مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
در غرب خانواده های بزرگ وجود ندارد؛ به دلیل آن که رابطهها به حداقل رسیده و حداکثر دیدار خانواده در کشورهای اروپایی در روزی خاص یا ایامی از سال است.«حجت الاسلام غلامرضا جلالی»، پیرامون نوع روابط افراد خانواده در سبک زندگی غربی و تفاوت آن با سبک زندگی اسلامی اظهار داشت: «بر خلاف اینکه در سبک زندگی اسلامی بر ازدواج و تشکیل خانواده توصیه و تاکید شده، در سبک زندگی غربی بیشتر خانوادهها به سمت تک سلولی تمایل داشته و در نتیجه رشد جمعیت در برخی کشورهای اروپایی رو به کاهش است»
متن کامل گفتگو با معاون بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی را در ادامه بخوانید:
تنوع و گوناگونی فرهنگها، آداب و رسوم و ارزشهای هر اجتماعی موجب میشود که آن جامعه به گونه و روشی خاص زندگی خود را بچیند که و طبق همان پیش رود؛ با این بیان منشور سبک زندگی که در غرب حاکم است، چه تعریفی از نحوه ارتباط میان افراد خانواده به ویژه روابط میان همسران، و والدین و فرزندان دارد؟
در حقیقت مفهومی که خانواده در غرب دارد، در کشورهای شرقی با این مفهوم به آن نگاه نمیشود. در غرب هم زن از حقوق مستقلی برخوردار است هم مرد و هم فرزندان و دولت به اعمال این حقوق در سطح خانواده اشراف کامل دارد به گونه ای که مثلاً اگر مرد مانع آزادیهای اجتماعی زن شد، اینجاست که مستقیم دولت برخورد میکند و اگر پدر و مادر نسبت به فرزندان خود اعمال سلیقه خارج از حقوق مدنی، بخواهند به خرج دهند، در اینجا باز پدر و مادر هستند که باید پاسخگو باشند تا حدی که مثلاً در کشور آلمان اگر این اتفاق بیفتد، مستقیماً تربیت کودک را دولت به عهده میگیرد. در این صورت کودکان از خانه به مراکزی انتقال داده میشود که والدین نتوانند در آنجا اعمال نظر کنند.
از سوی دیگر در روابط زناشویی نیز اگر مثلاً زن بخواهد آزادیهای خود را داشته باشد (آزادیهای جنسی) مرد نمیتواند به این رفتار اعتراضی داشته و حتی در محیط خانه اعمال نظر کند، در غیر این صورت، دولت برای مدتی ورود مرد به حوزه زن یعنی در داخل خانه را لغو میکند تا جایی که مرد اگر به لوازمی در خانه نیاز داشته باشد و بخواهد از خانه استفاده کند، با دخالت پلیس روبه رو شده و پلیس لوازم او را از خانه خارج کرده و در اختیارش قرار میدهد!
اما بر خلاف اینکه در سبک زندگی اسلامی بر ازدواج و تشکیل خانواده توصیه و تاکید شده، در سبک زندگی غربی بیشتر خانوادهها به سمت تک سلولی تمایل داشته و بلکه روابط آزاد جنسی با توجه به علایق طرفین شکل پیدا میکند و هیچ قانونی این نوع رابطهها را منع نمیکند. در نتیجه رشد جمعیت در برخی کشورهای اروپایی از جمله آلمان، رو به کاهش است و گفته میشود بیش از هفتاد درصد جمعیت کشور به صورت تک سلولی زندگی کرده و به همین دلیل هم رشد جمعیت منفی است. همچنین در برخی کشورها مانند فرانسه و انگلیس اگر مشاهده میکنیم هنوز رشد جمعیتی وجود دارد، بیش از آنکه آنها به فکر تولید و تناسل میان خود باشند، این زاد و ولد و افزایش جمعیت به خانواده های مسلمان مربوط میشود.
