مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
90/04/23
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
در جلسهی قبل روایتی را از پیامبر «صلیالله علیه و آله و سلم» نقل کردیم که در ادامهی آن حضرت میفرمایند: «... الا و من احب علیا هون الله سکرات الموت و جعل قبره روضه من ریاض الجنه» هرکس علی «علیهالسلام» را دوست داشته باشد خداوند سکرات مرگ را بر او راحت میکند و قبرش را باغی از باغهای بهشت قرار میدهد. اینکه منظور از باغ چیست را خداوند میداند زیرا پیامبر «صلیالله علیه و آله و سلم» فرمودهاند که آنچه که در آخرت وجود دارد با چیزهای مشابه خود در دنیا فقط تشابه اسمی دارد، لذا قابل تصور ما نیست. (کسانی که میخواهند اطلاعات بیشتری پیدا کنند یا به مباحث بلا و بهشت مراجعه کنند و یا انسان شناسی قم) «... الا و من احب علیا اعصاء الله بکل عرق فی بدنه حوراء و شفع فی ثمانین من اهل بیته و هم بکل شعره فی بدنه حوراء و مدینه فی الجنه...» هرکس علی «علیهالسلام» را دوست داشته باشد خداوند به تعداد هر رگی که در بدنش است و هر مویی که در بدنش روییده به او همسری از همسران بهشتی عطا خواهد کرد و به همین تعداد هم شهرهایی در بهشت به او خواهد داد. (در حال حاضر ما نمیتوانیم درک کنیم که این همه شهر به چه درد ما خواهد خورد مانند جنین که وقتی در رحم است بهره برداری از نعمتهای دنیا را نمیتواند بفهمد. اینها نشاندهندهی عظمت نفس است و ما چهقدر کوچک و محدود زندگی میکنیم. ما همین الان میتوانیم این توانایی و عظمت نفس را بروز دهیم و با کمال تأسف بخش اصلی روح بسیاری از ما بدون فعال شدن به آخرت منتقل میشود.)
... و نیز میتواند هشتاد نفر از خانوادهاش را مورد شفاعت قرار دهد. یعنی نوع حیاتش به گونهای بوده که میتواند واسطهی بین مردم و خدا شود. نقش داشتن در زندگی دیگران در این امر بسیار مهم و مؤثر است «... من احب علیا بعث الله الیه ملک الموت کما یبعث من الانبیاء» کسی که علی «علیهالسلام» را دوست داشته باشد، خدا فرشتهی مرگ را همانگونه که برای انبیاء فرستاده بود برای او میفرستد (یعنی با همان هیبت) و البته باطن ما شکل فرشتگانی است که قرار است باعث انتقال ما به آخرت شوند. و همسران و خادمان بهشتی ما به صورت باطن ما هستند. انسان تا قبل از آشنایی با خانواده آسمانی خود بهطور طبیعی عزیزترین کسانش خانوادهاش میباشند ولی بعد از آشنا شدن با ایشان، آنها عزیزترین کسان او شده و سایر ارتباطاتش با محبت ایشان تنظیم میشود.
«... و دفع الله عنه هول منکر و نکیر و بیض وجهه و کان مع حمزه سید الشهداء» خداوند هول نکیر و منکر را از محب علی «علیهالسلام» دفع کرده و صورت او را سفید و نورانی کرده و با حمزهی سید الشهداء «علیهالسلام» محشور میگردد. «... الا و من احب علیا اثبت الله فی قلب الحکمه و اجری علی لسانه الصواب و فتح الله علیه ابواب الرحمه» خداوند در قلب محب علی «علیهالسلام» حکمت را تثبیت میکند (عشق و محب خالص تمام قدرت و کمال معشوق را در عاشق سرازیر میکند و اینها آثار دارایی است نه صرفاً دانایی. باید از تلقین و بعد خیال شروع کنیم و بعد این عشق را عملیاتی کنیم و دل معصومین «علیهمالسلام» را بدست آوریم و از آن جایی که ما نمیتوانیم آنها را صید کنیم باید کاری کنیم که آنها عاشق ما شده و ما را شکار کنند.) و خداوند سخنان درست را بر زبان او جاری کرده و درهای رحمت را به روی او باز میکند.
حدیث را ابن عمر از قول حضرت نقل کرده است و نشانی آن در فضایل الشیعه شیخ صدوق صفحهی 5 میباشد.
«الا و من احب علیا مسمی فی السموات و الارض اسیرالله...»؛ هر کس دلدادهی علی «علیهالسلام» شود در آسمان و زمین او "اسیر خدا" نامیده میشود. اسیر کسی است که دیگر خودش چیزی نداشته و همه چیزش برای خداست. خودش هیچ تصمیمی نمیگیرد. صیادها وقتی ماهی صید میکنند بعضی از ماهیها را که در تور افتادهاند برداشته و به دریا برمیگردانند زیرا به دردشان نمیخورد. آیا ما توری در زندگی کردهایم که ما را نگه دارند؟ یا ما را برمیگردانند؟ ما در زیارت جامعه کبیره خطاب به معصومین «علیهمالسلام» میگوییم: «... و عناصر الا برار...» معصومین «علیهمالسلام» تمام وجود ابرار را تشکیل میدهند. ببینیم چند درصد از وجود ما از ایشان است؟ به عبارتی عیارمان چند است؟ اگر کسی چند درصد از خودش را که به اهل بیت «علیهمالسلام» داده را مطالبه کند، ایشان در مقام ناز هستند همه را پس میدهند. به میزانی که ایشان در وجود ما حضور دارند ما قوی هستیم و در مقابل گناه مقاومت میکنیم.
از مهرتای خورشید جان / چون ذره ام هر سو روان / مجذوب حسن دیگران / ای ماه خوبان نیستم
قیمت و ارزش ما در لحظهی مرگ معلوم میشود. بعضیها ادعای دلدادگی دارند ولی واقعاً دلشان هرز است و به همه جا میرود. ای یکدله صد دله، دل یکدله کن. مهم نیست اینجا ما را تحویل نگیرند، مصیبت آن است که اهل آسمان ما را نپذیرند. امام صادق «علیهالسلام» فرمودند که اگر کسی میخواهد رشد کند اول باید خیال محبوبیت در نزد مردم را از سر خود بیرون کند. یک قاعدهی بسیار مهم برای ارزیابی این است که اگر کسی میخواهد بداند در نزد خدا چهقدر محبوب است باید ببیند خدا در نزد او چه جایگاهی دارد. انسان وقتی میگوید؛ «اللهم اجعلنی من حزبک / اللهم اجعلنی من جندک / اللهم اجعلنی من اولیائک»، باید ببینید دغدغههای حزب معصومین «علیهمالسلام» را دارد و تلاشی برای برطرف کردن موانع ظهور حضرت مهدی «عجلالله تعالی فرجهالشریف» میکند یا نه. چگونه انسان میشود که ادعای محبت به ایشان داشته ولی زندگی او بر اساس فرهنگ دشمنان آنها تنظیم شود؟ آیا ما به فکر مظلومیت و آوارگی حضرت حجت «عجلالله تعالی فرجهالشریف» هستیم؟ و تا به حال پنج دقیقه برای ایشان دعا کردهایم؟ و برای ایشان گریه کردهایم؟ اگر عزیزی از ما اسیر شود و یا گرفتاری برای او پیش بیاید مثلاً بیمار شود چگونه برای او اشک میریزیم؟ آیا اینگونه برای حضرت متأثر هستیم؟ و برای فرج او دعا کردهایم؟ اگر مجلس گرفتن و شام دادن نشانهی محبت است که غیرمسلمانان و حتی برخی کفار هم که این کارها را انجام میدهند. کار عملیاتی ملاک است. اینکه ما ایتام آل محمد «صلیالله علیه و آله و سلم» را با خانواده اشان آشنا و مرتبط نماییم. آیا واقعاً ما به عنوان سرباز امام زمان «عجلالله تعالی فرجهالشریف» وارد پایگاه و چادر حضرت شدهایم؟ یا اینکه دنیا تمام زندگی ما را پر کرده و ضمن آن صدقهای هم برای سلامتی ایشان میدهیم؟ در فیلمهایی که از معصومین نمایش دادهاند میبینیم که ایشان یارانی دارند که هرگز از آنها جدا نمیشوند این افراد بسیار قیمتی هستند خودشان را وقف امامشان کرده و کار دیگری ندارند.
یکی از مراجع نقل میکردند در سفر کربلا که بودند آبدارچی هیأت در حال مرگ بود به بالای سر او که رسیدم نتوانست از جای خود بلند شود اما یک مرتبه تمام قد ایستاد و به تک تک معصومین «علیهمالسلام» سلام داده و خوش آمد گفت و با یکایک ایشان حرف زد پس خوابید و از دنیا رفت. این شخص یک عمر در پایگاه ایشان بوده و خیلی فرق دارد با کسی که مشغول زمین و زمینیهاست و گاهی هم دست در جیبش کرده و وجهی میپردازد. ما باید به فطرتمان بازگردیم فطرت ما عشق به بینهایت را میخواهد زیرا وجود من «و نفخت فیه من روحی» است. امام صادق «علیهالسلام» فرمودند که روح القدس، فاطمهی زهرا «سلامالله علیها»است.
همه عمر بر ندارم سر از این خمار و مستی / که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
ما باید به خانوادهی اصلیمان بازگشت کنیم وگرنه اسیر و تنها زندگی کرده و همانطور هم از دنیا میرویم. باید زیبا شویم تا ما را به اسارت ببرند. اگر 90٪ مال را استفاده کنیم و 10٪ به آخرت اختصاص دهیم بدسلیقگی کردهایم. تا زمانی که ما را میخرند و از ما میخرند، باید بفروشیم و ممکن است زمانی دیگر ما را تحویل نگرفته و چیزی از ما نخرند.
کلیدواژه ها:
آثار استاد