مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
90/06/24
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
در جلسه ی قبل دعای امام سجاد «علیهالسلام» را بیان کردیم که حضرت در ادامه میفرمایند: «و حبابتک لی بنعمه موصوله... » خدایا با نعمتهای متوالی است به من محبت کن. «... بکرامه تبلغ بی شرف الجنه و مرافقه محمدا و اهل بیته... » خدایا به من کرامتی کن که مرا به شرافت بهشت و رفاقت با محمد و ال محمد«سلامالله علیها» برساند. به ما توصیه شده که بهشت و جهنم را فراموش نکنیم و بهشت جایی است که انبیاء با یاد آن به پاکی و اخلاص رسیدند که از خدا و قرب او بهشت محسوب میشود تا مراتب پایین و مادی آن. «... انا اخلصناهم بخالصه ذکر الدار» ما انبیاء را با یاد بهشت خالص گرداندیم. هدف انسان باید دائماً باید جلوی چشم انسان باشد تا برای آن تلاش کند. کسی که یکسره در نیازهای دنیا غوطه میخرود به سمت ابدیت اوج نگرفته است. «ذکر» یعنی یاد. باید دائماً بهشت در خیالمان باشد تا اوج بگیریم. باید ملحق شدن به خانوادهی آسمانی دائماً در فکر ما باشد. یک ورزشکار، پزشک، نقاش و ... اول هدف را در نظر میگیرد و سپس تمام برنامههایش را بر اساس آن تنظیم میکند همچنین کسی که میخواهد یک سیاستمدار، نماینده مجلس و ... شود. در جلسات مجلس شرکت کرده در شورای شهر فعالیت میکند و ... تا به هدفش برسد. با هنر پیشه های جدید که مصاحبه میکنند میگویند که مثلاً ما آرزو داشتیم با این هنر پیشه های پیش کسوت فیلم بازی کنیم و امروز به آرزویمان رسیدهایم. برای بسیاری از هنرمندان به حدی شغلشان مهم است که در زندگی آنها شاهد ازدواج و طلاقهای مکرر هستیم و شغلشان در اولویت است. مااگر حقیقتاً میگوییم: « اسئل الله ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الاخره» و «اسئله ان یبلغنی المقام المحمود لکم عندالله...» باید برنامه هایمان را متناسب با اهدافمان تنظیم کنیم و خودمان را برای رسیدن به آنها فارغ کنیم. در حدیث داریم که خداوند میفرمایند به اندازه ای که قرار است با من زندگی کنی با من انس بگیر.
ما اگر حقیقتاً در گفتن«لا اله الا الله» خدا را معشوق حقیقی میدانیم باید با او انس گرفته و کلیه انتخابها، ارتباطات، افکار و رفتارمان را متناسب با او تنظیم کنیم. وقتی میگوییم «اشهد ان لا اله الا الله» یعنی شهود کردیم که او تنها معشوق ماست. استاد، کتاب و فعالیتهای جمعی به انس ما کمک میکند. و ما باید بتوانیم به تنهایی با معشوقمان خلوت و انس داشته باشیم و باید بتوانیم با عشق نامهی معشوقمان (قرآن) را بخوانیم. بعضی ها پرداختن به زبانهای انگلیسی و فرانسه و ... وقتی برای زبان معشوق (عربی) ندارند. امام صادق «علیهالسلام» میفرمایند: «اتعلم العربیه» عربی را بیاموزید. خداوند با این زبان با بشر سخن گفته است. این زبان به حدی گسترده است که فارسی بعد از هزار و چهارصد سال هنوز نتوانسته است یک «بسم الله الرحمن الرحیم» آن را ترجمه کامل نماید. همهی قرآن همینطور است فقط جهت تقریب به ذهن است. کسی که میخواهد در خارج از کشور زندگی کند باید زبان مربوطه را بیاموزد و کسی هم که میخواهد در بهشت زندگی کند باید زبان آنجا را بیاموزد. البته معارف دینی تا 80-70 درصد ترجمه شده اند ولی برای بردهای متوسط هستند نه طالبان پروازهای بلند. در دنیا اگر کسی بخواهد مثلا یک ویلای هزار متری داشته باشد چهل سال باید زحمت بکشد آن هم از هر چند نفر یک چنین موفقیتی را کسب کرده است. در جلسات آینده خواهیم گفت که در ارتباطاتمان چگونه برنامهریزی کنیم که مهارت کسب بهشت وسیع را داشته باشیم. باید همت کرد و تنبلی و بی حوصلگی که به قولامام باقر «علیهالسلام»کلید همهی بدبختی های انسان است را کنار بگذاریم. انسان با سبک جهنمی به بهشت راه نمییابد. در زمان معصومین «علیهالسلام» بسیاری افراد سر درس ایشان میرفتند ولی شیوهی زندگی اشان را نمیتوانستند تغییر دهند مانند کسانی که به امام حسین «علیهالسلام» اسب و شمشیر دادند ولی ایشان را یاری نکردند کسانی بودند که حاضر نشدند که سبک زندگی اشان را تغییر دهند. کسی که با خداست باید زنگ خدا را بگیرد: «و من احسن من الله ضبغه» کسی که میخواهد به رنگ خدا در بیاید باید آن را بپذیرد. یک کوهنورد باید کفش و لباس مناسب کوهنوردی بپوشد چطور ممکن است بدون تناسب با بهشت به بهشت راه یافت؟ بسیاری از تازه مسلمانهای خارج از کشور تا به سبک زندگی معصوم«علیهالسلام» آشنا شدند خودشان را تطبیق دادند. با تغییر روش زندگی: «ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الاخره» و «اللهم اجعلنی من جندک، من حزبک و ...معنا پیدا مینماید. ما اصلاً به خدا اشتیاقی نداریم، و تا صادقانه نخواهیم، فایدهای ندارد. «... بکرامه تبلغ بی شرف الجنه ...» ما باید از گفتن این فقره از دعا لذت ببریم تا در ما انگیزهی حرکت به سوی بهشت تشدید گردد. « ... و مرافقه محمد و اهل بیته» یعنی دوستی با فاطمهی زهرا «سلامالله علیها» و امیر المؤمنین «علیهالسلام» و سایر معصومین و شهدا و ... بعضی از ما اصلاً میلی به رفاقت با اینها نداریم. «مرافقه» یعنی دوستی و رفاقت دوطرفه. بسیاری از افراد جوگیر شده، کار و حرفه و رشتهی ورزشی را شروع میکنند ولی کمتر کسی تا آخر ادامه میدهد و بی حوصلگی ها و بی انگیزگی ها مانع ادامه میشوند. الفاظ آخرت، ابدیت و بهشت و ... برای ما خیلی عادی شده است. خدا و معصوم دربارهی چیزی بفرمایند: «عظمتین» خیلی عظمت دارد چرا که در مورد دنیای ظاهراً به این بزرگی میفرمایند:«لهو و لعب» ما باید اخلاقی متناسب با بهشت کسب کنیم. علی «علیهالسلام» میفرمایند که در قیامت سیصد هزار سال طول میکشد تا دست ما به یک شیعهی مسرف برسد. امام (رضوان الله) فرمودند که اگر کسی بدخلق از دنیا برود برای هر یک خلقش چند قرن باید در جهنم بسوزد. ما اصلاً اخلاق را جدی نگرفته ایم. آیت الله بروجردی نیت میکند که اگر یک بار دیگر عصبانی شوم باید یکسال روزه بگیرم. علی «علیهالسلام» کلام مذکور را در مورد اسراف آنجا فرمودند که مواظب باشید به آرزوهایتان تکیه نکنید فقط به خدا و عملتان تکیه کنید. «شعار المومن العمل» هر کس حتی هدف دنیایی هم که دارد به گونهای عمل میکند که عملش فریاد میزند که این شخص هدف دارد. معصومین «علیهالسلام» برای ما مرافقت با خودشان را خواسته اند. انسان حتی اگر چهل سال گناه کرده باشد راه بازگشت دارد و این شیطان است که میخواهد با به رخ کشیدن گناهان مانع از رفاقت من با ایشان شود و ما نباید از اهداف عالی دور شویم. اگر کسی با اغوای شیطان از بردهای بزرگ ناامیدشود شیطان به پرواز او در بردهای متوسط راضی میشود و این برای مومن خیلی حسرت به همراه دارد. سورهی اسری /71 فرمول بسیار مهمی است. « یوم ندعوا کل اناس بامامهم» قیامت روزی است که هر کس با امام خودش میآید. که امام باقر«علیهالسلام» دربارهی آن میفرمایند: در آن روز رسول خدا «سلامالله علیها» و حضرت امیر و حسن بن علی و حسین بن علی «علیهالسلام» با قوم خود میآیند و هر کس در عصر هر امامی از دنیا رفت با آن امام محشور میشود. خوش به حال کسی که در آن روز با امام زمانش محشور شود یعنی در واقع در دنیا به او انس و مرافقت و هم خوبی داشته است. روز قیامت از ما میپرسند که در مقابل امام خود که به قول علی «علیهالسلام» «هو الطرید الشرید الفرید الوحید» (طرد شدهی آوارهی تنها و یگانه بوده چه کار میکردی؟ وای به حال ما اگر اصلاً ایشان را نشناختیم چه رسد به انس و دوستی: «من مات ولم یعرف امام زمانه مات میته الجاهلیه» کسی که بمیرد در حالی که امام زمانش را نشناخته به مرگ جاهلیت مرده است. از پیامبر«سلامالله علیها» پرسیدند که مرگ جاهلیت یعنی چه؟ فرمودند: «به کفر و ضلال و نفاق» یعنی شناخت باید ما را از کفر و ضلال ونفاق نجات دهد و مارا شاد و آرام کند. باید بررسی کرد که امام «علیهالسلام» چه قدر در ابعاد مختلف زندگی ما نقش دارد؟ ارتباط با حضرت باید وارد سبک زندگی ما شود. و امروز و فردا کردن کار شیطان است. فرموده اند اولین کاری که میکنید تغییر ملاک دوستی هایتان است که نیاز به معرفت دارد.
تمام هدفمان عشق به امام زمان و محشور شدن با ایشان باشد و روز شماری برای دیدن ایشان نماید: متی ترانا ونراک؟ (حتما ولو یکبار ترجمهی دعای ندبه را بخوانید امام صادق «علیهالسلام» وظایف ما را معلوم کرده اند) ارزش تمام عبادات ما به این است که آیا در ما اشتیاق به امام زمانمان را ایجاد کرده اند یا نه؟ مانند آب که باید خاصیت رفع عطش داشته باشد. آیا تا به حال در خواب دیده ایم که حضرت ملک الموت با آن چهرهی نورانی ما را دعوت به ملاقات با پنج تن مینماید؟
زان شبی که وعده کردی روز وصل روز و شب را می شمارم روز و شب
دلتنگی برای معصومین, شهدا و ابرار و ... ناشی از معرفت است. چنین افرادی دیگر دنیا را خیلی راحت میگیرند. کسانی که سخت میگیرند خودشان, آخرت و بهشت را فراموش کرده اند. این همه دعا را برای ما گفته اند اگر قیمتمان این است پس باید شروع کنیم و خودمان را عضو گروه انبیاء, صدیقین, صالحین و شهدا بدانیم. سلمان با تبعیت کامل بود که « السلمان منا اهل البیت» شد. چه لذتی دارد که این بزرگواران بیایند و به نکیر و منکر بگویند که بروید اینها متعلق به ما هستند و سئوال نیاز ندارند. چنین افرادی در قیامت هم سئوال ندارند. سئوال برای بدهکاران است. خدا ایشان را نزد خودش می برد.« ان المتقین فی جنات و نهی فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر» در صحنهی قیامت هم به اذن خدا برای شفاعت حاضر میشوند. امام صادق «علیهالسلام» میفرمایند: آیا حمد خدا را به جا نمیآورید وقتی که قیامت میشود هر قومی را به سوی کسی میخوانند که دوستش میداشتند. ما دست به دامان رسول خدا میشویم و شما دست به دامان ما. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .
کلیدواژه ها:
آثار استاد