مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
90/07/14
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
اگر انسان به معضلات زندگی دنیایی و آخرتی اش آگاهی لازم را نداشته باشد و مراکز اضطرارش را نشناسد استمداد برایش معنایی ندارد و اگر این آگاهی را داشته باشد میتواند استمداد بخواهد. اینکه ما نمیتوانیم از خداوند و معصومین «علیهالسلام» کمک بگیریم ناشی از نشناختن اضطرار خودمان است و اگر هم دعایی میکنیم صرفاً برای مشکلات «قالب خودمان» است و خدا را هم با نگاه قالبی خودمان ببینیم. امام صادق «علیهالسلام» میفرمایند که اگر به مورچه بگوییم خدا چه شکلی است میگوید که خدا دو شاخک دارد. انسانهایی هم که گرفتار قالب هستند خدا را در همین حد میبینند که به آنها تن سالمی داده و امکانات دنیایی در اختیارشان قرار داده و شکر میکنند. ولی هرگز به دلیل نعمت پیامبر و اهل بیت «علیهالسلام» نماز، نعمت چنین خدایی را در اختیار داشتن و ... سپاسگزار نبودهاند. تا زمانی که ما جاودانگی را باور نکنیم و حیات ابدی را در نظر نگیریم و نگاه مان به خودمان محدود باشد استمداد حقیقی نخواهیم داشت.
ما باید باور کنیم که جاودانه هستیم و تا خدا هست ما هم هستیم، بنابراین نیازهایمان هم ابدی است و فرصتی را هم که برای تأمین نیازهای مان بر نمیآید. با اینکه برزخ میلیادها برابر دنیاست با میلیاردها برابر زیبایی ولی بریا کسی که نمیتواد بهرهبرداری کند چه اهمیتی دارد؟ مانند جنینی که کور به دنیا آمدهاست. در دنیا میتوان از الله تا ماده را داشت و بینهایت سازندگی کرد. حیات طیبه، بهشت و بالاتر از بهشت تولید دنیاست، و ما با خیال پردازیهای ناشی از عقده هایمان مفت از دستش میدهیم. در آخرت زمین خالی به درد ما نمیخورد و اگر کاخ، درخت، موسیقی، میهمانی، دانشگاه، دعوت از انبیاء «علیهالسلام» و ... میخواهیم باید اینجا تهیه کنیم.
«لیس الانسان الا ما سعی» انسان فقط از تلاش خود بهره میبرد و مکان این سعی فقط دنیاست. اگر تلاشی صورت نگیرد به جای بهشتی که عرض آن به اندازهی آسمانها و زمین است جهنمی با این وسعت در انتظار انسان است. جنین برای عذاب نکشیدن باید از رحم برای دنیا تجهیزات بیاورد در غیر اینصورت به تعداد فقدان هایش گرفتار میشود. با فهم حیات جاودانه استمداد از خدا و معصوم معنا پیدا میکند: «ایاک نعبد و ایاک نستعین».
