www.montazer.ir
یک‌شنبه 24 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 443
زمان انتشار: 6 می 2014
خانواده آسمانی جلسه 68

خانواده آسمانی جلسه 68

90/08/12

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

در جلسات قبل از موانع نفس در ایجاد رابطه با خانواده­ ی آسمانی بحث کردیم که با وجود این موانع رابطه­ای شایسته با خداوند و خانواده­ی آسمانی امان نداشته و دریافتهایمان از ایشان بسیار ناچیز خواهد بود. یعنی اکثر کمالاتی که کسب آنها، هدف از خلقت انسان بوده را دریافت نخواهیم کرد. وقتی که از دنیا می­رویم می­بینیم که 99% از کمالات را کسب نکرده­ایم زیرا دور از خانواده بوده و آن طور که شایسته است از ایشان استمداد نکرده­ایم لذا اجازه­ی اِعمال ولایت آنها را در جان خودمان به ایشان نداده­ایم. بزرگترین بدبختی انسان وجود موانع درونی است. که هر قدر هم بگوییم «ایاک نعبد و ایاک نستعین» فایده ­ای ندارد. البته از آن طرف که عنایت و اعمال ولایت وجود دارد ولی در درون ما مانع وجود دارد لذا دریافتی صورت نمی­پذیرد. در این صورت وقتی از دنیا منتقل می­شویم متوجه می­گردیم که آن چیزهایی که یک عمر برای آنها وقت گذاشته و آنها را عاشقانه دوست داشتیم، «هبائاً منثورا» شده­است و انسان آمادگی بهره­برداری فضایی میلیاردها برابر قدرتمند تر از اینجا را نخواهد داشت. برای درک بهتر این مطلب توجه به بحث نسبت که «رابطه­ی دنیا به آخرت مانند رابطه­ی رحم مادر است با دنیا» می­باشد. بسیار مؤثر است. زندگی جنین در رحم مادر علیرغم پیچیدگی هایی که بشر هنوز قدرت کشف آنها را نداشته، اما به هر حال نسبت به دنیا خیلی ساده است. یک غذا که خون است را جذب کرده و به مرور زمان اندام­زایی می­کند. اما وقتی وارد دنیا می­شود می­بیند که شرایط زندگی میلیاردها برابر سختتر از رحم است. هر کدام از کمالات دنیا را که بخواهد استفاده کند نیاز به تجهیزات پیچیده دارد، برای فرکانس نیاز به گوش داشته، برای طول موج چشم، برای بوها بینی، و برای مزه­ها دهان و دندان و .... انسان هم در دنیا وقتی می­خواهد به برزخ منتقل گردد اینگونه است. و در عین حال برزخ به ما خیلی نزدیک است. در برزخ ما وارد فضایی میلیاردها برابر بزرگتر، زیباتر و جذاب تر می­شویم. و کسی که تجهیزات مناسب آنجا را با خودش نبرده باشد خیلی غصه­دار می­شود.

دلی که کوچک است و زود جزع و فزع می­کند و بی­تاب می­شود در آن فضا قدرت پرواز ندارد. چنین دلی در دنیا کوچکترین مشکل می­توانست او را له کند، یک خانم خانه­دار که قرار است چند نفر مهمان داشته باشد چنان هیجان دارد که دائماً بر سر اعضای خانه فریاد می­زند. یا مثلاً یک آقا در مسافرت که امری است که استرس ایجاد می­کند دائماً «به هم ریخته» است و دعوا می­کند. اینها به دلیل کوچکی روح است و قطعاً چنین افرادی نمی­توانند از برزخ با آن عظمت بهره ببرند و فقط فشار قبر به درد شان می­خورد. ما اگر نتوانیم با خانواده­ی آسمانی امان پیوند خورده و بزرگ شویم و فرزندان ناخلف و کوچک بمانیم از زمان مردن تا ورود و زندگی در برزخ خیلی به ما بد خواهد گذشت. کسی حقیقتاً بزرگ شده است که با شنیدن نام مرگ قند در دلش آب شود. چنین شخصی برای ملحق شدن به خانواده ­اش خیلی بیتاب است و شتاب دارد زیرا که آماده است. نه اینکه مثلاً دچار سرطان بشود و از ترس بمیرد. کسی که آماده است مانند جنین هنگام تولد است که به مادر فشار آورده تا متولد شود. در ارتباط با موانع رشد قرآن می­فرماید: «انّ من ازواجکم و اولادکم عدوّاً فاحذرواهم» بعضی همسران و فرزندان دشمنان شما هستند پس از ایشان بپرهیزید.

یعنی باید نحوه­ی پیوندتان با آنها به گونه­ای باشد که مانع پیوند با خانواده­ی آسمانی نشود. نه اینکه آقایی همسرش را به این دلیل طلاق داده بود که به هیئت رفتن او اعتراض داشت. در صورتی که این کار مستحب ولی رسیدگی به خانواده واجب است و پرداختن آنها با رضایت خانواده و یا به همراه ایشان باشد. دختر و پسری که دارای سلامتی «روانی» هستند بعد از ازدواج همیشه به ارتباط با خانواده­اشان اشتیاق دارند یعنی تقیّد و وابستگی به خانواده دارند و اساساً یکی از ملاکهای همسر خوب همین حسن رابطه است. خیلی مراقب باشیم که علاقه به خانواده­ی زمینی شوق هم آغوشی با خانواده­­ی آسمانی را از ما نگیرد. پس باید عواملی که مانع ارتباط می­شوند را شناسایی کنیم. از جمله موانعی که بیان کردیم «جزع» بود که مانع رابطه­ی ما با خانواده­ی آسمانی می­شود. «جزع» در ما اجازه­ی رشد و چنین رابطه­ای را به ما نداده و نهایت تلاش ما را متوجه طبیعتمان می­کند.

مثل دوستان حسود که به دوستی ما با دیگران حسادت می­کنند. اساساً طبیعت بخیل است. و اینکه حضرت از نفس به خدا پناه می­برد که وقتی شر به او می­رسد جزع و وقتی خیر به او می­رسد منع از دیگران می­کند به سبب بخل است. مانند زن و شوهری که هر کدام اعتراض دارند به این که چرا همسرش با اعضای خانواده­ی خود صمیمی و مهربان است. طبیعت هم اینگونه است اگر نفس متوجه و مأنوس با خانواده اش شود طبیعت خودبخود محدود می شود

قرآن که می­فرماید: انسان وقتی می­خواهد در صراط مستقیم قرار بگیرد چهار حمله از جلو، عقب و راست و چپ به او می­شود که از جانب شیطان بوده و در همه­ی آنها جزع می­باشد. در روایت داریم: «اغلبوا الجزع بالصّبر فانّ الجزع یحبط الاجر و یعظم الفجیعه» به جزع و بی تابی با صبر کردن غلبه کنید. پس همانا جزع اجر را نابود و مصبت را بزرگ می­کند.

یک مرد باید بداند که در سفر سختیهایش بیشتر است زیرا وظیفه­ی اوست که کارها را انجام دهد تا خانواده راحتتر باشند. باید بر جزع خودش با صبر غلبه کند. نفس در برابر روزه­ی واجب و مستحبی، حج رفتن، قرآن، نماز خواندن و ... جزع دارد. جزع اجازه­ی خواندن تفسیر دو آیه در روز هم به انسان نمی­دهد. نمی­گذارد که انسان برای نمازش سجاده پهن کند و به یک مهر اکتفا می­کند. قنوت و رکوع و سجده و سلام و... را تحمل نکرده و چنان می­کند که ما سریع از آن عبور کنیم.

اما خیلی با حوصله ضمن اینکه خوابمان هم می­آمد می­نشینیم فیلم تماشا می­کنیم برای دیدن فوتبال و سریالهای مختلف و خواندن رمانها و داستانهای جنایی و صفحات حوادث روزنامه ها و ... بینهایت اشتیاق و وقت داریم. ولی هرگز حوصله­ی خودمان یعنی فطرتمان را نداریم. پیامبر «سلام‌الله علیها» فرمودند که من از پدر و مادرهای آخرالزمان بیزارم و دوستشان ندارم و در پاسخ این سوال که پدر و مادرهای مسلمان یا کافر؟ فرمودند: که پدر و مادرهای مسلمان. زیرا وقتی فرزندان شان سراغ علوم دنیایی می­روند آنها را تشویق می­کنند. ولی وقتی می­خواهند به سراغ علوم آخرتی بروند و به دینشان برسند نمی­گذارند.

این پدر و مادر اصلاً غصه نمی­خورد که چرا فرزندشان با خانواده­ی آسمانی ­اش انس ندارد و اگر قرار شود که الان به برزخ منتقل شود چه اتفاقی برای او خواهد افتاد. این ها خودشان جزع داشته و حوصله­ی آخرت را ندارند. توصیه کرده اند برای کاهش جزع، صبرمان را افزایش دهیم. به این صورت که نفسمان را فریب دهیم. مثلاً نیمه شب که بیدار می­شویم به نفس بگوییم که من بیدار شده­ام که چیزی بخورم و یا تشنه بوده و می­خواهم آبی بخورم و به هنگام خوردن آب قدری هم بر صورتمان ریخته و ... تا بالاخره بهانه­ها کمرنگ تر شده و برای عبادت سر حال شویم. این تدریج اولاً باعث کم شدن جزع و فزع می­شود و ثانیاً صبرمان افزایش می­یابد. برای پرواز کردن باید آرام به سمت سجاده برویم. با عجله کردن موفق نمی­شویم.

وقتی توفیق عبادت حقیقی نصیبمان شد و خدا و ملائکه و آسمان رادرک کردیم اگر ما را برای صرف غذا صدا کردند نماز بعدی را نخوانیم دعوت را اجابت کرده و مجدداً برای نماز برگردیم. باید تمرین کنیم جزع و فزع را ترک کنیم وصبرمان را افزایش دهیم و بدین ترتیب انسمان با خانواده­ی آسمانی بیشتر می­گردد و با ایشان آشتی می­کنیم و تدریجاً مشاهده می­کنیم که وقتی اراده می­کنیم اهل بیت «علیه‌السلام» و شهدا و ... و زیبا تر از همه خداوند در کنارمان هستند.

اما اگر جزع زیاد باشد آنها با ما هستند ولی کور، کر و تنها هستیم. می­فرمایند که جزع اجر انسان را ضایع می­کند. (در جایی فرموده­اند که اگر کسی به هنگام مصیبت دستش را به پایش بزند اجرش از بین می­رود). و مصیبت و فاجعه را عظیم می­کند.

وقتی به هر دلیلی دچار فزع می­شویم با خود بیندیشیم که آیا قبلاً با مورد مشابه برخورد کرده­ایم و مشاهده می­نماییم که بسیار موارد مانند آن را پشت سر گذاشته­ایم. مثلاً میهمانی های بسیاری برگزار کرده­ایم اگر میهمان اضافه شد نگران کم آمدن غذا شدیم یا به نزدیکان می­سپاریم که ملاحظه کنند یا از بیرون غذا تهیه می­کنیم اصلاً هم بدشان نمی­آید.اگر هنگام خروج از منزل مثلاً متوجه شدیم که لباسمان اتو ندارد اصلاً هیجان زده نشویم. خداوند مخصوصاً آنقدر صحنه­های جزع دار ایجاد می­کند تا ما مقاوم شده و جزع نکنیم. اگر زندگی کمبود، هیجان، تشنج و تضاد نداشته باشد ما چگونه به جزعهای خودمان غلبه کنیم؟ با این مقاومتهاست که ما بزرگ می­شویم. ما به میزان غصه ها و جزعهایمان فشار قبر داریم و اضطراب نسبت به آینده هم همین طور است. اسم اعظم آیت ا... مجتهدی (رضوان الله) که به ما آموخته بودند این بود: «این نیز بگذرد» هر وقت غصه دار شدیم یک دور تسبیح این ذکر را بگوییم. هر چیزی که ما را به خانواده­ی آسمانی امان نزدیک می­کند ذکر است. برای همین است که توصیه می­کنیم نقاط ضعف و مراکز اضطرارمان را بشناسیم. بعضیها به کوچکترین مشکل جسمشان به شدت حساس و مراقب هستند ولی از روح خود اصلاً آزمایش نمی­گیرند. فهرست دلشوره هایمان را بنویسیم و تدریجاً با تمرین آنها را کاهش دهیم. در روایتی فرمودند: «مَن جزع فنفسه عذّبه و امرالله سبحانه اضاع و ثوابه باع» کسی که جزع می­کند خودش را عذاب می­دهد و امر خداوند را ضایع و ثوابش را می­فروشد.

