www.montazer.ir
شنبه 28 سپتامبر 2024
شناسه مطلب: 445
زمان انتشار: 6 می 2014
خانواده آسمانی جلسه 69

خانواده آسمانی جلسه 69

90/08/12

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

در جلسات قبل از آفتهای نفس که مانع ارتباط با خانواده­ی آسمانی می­شوند سخن گفتیم که در مناجات شاکین به این فراز رسیدیم «ان مسه الشر تجزع...» یعنی تحمل سختی را نداشته و بی تابی های نفس اجازه ملحق شدنِ ما به خانواده­ی آسمانی امان را نداده و اگر هم ملحق شویم نتوانیم بهره­برداری لازم بنماییم. به دلیل لطمه­های زیاد جزع به نفس باید سعی کنیم به شادی و آرامش که به نص صریح قرآن علامت مؤمن است، برسیم. و برای رسیدن به آن باید تمرین کنیم که اضطرابهایمان را کاهش دهیم تا امکان ارتباط داشته باشیم. بعضیها مطالبی را که غذای روحشان است در اتومبیل و یا در حین انجام کارهایشان گوش می­کنند در صورتی که همین افراد حاضر نیستند که در هر وضعیتی غذا بخورند خودِ همین اقدام از مصادیق جزع در امور آخرتی است. باید با وضو، رو به قبله و با حفظ آرامش غذای روحمان را دریافت کنیم تا جذب خوبی داشته باشیم. اصل همین است که انسان با آرامش وقت گذاری کند و برنامه اش را به گونه­ای تنظیم کند که سرکلاس معنوی بدون دغدغه­های دنیایی شرکت نماید. بعضی ها در کلاس هستند تا آخر بحث می نشینند ولی وقتی به میوه­ی آن که ختم (امن یجیب) برای رفع اضطرار از امام زمانشان است طاقت نیاورده و حاضر نیستند برای امام خود با حضور قلب دعا کنند. غذای جسم را اگر با عجله مصرف کنیم انواع بیماریها به سراغمان می­آید غذای روح که به مراتب بیشتر مورد تهدید است. اذان، اقامه، رکوع، سجود، قنوت، ذکر، صلوات و ... نباید با عجله صورت بگیرند، شخص نقل می­کرد که یک روز جمعه ­ای راهپیمایی بود و من به جای شرکت در آن مشغول انجام اضافه کار شدم که شب عمه­ ام را درخواب دیدم که گفت این کار من در آخرت خیلی گران تمام می­شود. من هم دستمزد اضافه کارم را صدقه دادم چون به خدا و اهل بیت «علیه‌السلام» دین و وطنم ظلم کرده بودم. همین شخص می­گفت که عادت داشته نمازهایش را تند می­خوانده و اتفاقاً شب در خواب می­بیند که به بهشت رفته ولی در گروه بهشتیانی که نمازشان را سریع می­خواندند. مسئولی داشتیم که قرار بود در بهشت، هر جا که سوت زد ما برگردیم به درختان بسیار زیبا و پر میوه رسیدیم که صاف هم بودند به سختی بالا رفتیم همین که دستمان داشت به میوه­ها می­رسید سوت می­زد و ما بر می­گشتیم. در بهشت بعدی هم که انواع خوراکی ها بود همین اتفاق افتاد. در بهشت بعدی که وضع بدتر بود در آنجا حوریان بهشتی بودند همین که سلام و احوالپرسی کردیم سوت زد و ما برگشتیم. هول بودن در بهره­برداری از خانواده­ ی آسمانی اینگونه انسان را محروم می­کند.

ما هر وقت عجله می­کنیم در واقع از سهمیه­ی ابدی امان محروم می­شویم: «و من یبخل فانّما یبخل عن نفسه» هر وقت بخل می­کنی در واقع به خود و آخرتت بخل کرده­ ای. در مسائل طبیعی خیلی حوصله داریم ولی در مسائل آخرتی عجله می­کنیم. خداوند مشکلات را برای ما قرار داده که به ما به اندازه­ی ابدیتمان وسعت دهد. و آتش و مار و عقربهای ما را از ما جدا کند.

این کارها درد به همراه دارد و اگر جزع کنیم و اجازه ندهیم که اینها از ما جدا شوند هم بیشتر می­شوند و هم شکل را زشت تر می­کنند زیرا اساساً جزع از مقوله­ی دَرندگی و بی رحمی است و به فطرت رحم نمی­کند. تا نماز شب و جبهه آن را می­بریم ولی در انجام تنبلی می­کنیم که کلید همه­ی بدبختیهای انسان تنبلی و بیحوصلگی است ما باید خیلی سعی کنیم که همانطور که برای جنین دنیا خیلی مهم است و رحم را جدی نمی­گیرد. برای ما هم آخرت جدی باشد نه دنیا. جنین تمام تلاشش را صرف دنیا می­کند. ما باید باور کنیم که فرصت زیادی نداریم و به زودی به ابدیت و خانواده­امان ملحق شده و تمام ماجرا های دنیا و تلاشهای مختلفی که کرده بودیم را فراموش کرده و آنچه که با ما می­ماند کارهایی است که ما به عشق آنها انجام داده­ایم. آخرت اصلاً شوخی بردار نیست. «انّ زلزله الساعه شیء عظیم» خدا از عظمت قیامت سخن می­گوید: «... و تری الناس سکاری و ما هم بسکاری و لکنّ عذاب الله شدید» و می­بینی مردم را که مست هستند در حالی که مست نیستند ولی عذاب خداوند شدید است. یکی از مستی ها مستی عذاب است. همانطور که وقتی انسان خبر بدی به او می­رسد متوجه نیست و حتی ممکن است از بی توجهی تصادف کند. تصور کنید که در خواب هستید و صیحه­ی آسمانی ظهور امام زمان «عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف» را می­شنوید اگر آمادگی نداشته باشید چه حالی می­شوید؟ مثل اینکه آفتاب زده و شما نماز نخوانده اید. قبل از آمدن حضرت باید در چادر می­رفتید. همه­ی وقتمان را برای خانواده­­ی زمینی صرف کردیم و وقت نکردیم به امام مضطر و تنهایمان هم سر بزنیم. ما که کاری انجام نداده ایم حداقل همان گونه که برای عزیزترین کسانمان دعا می­کنیم یک دعای حقیقی با گریه و تضرع هم برای حضرت نکردیم.هزار و صد و هشتاد سال است که اماممان آوارگی و تنهایی و ... را تحمل می­کند و عجیب است که ما به حدی مشغول خودمان بودیم که اهمیتی ندادیم. گفتیم که به ما ربطی ندارد و خدا خواسته که او تنها باشد. نه خدا و نه حضرت این وضع را نمی­خواهند. ما برای «هل من ناصر ینصرنی» امام حسین «علیه‌السلام» تأسف می­خوریم در صورتی که امام زمانمان می­­فرمایند که من هر بیست و چهار ساعت یکبار «هل من ناصر ینصرنی» می­گویم. ما انسانهای مصرف گرایی هستیم که هر وقت دنیا را می­خواهیم به سراغ ایشان می­رویم.

و هیچ کمکی هم نمی­کنیم. نه هزینه می­کنیم و نه از قلبمان استفاده می­کنیم. درباره ­ی این زندگی انگلی انسانها خداوند در سوره­ی حج آیه 11 می­فرمایند: «و من الناس من یعبد الله علی حرفٍ فان اصابهم خیراً اطمأنّ بها...»

یعنی اینها خدا و امام زمان «عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف» را یک بُعدی دوست دارند یعنی تا وقتی که به دنیایشان آسیب نزند. «از جمله مردم کسانی هستند که خدا را در بعضی شرایط می­پرستند که اگر نیکی و خیر به او برسد به آن آرام می­گیرد...»

یعنی تا وقتی که نعمتی به آنها رو می­کند خدا را شکر کرده و اظهار رضایت می­نمایند: «... ان اصابته فتنه انقلب علی وجهه...» و هنگامی که فتنه­ای به او می­رسد رویش را بر می­گرداند.» و بهانه­گیر می­شود و زود دچار شک و تردید می­شود.

این افراد برای امور دنیایی شان تمام عیار وارد میدان شده و حرام و حلال را رعایت نمی­کنند تا جایی که آخرتشان را هم می­فروشند. اگر کسی لحظه آخر جهنم را ببیند پشمان می­شود ولی فایده­ای ندارد. شخص برای شرکت در کنکور و گرفتن یک مدرک تحصیلی خودش را کاملاً وقف می­کند. برای اینکه بورسیه­ی دانشگاههای خارج شده­است حاضر است همه زندگی خود را بگذارد. همسرش و فرزندانش را ترک می­کند و البته زن هم به خاطر افتخار مدرک تحصیلی رضایت می­دهد. بچه­ اش هر کاری کند ظلم می­کند و پول مردم را می­خورد و ... تا آخر پای او می­ایستد و حمایت می­کند. در باره­ ی شوهر هم همینطور. به هر حال برای دنیا همه کار می­کند. ولی درباره­ ی آخرت همه چیز را قبول می­کند ولی برنامه­ ریزی و طراحی هایش به گونه­ای است که هیچ لطمه ­ای به امور دنیایی او وارد نشود مثلاً یک زیارت رفتن را با دنیایش هماهنگ کند. مثل اینکه می­خواهد به مشهد برود مردد است بین اینکه اول شمال برود و بعد مشهد یا برعکس. فکر می­کند که بهتر است اول شمال رفته و هر کاری کند بعد به زیارت رفته و توبه کند یا اینکه نه اول زیارت را از سر خود باز کند بعد با خیال راحت شمال برود.

یا اینکه می­خواهد حج برود می­بیند که مجبور است خمس بدهد می­گوید چاره­ای ندارم با اینکه قبول ندارم می­پردازم این شخص نه خمسش قبول است نه حجش. عبدالملک مروان در مسجد قرآن می­خواند که خبر آوردند که خلیفه شده قرآن را کنار گذاشته و می­گوید راه من و تو جدات و جنایتها می­کند حتی دستش به خون امام معصوم «علیه‌السلام» آلوده می­شود.

تا زمانی که در ایران هستند با حجاب مشکلی ندارند ولی وقتی پایشان به خارج از کشور حتی کیش باز می­شود آن را کنار می­گذارد، بعضیها زیارت می­روند همین که پول یا کفششان را می­دزدند دیگر حرم نمی­روند. یعنی سبک زندگی اشان طوری است که عبادت آنها را رشد نداد و بالا نمی­برد. یعنی پنجاه سال به دروغ «لا اله الا الله» گفته­اند. زیرا لا اله الا الله یعنی خدا و کمال بینهایت تنها معشوق من است در حالی که یک عمر معشوقهای محدود را به آن ترجیح داده­است. «... انقلب علی وجهه...» یعنی به حالت حیوانی و طبیعی خودش باز می­گردد. بعضیها وقتی یک خواستگار برایشان می­آید تمام معیارهایشان را فراموش می­کنند و اینکه نماز نمی­خواند و خمس را قبول ندارد و ... را اصلاً جدی نمی­گیرند در صورتی که واقعاً یک ازدواج اینقدر ارزش ندارد. یا اینکه مراسم ازدواج را با فسق برگزار می­کنند چنین ازدواجی اصلاً مبارک نیست. عبادتی که ما را به خانواده­ی آسمانی امان نزدیک نکند حتماً مشکل دارد. اینکه انسان نتواند چند دقیقه با سیدالشهدا حرف بزند و یا تحمل یک ربع روضه­ی ایشان را نداشته باشد معلوم است که خودش را فرزند ایشان نمی­داند. خداوند به ما می­فرماید که وقتی تو را به زمین فرستادم هزار اسم با تو فرستادم الان که بازگشتی به سوی من چند اسم را با خودت آوردی؟ هیچکدام که فعال نشده است. تا می­خواهیم کمی به خودمان بیاییم نفس جزوعمان به ما می­گوید که تو لیسانس گرفته­ای یا دکترا و ... گرفته و یا به درجه­ی اجتهاد رسیده­ای، ثروت و مقام و شهرت داری و ... اما نمی­گوید که اینها را به قیمت تعطیل کردن هزار اسم گرفته­ای. ولی بعضیها در مقطع دکترا در خارج از کشور قبول می­شود ولی حاضر نیست برود زیرا می­ترسد که نتواند دین خود را حفظ کند. البته بعضیها هم مانند دکتر چمران اقدام کرده و به آمریکا هم می­روند ولی آنجا اسم دریافت کرده و باز می­گردند. بعضی دیگر هم در حوزه، کربلا، مکه اسمهایشان را از دست می­دهند. ما باید ببینیم اگر الان منتقل شویم خداوند پای چند اسم را در ما امضاء کرده­است؟ کریم، جواد، غفور، مرتاح و .... ؟ خداوند یک عمر در دنیا به ما فرصت دریافت اسم و شباهت به خودش داده­است. نه اینکه صرفاً در زمین ازدواج کند و اگر ازدواج را قرار داد،برای رشد انسان بوده که اگر همسر او را اذیت کرد بتواند عفوّ و غفور و...  شود.اینکه انسان ناراحت نشود و تنبیه نکند و کینه به دل نگیرد، «عفو» است. و اینکه اصلاً بدی های طرف مقابل را نبیند غفورشده است. در قرآن کریم آمده: «فالیعفوا و الیصفحوا الا تحبّون ان یغفرلکم...» ببخشید و نادیده بگیرد آیا دوست ندارید که خدا شما را بیامرزد؟ باید بتوانیم اگر به ما بدی کردند با آنها مهربان بوده و عشق به پایشان بریزیم.

خدا از ما خواسته که در ارتباطاتمان او را در نظر بگیریم نه مردم را. تمام خدمتهایی که در منزل انجام می­دهیم حتی کوچکترین کارها را به عشق او انجام دهیم و بر سر دیگران منت نگذاریم زیرا طرف مان خداست. قرار بوده که وقتی به زمین آمدیم و کسی ما را اذیت کرد ما خوشحال شویم که با گذشتمان اسم در ما شکوفا شده و رشد کنیم و خدا را شکر کنیم که مرگِ سیاه را تحمل می کنیم. همانطور که خدا این همه ناسپاسی از بندگان می­­بیند ولی با آنها مهربان است: «تتحبّب الیّ و انا اتبغضّ منک» تو به من محبت می­کنی و من به تو کینه می­ورزم. خدا برای ما نعمت می­فرستد و ما آن را تبدیل به گناه می­کنیم. «... فلم اری مولاً کریماً اصبر علی عبد لئیم منک علیّ» من هیچ مولای کریمی را مثل تو ندیدم که یک بنده­ی پستی مانند من را تحمل کند. خداوندا ما دوست داریم که همسر و فرزندمان ما را اذیت کرده و ما با آنها مهربانی کنیم تا شبیه تو شویم و وقتی که برگشتیم تو به ما لبخند بزنی و زیر نامه­ی عمل ما را امضاء کنی. امام حسین «علیه‌السلام» ما را تأیید و بر دل ما امضاء بزند. همینطور مادرمان حضرت زهرا «سلام‌الله علیها». وقتی که من به خودم نگاه می­کنم می­بینم که مادرم حضرت فاطمه «سلام‌الله علیها» چقدر از دستم غصه خورده و گریه کرده چرا که می­بیند فرزندش آدم به زمین رفته ولی یک اژدهای هفت سر و یا خوک بازگشته است یا یک آدم حسود و بدبین، خودخواه و حساس، پر توقع و فخر فروش و .. ما باید از نفسمان به خانواده­ی آسمانی مان پناه ببریم.

خداوند به ما خواهد گفت که اگر همسر، فرزند، پدر و مادر، اطرافیان و جامعه تو را اذیت کردند در عوض من به تو هزار اسم داده بودم که در مقابل اینها شاد باشی. مگر حضرت زینب «سلام‌الله علیها» که میلیونها برابر تو آزار دید نگفت: «و ما رأیت الا جمیلاً» مگر علی اصغر شش ماهه وقتی تیر به گلویش خورد نخندید؟ و رباب هیچ گله­ای نکرد. و در ادامه­ی آیه درباره­ی افراد سست ایمان اینگونه می­فرماید: «خسرالدنیا و الاخره ذلک هو خسران المبین» دچار خسران شده و این همان خسران آشکار است. در دعاها بخصوص توسل باید بخواهیم که از خسران نجات پیدا کنیم.

بعضیها می­گویند که دعای توسل، نماز و قرآن مرا خسته کرده و اینها از شهوات دنیا و پول جمع کردن خسته نشده­اند خداوند در قرآن می­فرماید: «یدعوا من دون الله ما لا یضرّوه و ما لا ینفعه...» (قبل از آن خداوند فرموده بود که «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» و یا اینکه «و ما امرو الا لیعبدالله مخلصین» امر نشدند مگر اینکه خدا را با اخلاص عبادت کنند و عبادت یعنی گوش به فرمان بودن. مثل اینکه انسان آنقدر استاد زبانش را عبادت می­کند تا زبانش لهجه­ی او را بگیرد و...) «.... ذالک هو الضلال البعید»: این همان گمراهی دور (شدید) است. یعنی وقتشان را صرف چیزهایی می­کنند که نه برای آنها ضرر دارد و نه نفعی. کسی که موفق شده که مثلاً پنجاه اسم را در خود شکوفا کند گاهی هم به تفریح و استراحت و امور مباح بپردازد اشکالی ندارد. ولی بعضیها زندگی اشان اینگونه می­گذرد و کار جدی برای اسم گرفتن نمی­کنند. بچه­ای که هفت سالگی را گذرانده اگر به وظایفش که درس خواندن است عمل نکرده باشد مادر از او راضی نشده و قبولش نمی­کند. در هر مقطعی ما باید مدرک و یا شغل و حرفه­ی مناسب داشته باشیم. تا مورد قبول واقع شویم. آیا ما برای بهشتی که بینهایت از اینجا بزرگتر است چشم، گوش و سایر لوازم را تهیه کرده­ایم؟یا فقط عمر و جوانی امان را تلف کرده­ایم؟ «وابلیتُ شبابی فی سکره التباعد منک» و در آیه 13سوره حج می­فرمایند: «یدعوا لمن ضرّه اقرب من نفعه...» (این شخص خدا را رها کرده) کسی را می­خواند که ضررش از نفعش بیشتر است. «... لبئس المولی و لبئس العشیر» چه مولا (صاحب) و دمساز بدی را انتخاب کرده­است. کسی را انتخاب کنید که اگر کمکتان نمی­کند لااقل مزاحمتان نباشد. ما هم باید مزاحم کسی نباشیم. «... انقلب علی وجهه» یعنی با خانواده­ی آسمانی­ اشان به گونه­ای ارتباط برقرار می­کنند که یا روی طبیعتشان نگذارند. ما باید با طبیعتمان درگیر شویم تا به خانواده­ی آسمانی امان برسیم. همانطور که برای رسیدن به خواسته های دنیایی تلاش، صبر و مقاومت می­کنیم. هفته آینده به صفت دیگر نفس که فرمودند: « انّ مسّه الخیر تمنع» خواهیم پرداخت.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .

صوت

1 - خانواده آسمانی جلسه 69

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed