مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
90/03/05
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
درجلسه ی گذشته بحث ما درباره ی اهمیت و جایگاه محبت به اهل بیت (ع) در روایات رسید که روایتی را بیان کردیم و در این جلسه به ادامه ی آن می پردازیم: «... من مات علی حب محمد فتح له فی قبره بابان الی الجنه . الا و من مات علی حب الی محمد جعل الله قبره مزار ملائکه الرحمه ... » هر کس به محبت ال محمد (ص) از دنیا برود دو در از قبر او به بهشت باز می شود و هر کس بر محبت ال پیامبر از دنیا برود قبر او را خداوند مزار فرشته های رحمت قرار می دهد ...» باید بررسی شود که باطن این محبت چیست که انسان این همه مقام دریافت میکند: شهید، مغفورله، مستکمل الایمان و ... و اینکه ملک الموت به او بشارت بهشت می دهد و همچنین نکیر و منکر به او این نوید را می دهند و مانند عروس به جایگاه خودش در بهشت بدرقه می گردد و قبرش زیارتگاه فرشتگان رحمت می شود و ... این محبت به تدریج خو دانسان را در وجود معشوق ذوب می کند. یعنی مقاومتهای خیالی و طبیعی او به مردور کم می شود تا اینکه از بین می رود و چیزی ندارد که در مقابل معشوق مقاومت کند . و از اینجا به بعد دینداری برای او تکلیف نیست بلکه عشقبازی و خدمت عاشقانه به معشوق است و حتی درد و خستگی هایش لذت دارد. حضرت زهرا(س)شب عروسی لباس عروسی خود را به فقیر می بخشد. کسی که چنین کاری انجام می دهد گرفتار کمالات جمادی و توهمات نیست که تجمل باعث شود که خود حقیقی اش را بفروشد . هیچ زنی در طول تاریخ به اندازه فاطمه ی زهرا (س) فعالیت سیاسی و اجتماعی نداشته است و این قدم گذاشتن به اجتماع برا یاین بوده که این کار او را به محبوب و معشوقش نزدیک کند. کسی که حب چنین بانویی در دلش قرار می گیرد ایثار و از خود گذشتگی که طبق روایات «تاج المکارم» است را از ایشان می آموزد. در داستان این محبت تدریجا کمالات جمادی،نباتی و حیوانی در انسان کمرنگ و کمالات نورانی هر رنگ تر می شود. وبه سراغ عقلانیت و علم تازمانی می رسد که به معشوقش نزدیک شود و به علم مستقل نگاه نمی کند. و آن را با رابطه عاشقانه با حق تعالی عوض نمی کند. محبت اهل بیت (ع) باطل ها را به مرور زمان در وجود ما ذوب کرده و عاشقانه خود را در اختیار چهارده معصوم قرار می دهیم. و می گوید شما مرا از خودم بیشتر دوست دارید و من تسلیم شما بوده و خودم را به شما می سپارم تا برای من برنامه ریزی کنید. نه اینکه خودمان برنامه داشته باشیم وایشان را هم در کنار برنامه ی خودمان دوست داشته باشیم. باید در کنار این دوست داشتن از بین رفتن مقاومت ها و ایجاد تبعیت وجود داشته باشد. خداوند در قران می فرمایند: «قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله » "قل" هر جا بیاید بسیار مهم است. یعنی بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کند تا محبوب خدا شوید. رحمت رحمانیه خدا که درباره ی همه وجود دارد ولی باید دید انسان چگونه با این محبت و تبعیت محبوب ویژه و خاص خدا می شود ؟ خیلی فرق است بین این شخص و سایر افراد و تعیین می کند که وقتی می خواهیم منتقل به آخرت شویم فرشتگان و پنج تن چگونه نزد ما می آیند؟ آیا با شادی خواهد بود یا با خشم وافسوس؟ آنجا چگونه ا زما استقبال می شود؟ انسان وقتی از این دنیا جدا می شود قبل از اینکه برای محاسبه برود اول یک ملاقات با خود خدا دارد و این خیلی سنگین است. این ملاقات خیلی سنگین است ما باید سعی در درک و تجسم آن داشته باشیم و خودمان را آماده کنیم. یک ملاقات چند لحظه ای با خدا که معلوم می شود ما در دنیا با خودمان چه کرده ایم؟
و ما در این ملاقات سخت به لبخند خدا نیاز داریم . حاضریم در تمام عمر تلخی دیده باشیم ولی آنجا با برخورد گرم خدا مواجه شویم. حالا حضرت به ما می گوید اگر می خواهید بدانید در آنجا چه رفتاری از خدا و ملائک الله و پنج تن می بینید و اینک آیا این ملاقات خوشحالتان می کند قاعده اش این است: « کسی که دوست دارد بداند که خدا دوستش دارد پس به طاعت خدا عمل کند.»شکار خدا کار خیلی سختی است و بزرگان توصیه کرده اند که اگر می خواهید خدا را شکار کنید باید سعی کنید که شکار خدا شوید. یعنی کاری کنید که محبوبتان شما را انتخاب کند این کار خیلی راحتتر است. برای مثال خداوند فرموده اند: "ان الله یحب التوابین" اگر واقعا هل توبه باشیم و در مسیر جبران گذشته باشیم خدا ما را شکار می کند. " ان الله یحب الصابرین" ، "ان الله یحب المتوکلین" و ... باید بدانیم چه کارهایی مارا محبوب خداوند می کند. ادامه ی حدیث: «... و لیتبعنا...» و از ما (اهل بیت علیهم السلام ) پیروی کند. پس کسی که دوست دارد محبوب خدا باشد علاوه بر طاعت خدا از اهل بیت (ع) نیز پیروی نماید. "... الم یسمع قول الله عزوجل لنبیه ؟قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله و یغفر لکم ذنوبکم "هم محبوب می شوید و هم مورد مغفرت خدا قرار می گیرد. اینطور نیست که فقط مانع جهنم رفتن شود،بلکه اساسا چیزی از گذشته بر ما نیست. ما وقتی با خانواده ی آسمانیمان ارتباط برقرار می کنیم به حرمت ایشان پاکی ای پیدا می کنیم که گویا گناهی مرتکب نشده ایم. در ایجا امام صادق (ع) چند سوگند می خورد: "... و الله لا یطیع الله عبدا ابدا الا ادخل الله علیه فی طاعته اتباعنا..."به خدا قسم هیچ بنده ای خدا را اطاعت نکرد مگر اینکه خدا در مسیر هدایتش پیروی ما را هم قرار داده است ..." «...*و الله لا یتبعنا عبدا ابدا الا احب الله ...» و به خدا قسم هیچ بنده ای از ما تبعیت نمی کند مگر اینکه محبوب خدا می شود.«... و لا والله لا یدع احد اتباعنا ابدا الا ابغضنا و لا والله یبغضنا احد ابدا الا عصی الله و من مات عاصیا لله اخزی الله و اکبر الی وجهه فی النار و الحمد لله رب العالمین. »
به خدا سوگند هیچ بنده ای پیروی از ما را فرو نمی گذارد (یعنی برای شخص دستورات اهل بیت (ع) مهم نیست نه در زمینه خانوادگی نه عبادی نه اجتماعی و... ) مگر اینکه با ما دشمنی کرده باشد. (ممکن است خودش این را نخواهد ولی به طور طبیعی با اهل بیت دشمنی می کند چرا که وقتی تابع ایشان نباشد تابع شیطان می شود ما اگر حق را رها کنیم گمراهی نصیبمان می شود: فماذا بعد الحق الا الضلال) به خدا سوگند هیچ کس با ما دشمنی نمی کند مگر آن که از خدا نافرمانی کرده باشد(خدا از هیچ کس رابطه ی با خودش بدون اهل بیت(ع) را نمی پذیرد چون دروغ است و خدا رها کردن جلوه ی کامل خودش را نمی پذیرد.) و هر که در حال نافرمانی خدا را کند خدا او را خوار کرده و ره رو او را در آتش می اندازد و الحمد لله رب العالمین. این الحمد لله را امام و شیعیانشان می توانند خوب بگویند زیرا شیعیان واقعی خدا و اهل بیت(ع) را داشته و به فقه ایشان عمل می کنند و تقید به معارف و اخلاق معصومین(ع) داشته و این"الحمد الله " بعد از آتش است یعنی الحمد الله ما از کسانی نیستیم که قرار است به رو در آتش بیفتند. ما نمی توانیم از خدا تشکر کنیم. ما در نعمتهای مادی خیلی حواسمان جمع است و تشکر می کنیم. ولی اصلا توجهی به نعمتهای معنوی نداریم و نمی فهمیم اینکه به واسطه ی محبت اهل بیت (ع) از آتش نجات پیدا می کنیم یعنی چه؟ اینکه مرگ با حب ال محمد (ص) تائب، مغفورا له، شهید شدن و ... را در بردارد به این دلیل است که حب با تبعیت انسان را از جهنم بیرون می آورد. امام فرمودند: "دنیا بطن جهنم است." « الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور...» ما روز قیامت از صراط که در داخل جهنم است عبور می کنیم: « ان منکم الا واردها» کسانی که در دنیا به محبت اهل بیت(ع) از جهنم نجات پیدا کردند روز قیامت هم از صراطشان سریع عبور می کنند آخرین حرف کسانی که موفق به عبور از صراط و رسیدن به جهنم شده اند این است: « و اخر دعواهم ان الحمد الله رب العالمین» یعنی همه ی سختی ها و ترسها به پایان رسید: « لا خوف علیهم ولا هم یحزنون» انسان اگر قدر این نعمتها را بداند هیچ یک از تعلقات او برایش از خدا بالاتر نخواهد بود که اگر یکی و یا همه ی آنها را هم از دست بدهد رابطه اش با خدا خراب شود. اگر غیر از این باشد نمک نشناسی است. بالاتر از هر چیز "ولایت" است که به ما داده اند و فقط حیوان است که این را نمی فهمد و فقط( مثلا) علفش را می خواهد. ما باید ببینیم که چه جاهایی شاد هستیم و چه جاهایی دلمان می گیرد و افسرده و ملول می شویم تا شخصیتمان را بشناسیم. امام صادق (ع) می فرمایند: ( در این روایت نیز امام قسم می خوردند و قسم زمانی است که ما در معرض خطریم و شیطان با حمله از یکی از چهار جهت می تواند ما را مورد تهاجم قرار دهد. ) " و الله ما احب الله من احب الدنیا و ...غیرنا و من عرف حقنا و احبنا فقد احب الله تبارک و تعالی" به خدا قسم هرگز دوست ندارد خدا را هر که دنیا را دوست دارد و به دنبال ولایت غیر از ما می گردد( الگوهایش غیر از ما هستند و آنها را ترجیح داده اند مانند بچه ای که الماس را با شکلات عوض می کند چون که الماس را نمی شناسد: ... الذی هوادنی بالذی هو خیر اهبطوا ... حالا که چیز بهتر را کنار گذاشته و بدتر را ترجیح دادی پس برو پائین، فقط کسی ولایت معصوم را صد در صد می پذیرد که قیمت خودش را بشناسد و الگوی ما کسانی هستند که با معصوم سنخیت دارند: انبیا، صدیقین، شهدا و صالحین) " کسی که حق ما را بشناسد و با شناخت به این حق ما را دوست داشته باشد حتما عاشق خداست" و هر کس عاشق خدا باشد محبوب خدا می شود:
عشق معشوقان بسی افزونتر است لیلی از مجنون بسی مجنون تر است
کلیدواژه ها:
آثار استاد