همیشه مهربان، شاد و با آرامش است. یعنی اگر کسی غیر از این بود باید به ایمانش شک کند و آن را اصلاح کند. بیماری را باید از منشاء آن درمان کرد.
انسان زمانی گدای بندگان خدا میشود و بندگان خدا هم میتوانند تحقیرش کرده و آبرویش را ببرند. همه این حقارتها برای این است که الله را فراموش کرده است.
چرا زینب سلاماللهعلیها با آن همه مصیبت فرمود:«مارایت الا جمیلا»؟
زینب (سلاماللهعلیها) در کربلا آن همه مصیبت دید، اما چرا فرمود «ما رایت الا جمیلا= چیزی جز زیبایی ندیدم»؟
علتش این بود که در کربلا دشمن هر چقدر به زینب کبری (سلاماللهعلیها) ظلم و توهین کرد، فقط به بخش طبیعی حضرت توهین کردند؛ اما هیچ وقت دستشان به بخش انسانی حضرت زینب نرسید. برادران و فرزندانش را کشتند. خودش را شلاق زدند و به اسارت بردند، اما حضرت فرمود :«وَ ما رَأَیتُ اِلاّ جَمیلا= چیزی جز زیبایی ندیدم». همه اینها مربوط به بخش طبیعی حضرت بود. اما «خودِ حقیقی» حضرت زینب اصلاً در دسترس یزیدی ها قرار نگرفت.
مالک اشتر(ره) سرلشکر حکومت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) و نفر دوم جامعه است. با آن بزرگی و جلالت؛ وقتی فرد بی ادبی به او جسارت می کند، آنقدر این شخصیت بزرگ است که اصلاً احساس جسارت نمی کند. علت این که ما خیلی راحت حرف های دیگران را بد تفسیر میکنیم و بدبین هستیم و حتی عذرپذیر نیستیم، به خاطر کوچکی ماست.
به او میگویند: این شخصی که تو به او جسارت کردی، مالک بود. دنبال مالک می دود تاعذر خواهی کند؛ اما می بیند مالک به مسجد رفته و مشغول نماز خواندن است. به دست و پای او می افتد و عذرخواهی می کند. مالک می گوید: آمدم اینجا برای شما دو رکعت نماز خواندم که خدا تو را ببخشد. انسانیت انسان، یعنی وقتی کسی به او بدی کرد، کینه از او به دل نگیرد و بتواند او را دعا کند و حلالش بکند.
اگر خدا خیر بنده ای را بخواهد، بنده دچار خودفراموشی نمی شود
عبارت «اگر خدا خیر بندهای را بخواهد»، یعنی آن بنده دیگر دچار خود فراموشی نمیشود. برای دریافت خیر از خداوند، باید اول خودمان خیر خود را بخواهیم.
در روایت داریم که خداوند اگر خیر بندهای را بخواهد «اَلهَمَهُ علم» و «اَلهَمهُ رُشدَه» به او الهام می کند که سراغ علم و آموزش برود و دینش را یاد بگیرد. اگر خدا خیر بندهای را بخواهد، رشدش را به او الهام میکند.
خدا چگونه خیر بعضی بنده ها را می خواهد و خیر عده ای دیگر را نمی خواهد؟ امام صادق می فرماید: هر وقت خدا کسی را دوست داشته باشد، خودش را به یاد او می اندازد. هیچ وقت کسی خدا را یاد نمی کند، مگر اینکه خدا اول به یاد او می افتد.
بعضی ها گناه نمیکنند، اما خدا را فراموش میکنند و معنویت ندارند. اینها پستترین آدمها هستند؛ ولی بعضیها گناه میکنند و در هنگام گناه خجالت می کشند و ترس از خدا دارند، اینها پیش خدا آدمهای عزیزی هستند. این اشخاص خدا را دوست دارند. ممکن است جایی پایش بلغزد، ولی الله واقعاً برایش اولویت اول است.
هیچ جنایتی بدتر از این نیست که انسان بخش انسانی و فوق عقلانی خود را فراموش کند و غذای این بخش را به او ندهد.
خدا میگوید من جنس خودم را به تو دادم. نماینده خودم را برای تو فرستادم. رسول عشق برای تو فرستادم. من کسی از خودم در وجود تو فرستادم تا تو عاشق من بشوی و به مقام من برسی:«اَلعُبودیُۀُ جُوهَرۀً کُنهَهَ الرُبُوبیَه= عبودیت گوهری است که انسان را به مقام ربوبیت میرساند». انسان در بهشت مَثَل الله میشود.
مِثلِ خود خدا خلق میکند و مثل خود خدا حاکمیت دارد و به قول قرآن «مُلکِ کبیر» پیدا می کند. خدا می خواهد که انسان به این مقام برسد.
انسان با فراموش کردن خدا و خودِ حقیقیاش، به سایر شأن های (جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی) خود اولویت می دهد. در صورتی که این شأنها باید در استخدام کودک عزیز روان، یعنی نفخه الهی که از جانب خداوند برای انسان فرستاده شده، باشند تا با پرورش این کودک عزیز روان انسان به مقام الهی خود دست یابد. انسانی که خدا را فراموش میکند و در همهی انتخاب های زندگی، مثل انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب همسر و ازدواج، انتخاب شغل، دوست و ... خدا را در آخرین اولویت قرار داده و همه انتخاب هایش را براساس 4 شأن (جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی) انجام می دهد.
وقتی خدا اولویت اول فرد نباشد، او دچار همان فسقی می گردد که خدا در قرآن در سوره توبه آیه 24 می فرماید. طبق این آیه، سه معشوق الله، اهل بیت و جهاد در راه خدا باید بر 8 معشوق دیگر برتری داشته باشند و در رأس باشند. در این صورت انسان و در غیر این صورت فاسق هستیم. وقتی فاسق شدی، دیگر خیر خودت را یعنی خیر بخش انسانی و خیر کودک عزیز روانت را نمی خواهی. پس با خدا هم کاری نداری و خدا هم اینجا با تو کاری نخواهد داشت.
چرا خدا به بندهای شر و به دیگری خیر می دهد؟
امام صادق(علیه السلام) میفرماید:«اِذا اَرادَ اللهُ بِعَبدٍ خَیراً عَجَلَ عُقوبَتَهُ فِی الدُنیا وَ اِذا اَرادَ بِعَبدٍ سُوءً اَمسَکَ عَلَیهِ ذُنُوبَهُ حَتی یُوافیَ بِها یَومَ القیامَۀ[4]= هر گاه خداوند خوبى بنده اى را بخواهد، در همین دنیا كیفرش را می دهد و چون براى بنده اى بد بخواهد گناهانش را نگه می دارد تا در روز قیامت كیفرش را بدهد». این روایت هم خوشحالکننده و هم ناراحتکننده است. هم امنیت و شادی می آورد هم احساس خطر.
«اِذا اَرادَ اللهُ بِعَبدٍ خَیراً عَجَّلَ عُقُوبَتَهُ فِی الدُنیا» این قسمت حدیث جذاب است. وقتی خدا خیر بندهای را بخواهد یعنی خدا این بنده خدا را صددرصد رها نکرده و دوستش دارد. اگر این بنده گناهی انجام بدهد، آنقدر نزد خدا عزیز است که خدا در همین دنیا او را عقاب کرده و از گناه پاکش میکند. خدا نمیخواهد که کار این بنده به قبر و قیامت کشیده شود. چون عذاب در برزخ میلیاردها برابر دردناکتر، طولانیتر و سختتر است.
برای همین فرمود: کسی که از گناه توبه نکرده و آن را با خود به قبر می برد، به فرموده ی علی (علیهالسلام) 100 سال طول می کشد تا اثر این گناه از این آدم برداشته بشود. تازه کمترین مقدارش 100 سال است. چون آنجا فعلیت محض است و قوه ندارد. همانطور که فعلیت دنیا زیاد است و مثل رحم توان ساختن یک بدن کامل را ندارد.
قسمت ترسناک روایت اینجاست:«وَ اِذا اَرادَ بِعَبدٍ سُوءً اَمسِکَ عَلَیهِ ذُنوبَهُ حَتی یُوافیَ بِها یَومَ القیامَۀ= هنگامی که خدا بدِ بنده ای را بخواهد، او را در قیامت کیفر می دهد.
چگونه خدا بدِ بنده ای را می خواهد؟ آیا خدا یک دفعه از یکی خوشش میآید و از کس دیگر بدش می آید؟ خیر. خدا همه بندگانش را دوست دارد. در حقیقت این خودِ بنده است که با «خود فراموشی» و ظلم به خودِ الهیاش، در مقابل خداوند بیادبی و جسارت میکند و این باعث می شود که خداوند عقوبت او را به آخرت واگذار کند. بنابراین، در دنیا به او خوشی و آسایش میدهد. اینجاست که مؤمنین اشتباه میکنند؛ میگوید:«من یک عمر است، اطاعت خدا را میکنم؛ این همه مشکلات در زندگیام دارم؛ اما فلان آدم گناه و معصیت میکند؛ فحشا دارد؛ بیحجابی دارد؛ ماهواره دارند و ... اما خیلی وضع شان خوب است.
حق هم همین است، چون آنها آخرتِ خوشی ندارند، پس خدا میخواهد در دنیا مشغول به خوشی و خوشگذرانی باشند. از این رو خداوند در قرآن میفرماید:«وَلَوْلَا أَنْ یَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ یَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَیْهَا یَظْهَرُونَ[5]= و اگر نه آن بود كه [همه] مردم [در انكار خدا] امتى واحد می شدند، قطعا براى خانه هاى آنان كه به [خداى] رحمان كفر مى ورزیدند، سقفها و نردبانهایى از نقره كه بر آنها بالا روند قرار مىدادیم». ولی شما طاقت ندارید و تا میبینید یکی وضعش خوب است به خدا می گویید: خدایا ما نماز میخوانیم و روزه میگیریم و حجاب را رعایت میکنیم و... آن وقت اینها همه باید خوش بگذرانند و ما باید بدبختی بکشیم؟
کفارات گناه مؤمن در دنیا
کفارات گناه مؤمن در دنیا، فقر، بیماری، ترس از قدرت حاکمه ی ظالم و به سختی جان کندن است.
نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمود:«إنّ المؤمنَ إذا قارَفَ الذُّنوبَ ابتُلِیَ بها بالفَقرِ فإن كانَ فی ذلكَ كفّارةٌ لِذُنوبِهِ و إلاّ ابتُلِیَ بالمَرضِ، فإن كانَ ذلكَ كفّارةً لِذُنوبِهِ و إلاّ ابتُلِیَ بالخَوفِ مِن السُّلطانِ یَطلُبُهُ، فإن كانَ ذلكَ كفّارةً لِذُنوبِهِ و إلاّ ضُیِّقَ علَیهِ عِندَ خُروجِ نفسِهِ، حتّى یَلقَى اللّه َ حِینَ یَلقاهُ و ما لَهُ مِن ذنبٍ یَدَّعِیهِ علَیهِ فَیَأمُرُ بهِ إلى الجَنَّةِ[6]=هرگاه مؤمن گناه كند، به سبب آن گناهان گرفتار فقر شود، اگر آن فقر، گناهانش را پاك نكرد، به بیمارى مبتلا شود و اگر آن هم گناهانش را نزدود، به ترس از تعقیب قدرت حاكمه گرفتار آید و اگر این نیز گناهانش را پاك نكرد هنگام مردن به سختى جان دهد، تا آن كه سرانجام خدا را بدون گناهى كه به سبب آن بازخواست شود، دیدار كند و دستور رسد كه او را به بهشت برند».
پس معلوم شد مؤمن میتواند گناه کند. مثلاً بعضی ها میگویند از فلانی توقع نداشتیم. درحالی که مؤمن معصوم نیست، ممکن است زمانی گناه بکند. فقط ۱۴ معصوم، معصوم هستند. امام جماعتی که به او اقتدا می کنیم و عادل است و قبولش داریم، حال اگر گناهی از او دیدیم، دلیل نمیشود که دیگر پشت سر او نماز نخوانیم. لغزش برای همه اتفاق می افتد. نباید با گناهان ارادت مان را نسبت به اطرافیان از دست بدهیم.
پس طبق فرمودهی حضرت، مؤمنی که مرتکب گناه شد، خداوند او را به فقر مبتلا میکند. ممکن است فقر برای او کافی نباشد و گناهانش خیلی بیشتر از این باشد که با فقر از بین برود، پس او را به بیماری مبتلا میکند. مریضی را هم به فقر اضافه می کند تا او پاک پاک بشود. چون خدا آنقدر او را دوست دارد که نمیخواهد چیزی از گناهش به شب اول قبر کشیده شود.
اگر با فقر و بیماری هم گناهانش پاک نشد، او را به ترس از تعقیب قدرت حاکمه مبتلا می کند. با این ترس هم اگر پاک نشد، هنگام مردن، به سختی جان دهد. خدا هم دوست ندارد کار این بنده به قبر و قیامت بکشد. چون عذاب آنجا خیلی سخت است.
در آخر میفرماید، خداوند مردن این مؤمن را سخت میکند تا خدا را ملاقات کند، بدون گناهی که مجبور باشد بابت آن بازخواست پس بدهد. وقتی اینطوری نگاه کنی، مریضی هایت هم شیرین است.
بنابراین، اگر ما مومنی را ببینیم که مریض شده یا به گرفتاری دیگری مبتلا شده، نباید بگوییم علت این بیماری، گناه او است. زیرا ما نمی دانیم که علت بیماری آیا گناه اوست یا می خواهند به او مقام و درجه بدهند.
بنابراین، نباید فکر کنیم هر کس مریض شد و بدهکار یا گرفتار است، پس گناهکار است. ممکن است این مریضی برای او کسب درجه به دنبال داشته باشد. یعنی می خواهند درجاتش را در آخرت بالا ببرند، پس به او مریضی میدهند. ما حق نداریم در مورد گرفتاری کسی علت تعیین کنیم. اما بالاخره هر چه خدا میدهد، خیلی شیرین است.
اما قسمت تلخ حدیث اینجاست که اگر مریضی سراغت نیاید و مشکل مالی پیدا نکنی و ترس و اضطراب هم سراغت نیاید؛ پس قرار است گناهانت چه موقع پاک شوند؟ اینجاست که آدم باید بترسد که خدایا بناست من کجا عواقب گناهانم را پس بدهم؟
در روایت داریم وقتی که میبینید، در زندگیتان نعمتها پشت سر هم میآیند، بترسید و بگویید خدایا، نکند، با من قهر کرده ای که همه چیز من جور است. نکند خیلی با من کاری نداری که اوضاع من اینقدر خوب است.
کفارات/ گناه/
[1]- میزان الحکمه، ج ۴، ص: ۲۹۲ .
[2] نهج البلاغه،خطبه223.
[3] - سوره حشر/آیه19.
[4] - البحار : 81/177/18.
[5] - سوره زخرف/آیه 33.
[6] - بحار الأنوار : 81/199/56 .
کلیدواژه ها:
آثار استاد
سلام خواهش می کنم اگه میشه هر چه زودتر سوال منو به استاد شجاعی بگید و جوابشو اینجا اگه میشه بگید. اگه نه ایمیل گذاشتم. اینکه نباید به هیچ کس گناهمان را بگوییم کاملا صحیح. اما اگه اون گناه تو زندگی ما مشکل ایجاد کرده و ما نیاز به مشاوره داریم و پیش مشاور میریم باز هم نباید راجع به گناهمان چیزی بگوییم؟ من در گذشته اتفاقی برام افتاده که 1. تموم شده و رفته اما عواقبش هست. نمی دونم اصلا گفتنش به مشاور دردی رو درمان میکنه یا نه؟ آیا بگم؟ 2.و اگه گفتنش باعث حل مسئله بشه میتونم بگم؟ خواهش می کنم جواب سوال 1 و 2 رو جدا بفرمایید. ممنون
<p>سلام شما می توانید خودتان مستقیم با استاد شجاعی از طریق پر کردن فرم مشاوره در ارتباط باشید. این فرم را می توانید از فروشگاه مؤسسه، یا کلاس های استاد، اگر مقیم شهر ری هستید می توانید با شرکت در کلاس خانواده آسمانی که پنجشنبه هر هفته برگزار می گردد این فرم ها را تهیه سپس پر کرده و ارسال کنید. هر مشکل و سوالی دارید در فرم بنویسید یا در صفحه اصلی سایت روی ایکن مشاوره کلیک کنید فرم را پر کرده و ارسال کنید. استاد مطالعه کرده و پاسخ می دهند. موفق باشید.</p>
سلام صبح تا غروب سرکارم نمی توانیم به تهران برای خرید سیدی کتاب بیایم در شهرما مکانی باشد خیلی خوباست
<p>با سلام. نفرمودید کدام شهر هستید. هر جا که باشید می توانید خرید آنلاین داشته باشید. سایت فروشگاه مؤسسه منتظران منجی همه محصولات استاد را از این طریق در اختیار شما قرار می دهد. آدرس سایت فروشگاه آنلاین مؤسسه منتظران montazerstore.ir و با پیک برای شما ارسال می گردد. موفق باشید. </p>
با سلام فرمودید که پیامبر فرموده اند خدا مومن را برای پاک شدن گناهانش به فقر، بیماری، ترس از تعقیب حکومت و در صورت پاک نشدن گناهانش به مرگ دردناک مبتلا می کند. آیا این شامل کسی که توبه واقعی کرده هم میشه؟ یعنی خدا بخشش رو فقط در قبال عذاب خواهد داد؟ یا اینکه با توبه واقعی گناهان بخشوده خواهد شد و عذابی نخواهد بود؟
<p>سلام، برای دریافت پاسخ پیشنهاد می کنیم تمام جلسات کفارات گناه را تا آخر همراه ما دنبال کنید. حدود 12 جلسه است. نیاز است که شما مباحث منازل الاخره و استغفار را نیز مطالعه بفرمایید. محصولات استاد با موضوع گناه نیز مفید است که می توانید از سایت فروشگاه montazerstore.ir دریافت کنید. در غیر اینصورت می توانید فرم مشاوره را از صفحه اول سایت دانلود و کامل کرده و با درج سوال تان برای ما ارسال کنید تا استاد مطالعه فرمایند.</p>