با این توصیف باید یک آشفته بازار در سبک زندگی غربی حاکم باشد که تفاوت ۱۸۰ درجه ای با سبک زندگی اسلامی دارد؛ آیا این طور نیست؟
ببینید بر خلاف سبک زندگی دینی، نظام خانواده در غرب، هیچ گونه نظارت و ولایتی را برای مرد نسبت به همسر خود قائل نیست یا هیچ گونه ولایت و نظارتی برای والدین نسبت به فرزند. به همین دلیل آنها وقتی قصد دارند فرزندشان به گونه ای خاص تربیت شوند، از واسطههایی همچون دوستان و مربیان درخواست میکنند که به فرزندان خود نکات مورد نظر آنها را بیان کنند.
این برآیند و حرکت چه نتیجه ای میتواند به دنبال داشته باشد؟
حداقل نتیجه آن این است که خانواده های بزرگ در غرب وجود ندارد؛ به دلیل آن که رابطهها به حداقل رسیده و حداکثر دیدار خانواده در کشورهای اروپایی در روزی خاص یا ایامی از سال است و انتخاب همسر برای دختر یا پسر، مطلقا جزو وظایف والدین آنها نیست.
از سوی دیگر در این نوع نظام، طلاق هم به وفور اتفاق میافتد و اگر موانع کلیسایی هم برای طلاق وجود دارد، زوجین ارتباط خود را با یکدیگر قطع کرده و طی این طلاق عاطفی ممکن است سالیان متمادی همدیگر را نبینند.
آیا جامعه ما از این خطرات مصون ماندهاند یا به نوعی وادادگی در این زمینه دچار شدهاند؟
به نظر میرسد وضعیتی که در شرایط کنونی شاهد آن هستیم به فضای سبک زندگی غربی بسیار نزدیک شده، به ویژه در طبقات مرفه و تحصیلکرده جامعه رابطهها بسیار ناپایدار است. افراد از زندگی خود لذت نمیبرند و از همان ابتدا با ترس و واهمه به هم نزدیک میشوند و این ترس و بیم تا سالها در زندگیشان باقی میماند و آنها بر حسب احتمالات کنار یکدیگر به سر میبرند. (احتمال اینکه مرد خانه را ترک کند یا زن طلاق بگیرد) لذا سالیان پرشور جوانی را عموم خانوادهها سپری میکنند و از این فرصت طلایی برای زاد و ولد استفاده نکرده و در سنین بالا به تولید نسل مبادرت میکنند که در آن سن و سال هم والدین فرصت و حوصله کافی برای تربیت فرزندان را ندارند.
این قبیل امور که پایهها و مبانی خانواده را تضعیف میکند، منجر میشود که آمار طلاق نیز بالا رفته و افراد از سبک زندگی اسلامی دور شوند و آن لذتی که باید و شاید را نبرند. در نتیجه یک گسست اجتماعی در این میان شکل میگیرد و افراد بی هدف تلاش میکنند و آن احترام لازم که در خانواده های سنتی و مذهبی بین زن و مرد والدین و فرزندان وجود داشت، دیگر وجود نخواهد داشت.
در زندگی یک فرد مسلمان نظام خانواده به گونه ای دیگر تعریف شده و حرف اول را ولایت حاکم بر خانواده میزند. یعنی مرد نسبت به همسر مسئولانه برخورد میکند و هر دو تلاش میکنند آرامش یکدیگر را تأمین کرده و این امر را نیز به فرزندان خود منتقل کنند. در این نوع از سبک زندگی، معنویات بر مادیات اولویت داشته و سنتها، ارزشها، اخلاقیات و اعتقادات معنای خاصی دارد و این امور سبب طولانی شدن عمر زندگی و ازدواج به موقع افراد میشود و در پسِ این نوع از سبک زندگی، یعنی سبک زندگی اسلامی، افراد به آرامش خواهند رسید.
کلیدواژه ها:
آثار استاد