مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
90/08/19
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
با توجه به مباحث جلسات قبل (که بدون آنها فهم این روایت مشکل است). روایتی از پیامبر اسلام «سلامالله علیها» داریم که میفرمایند: «من اصبح و همّته غیرالله اصبح من الخاسرین المعتدین» کسی که از خواب بیدار شود (روزش را آغاز کند) و همتش رسیدن به غیر خدا (کمال مطلق) باشد ضرر کرده و تجاوز گر است. روح اگر به کمال مطلق که حق او و شایسته اش میباشد نرسد به حقش نرسیده است. حیات سرمایهی انسان است و خداوند آن را به انسان داده تا صرف رسیدن به حیات جاودانه و بالاتر از بهشت بنماید. بالاتر از بهشت، زیرا بهشت پاداش نفس نبوده و پاداش بدنهای ماست. و کسی که هدفش کمال مطلق نیست پیامبر او را متجاوز میداند. زیرا کسی که طوری برنامهریزی نمیکند که تمام شئونش حتی بخش عقلانی او در جهت هدف از خلقتش باشد طبیعتش به فطرت او تجاوز کردهاست. همهی شئون انسان زوج داشته حس محسوسات، خیال و واهمه، مخیلات و موهومات و عقل معقولات و فوق عقل کمال مطلق را میطلبد:
ذره ذره کاندر این ارض و سماست جنس خود را همچو کاه و کهرباست
نوریان مر نوریان را طالبند ناریان مر ناریان را جاذبند
اگر کسی کمال مطلق را نمیخواهد فوق عقلش فعال نیست. برنامهریزی (Life stall) را شئون پایین طراحی میکند لذا چیدمان جامعه، سیاست، مدیریت، تعلیم و تربیت و اقتصاد براساس «الله» نیست. یعنی طراح عاشق نیست. مدیریت را هر بخش انجام دهد ما همان هستیم. امام سجاد «علیهالسلام» که باطن افرادی را که گرد خانهی خدا میگردند را با تصرف به شخص نشان میدهند که اکثر آنها حیوان بودهاند به این دلیل است که عباداتشان برای بخشهای پایین آنهاست نه رسیدن به الله. نوع خواستههای ما تعیین میکنند که ما چه شخصیتی داریم. پس با توجه به حدیث نبوی «سلامالله علیها» خسران یعنی از دست دادن سرمایهی رسیدن به ابدیت. هنگام مرگ خیلی این شخص غصه دار میشود زیرا میبیند هر چه کسب کرده را با خودش نمیبرد. اینکه حضرت علی «علیهالسلام» به مردگان خبر میدهند که زنها و شوهرانتان با کسان دیگر ازدواج کردند خانه ها و اموالتان هم به دست دیگران افتادهاست، همین است. و سپس میفرمایند که شما به من خبر دهید و اضافه مینمایند که اگر اینها اجازه سخن گفتن و شما اجازهی شنیدن داشتید به شما میگفتند که بهترین کار در دنیا تقوی است. و تقوی را خداترسی معنا کردهاند که معنای غلطی است. تقوی در واقع یعنی «ترس از محدود شدن» و پرهیز از اموری که انسان را محدود میکند. تاجر از اموری که مانع پیشرفت او میشوند، ورزشکار از اموری که مانع موفقیت او میشوند و ... به شدت پرهیز میکنند. ما از خدا که نباید بترسیم باید از نگاه محدود به خود و نشناختن خودمان و عدم رشد و ممانعت از رشد دیگران بترسیم: «الهی الیک اشکوا نفساً بالسوء و اماره....» انسان اگر از استادش میترسد به این دلیل است که از او میپرسد که در مدت زمانی که آموزش دیدهای چقدر رشد کردهای؟ و وقتی میبیند که به رذایلش غلبه نکرده دچار ترس میشود. مانند شاگرد تنبلها وقتی برای درس پرسیدن معلم نام او را میخواند. بعد از مرگ اولین ملاقات با خداست. از طرفی بسیار با شکوه است که انسان با آرام جانش و طبیب و حبیبش تنها شدهاست. و اگر شخص با خودش اسم برده باشد خدا او را نوازش کرده و از ملائکه میخواهد که او را تحویل بگیرند و از آنجا به بعد سیر تکاملی اش ادامه پیدا میکند. ولی وای از آن زمانی که انسان بخیل، حسود، بداخلاق و ... با خداوند مواجه شود. تقوایی که علی «علیهالسلام» میفرمایند: یعنی از هر چه ما را کوچک و ضعیف کرده و تحقیرمان میکند و حسادت و زودرنجی و ... به همراه دارد و ما را آلوده میکند پرهیز کنیم. اگر غیر از این باشد خود طبیعی ما به خود فطری ما تجاوز کردهاست. شخصی بود که وقتی از خواب بیدار میشد هنگام وضو و نماز صبح چشمهایش را باز نکرده و چشم بسته نماز میخواند. این اشخاص اصلاً حال عبادت ندارند و برای روزنامه خواندن و فیلم و سریال دیدن بسیار با نشاط هستند. با زوجهای زمینی هر چه حرف بزنند خسته نمیشوند ولی اصلاً حوصلهی خدا را ندارند. طبیعت به شدت حق فطرت را خورده است. این خود فروختن مجازاتش بدتر از زنا و قمار است. و از عبادت مهمتر فکر کردن است. این خدا، قدرت، انرژی و روح از کجا آمده است؟ ما قرار است به کجا برویم. لذا حضرت میفرمایند کسی که در برنامهریزی هایش خدا را در نظر نمیگیرد متجاوز است. نه ازدواج، نه مسکن گزیدن، نه انتخاب محل تحصیل متناسب با رضای خداوند است و منصور بن موسی میشود نیم من بوق بن پشم پانزده.
ما لحظهی ملاقات با خدا خیلی خجالت خواهیم کشید از این به بعد با توجه در نماز بگوییم: «ایاک نعبد و ایاک نستعین» واقعاً فقط او باید به ما کمک کند: «یا من له الدنیا والاخره ارحم من لیس له الدنیا و الاخره» ای کسی که دنیا و آخرت از آنِ اوست به کسی که نه دنیا دارد و نه آخرت رحم کن. «لا املک لنفسی نفعاً و لا ضرّاً و لا موتاً و لا حیوهً و لا نشوراً» «یا قوی، یا لطیف ارحم عبدک الضعیف» « ... انت القوی و اناالضعیف و هل یرحم الضعیف الاّ القوی» ما قرار بوده که مانند معصوم شویم به ایشان متوسل شویم که ما را یاری کنند و اگر خالصانه بخواهیم حتماً کمکمان میکنند فقط خواسته طبیعی نداشته باشیم بلکه بخواهیم فاصله ها را از میان بردارند. به امام زمان «عجلالله تعالی فرجهالشریف» بگوییم: «عزیز علیّ ان اری الخق و لا تُری» خیلی سخت است که مردم را ببینم و تو را نبینیم. ما باید دست از ظلم به فطرتمان برداریم.
آنقدر فطرت را ضعیف کردهایم که اجازهی اعتراض به او نمیدهیم. این حدیث از احادیثی است که باید نصب العین خودمان کنیم.درحدیث «من اصبح و همّته ...» شخص تجاوز میکند ولی نتیجهاش خسارت خودش است. پس ما باید خودمان را بدست بهترین مربی بسپاریم و مربی (پرورش یافته) شویم. «یارب» یعنی دست به دامان خدا به عنوان پروردگار شویم. در حدیث عنوان بصری حضرت در بارهی گام دوم عبودیت میفرمایند که شخص برای خودش برنامهریزی نکند. همه کارهایش را فقط تحت ربوبیت «الله» انجام دهد. کسی که باشگاه رفته و تمرین نمیکند خودش را مسخره کردهاست. امام رضا «علیهالسلام» میفرمایند: «من سئل الله التوفیق و لم یجتهد فقد استهزی بنفسه» کسی که از خدا طلب توفیق کرده و اجتهاد (تلاش بسیار) نمیکند خودش را مسخره کردهاست. بعضیها اظهار ارادت به معصوم میکنند ولی حوصلهی شدن ندارند. فرمودهاند که کلید همهی بدبختی های انسان تنبلی و بیحوصلگی است.کسی که بار مالیاش به دوش دیگران انداخته ملعون است و جامعه جوان بیکار و بی عرضه را طرد میکند. تنبلی در امور آخرت به مراتب زیانبارتر است. پیامبر «سلامالله علیها» میفرمایند: «من اصبح علی الدنیا حریصاً اصبح و هو علی الله ساخطاً» کسی که حریص به دنیاست او از خداوند ناراضی است. زیرا همهی تلاشش برای شئون پایین است و جایی کم بیاورد با خدا هم درگیر میشود. قرآن در بارهی ایشان میفرماید: « و من الناس من یعبد الله علی حرفٍ...» اینها خدا را هم برای طبیعتشان میخواهند و هدف و وسیله را جابجا میکنند به جای اینکه طبیعت وسیله ی رسیدن به خدا باشد خدا وسیله ی نیل به اهداف طبیعی میشود. حدیث دیگر از حضرت: « و من اصبح یشکوا مصیبته نزلت به فانما یکشوا ربه» کسی که صبح میکند و از مصیبتی که به او نازل شده شکایت دارد همانا از پروردگارش شاکی است.
مصیبت برای رشد است اگر مثلاً کسی ما را اذیت نکند مگر ممکن است ما طور دیگری حلیم شویم؟ و با کینه نداشتن و تلافی نکردن عفوّ شویم. و با چنین شخصی اگر مهربان هم باشیم غفور میشویم. افراد حساس، زودرنج، و عصبی اصلاً نمیتوانند شبیه خدا شوند. اینکه «فانّما» آورده شده یعنی چنین شخصی فقط از خداوند شکایت دارد. طبیعت است که شکایت میکند فطرت هرگز شکایت ندارد زیرا چشم از طول موج، گوش از فرکانس و ... هرگز بدشان نمیآید فطرت هم عاشق زوج خود یعنی خداست. و در هر موردی اتفاقی غیر از این بیفتد مثلاً گوش با فرکانس نتواند رابطه برقرار کند دچار «فسق» شدهاست. اذیتها و اختلافها برای رشد ماست. در زندگی مشترک زن به عنوان مظهر جمال خدا لطیف و ظریف و ریزبین آفریده شده و در مقابل مرد مظهر جلال خداوند و قائم بر زن که زن تکیه گاهش مرد است. باید اینها در کنار هم باشند. اگر ریزبینی های زن نباشد مرد آسیب میبیند و زن هم اگر مدیریت های کلان مرد نباشد با این همه ریزبینی از بین میرود. ارتباط مظهر جمال و جلال باعث تکامل میشود. جمال مطلق و جلال مطلق به تنهایی رشد نمیکنند. کسی هم که میخواهد رشد کند باید مظاهر را در درون خودش ازدواج دهد تا قدرت ایجاد شود. در ازدواج انسان نیاز دارد که کسی اذیتش کند فوق عقل از این اذیت اسم دریافت کند. کسی که باید به ما ابراز نیاز کند تا فوق عقل ما با آن پیوند خورده و اسم کریم و جواد تولید کند. بعضیها سوال میکنند چرا فقر وجود دارد مگر امام زمان «عجلالله تعالی فرجهالشریف» قادر به رفع نیاز شیعیان نیستند؟ قرار است که ما به واسطهی این تضادها تربیت شویم و به قدرت برسیم. امام صادق «علیهالسلام» میفرمایند: «من اصبح علی الدنیا حزیناً اصبح علی الدنیا ساخطاً» غصه خوردن برای هر چیز نشانهی قیمت شخص است. بعضیها با یک صدم سرطان میمیرند ولی بعضی سرطان را از پای در میآورند. کسی مانند حضرت زینب «سلامالله علیها» تمام عزیزانش را تکه تکه کرده و خودش را به اسارت میبرند و میفرماید: «و ما رأیت الا جمیلاً» و بعضیها سر کوچکترین چیزها به جان هم میافتند و یا با کوچکترین بی توجهی به هم میریزد. بعضیها تحمل خلوت با خدا و اهل بیت «علیهالسلام» را نداشته و اصلاً حرفی برای گفتن ندارند. ما حداقل چند روز یکبار باید به بهشتی که خداوند برایمان ترتیب دادهاست سری بزنیم. چطور به یک ویلای 60متری کلی اهمیت میدهیم؟ در بهشت نعمتهای بسیار، دوستان و همسرانی داریم که باید الان با آنها ارتباط برقرار کنیم. خدا، انبیاء، «علیهالسلام»، ائمه «سلامالله علیها» منتظر ما هستند ما هیچ احساسی نداریم. خدا رایگان در اختیار ماست ولی ما اصلاً توجه نداریم. آنقدر ذلیل هستیم اگر کسی کوچکترین توهینی به ما بکند به هم میریزیم. کسی که خودش را از آسمان محروم میکند این ذلت حقش است. امام سجاد «علیهالسلام» اینگونه با خدا عشقبازی میکند: «عبیدک بفدائک، سائلک بفنائک، ...» بنده ات به فدایت، گدای تو» بعضیها اصلاً نمیفهمند این حرفها یعنی چی؟ خداوند غصهها را برای رسیدن تو به شادی قرار داده، مانند معصومین که البته به آنها در حد خودشان و به تو هم در حد خودت و تو از آنها یعنی از من شاکی هستی! مهربانی خدا به حدی است که گناه سی ساله را تبدیل به عبادت میکند ولی ما بلد نیستیم. مهندس بازیافت زباه را به پول تبدیل میکند و خدا به ما علم بازیافت آموخته و ما بیحوصلگی میکنیم و تمرین نمیکنیم تا قوی شده و گناهانمان را تبدیل به درجه و ثواب کنیم. روش بازیافت کلاس و مربی لازم دارد: «اولئک یبدّل الله سیئاتهم حسنات» تمام گذشته (در سه جا شیطان ما را درگیر میکند: کدورتها، شکستها و گناهان) را میتوان جبران کرد. خداوند نه تنها گناهان را به حسنه بلکه حسنات را هم به درجه تبدیل میکند. بعضیها با نماز شب درجه میگیرند. خدا برای گنهکاران هم راه قرار داده: «یا اله العاصین» خدا، خدای گنهکاران هم است.
خدا کسی را از در خانهاش باز نمیگرداند. حرّ چگونه آمد؟ گناه چهل ساله سرمایه است به شرطی که بتوان آن را بازیافت کرد. کسی که با گناه به ذلت افتاده کاری از پیش نمیبرد. بعضیها گناهانشان را تبدیل به سوختِ بهشت میکنند.
وقتی که بند قطع میشود و آن دو قسمت را به گره میزنیم به هم نزدیکتر میشوند: « انّ الله یحبّ التوابین و یحب المتطهرین» ما نباید غصهی گذشته را بخوریم بلکه باید آن را تبدیل و وصل به آینده کنیم. قرآن میفرماید شیطان همیشه ضعفها و کدورتها و شکستهای شما را به رخ شما میکشد تا شما را ضعیف کند ولی اگر ثواب کردهای که با من آشتی هستی و اگر هم گناه کردهای میتوانی آشتی شوی. هر کس غصهدار شود خدا را نشناخته و قیمت خودش را هم نمیداند. لذا حضرت میفرمایند که دست از شکایت از خدا و دنیا برداشته و غصه هم نخورید.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .
کلیدواژه ها:
آثار استاد