تا فهم جاودانگی نباشد و انسان درد را احساس نکند حتی یک رکعت نماز (حقیقی) نمیتواند بخواند. و تازه وقتی در نماز سورهی حمد را میخواند میفهمد چه میگوید: «ایاک نعبد و ایاک نستعین» اینکه فقط از او کمک میگیریم باید ببینیم که خداوند بزرگترین نیاز انسان را چه چیزی میداند. «اهداناالصراط المستقیم» راه راست مهمترین نیاز انسان بوده که «صراط الذین انعمت علیهم» میباشد. کسی که اینها را نمیفهمد بعد از چهل سال نماز خواندن هیچ جذبی ندارد و اصلاً شاکر نیست که خداوند در روز حداقل ده بار اجازهی خواندن سورهی حمد را به او دادهاست و چه میفهمد که خدا به او اجازه سجده و روی پای خدا افتادن و «سبحان ربی الاعلی» گفتن را داده یعنی چی؟ قنوت را نمیفهمد. حضرت فرمودهاند هر کس قنوتش طولانی تر است در قیامت معطلیاش کمتر است. تند نماز خواندن در واقع فرار از خود حقیقی و عجله کردن برای رسیدن به خود طبیعی (قالب) است. بدون شناخت انسان به ذکر، نماز، قنوت، رکوع، سجود و زیارت و به عشق نمیرسد. ما روی سجاده هایی مینشینیم و ادا در میآوریم که البته نه امیرالمومنین «علیهالسلام» بلکه شاگردان دست هزارم ایشان تا عرش میرفتند.قرآن شراب مومن است و خیلی از ما ها چهل سال خواندهایم حتی یک لحظه مست نشدهایم. چارهاش این است که ما درد را احساس کرده و تشنه می شویم و در غیر این صورت بیمار هستیم و متأسفانه مشکلات ما منحصر به گرفتاریها و نیازهای دنیایی است و حسرت جذابیتهای دنیا را داریم. چنین کسی اگر تمام امکانات معنوی هم در اختیارش قرار گیرد نمیتواند استفاده کند. برای شناخت مشکلات حقیقی باید به سراغ معصوم «علیهالسلام» رفته و از ایشان کمک بگیریم زیرا او راه را رفته و بلد است. برای حرکت در چنین مسیری باید بدانیم که چه تجهیزاتی مورد نیاز است مانند لاستیک مناسب، روغن موتور، و زنجیر چرخ برای جادههای لغزنده نه صرفاً تودوزی و نوع بوق اتومبیل و ... معصوم «علیهالسلام» تمام سوالهای قیامت و گرفتاریهای آنجا را میداند و ضمناً پدر مهربان ما بوده و امام ماست و ما را دوست داشته و برای جایگاه خودش میخواهد خدا هم ما را برای چنین جایگاهی خلق کرده است پس به معصوم اعتماد کرده و دستمان را به او بدهیم او که دستش همواره به سوی ماست.
امیرالمومنین «علیهالسلام» میفرمایند: « رحم الله امراء (عبداً) سمع حکماً فوعی» خدا رحمت کند کسی (بنده ای) را که حکمی را شنیده و آن را محکم بگیرد. «... و دعی الی الرشاد فدنی...» هر وقت دعوتش میکنند خودش را نزدیک کند. «... و اَخَذ بحجزه هاد فنجی...» و کمربند هادی را بگیرد تا نجات یابد. در مناجات شاکین ویژگیهای نفس را اینگونه بیان میفرمایند: 1- «اماره بالسوء» است یعنی دائماً انسان را به بدی کردن فرمان میدهد. 2- «والی الخطیئه مبادره...» و به خطا مبادرت میکند (میشتابد) مبادرت، اقدام قبل از ابتلا است مانند پیشگیری و پیشقدم شدن. یعنی نفس همواره آماده هر گناهی است. 3- «.... بمعاصیک مولعه....» به شدت به گناهان ولع و حرص دارد. ایشان اصلاً هنگام ارتکاب گناه هیچ نگرانی ندارند. (ولی بعضیها ضمن اینکه گناه از ایشان سر میزند نگران هم هستند و ترس و عذاب وجدان دارد. به این دسته میتوان امیدوار بود). چنان ولع دارند که مانند این است که از خدا عقده داشته و میخواهند انتقام بگیرند. یکی از دوستان به خانم بسیار بدحجابی در جوار حرم حضرت عبدالعظیم «علیهالسلام» تذکری بسیار مودبانه دادند همسر آن خانم به شدت با ایشان درگیر شده و فریاد میزد که مردم من میخواهم همه همسرم را ببینند. به این افراد امید چندانی نیست. ولی برخی از بی حجابها خودشان هم باطناً از کار خود راضی نیستند، یکی از اقوام که فوت کرده بودند را در خواب دیدم که اسیر اژدهایی وحشتناک بود و هر چه کردم نتوانستم او را رها کنم متوجه شدم که خلقش است.
بعضیها بداخلاق هستند ولی از وضعیت شان متأثر و ناراحت نیستند. برخی دیگر مبتلا هستند ولی از این خلقشان رنج میبرند متاسفانه بعضی افراد در حین مشاجره عیبهای خانوادهی طرف مقابل را به رخش میکشند اینکه مثلاً برادر او معتاد است یا فلان اشکال را دارد به او چه ربطی دارد؟ با این کارها فقط هیزم جهنمشان را افزایش میدهند و نفس اماره شان فعال و نفس لوامه شان غیر فعال است. کسی که از درون واعظ نفسانی نداشته باشد واعظ بیرونی مانند استاد کمکی به او نمیکند. کسی که از موعظه بیزار است انسان را خوب نشناختهاند. ائمه «علیهالسلام» به اصحاب شان میگفتند که آنها را موعظه کنند. در جهنم مکانی است که اختصاص به افرادی دارد که از موعظه بدشان میآمده است. اگر کسی به ما بگوید جاده پیش رو این ویژگیها را دارد و باید این نکات را رعایت کنید باید از او تشکر کنیم و اگر بدمان بیاید حتماً بیمار هستیم.
آینه چون قد تو بنمود راست خود شکن آینه شکستن خطاست
بعضیها امر به معروف و نهی از منکر را فضولی در کار دیگران میدانند در صورتی که حضرت میفرمایند که تمام عبادات حتی جهاد و شهادت را در مقابل امر به معروف و نهی از منکر قطره میدانند در برابر دریا. ما باید نسبت به سرنوشتی که در انتظار عزیزان ماست حساس باشیم چون طاقت جهنمی شدن آنها را نداریم تلاشمان را بنماییم و اگر موفق نشدیم دست برداریم. چون فرمودند: که وقتی حرفتان اثر نداشت ادامه ندهید. بعضیها حساس هستند به اینکه مثلاً ایراد او را مادر شوهر، جاری و ... بگویند. «... و لسخطک متعرضه...» نفس من به راحتی خودش را در معرض خشم تو قرار میدهد. «.... تسلک بی مسالک المهالک.... مرا به راه های هلاکت و نابودی میکشاند.
توسل و دست به دامان شدن به اهل بیت «علیهالسلام» را باید از آهویی که به امام رضا «علیهالسلام» پناهنده شد بیاموزیم. (شخصی که با پای پیاده به حرم حضرت رضا «علیهالسلام» آمده بود به استاد ما اظهار میکرد که در حرم دلش قفل است و استاد به ایشان توصیه کرده بود که استغفار کند و شخص گفته بود که من اشکالاتی دارم که بنا ندارم بعد از زیارت هم آنها را کنار بگذارم پس استغفار کرده بود.) ما به اندازه آن آهو هم معرفت ندارم که این گونه از حضرت ضمانت گرفته بود. حیوانات مکرراً از معصومین «علیهالسلام» کمک گرفته اند. قبر امیرالمومنین «علیهالسلام» مخفی بود با التجاء و توسل حیوانات آشکار شدهاست. اهل بیت «علیهالسلام» که جای خود را دارند ما از اینهمه علماء، اولیای الهی، شهدا و حتی والدین مومن که مرحوم شدهاند میتوانیم کمک بگیریم و غافلیم. جمکران هم برای مشکلات قالبمان میرویم خود حضرت هم به مرحوم فَشندی فرمودند که هر کس جمکران میآید فقط برای خودش میآید کسی مرا نمیخواهد. افراد هر چه از لحاظ شغلی و ثروت رشد میکنند مشکلات شان بیشتر میشود، لذا انسانی هم که رشد معنوی مینماید و به جایی میرسد که به کمتر از خدا راضی نیست قاعدتاً خیلی جوانب نفس را باید رعایت کند وقتی میبیند که هیچ اسمی از اسماءالله را جذب نکرده در صورتی که قرار بوده خلیفه الله شود به خود آمده و اقدام به حرکتی بزرگ و وسیع مینماید. فلذا وقتی میخواهیم به زیارت مثلاً معصومه «سلامالله علیها» برویم توصیه میکنند که از خدا شروع کنیم 34 الله اکبر و 33 الحمدلله 33 مرتبه سبحان الله بگوییم و به انبیاء سلام بدهیم و .... تا به حضرت معصومه «سلامالله علیها» برسیم.
و ما باید اصلاً ارتباط برقرار نمیکنیم و یا اگر هم حالی به ما دست دهد برای مشکلات دنیایی و قالبمان دعا میکنیم و با خود شخص کاری نداریم. به همهی انبیاء و ائمه «علیهالسلام» سلام میدهیم و سپس میگوییم:
«السلام علیک یا بنت رسول الله، بنت فاطمه، بنت خدیجه، بنت امیرالمومنین «علیهالسلام» و .... » با هر سلامی اگر توجه داشته باشیم کلی با خانم اسرار پیدا میکنیم. اگر یکی از آنها را بفهمیم اسم اعظم است. بنت ولی الله، اخت ولی الله، عمه ولی الله.... السلام علیک یا بنت موسی بن جعفر ... اگر کسی بتواند یک «سلام» به خانم داشته باشد و خانم حضرت معصومه «سلامالله علیها» هم پاسخ دهد که خیلی اتفاقهای زیبا میافتد. مثلاً روز قیامت که همه جا پر از آتش است خانمی را که چهل بار در دنیا با او سلام و علیک داشتهایم را ببینیم و به ما سلام کند. (پیامبر«سلامالله علیها» و علی «علیهالسلام» در انجا خودشان را به ما معرفی میکنند). اهل معرفت میفهمند که در «سلام»،دنیایی از عشق و صمیمیت نهفته است.
«..... عرف لله بیننا و بینکم فی الجنه...» خداوند در بهشت ما را به هم معرفی کند. «... و حشرنا فی زمرتکم و اوردنا حوض نبیکم و سقانا بکأس جدکم من ید علی بن اببطالب....» خداوند ما را در زمرهی شما محشور کند و ما را وارد کند بر حوض پیامبرتان و جد شما از دست علی بن ابیطالب «علیهالسلام».... با این نگاه و احساس زیارت کردن خیلی مهم است و کار اهل معرفت است. بعضیها به زیارت ائمه و امامزادگان«علیهالسلام» رفته و مانند گداها چیزی برای خود و خانواده گدایی کرده و میروند اصلاً با خود ایشان کاری ندارند و ارتباطی برقرار نمیکنند.
«.... و تجعلنی عندک اهون هالک...» (و شکایت از نفسم میکنم) که مرا نزد تو خوارترین هلاک شوندگان قرار میدهد. (ما در نماز این همه تشریفات را انجام میدهیم، رکوع، سجده، ذکر، قنوت و .... که آخرش به پیامبر یک سلام بدهیم و «السلام علیک ایها النبی و رحمت الله برکاته» اینکه یک عمر نماز خواندهایم ولی یک سلام «چشم در چشم» به حضرت ندادهایم برای این است که نماز ما نماز نیست و اگر در سفر نماز چهار رکعتی امان دو رکعت شود خوشحال میشویم و این در حالی است که اگر به جای یک پرس، نیم پرس به ما غذا بدهند فریاد میزنیم، یا عزیزترین کس ما قدری از غذای ما بردارد ما نه خودمان را شناختهایم و نه خانوادهی آسمانی خود را.)
نفس ما، ما را در نزد خدا پستترین افراد مینماید باید از این نفس به خدا پناه برد. خوش به حال کسی که نفسش «اماره بالسوء»، «مبادره بالخطیه»، «بمعاصیک مولعه» و ... نیست باید خدا را شکر کند. در غیر اینصورت باید دست به دامان خدا و اهل بیت «علیهالسلام» شد. بعضیها در حرم و حتی مسجدالحرام افکار پلید دارند. اینکه در مسجدالحرام در ایام حج حجابهای خانمها و آقایان کامل نیست برای این است که باید حجاج قالبها را کنار گذاشته و طبیعت، جنیست و قالب ندارند پس در واقع همسر هم ندارند و اگر در حال احرام به نامحرم توجه کردند پس حقیقتاً مُحرم نشدهاند. (الاغشان را به حج برده اند مانند ماه مبارک رمضان که الاغشان به ضیافت میرود شب قدر را نمیفهمند.) در مناجات شاکین به بهانهگیری نفس رسیدیم که در جلسهی آینده توضیح میدهیم . والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .
کلیدواژه ها:
آثار استاد