www.montazer.ir
جمعه 29 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 429
زمان انتشار: 6 می 2014
خانواده آسمانی جلسه 58

خانواده آسمانی جلسه 58

90/07/07

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

از جلسه ­ی قبل وارد مباحث علمی یعنی نحوه­ ی کمک گرفتن از معصومین «علیه‌السلام» در زندگی، شدیم. استمداد به دو گونه است، یکی اینکه ما به نحوه­ی رابطه مان با ایشان واقف باشیم (مباحث نظری) و احساسمان را نسبت به ایشان تنظیم کنیم. نکته­ی دوم ارتباط عملی با ایشان است که در این مرحله ما به سراغ امامان و امامزدادگان «علیه‌السلام» رفته و از ایشان کمک می­گیریم. مانند اینکه در یک مرحله ما از مباحث استادی بهره می­بریم و در مرحله­ای دیگر شخصاً به سراغ او رفته و از او کمک می­گیریم. اگر انسان با استاد رابطه نداشته باشد به جایی نمی­رسد. دانشجویی که در کلاس درس حضور می­یابد گاهی فقط از درس استاد و تمرینهایی که می­دهد بهره می­برد ولی بعضی اوقات با مشکلاتی روبرو می­شود که باید از نزدیک با استاد بیان کند تا دقیقاً راهنمایی شود.

در باره­ی معصومین «علیه‌السلام» فهم اینکه آنها پدر آسمانی ما هستند کمک زیادی به ما می­کند تا در ما احساس و نیرویی خاص ایجاد شود و گرنه هنوز معرفت حقیقی نیست و ما فقط از لحاظ ذهنی فلسفه­ی وجودی خودمان و معصوم «علیه‌السلام» و این رابطه را فهمیده­ایم ولی هنوز در قلب وارد نشده­است. به هر حال استفاده از معارف اهل بیت «علیه‌السلام» و ارتباط قلبی با ایشان یک مرحله است، ولی گاهی انسان با موانع و مشکلاتی مواجه می­شود که نیاز داریم از حضور معصوم و دخالت و تأثیرگذاری مستقیم معصوم «علیه‌السلام» کمک بگیریم. البته این زمانی است که ارتباط با ایشان به قدری قوی باشد که ایشان بتوانند به او کمک کنند. گاهی ما چنان حجاب ایجاد کرده­ایم که زمانی که کمک می­خواهیم نمی­شود به سرعت کمک را دریافت کرد لذا امیرالمومنین «علیه‌السلام» می­فرمایند که بعضیها سیصد هزار سال می­کشد که در قیامت ما به فریاد شان برسیم. در واقع شخص اعمالی مرتکب شده که این نفس به شدت فاصله گرفته و مدت زمان زیادی لازم است تا معصوم به او برسد.

در دنیا چون خاصیت رحمی دارد امکان فریاد رسی معصوم بیشتر و سریعتر است ولی در آخرت زمانها بسیار طولانی تر است. سوختگی هایی که ما به واسطه­ی گناه ایجاد کرده­ایم در آخرت خیلی نیاز به زمان دارد تا ترمیم شود. فرزندی که مورد محبت والدین نیست نه وقتی به خانه می­آید احساس امنیت نکرده و خانه را پناهگاه نمی­داند. و حتی احتمال فرار از خانه هم وجود داشته و در خارج از منزل هم گرگهای زیادی سر راه او وجود دارند که آماده دریدن او هستند.

پدر و مادر عاقل و مهربان به حدی فرزندشان را از محبت اشباع می­کنند که با ابراز محبت دیگران تحت تأثیر قرار نمی­گیرد و قدرت زیادی در وجود او هست و به راحتی آلوده نمی­شود و اگر هم احیاناً مبتلا شود با والدین مطرح کرده و آنها دخالت مستقیم کرده و مشکل را برطرف می­کنند. معصوم هم اینگونه است. وقتی ما به نوع رابطه مان با ایشان توجه داشته باشیم خودمان را در کنف حمایت ایشان می­بینیم: «و کهف الوری...» همه­ی مردم به ایشان پناه می­برند. اساساً نفس تعلق خاطر به ایشان در انسان قدرت و حرّیت ایجاد می­کند چه برسد به اینکه انسان می­تواند از آنها کمک گرفته و ایشان شفیع انسان شوند. پس یک جنبه­ی استمداد بحث معرفتی و شناخت است و جنبه­ی دیگر نوع رابطه­ای است که ما با آنها برقرار می­کنیم. معرفت زیربنای محبت است.

در بحث تضادها وقتی چنین انسانی با مشکلات مواجه می­شود به راحتی از ایشان یاری می­طلبد. حضرت معصومه «علیه‌السلام» که امام نیستند و امامزاده می­باشند وحضرت صادق «علیه‌السلام» می­فرمایند که اگر دخترم معصومه همه­ی اهل محشر را شفاعت کند خداوند می­پذیرد. یعنی هر کس خودش را بتواند (در دنیا) به فاطمه­ی معصومه «سلام‌الله علیها» برساند مورد شفاعت ایشان قرار می­گیرد. در باره­ی قم که حرم مطهر حضرت در آنجاست از قول معصوم «علیه‌السلام» لقب «عُشّ آل محمد» (لانهِ­ی آل محمد) است. و به همین دلیل حرم ایشان صفای خاصی دارد. امام صادق «علیه‌السلام» فرموده­اند: خداوند حرمی دارد که مسجدالحرام است و پیامبر «سلام‌الله علیها» حرمش مسجد النبی است و حرم ما اهل بیت، قم است.

«قبورکم فی القبور...» امیرالمومنین «علیه‌السلام» در خواب یا حالت مکاشفه به آیت ا... مرعشی نجفی می­فرمایند که زیارت حضرت معصومه «سلام‌الله علیها» در حکم زیارت حضرت زهرا «سلام‌الله علیها» می­باشد. (در عالم رؤیا از حضرت سیدالشهدا «علیه‌السلام» سوال کردم که مرقد شریف حضرت زینب «سلام‌الله علیها» در مصر است یا در سوریه؟ حضرت فرمودند که به این کارها کار نداشته باش اصلاً پیش خودم است.) یا اینکه کسی که حضرت عبدالعظیم «علیه‌السلام» را در ری زیارت کرده مثل این است که امام حسین «علیه‌السلام» را در کربلا زیارت کرده است، مصداق «قبورکم فی القبور» است. یعنی ما از قبر معصوم به قبور دیگر هم راه داریم. استمداد یعنی اینکه ما باید از این سه طریق از ایشان کمک بگیریم: معرفت، عشق و ارتباط شخصی (توسل و زیارت قبور) اولین شرط کمک گرفتن باور ضعف خودمان و قدرت و توانایی ایشان است.

یعنی مختصات خودمان و نقاط ضعف و قوتمان را شناسایی کنیم. طبیب زمانی به ما کمک می­کند که ما باور کرده باشیم بیماریم و برای برطرف شدن بیماری به او مراجعه می­کنیم.

طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک                         چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟

کسی که دردش از طبیب پنهان می­کند یا اساساً بیماری­اش را انکار می­کند طبیب هر قدر هم حاذق و مشفق باشد نمی­تواند کاری برای او انجام دهد. مانند دانش آموزی که مشکل یادگیری دارد ولی آن را کتمان کرده تا زمانی که مربی­اش متوجه شده و به والدین هشدار می­دهد. بنابراین انسان در حرکت به سمت آخرت و ابدیت، زمانی که می­خواهد از انسان کامل به عنوان کاملترین مربی و استاد که بالاترین مودت را نیز نسبت به او دارد کمک بگیرد و در مرحله­ی اول باید ضعفها و دردهایش را شناسایی کند. اکثر انسانها وقتی از معصوم کمک می­گیرند توجه به گرفتاری های آخرتی خود نداشته و فقط حاجت می­خواهند اصلاً توجه به سوختنشان ندارند.

«یکی از اولیاء خدا در مکه سعادت دیدار امام زمان «عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف» را پیدا کرد شروع از مشکلات و گرفتاری مسلمین و .... سخن گفتن و یاری طلبیدن، حضرت فرمودند که تو می­دانی که وقتی نگاه انسان به کعبه می­افتد سه حاجتش برآورده می­شود ببین در میان این جمعیت چند نفر کمبود امام را احساس کرده و برای او دعا می­کنند؟» واقعاً ما صرفنظر از ظلمهایی که در سراسر جهان می­شود و با دیدن آنها از حضرت می­خواهیم که به فریادمان برسد و ظهور کند، درباره­ی گرفتاریهای خودمان و آتش و مار و عقربی که ما را احاطه کرده­اند تا به حال احساس نیاز به ظهور حضرت کرده­ایم؟ البته درد خودمان را احساس کرده­ایم ولی چون فاصله ایجاد کرده­ایم از ایشان استمداد نمی­گیریم. در حدیث داریم کسی که دچار مصیبت می­شود و به او الهام نمی­شود که دعا کند مصیبتش طول می­کشد. قبل از هر چیز ما باید موقعیت و مختصات خودمان یعنی دردها و آتشهایی که گریبانگیرمان هستند را شناسایی کرده و از آنها خارج گردیم.

برای موفقیت و نجات باید از امام زمان «عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف» کمک بگیریم. استاد و تمرین کردن به همین منظور است. تا انسان معرفت پیدا نکند نه متوجه درد می­شود و نه متوجه طبیب، و به دلیل است که یازده معصوم را به شهادت رساندند. وقتی امام حسین «علیه‌السلام» در مسیر کربلا در باره­ی اهل کوفه سوال کردند پاسخ دادند که دلهایشان با شماست ولی شمشیرهایشان بر شماست. ما هم با اعمالمان گاهی نه تنها از ایشان دور می­شویم بلکه ایشان را تکه تکه می­کنیم. بعضیها دائماً از فضاهایی که بوی آخرت و بهشت می­آید فرار کرده و فقط و فقط به دنبال جاهایی هستند که پر از مار و عقرب و آتش و ... است و وقتی که کار از کار می­گذرد تازه معلوم می­شود که چه بلایی سرشان آمده­است. مانند از کار افتادن کلیه­ها که بدون درد اتفاق می­افتد بیماری که دچار تب می­شود پزشکان امیدوارند زیرا علامت مقاومت بدن در مقابل بیماری است زیرا تا جنگ هست، امید هم هست ولی با قطع شدن تب از او قطع امید می­کنند. اگر کسی از شدت درد به گریه و تضرع نیفتد کسی به فریادش نمی­رسد: تا نگرید طفل کی نوشد لبن... همان طور که طفل وقتی اظهار گرسنگی نکرده و میل به غذا و شیر نشان ندهد مادر نگران می­شود انسان هم اگر احساس نیاز به حرم، کلاس، نماز و مسجد و .... نکند وضعیتش نگران کننده است. ما باید بدانیم که زن و مرد بودن قالب ماست و تمام گرفتاری های دنیایی ما مربوط به همین قالب است.

و البته که حقیقت ما غیر از این قالب است و با پرداختن به این گرفتاریها ما از خود حقیقی امان که قرار است تا بهشت برود غافل می­شویم. این بخش ماست که نیاز به امام معصوم دارد. انسانی که تمام دغدغه­ هایش مربوط به قالبش است به هیچ وجه نمی­تواند به معصوم نزدیک شود، مگر اینکه برای «قالب» به معصوم مراجعه کند. انسان تا خودش را نشناسد به دعا نمی­رسد یا اگر هم دعا کند برای امور مربوط به قالبش است. غالب دعاهایی که وارد شده و مربوط به بخش انسانی ماست را بسیاری از افراد به آن رغبتی ندارند مانند کمیل و زیارت عاشورا و ... و اگر احیاناً مثلاً چهل زیارت عاشورا نذر می­کنند صرفاً همان خواندن است و به محتوای کاری ندارند. اکثر انسانها یک هزارم دعاهایی که برای امور دنیایی کرده­اند را برای بخش انسانی و آخرتشان نداشته­اند و سرشان را روی پاهای خدا قرار نداده و برای حل مشکلات اخلاقی خود دعا نکرده و پناهنده نشده­اند.

آن همه نامه­ای که به امام حسین «علیه‌السلام» نوشته شد با کوچکترین خشونت ابن زیاد همه عقب نشینی کرده و امام فرمودند که مردم بنده­ی دنیا هستند و دین آبی بر سر زبان شان است که هر موقع بخواهند آن را تف می­کنند و یا آن را قورت می­دهند. کافی است که برای دختری خواستگاری بیاید که بخواهد او را اروپا و آمریکا ببرد اصلاً حجاب و نماز و تقیداتش برایش مهم نیست چون از اول اهل اینها نبوده است و صرفاً عادت کرده بود.  والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .

صوت

1 - خانواده آسمانی جلسه 58

کلیدواژه ها: خانواده آسمانی ،

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed