www.montazer.ir
شنبه 28 سپتامبر 2024
شناسه مطلب: 457
زمان انتشار: 6 می 2014
خانواده آسمانی جلسه 78

خانواده آسمانی جلسه 78

90/09/17

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

در زمینه ­ی موانع ملحق شدن به خانواده­ ی آسمانی به موضوع «لهو ولعب» رسیدیم. علی (ع) در این مورد می­فرمایند: «یا ایها الناس اتقوالله خلق امره عثباً فیلهُوَ و لا تترک سداً فیلغُوَ» ای مردم از خدا بترسید هیچ کس عبث آفریده نشده تا به سرگرمی و غفلت بگذراند و رها نشده که بیهودگی کند. «اتقوالله» در قرآن بسیار آمده است و معصوم بسیار از این تعبیر استفاده کرده­است، در صورتی که در حقیقت خدا ترس ندارد و هر یک از ما را بیشتر از خودمان دوست دارد. این موضوع تحت بحث نار و نور قرار می­گیرد و عرض کردیم که انسان گاهی با یک امر وجودی برخوردی می­کند که به ضررش تمام می­شود. چاقوی تیز و برنده وسیله­ی بسیار خوب و مفیدی است اما در عین حال انسان باید مراقب باشد که دستش نبرد. با وجود اینکه کمال چاقو به تیز بودن است که کار را سریع و آسان می­کند. خورشید با تمام کمالات و مزایایی که برای انسان دارد اگر کسی به آن نگاه کند کور می­شود باید با خورشید نگاه کرد نه که به آن نگاه کرد. بنابراین نحوه­ی برخورد با یک کمال و امر وجودی است که تعیین می­کند آن امر مفید باشد یا مضر. این امر حکایت از حکمتِ «ریاضی بودن خلقت» دارد.

اصل وجود یکی بیشتر نیست این همه گوناگوی که در خلقت طبیعت حاکم است محصول فرمول، قاعده و نظم است. و الاّ تمام میلیاردها موجودی که وجود دارند از بیش از صد عنصر ترکیب یافته­اند و آنچه آنها را از هم متمایز می­کند نوع ترکیب و روابط ریاضی حاکم بر آنهاست. لذا چاقو که خاصیت برّندگی دارد هم مواد غذایی را می­برد هم دست انسان را. و آتش هم مفید است و هم مضر، زیرا خاصیت هر چیزی محفوظ و ثابت است. گیاهان و میوه­ها در هر زمینه­ای اعم از دارویی، غذایی و ... آثار خاصی دارند، که همگی تابع نظم خاصی هستند. جمادات هم اینگونه هستند: «کل شی عنده بمقدار» هر چیزی نزد او اندازه دارد.

اسماء هم آثار مختلفی دارند: غفور، کریم، باطش، قاتل و جبار با یکدیگر فرق داشته و آثار مخصوص به خود دارند. از «الله» تا ماده همه چیز قانونمند هستند. کل سیستم خلقت قضا و قدر دارد. که به آن در فلسفه علت و معلول و در فیزیک عمل و عکس العمل می­گویند. پس اینکه خدا خیر محض و کرم محض است و تماماً لطف است شکی در آن نیست ولی ما می­توانیم طوری با خدا برخورد کنیم که به ضررمان تمام شود. اگر با اسم غفور برخورد کنیم غفران، از اسم رحمان و رحیم، رحمت و از اسم کریم، کرم و از معین، یاری و ... دریافت می­کنیم. اگر با اسامی جبار، باطش و قاتل ارتباط برقرار کند خیلی خطرناک است. با هر اسمی رابطه برقرار کنیم عکس العمل مناسب آن را دریافت می­کنیم. «اتقوالله» یعنی اصلاً به سراغ اسمهای جلال خداوند نرویم. اسماء خداوند همگی زیبا هستند (ولللّه الاسماء الحسنی فادعواه بها) اسماء جلاله، ثانویه هستند مانند منتقم. در واقع از جانب خداوند رحمت است ولی اگر بنده سوء استفاده کند، «منتقم» عمل می­کند. پس عذاب و جهنم پشت رحمت است. مانند تنبیه توسط پدر و مادر که مظهر عطوفت و مهربانی هستند. اگر فرزند از رحمت پدر و مادر سوء استفاده کند رحمت تبدیل به غضب می­شود. لذا از یک امر نورانی نار دریافت می­کند. ما باید مراقب باشیم که سراغ اسمهای جلالی نرویم زیرا عذاب و جلال و جبروت دارد که ما تحملش را نداریم. چه انسانهایی که از قبل از انقلاب سابقه­ی بسیار خوبی داشتند ولی سوء استفاده­هایی کردند که خداوند از آنها انتقام گرفت. بعضی موارد حتی امام که مظهر کامل رحمت الهی است غضب و نفرین کرده­اند. معمولاً بعد از «اتقوالله» مواردی که آورده می­شود باعث تحریک اسماء جلال است. جریان برق با این همه خیرات و برکات که دارد در اثر برخورد نادرست انسان را نابود می­کند. «هر چیزی که کمالش بالاتر است خطر بیشتری دارد.» علت اینکه کسی اگر شهید هم بشود ولی عاق والدین باشد جایش در ته جهنم است به دلیل این است که والدین در نهایت کمال مهربان هستند. و از والدین بالاتر استاد و بالاترازآن اولیای الهی و معصومین (ع) می­باشند در حالی که مهربانتر از آنها در عالم وجود ندارد. ولی اگر از این مهربانی­ها کسی سوء استفاده کند عاقبت به خیر نمی­شود. در این حدیث «اتقوالله» یعنی وضعیت زرد است و در واقع خطر نزدیک است. مواظب باشید که بیهوده خلق نشده­اید که به دنبال بازی باشید . و رهایتان هم نکرده­اند که سراغ کارهای بی ارزش بروید. ما در برخورد با یک کارخانه­ی با عظمت حتماً انتظار داریم که تولید خاصی داشته باشد.خداوند جهان به این عظیمی خلق کرده زمین، کرات، میلیاردها منظومه و کهکشانها و .... و انسان بعد از چند هزار سال هنوز زمین را به طور کامل نشناخته است و اخیراً در مقاله­ای نوشته بودند که بشر تا کنون 20% حشرات را شناخته و 80% ناشناخته باقی مانده­است. خداوند در قرآن می­فرماید: «هوالذی خلق لکم ما فی الارض جمیعاً» و ما باید فکر کنیم که ما قرار است چه بشویم که خدا با عظمتی را خلق کرده­است و تأکید کرده که همه­ی اینها برای ماست. واقعاً هدف چیست و ما کی و چگونه به آن هدف می­رسیم؟

خداوند چهارده مظهر کامل از خودش برای ما قرار داده که یکی از آنها امام حسین (ع) و دیگری پیامبر (ص) و امیرالمومنین و فاطمه­ی زهرا (س) و .... می­باشند. به چه دلیل روح خدا به ما تعلق گرفته و ما قرار است که چه بشویم؟ وقتی به این سوالها دقت نمی­کنیم یا اصلاً برای ما سوال نمی­شود تصور می­کنیم زندگی کار و تفریح و خدمت به خود و دیگران و ... می­باشد.

و سر خودمان را با تعریفهای غلط گرم می­کنیم که انسان، حیوان متمدن، اجتماعی و ... است می­بینیم که حیوانات هم اینگونه هستند قرآن می­فرماید: «اِلاّ اممٌ امثالکم...» یکی از بدترین تنبلیهای انسان تنبلی در فکر کردن است. هر کسی حاضر نیست عقل و مغز خودش را به کار بیندازد. اگر هم از عقل استفاده کند برای این است که درس بخواند تا به مقام، شهوت و پول و ... برسد. یعنی عقل در استخدام قوه­ی واهمه است نه قوه­ی فوق عقل. خیلی کم هستند کسانی که عقلشان در خدمت فوق عقل است. به جای اذکار متداول مثلاً یک دور تسبیح بگوییم: «من عبث خلق نشده­ام» یا آیاتش را بخوانیم: «افحسبتم انما خلقناکم عبثاً و اِنکم الینا لا ترجعون» هرگاه در قرآن کلمه­ی «حسب» آمد آنچه که بعدش می­آید یک پندار باطل است.

با توجه به آیه­ی شریفه یعنی هدف خلقت ما در رجوع الی الله و جاودانگی تأمین می­شود. باید فکر آخرمان باشیم چون گفته­اند اگر اولش فکر آخرش نباشی، آخرش به فکر اول می­افتی. «و لقد علمتم النشأه الاولی فلو لا تذکرون» شما اول خلقت را می­بینید چرا متذکر نمی­شوید؟ این ماجرای عظیم قرار است ما را به کجا ببرد؟ جنین را که مشاهده می­کنیم اینهمه اعضاء اندام و دستگاههای مختلف و پیچیده کسب می­کند در حالی که هیچ کدام به کارش نمی­آید پس اینها برای جای دیگر کسب می­شوند و قرار است تولدی صورت بگیرد. در رحم دنیا هم باید توجه داشته باشیم که دنیا غایت این روح بینهایت طلب نیست و عالم بینهایتی را می­طلبد. پس باید هنگام تولد به برزخ یک جنین موفق باشیم. پس بازی کردن و وقت تلف کردن اصلاً جایز نیست. امام سجاد (ع) می­فرمایند: «واستعملنی بما تسألنی غداً عنه» «مرا به کاری بگمار که فردا می­خواهی از من سوال کنی» سوال برزخ کتبی و شفاهی نبوده بلکه وجودی است. همانطور که جنین به شرایط دنیا پاسخ می­دهد. اگر دست، پا، چشم، قلب و ... آورده باشد در امان است و اگر هر کدام را با خود نیاورده باشد عذاب می­کشد. روح ما حضرت عزرائیل (ع) را شکل می­دهد. و اینکه پنج تن به چه شکل در هنگام احتضار بر بالین ما حاضر می­شوند به نفس ما مربوط می­شود. انسان باید تفریح را هم به ضرورت در اوقات خود بگنجاند یعنی هنگامی که به او واجب می­شود به آن بپردازد. در غیر اینصورت وقت تلف کردن است و باید جواب دهد.

آموختن زبان و یادگیری حرفه­های مختلف باید هدفمند باشد و اگر صرفاً پر کردن اوقات فراغت باشد انسان مسئول است زیرا عبث خلق نشده لذا بیکاری ندارد که برای پر کردن آن به این امور بپردازد. کسی که برای هدف از خلقتش سرمایه­گذاری کرده و وقت گذاشته می­تواند به تفریح و پر کردن وقتش بپردازد. در روایت آمده که یکی از تفریحات مومن معاشرت و گفتگو با برادران مومن و مزاح با ایشان است. دانش آموزی که وظایف و تکالیفش را مرتب و به موقع انجام می­دهد والدین با دست و دل بازی از او می­خواهند که استراحت و تفریح و بازی داشته باشد. کلاسهای مختلف در تعطیلات تابستان نباید برای دانش­آموزان به اجبار باشد و در صورتی که خودش تمایل داشت و برایش تفریح بود اشکالی ندارد. در غیر اینصورت لذت نبرده و بعد از چند سال دچار افسردگی و بیماری می­شود. باید تلاش کنیم که اسمهای منفی مثل عصبانیت و بدبینی، تکبر، حسادت، خودکم بینی و .... را کنار گذاشته و خودمان را قبل از جهنم رفتن درمان کنیم. در این صورت انواع تفریحات سالم مانندکوهنوردی، شنا، پارک و همنشینی با دوستان و ... باعث تجدید قوا و تأمین انرژی حرکت ابدی می­باشند. و چنین کسی خواب و تفریح و تحصیل و ازدواج و ... برای او عبادت است. اما بعضیها ازدواج می­کنند ولی وضعشان بدتر می­شود و به جای اینکه نصف دیگر ایمانشان را بدست آورند نصف دیگری را که داشته­اند را هم از دست می­دهند. و به قول «آقا» جهنمی می­شوند. زیرا عرضه­ی ادای حقوق خانواده را ندارد نه به لحاظ مادی، نه عاطفی، و نه معنوی، لذا اعضای خانواده را جهنمی می­کنند. اگر کسی چند سال است در کلاس شرکت می­کند ولی هنوز به شادی و آرامش نرسیده در واقع اسم دریافت نکرده و تلاشی برای عمل کردن به آموخته هایش نداشته­است. اضطرابها، عصبانیتها، و زودرنجی ها (که محصول خود شیفتگی است) حسادتها، و ... همه مربوط به طبیعت می­باشند. خوابیدن بیش از حد نیاز هم وقت تلف کردن است. شخص بیکار به شدت شهوت وقت تلف کردن و بازی کردن دارد و به سینما، پارک، رستوران، ماشین سواری، و خیابان گردی و مسافرت و ... محصول این شهوت است. کسی که چهل سال اینگونه زندگی کرده به راحتی نمی­تواند از اینها جدا شده و به ابدیتش بپردازد. «آدمی فربه شود از راه گوش» انسان باید موعظه شده و تغذیه شود تا تثبیت شود و به کمالات جمادی، نباتی و حیوانی­اش باز نگردد. و کمالات عقلی­اش هم باید صرف فوق عقل او شوند. تذکر خیلی مهم است و نمازهای یومیه تمام باورهای خلقت انسان را دارد ولی ما چون نماز را نشناخته­ایم برای ما کلفت و سختی است. کسی که از شکسته شدن نماز چهار رکعتی غصه می­خورد و با ذکر و قرآن خواندن آن را جبران می­کند وجود مبارکی دارد. در ادامه­ی حدیث که حضرت فرموده بودند،می­فرمایند: «و لاتترک سداً فیلغوا» انسان رها نشده تا هر کار بیهوده­ای انجام دهد. بعضیها برای سنین پیری اشان هم سرگرمی تدارک دیده­اند مثلاً ویلایی تهیه کرده­اند تا اواخر عمرشان در آنجا به پرورش گل و گیاه جهت سرگرم شدن بپردازند. اینها توهین به خداوند است که «خلیفه الله» را بیکار رها کرده است. مرحوم فهد صاحب عده الداعی (به قول مرحوم علامه از کمّلین اولیاء الهی بوده است) می­فرمایند: به فرمایش پیامبر (ص) علت اینکه محاسبه­ی قیامت پنجاه هزار سال است این است که هر ساعت ما مورد محاسبه قرار می­گیرد. « و لاتترک» هم در جای دیگر آمده­است. پیامبر (ص) می­فرمایند که در قیامت انسان قدم از قدم بر نمی­دارد مگر اینکه به دو سوال جواب دهد: 1- عمر را چه کردی؟ 2- جوانی را چه کردی؟ جوانی به حدی اهمیت دارد که سوال جداگانه دارد بعضیها به حدی از جوانی خود عالی استفاده می­کنند که محاسبه اشان به اندازه­ی یک نماز چهار رکعتی طول می­کشد. چون در دنیا اهل محاسبه بودند. علی (ع) می­فرمایند: «فی صفته المومن: مشغول وقته ...» مومن وقت خالی ندارد بلکه وقتش با کارهای مفید پر است فلذا خداوند تفریحش را عبادت می­داند. مومن کار مستحبی ندارد حتی اگر در مراسم دعای کمیل شرکت می­کند برای دریافت فایده­ای است کسی که ارتباط با خانواده­ی آسمانی­اش را واجب می­داند دعای توسل برای او واجب است. همانطور که اطلاع دادن و اطلاع یافتن از هم برای اعضای خانواده واجب است. کسی که در طول روز و هفته به خانواده­ی آسمانی سر نمی­زند بیچاره است. یکی از اولیاء الهی که مستجاب الدعوه هستند (آیت ا... شاه آبادی) هر روز بعد از نماز ظهر و عصر و همینطور مغرب و عشاء دعای توسل می­خوانند. 7-6 دقیقه به تمام خانواده­ی آسمانی اش سر می­زنند. اعضای خانواده وقتی به هم سر می­زنند و از حال هم باخبر می­شوند قدرت و انرژی می­گیرند. کسی که می­تواند یک هفته از خانواده­ی آسمانی و زمینی­اش خبر نگیرد خیلی قساوت قلب دارد. انسان باید ببیند چه بر سر خودش آورده که نمی­تواند با خانواده­اش رابطه برقرار کند. اینگونه شخص بی کس می­شود که افسردگی و پژمردگی به سراغش می­آید و زودرنج و ناامید و ... می­شود کسی که خارج از کشور می­رود باید مشکل زبان خارجی  نداشته باشد و تدابیر اقتصادی مورد نیاز را هم اندیشیده باشد تا بتواند در آن جامعه دوام آورده و زندگی کند. اگر ما با خانواده­ی آسمانی امان و تدابیر امنیتی لازم به دنیا نیامده باشیم ذهنمان آرام نبوده و احساس امنیت نمی­کنیم. خودکشیها، بیماریهای روحی و روانی و .... را چه کسانی مرتکب می­شوند؟ به قول امام در زندان چند نماز خوان است؟ ما اصلمان را فراموش کرده­ایم که اشتیاقها و غصه­هایمان دنیایی است و اینقدر آسیب می­بینیم. خدا برای ما اینطور خواسته که با خانواده­ امان به زمین بیاییم و با وجود خدا و ایشان مشکلاتمان حل شود به همین دلیل روزی ده بار در نماز از خدا کمک می­خواهیم. البته ما واقعاً با گفتن «ایا نعبد و ایاک نستعین» از خدا کمک نمی­گیریم و فقط ادای نماز را در می­آوریم.

«لا خیر فی قرائه لا تدبر فیها» متاسفانه ما نه الفت می­گیریم و نه اجازه می­دهیم با ما الفت بگیرند. پس دو نکته را در نظر می­گیریم: 1- بیهوده خلق نشده­ایم. 2- حساب هر دقیقه را از ما می­کشند. انسان غافل از هر کجا شروع کند خدا حساب گذشته­ی او را نمی­کند. به شرط اینکه خیلی جدی حرکت کند.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed