مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
90/09/24
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
بحث درباره ی موانع ارتباط با خانواده ی آسمانی بود و اینکه هر چیزی که مانع رسیدن ما به ایشان باشد در واقع از رسیدن ما به حق تعالی ممانعت کردهاست. در مناجات شاکین آخرین ویژگی نفس که آفت این رابطه است را تمایل آن به لهو و لعب بیان کردیم. بالاخره ما باید بیاموزیم که به این موانع غلبه کنیم. مانند اینکه بشر همواره علاقهی به پرواز داشته که مانع آن جاذبهی زمین می باشد، لذا انسان باید بتواند اولاً بر جاذبه غلبه کند و ثانیاً هنگام پرواز حرکتش را مدیریت کند.
در حرکتهای معنوی هم اینگونه است. و ما سعی در بررسی چیزهایی که ما را سنگین می کنند داریم. و فرمولهای اینکه چگونه از این موانع عبور کنیم را توضیح خواهیم داد. حدیثی از امیرالمومنین (ع) است که راهکار بسیار مهمی است و باید همواره در معرض دید ما باشد و لا اقل هفتهای یکبار آن را مرور کنیم. حضرت میفرمایند: «اعرضوا عن کل عمل بکم غنا عنه» از هر کاری که به آن نیاز ندارید دوری کنید. ما در حرکت به سوی ابدیت جدی نیستیم که مانند جنین دائماً در حال شکل گیری به سمت دنیاست. ولی ما اینطور نیستیم و وقتمان را خوب پر نمی کنیم و ویژگی مومن که «مشغولٌ وقته» به تعبیر علی (ع) میباشد را نداریم. به طوری که تفریح و سرگرمی امان هم جدی باشد.
حضرت امام (رضوان الله) فرمودند که من هیچ وقت تفریح و استراحتم را بخاطر درس رها نمیکنم. یعنی ایشان به حدی خوب عمل میکردند و از وقتشان بهره میبردند که واقعاً نیاز به استراحت داشتند. مانند چاییای که یک کارگر خسته احساس نیاز به خوردنش پیدا میکند و جذب بدن او میشود. نه چایی خوردنهای تفنّی و یا از سر تعارف. افرادی که تا این حد جدّی هستند هرگز سراغ کار بیهوده نمیروند و حتی برای امور مستحب و کارهای مهم هم وقت ندارند زیرا در روایت آمده که کسی که وقتش را صرف کارهای مهم میکند از کارهای مهمتر باز میماند.
یعنی ما باید روی مهمترین کارها برنامهریزی کنیم. کار مهم خوب است ولی نه زمانی که از کارهای مهمتر و خوبتر باز بمانیم. پس باید به ضروری ترین کارها پرداخت. فقط کسی این طور عمل میکند که قیمت خودش را میداند. این افراد به هر دلیل که سقوط کنند مثل ضعف، بیماری و کاهش انگیزه و ... از ضروریترین کارها به کارهای مهم سقوط میکنند. و حتی در بستر بیماری هم مشغول کارهای مهم است. بعضیها میگویند که چند ساعت طول میکشد تا در رختخواب خوابشان ببرد واقعاً که چقدر بیکار هستند. ولی انسان اگر به قدری خسته باشد که احساس نیاز به خواب نماید خوابش هم عبادت است. «حبّذا نوم الاکیاس» (علی علیه السلام). و این در حالی است در روایت داریم چه بسیار قرآن خوانهایی قرآن آنها را لعنت کرده و چه بسا روزه دارانی که از روزه شان جز گرسنگی و تشنگی بهرهای ندارند. ولی در اینجا میفرمایند خوش به حال خواب زیرکان و غذا خوردنشان.
چون کسانی هستند روزه میگیرند ولی بهرهای نمیبرند. اما اینکه خواب زیرکان مدح شده برای این است که او دارد انرژی کسب میکند تا وقتی بیدار شد به مهمترین و ضروریترین کارها بپردازد. بعضی هاآنقدر بیکار هستند که دائماً در حال گشت و گذار و شرکت در کلاسهای آموزشی غیر ضروی میباشند. البته درباره ی ورزش بایدگفت به حدی واجب است که اگر کسی از روی بیکاری هم به آن بپردازد کار خوبی است. به هر حال با توجه به حدیث اول بحث ، باید زمانی که به ما پیشنهادی میدهند اول ضرورت آن را در نظر بگیریم که اگر به آن پرداختیم قیامت بازخواست نشویم. مرحوم ابن فهد حلی در عُدّه الدّاعی آوردهاند که روز قیامت در ازای هر 24 ساعت بیست و چهار صندوق پیش روی ما قرار میدهند که وقتی در بعضی را باز میکنند که در آن معصیت یا وقت تلف کردن بوده آنقدر حسرت میخورد که اگر این حسرت را بین بهشتیها تقسیم کنند تمام لذاتشان از بین میرود. و آنهایی را که خوب استفاده کرده وقتی درصندوق راباز میکنند به حدی شاد میشود که اگر شادی او را بین جهنمی ها قسمت کنند احساس عذاب نمیکنند. اگر کسی تصمیم بگیرد که جداً دست از کارهای بیهوده، بردارد پس از چند سال به جایی میرسد که وقتش کاملاً پر می شود. اگرما تصمیم بگیریم که کارهایمان را بررسی کرده و تدریجاً غیر ضروریها را حذف کنیم و به سمت کارهای واجب و سپس کارهای اَوجب خواهیم رفت. وقتی که ما تلاش کنیم که روی کارهای ضروری تر متمرکز شویم اگر خسته یا بی حوصله شویم به روی کارهای ضروری و مهم سقوط میکنیم. ما باید این دعا را همیشه بخصوص در قنوت داشته باشیم. «... و استعملنی بما تسألنی غداً عنه» و مقداری وقت گذاشته سؤالهای پنجاه گانهی قیامت را بشناسیم. این سؤالها تکوینی است لذا ما باید با آنها ارتباط برقرار کرده و آنها را در نفسمان نهادینه کنیم.
در پاسخ «مَن ربُّک» بعضیها سالها طول میکشد تا بگویند «الله»، چون اصلاً در دنیا با او ارتباط برقرار نکردهاند. صدها سال طول میکشد که پیامبر و کتابشان را به خاطر بیاورند. چون اصلاً قرآن کتاب نفس آنها و فرمول زندگی اشان نبودهاست. و هیچ کدام از کارهایشان با قرآن هماهنگ نبوده و در عمرشان یک دور کامل آن را نخواندهاند و حتی تفسیرهایی را که در دورهی کامل آن هزار صفحه است را نخواندهاند. امامانشان را هم نمیشناسند. حتی نمیتوانند ده دقیقه دربارهی امام خود سخن بگویند. دو حدیث از حضرت زهرا (س) و سایر معصومین بلد نیستند. ما اصلاً از اصل خودمان شناختی نداریم. تاریخ 260 سال از معصوم در اختیار ماست و ما از آن خبر نداریم. ولی بعضی رمانها را خواندهایم فیلم و کارتون و تأتر آنها را دیدهایم و چه عمری که به پای سریالها ریختهایم ولی چند دقیقه از زندگی قهرمانهای حقیقی تاریخ مطالعه نکردهایم. بعضیها که آنقدر بیکار هستند که دائماً صفحات حوادث تلخ روزنامهها را میخوانند. افسانههایی را تعقیب میکنند که از اول میدانیم افسانه و زاییدهی تخیل هستند ولی عمر و احساس و فکر خودشان را به پایشان میریزند. ما اصلا کاری به داستان خلقت خودمان، آمدنمان به زمین، خانوادهی آسمانی و اصل و ریشه امان، وقایع تاریخی آنها، عاشورا، کربلا و ... نداریم. و آنقدر که به عزاداری و شام و نهار دادن علاقه داریم به شناختن امام (ع) اینقدر علاقه نداریم. برای همین میتوانند روضههای دروغ به خوردمان بدهند و مجالس ایشان برایمان سرگرمی شود. برای همین است اینقدر که به حسینِ روز عاشورا علاقمندیم به حسینِ زمان خودمان علاقهای نداریم و حاضر نیستیم برای او کاری کنیم چون باید برای او جدی کار کرد و برای همین است که حضرت تأکید کردهاند از کاری که ضروری نیست دوری کنیم. وقتی حسین امروز دائماً «هل من ناصر ینصرنی» میگوید ما نباید دنبال «هل من ناصر ینصرنی» سال 61 باشیم. ما باید از آن حادثه درس بگیریم که با حسین امروز چه کنیم. و اینکه حضرت را منتظرانش کشتند و ما باید منتظری باشیم که امام زمان (عج) از ما راضی باشد و وقتی از ما پرسیدند که امام تو که آواره و تنها و ... بود با او چه کردی؟ نگوییم صرفاً کاروان جمکران به راه انداخته و دعای توسل و کمیل ترتیب داده و هیأت بازی میکردیم. بلکه باید از اینها چیزی به امام (ع) برسد. چه بسا کسانی که دوران دفاع مقدس در خانههای خود خزیده و مراسم مختلف تشکیل میدادند تا عذاب وجدان نداشته باشند. این همان حملهی سمت راست شیطان است. کافی است انسان در چادر امام زمان (عج) نباشد هر جا باشد فرقی نمیکند. خوبهای ما هزار و اندی سال است که خودشان را اینگونه سرگرم کردهاند.
اگر این میلیاردها تومانی که برای این مجالس هزینه میشود صرف برطرف کردن موانع ظهور میشد تا الان حضرت ظهور کردهبودند. یکسال عزاداریِ درست که حسین زمان شناخته شود حضرت را از غربت و آوارگی نجات پیدا میدهد. ما باید یاد بگیریم که در مقابل پیشنهاد کارهای غیر ضروری مؤدبانه «نَه» بگوییم. چقدر عمر سر کارهای بیهوده تلف میشود. از اینها بی نهایتی ساخته نشده و ما به ازای ابدی ندارند و حسرت آن بسیار سخت است. خدا میداند که خوبها در بهشت حسرت یکساعت از وقت ما را میخورند. در حدیث دیگری علی (ع) میفرمایند: «غشّک من ارضیک بالباطل و اغریک بالملاهی و الهزل» کسی که تو را با باطل خشنود کرده و به کارهای سرگرم کننده و غیر جدی ترغیب کند به تو خیانت کردهاست.
پدر و مادرهایی که نمیتوانند رابطهی درستی با فرزندانشان برقرار کنند و انس و تفریح و سفر ندارند و فقط تلاش برای بعد مادی فرزند دارند برای سرگرم کردن او دائماً او را به انواع کلاسها میفرستند در حق فرزندانشان خیانت میکنند. پیامبر (ص) فرمودند: «من از پدر و مادران آخرالزمان بیزارم» و وقتی پرسیدند که مسلمان یا غیر مسلمان؟ حضرت فرمودند: مسلمان چون وقتی فرزندانشان میخواهند سراغ دنیا بروند تشویق شان میکنند ولی وقتی به دنبال آخرت میروند....
بعضیها که پدر و مادر دو سه شیفت کار می کنند که به بچه ها پول اسکی بازی، اسب سواری، و ولگردی بدهند. هزینه ی دانشگاههای پر هزینه و بدون کنکور و تهیه ی تلفن همراه با قبض های گزاف و اتومبیل را می پردازند. ما باید مواظب باشیم با کسانی که اهل تلف کردن عمرشان هستند رابطه برقرار نکنیم. این کار آن قدر خطرناک است که حضرت تعبیر به خیانت کردهاند. این حرف بیخودی است که میگویند هر کتابی به یکبار خواندنش میارزد. اگر کسی به دیگری توصیه میکند که کتابی را خوانده یا فیلمی را ببینید باید بتواند جواب وقت طرف مقابل را روز قیامت بدهد. در جای دیگر میفرمایند: «لا تغرّنک العاجله بزور الملاهی فان اللهو ینقطع و یلزمک ما اکتسب من الماثم» علی (ع) مواظب باش دنیا با سرگرمی های دروغین تو را نفریبد زیرا هوس و بازی پایان میپذیرد درحالی که تورابه گناه واداشته است.
در بازیهای المپیک چقدر مردم هیجان دارند و حتی به بعضیها فحش می دهند بعضیها حتی می میرند. یکی از همین افراد که سکته کردهبود اصرار داشت که کاپیتان آن تیم را ببیند و بمیرد. وقتی او را پیدا کرده و به بالینش آوردند گفت که عجب آدم احمقی هستی! حتی شاهد بودم که دو نفر متأهل سر تیمهای مورد علاقه اشان با هم درگیر شدند. البته پیروزی تیمهای ورزشی به عنوان یک افتخار ملی شادی آور است ولی نه که انسان مرتکب این کارها شود. برای آنها دعا کنیم. اگر چنین غصههایی بخوریم روز قیامت هزاران سال غصه برای همین ها خواهیم خورد. و فرمول اینها را در دروس معرفت نفس گفته ایم.
هر چیز کاذبی نتیجهی صادقی دارد رنجیدگی و غصه های کاذب اینجا عذاب صادق اُخروی به همراه دارد. شخص قرص اِکس مصرف می کند دچار شادی کاذب و توهّم میشود. سرطان صادق گریبانش را میگیرد. فست فود غذای کاذب است ولی اضافه وزن و سکتهاش صادق است.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .
کلیدواژه ها:
آثار استاد