فرمان الهی به نفعفطرت ما صادر شده­است نه قالب زنانه یا مردانه. انسانِ بی تاب نمی­تواند رشد کند شاید نماز ش راحتی به جماعت بخواند ولی از بس سر نماز کار دارد پروازی صورت نگرفته و در واقع نمازی نخوانده است. کسی که از الله اکبرِ نماز منتظر سلام است در واقع همان اول سلام داده و نمازش فقط «اَدا درآوردن» بوده­است. همین شخص وقتی مشغول کارهای دنیایی است اصلاً متوجه گذشت زمان نمی­شود. اگر هنگام کارهای دنیایی کسی او را تحت فشار بگذارد ناراحت می­شود. در امور آخرتی به حدی فزع دارد که نماز، حج، زیارتها، قرائت قرآن را و ... را ضایع می­کند. وقتی مصیبت می­رسد با بی تابی، زودرنجی، عصبانیت، تمسخر و عصبانیت همه­ی اجرش را ضایع می­کند.

در لحظات هیجانی اگر صبور باشیم پاداش را می­دهند و اگر عصبانی باشیم فرشتگان بر می­گردانند و به خدا می­گویند که شخص نگرفت: «خسرالدنیا و الاخره» اگر هنگام مصیبت صبور باشیم اجرمان را نقداً از فرشته­ها دریافت می­کنیم. اما اگر جزع کنیم به ما نمی­دهند. زمانی که جزع می­کنیم خدا و فرشتگان ما را می­نگرند و ما در واقع به خدا جزع می­کنیم. بعضیها وقتی بچه­ی میهمان شیشه­ی خانه را می­شکند خیلی تعارف کرده و از خود گذشت و صبوری نشان می­دهند ولی وقتی فرزند یا همسر مرتکب می­شوند کلی ناسزا گفته و اعتراض می­کند. در مقابل میهمان جزع نمی­کند زیرا پای آبروی دنیایی در میان است ولی در مورد نزدیکان نمی­تواند زیرا مسئله آخرتی است. اگر با نزدیکان مدارا کنیم صبور هستیم و پاداش دریافت می­کنیم. چنین شخصی از میهمان حیا می­کند ولی از خدا و از فرشتگانی که «عبادُ مکرمون» هستند حیا نمی­کند. در روایت دیگر از پیامبر «سلام‌الله علیها» نقل شده­است که فرموده­اند. «صوتاً یبغضهما الله اعوال عند مصیبه و مزمار عند نعمه» دو صداست که مورد بغض خداست: جزع و بی قراری هنگام مصیبت و صدای آهنگ، زمان نعمت (و شادی). منظور آهنگ های مبتذلی است که در جشنهای تولد و عروسیها به کار برده می­شود. خدا در بعضی از موارد از مسیحیها تعریف کرده­است یکی از کارهای خوبشان این است که عروسی هایشان را در کلیسا برگزار می­کنند. با اینکه اهل کازینو هستند ولی ازدواج را به عنوان پیمان مقدس در مکان مقدس جشن می­گیرند. الان به جوانان ما نمی­توان گفت که مراسم­تان را در مسجد برگزار نمایید. در این هفتاد میلیون جمعیت به چند نفر می­توان گفت که مراسمتان را در مسجد جشن بگیرید و آنها خوشحال شوند؟ با ذکر و صلوات و حضور انبیاء و خانواده­ی آسمانی و شهدا و .... پیوند شان را آغاز کنند. خوشحال شدن با شنگولی کردن و غفلت متفاوت است. خیلیها تا نعمت به آنها داده می­شود به خدا می­پرند. بعضیها با شنیدن این سخنان می­گویند که اینها چقدر ساده هستند. عروسی باید در جهنم برگزار شده و عروس و داماد باید بسوزند. جزع اینگونه انسانها را وارونه می­کند. تصمیم بگیریم که جزعهایمان را شناسایی و از خدا و خانواده­ی آسمانی­امان خجالت کشیده و تدریجاً آنهاراکنار بگذاریم.

سر کلاس بزرگان رفتن و کتابهای ایشان را خواندن زمانی به درد ما می­خورد که بزرگ و قوی شویم. در غیر این صورت، (گیرم پدر تو بود فاضل                        از فضل پدر تو را چه حاصل؟) ما ادعای روضه­ی اهل بیت «علیهم‌السلام» را داریم در حالی که ایشان صبور بوده و اهل جزع نبوده ­اند و ما سر سفره بر سر غذا با دیگران مشکل داریم. باید سعی کنیم به جای اینکه در کار دیگران دخالت کنیم به عیوب خودمان رسیدگی کرده و محاسبه کنیم، تا تدریجاً به آرامش برسیم. آیه­ ای هست که خداوند از اهل طبیعت آبرو برده که در جلسه­ ی بعد بیان خواهیم کرد.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .

صوت

1 - خانواده آسمانی جلسه 68

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed