www.montazer.ir
یک‌شنبه 24 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 463
زمان انتشار: 6 می 2014
خانواده آسمانی جلسه 83

خانواده آسمانی جلسه 83

90/10/01

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

در جلسات قبل به این خصوصیت نفس: «میّاله الی اللعب و اللهو» از مناجات شاکین پرداختیم. در این رابطه احادیثی نقل کردیم و حدیث دیگری داریم که می­فرمایند: «الاباطیل موقعهٌ فی الاضالیل» کارهای بیهوده انسان را در گمراهی­ها می­اندازد. بیهوده هم یعنی آن کارهایی که به آنها نیاز نداریم: «اعرضواعن کل عمل عنه بکم غناً عنه» لهو فقط وقت انسان را تلف نمی­کند بلکه انسان را به حرام می­کشاند. بعضی سرگرمیها هستند که وقتی انسان در آنها قوی شد به قمار هم می­افتد. رشته­های مختلف ورزشی و کارهای مثبت هم آلوده می­شوند. بعضی سرگرمیها که به خودی خود وقت تلف کردن هستند و در سرگرمی هایی که جماعتی گرد آن جمع می­شوند خیلی چیزهای دیگر مثل اعتیاد و فحشا و فساد و فیلم­های نامناسب و ... هم به همراه دارند. خیلی از آلودگی ها از همین جا شروع شده­است. علی (ع) می­فرمایند: «لا تفن عمرک فی الملاهی فتخرج من الدنیا بلا امل» عمرت را در دنیا به بازی تلف نکن زیرا از دنیا بدون اینکه به آرزویت برسی خارج می­شوی. این واقعه خیلی غم انگیز و خطرناک است مثل اینکه به جنین قبل از کامل شدن بگویند که متولد شود.

دنیا با تمام پیچیدگی و کمالات و زیبایی­ها امکان ندارد یک بند انگشت برای جنین بسازد. انسان بدون آمادگی اگر از دنیا برود خیلی اتفاق تلخی است و در شهر ما هر آن به بهانه­ای ممکن است انسان به برزخ منتقل شود فقط در سال چهار هزار نفر از آلودگی هوا می­میرند. از این همه عمری که به ما داده­اند دو سه سال برای کامل شدن کافی است که امام صادق (ع) می­فرمایند که شخصی که بالغ شده­است ظرف دو سه سال می­تواند بارش را ببندد. راه راحت است: «ان راحل الیک قریب المسافه» اعمال ما طوری است که از وفات که «عُرس المؤمن» است ناراحت می­شویم. در صورتی که از عروسیهای دنیا لذت می­بریم. انسان با خودش چه کرده که از عروسی خودش، ملاقات با خدا و رسیدن به بهشت وحشت و اضطراب دارد؟

هنگام مرگ به تعبیر قرآن انسان می­گوید: رب ارجعون لعلی اعمل صالحاً فیما ترکت» (خدایا مرا برگردان تا آن اعمال صالحی را که ترک کرده ام انجام دهم). قرآن در جای دیگر می­فرماید: «لو ردّوا لعادوا علی ما نهوا عنه» اگر آنها را بر گردانیم به آنچه نهی کرده بودیم باز می­گردند. و در پاسخ انسان که مایل به بازگشت و جبران است خداوند می­فرمایند: «کَلاّ و هی کلمهٌ هو قائلها» «هرگز! او فقط حرف می­زند» خداوند بارها در دنیا کاری کرده که انسان مرگ را تجربه کند. انسان هر شب می­خوابد که البته خواب شبیه مرگ است. روح از بدن در خواب قطع علاقه کرده و فقط یک حیات نباتی برای زنده بودن انسان وجود دارد و روح با بدن برزخی است و گاهی در خواب بدن برزخی خود و دیگران را می­بیند. و به همین دلیل است که سفارش شده وقتی که از خواب بیدار شدید خدا را شکر کنید چون ممکن بود باز نگردید. قرآن کریم می­فرماید: «الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها ....» شکر به هنگام بیدار شدن این است: «الحمدلله الذی احیانی بعد ان اماتنی» و در دعای چهارشنبه می­خوانیم: «... لک الحمد ان بعثتنی من مرقدی...» خدایا تو را شکر که مرا از مرقدم برانگیختی (بیدار کردی) همه اینها فرصت است. به همین دلیل است که «کلاّ» می­گوید و در جای دیگر می­فرماید: «اخسوا» حرف نزن، «لا تکلّمون» اگر خدا به انسان بگوید حرف نزن. هیچ پیامبری و امامی نمی­تواند کاری انجام دهد وحتی نمی­تواند حرف بزنند. «... الاّ من اَذِن له الرّحمن» نمی­گوید خدا، بلکه می­گوید مهربان. چه چیزی رخ داده که مهربان (رحمان) می­گوید حرف نزن. زیرا هزاران برابر آن فرصتی که ما می­خواهیم به ما داده است. می­فرمایند کسی که از خواب بیدار می­شود و هدفش غیر از خداست در تمام کارهایش اعم از زن داری و تحصیل و کار و ازدواج طوری عمل نمی­کند که به خدا برسد، «... فقد اصبح من الخاسرین المعتدین». چنین شخصی علاوه بر اینکه دچار خسارت شده متجاوز هم است. زیرا طبیعتش به فطرتش تجاوز کرده و حق فطرت بهشت و جاودانگی است که طبیعت با بازیهای دنیایی آن را تلف کرده است. وقتی چنین انسانی از دنیا می­رود مدرک تحصیلی و سند ملک و باغ ویلا و ... از خود به جا می­گذارد که همه ی آنها اموری اعتباری می­باشند نه حقیقی.و اصلاً برای آخرت هیچ چیز ندارد و قلب سلیم که تنها چیز مورد نیازش است را تحصیل نکرده است. در حدیث دیگر به جای خدا پیامبر (ص)، نجات از جهنم را قرار می­دهد. حداقل حق ما همین نجات از جهنم است. البته جهنم امر وجودی نیست، بلکه امری عدمی است مانند کوری که شخص کور تجهیزات دیدن را با خود ازرحم نیاورده است. جنین اگر کور به دنیا بیاید مسئول نیست و والدینش مسئول هستند. ولی کسی که کور از دنیا برود خودش مسئول است. بهشت امری وجودی است که نیازبه تجهیزات ویژه داردوکسی که تجهیزات و لوازم آنجا را با خود نبرد به بیمارستان جهنم منتقل می­شود. قرآن سرعت انسان در بهشت «مَدّبصر» می­داند و در بهشت هر جا را که بشر می­بیند همان لحظه همان جاست در دنیا که «مدّ بصر» انسان چند میلیون سال نوری است و این در شب با دیدن ستارگان محسوس و مفهوم است. سخت است انسان بدون رسیدن به آرزویش بمیرد. بالای قبرِ جوان «ناکام»می­نویسند درست نیست زیرا این یک کام حیوانی است بالای سنگ قبر کسی که به خدا نرسیده باید نوشت ناکام، ولو شصت سالش باشد. ناکام کسی نیست که ازدواج نکرده باشد بلکه کسی است که به خدا و خانواده­ی آسمانی­اش نرسیده­باشد. و الا در بهشت هر زن و یا شوهری را که انسان بخواهد در اختیارش است و همه­ی ویژگیهایش را می­تواند خودش تعیین بلکه خلق کرده تا آنجا که هر ساعت طبق میل او عوض شود.

و هر چه را که انسان نیت کند بدست می­آورد. امام سجاد (ع) می­فرمایند: «آه آه این حیل بینی و بین محمد (ص)» چه کسی می­تواند ادعا کند که می­تواند تحمل کند هنگام مرگ مادرش حضرت زهرا (س) و سایر معصومین (ع) بالای سر او نیایند؟ چه سخت است که ورود انسان به آن طرف با فرشته­های شِداد و غِلاظ و گرزها و پسِ گردنی باشد. چقدر سخت است که چشم انسان به روی پیامبر (ص) باز نشود و چه زیباست که حضرت را با لبخند مشاهده کند. مثل کودکی که وقتی بدنیا می­آید با روی خوش پرستارها روبرو شود و بعد از شستشو او را در حوله­ای تمیز پیچیده و تحویل آغوش گرم مادر بدهند و بگویند خون خوردن به پایان رسیده و باید شیر بنوشد. حضرت می­فرمایند: «که عمرت را فنا نکن..» کلمه عمر لرزه به بدن انسان می­اندازد که واقعاً چه استفاده­ای از آن کرده­ایم؟ «.. در بازیها و بدون رسیدن به آرزوها از آن خارج شوی.» ما باید با خانواده­ی آسمانی طوری رفتار کنیم که هنگام مرگ به روی ما لبخند بزنند و با قرآن جوری باشیم که به خدا نگوید این بنده­ات مرا ضایع کرد او را ضایع کن .... ما اینقدر برای امام حسین (ع) و واقعه­ی کربلا عزاداری می­کنیم غافل از اینکه رفتار ما با امام زمانمان همان رفتار کوفیان با سیدالشهدا (ع) است. اینکه هنگام مرگ امام زمان ما بالای سر ما نیاید از هر چیزی خطرناکتر است چگونه به امام بگوییم که ما هیچ مقداری از عمر، آبرو، پول و قلم و ... خود را در راه او خرج نکردیم؟ چه کسی است که غیر از این آرزویی داشته باشد که لحظه­ی مرگ سرش روی پای امامش باشد؟ حدیثی هم از علی (ع) و هم حضرت زهرا (س) است که می­فرمایند بعضی از شیعیان ما کاری می­کنند که تا قیامت دست ما به ایشان نمی­رسد و در قیامت هم سیصد هزار سال طول می­کشد که دستمان به آنها برسد. یعنی در دنیا و سرگرمی های آن گم می­شوند. در هفته چند دقیقه با خانواده­ی آسمانی امان صحبت می­کنیم؟ در صورتی که اگر 24 ساعت از خانواده­ی زمینی­اش خبر نداشته باشیم این را خیلی زشت می­دانیم. جالب اینجاست که سر زدن به آنها هزینه هم ندارد به محض توجه رابطه برقرار می­شود. «میالّه الی اللعب و اللهو» یعنی بسیار نفس بازیگوش است. افرادی سی چهل ساله با چه جدّیتی بازیهای کامپیوتری می­کنند. «ابعد الناس عن الصلاح المستهطر باللهو»دورترین مردم از موفقیت یعنی خودسازی و رستگاری کسی است که شیفته­ی سرگرمی است. مثلاً بعضی ها پایه­ی مجالس لهو و لعب و به عبارتی ساقی هستند. این افراد خیلی از موفقیت دور هستند. «لا یفلح من وَلَهَ باللعب و استهطر باللهو و الطرب» رستگار نمی­شود کسی که دلباخته­ی بازی و شیفته­ی سرگرمی و خوش گذرانی است  «وَلَه» یعنی آنچه که انسان را حیران، واله و شیدا می­کند. و الله هم ریشه­اش همین است و ما یک دلبر بیشتر نداریم. «لا اله الا الله»، «لا تدع مع الله الهاً آخر لا اله الا هو...» کسی جز الله نمی­تواند دلبر ما باشد و اگر کس دیگر دل ما را ببرد بعد از مدتی خسته شده و رهایش می­کنیم. کسی که شیفتة بازی است و دلباختة سرگرمی و خوشگذرانی است رستگار نمی­شود. آن حظّی که بعضی خوردنی­ها یا تفریحها و دیدار بعضی افراد در ما ایجاد می­کنند آیا مابرای قرآن و یا نماز چنین حسی را داشته­ایم؟ وقتی در اینها دقت کنیم دیگر مغرور نمی­شویم طوری که خودمان را سالم و دیگران را نا سالم بدانیم. اگر خدا از شما سؤال کند که آیا به اندازه­ای که از خوردن چیزی یا خلوت با جنس مخالف و یا دیدن یک فیلم و ... لذت برده­ای یکبار از مناجات با من حظّ برده­ای جوابی داریم؟ آیا شده که حتی یکبار هنگام مناجات با خدا در شب از این که وقت محدود است و باید صبح به سراغ کار دنیا برویم غصه خورده باشیم؟ ما باید سبک زندگی­امان را عوض کنیم و فاصله­امان را با آنچه که باید بشویم کم کنیم. ما باید «خدا باز» و «اهل بیت باز» شویم. و اهل می و میکده و مطرب باشیم در این صورت روز قیامت حساب نداریم و پیش خدا خواهیم بود. زیرا خدا با رفیقش این رفتار را نمی­کند «حسن اولئک رفیقاً» رفیقهای دنیا خیلی ارزشمند هستند این ارزش را در مقیاس آخرتی که قرار دهیم خیلی ارزشمند هستند. این رفقا وقتی قرار است به بهشت بروند امکان ندارد بدون رفقایشان بروند. خدا هم که بنده­ی بهشتی­اش را خیلی دوست دارد و می­خواهد که او از بهشت لذت ببرد اجازه می­دهد که او دوستانش را هم ببرد. انسان باید با خانواده­ی آسمانی­اش رفیق باشد این رفاقت ارزش دارد. آنها که با ما رفاقت دارند ما هستیم که این رابطه را نفهمیده و استقبال نمی­کنیم. ما گله می­کنیم که امام حسین (ع) دست زهیر را گرفت و به چادرش برد و با ما چنین رفتاری ندارد و آنها می­فرمایند که ما هزار بار با شما اینکار را کردیم و صدایت کردیم تو جواب ندادی. خدا هزار بار در دل ما را زده و ما پاسخ ندادیم.

زیرا ما حوصله­ی رفاقت با خدا را نداشتیم. انسانی که هیچ انسی با خدا ندارد رستگار نمی­شود. انسانی که شیفته­ی بازی و سرگرمی است چگونه می­تواند پنجاه سوال قیامت را پاسخ دهد؟ بهشت معلول عقل و مساوی با آن است: «لو کنا نسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر» قرآن کریم می­فرماید که کسی که دلباخته­ی بازی و شیفته­ی سرگرمی و خوشی است رستگار نمی­شوند. زیرا عقل خود را به کار نمی­اندازند. کسانی که در مسیر جاده سرگرم بازی می­شوند از کاروان جا می­مانند. انسان نباید طوری سرگرم شود که وقتی صدایش می­کنند آمادگی نداشته­باشد. سرگرمی باید طوری باشد که انرژی حرکت را تأمین کند. قلب سه حالت دارد: انقباض، انبساط و استراحت. و استراحتش به دو حالت دیگر کمک می­کند. اگر از حلال و مباح هم لذت کافی نبرد به خدا هم نمی­رسد. فرمودند که یک سوم وقتتان را برای لذّات حلال بگذارید، تا برای لذّات بالاتر قدرت پیدا کنید. و کسی که لذّت طبیعی نمی­برد نمی­تواند به لذات بالاتر راه بیابد. کسی که در کارهای دنیا بی عرضه است در کارهای آخرتی بی عرضه تر است: «من کسل فی امر دنیاه فهو فی امر آخرته اکسل» کسی که در حل مسائل درسی­اش تنبل است و در کارهای دنیایی مسامحه می­کند و وجدان کاری ندارد به درد آخرت هم نمی­خورد. باید در کار دنیا قوی و با نشاط باشیم تا آخرتمان آباد شود. حضرت در درست کردن یک قبر بسیار دقت می­کرد و می­فرمود که خدا دوست دارد انسان کار را محکم انجام دهد. بعضی­ها ماشین را طوری می­سازند که ایمنی نداشته و مردم در آن آتش می­گیرند. کسی که خوب درس نمی­خواند مجبور می­شود برای امور دنیایی سه شیفت کار کند و از آخرت باز می­ماند. حرفه و شغل را هم باید با وجدان آموخت و انجام داد. کسی که به خانواده نمی رسد و دائماً در هیئت است نمی­تواند سر از بهشت درآورد. هیأت زمان خاص خودش را دارد. ما باید به روحمان هم مثل بدن یک نظم ریاضی بدهیم. بدن همه فعالیتهایش منظم و مجزای از قسمتهای دیگر است (و در عین حال با هم مرتبط هم هستند). باید جذب آخرتی ما هم درست و منظم باشد.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed