مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
90/05/20
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
در جلسه ی گذشته آخرین فراز از حدیث را اینگونه عرض کردیم که محب علی «علیهالسلام» گفته میشود که بی حساب داخل بهشت شود: «... قیل لهادخل الجنّه بلاحساب» و البته این برای شخصی است که در محاسبات خودش با خدا و اهل بیت «علیهالسلام» اهل حساب و کتاب نباشد. همان طور که در افراد در ارتباطات شان زمانی که خیلی صمیمی هستند با هم این محاسبات را ندارند و عاشقانه برای هم هزینه میکنند. خیلی لذت بخش و با شکوه است که در آن صحنهی هولانگیز قیامت، شخص را صدا کنند و بگویند که تو حساب و کتابی نداری وارد بهشت شود به چنین جایگاهی رسیدن نیاز به صمیمیت، رفاقت و احساس تعلق به خانوادهی آسمانی دارد و اینکه انسان باور کند که واقعاً از وجود ایشان بوده و نفخهای که در او دمیده شدهاست نور محمد و آل محمد «سلامالله علیها» است. و زندگی را بر اساس این باور تنظیم کند و حقیقتاً با خدا رابطه ای برقرار کند که حساب و کتابی در کار نباشد. غیر از این انسان آسیب دیده و آنچه را که باید برداشت کند را برداشت نمیکند. انسان نباید به حدی به مسائل مادی، خیالی، وهمی و حتی عقلی مشغول کند که از فوق عقل غافل شود. آیا ما که عمری است «لا اله الا الله» گفتهایم میتوانیم بگوییم «اله» و «معشوق» به چه دردی میخورد؟ در روایت داریم: «من تشاغل بالزّمان شغلته» کسانی که مشغول زمان میشوند، زمان هم آنها را مشغول میکند. انسان اگر به هر رشتهی علمی یا فن و حرفهای بخواهد خودش را مشغول کند به اندازهی چند عمر طبیعی میتوانند او را مشغول کنند.
کسی که میخواهد رابطهاش را با خداوند به بلاحساب برساند یعنی از خدا میخواهد که تمام گذشتهاش را نادیده بگیرد، و این کسانی را که این همه از خداخواسته به راه ایشان هدایت کند: «صراط الذین انعمت علیهم» در هنگام مرگ ملاقات کرده و در بهشت با آنها زندگی کند و .... و اینکه کسی در قبر از من سوال کند با مرام و رفاقت با خدا تناسبی ندارد. بنابراین کسی که چنین تقاضاهایی دارد باید خودش هم با خدا اهل حساب و کتاب نباشد. دست خداوند همیشه برای رفاقت با ما دراز است اما هر کسی نمیتواند اجابت کند چون رفاقت با خدا خیلی هزینه بردار است و از طبیعت باید گذشت. انبیاء ائمه «علیهمالسلام» و جانبازان و ... همه رفقای خدا بودند. چقدر مصائب دنیایی تحمل کردند. جانبازی بیست سال در رختخواب بوده و آن همراه با دردهای طاقت فرسا. انسان عافیت طلب که تحمل این رفاقت را ندارد رابطه با خدا خیلی بالاتر از رابطهی انسان با هر چیز و هر کس است. به قدری مهم و ویژه است که قرآن کریم میفرماید: که باید این سه چیز : خدا و رسول و جهاد در راه خدا از هر چیزی برای انسان بالاتر باشد. و در غیر این صورت اصلاً او انسان نیست. و اگر روح جهاد در راه خدا را نداشته باشد اصلاً به بی حساب بودن فکر هم نکند.
رفاقت یعنی اینکه از نظر فقهی چهار نفر شهادت بدهند که این شخص فلان عمل خلاف را مرتکب شده ولی خودش انکار کند رفیق باید بپذیرد. حتی حضرت میفرمایند اگر پنجاه نفر هم شهادت دادند علیه او، رفیقش نپذیرد. پس کسی رابطهاش با خدا بی حساب خواهد بود که خدا و رسول و جهاد محبوبترین و عزیزترین کس او باشند و از دنیا و آخرت مهمتر باشند. در دعای عهد از حضرت تقاضا میکنیم که در رکابش باشیم و اگر از دنیا هم رفته بودیم به دنیا بازگشته و یاریاش نماییم. چون در روایت داریم که وقتی به اهل بهشت خبر میدهند که حضرت ظهور کردهاند بعضیها شوقی به بازگشت از خود نشان نمیدهند. ولی بعضیها فوری اجابت میکنند و بازگشته و به یاری امام شان میشتابند. و اگر انسان غیر از این باشد فاسق است. پس انسان باید خودش را به اعتدال برساند یعنی بینهایت را بیشتر از محدود دوست داشته باشد. انسان اگر به اینجا برسد بیحساب وارد بهشت میشود. این مسئله باید در زندگی انسان یک مسئله جدی باشد تا آنجا که ملاحظه هیچ یک از رابطههای زمینی را نکند. همانطور که تعلق انسان به والدین زمینی خود امری ممدوح و پسندیده است وابستگی به خانواده آسمانی به مراتبی بسیار بیشتر از خانوادهی زمینی شرافت دارد. عاشق اهل بیت بودن امری طبیعی است و کسی که عاشق نیست غیرطبیعی است. و آیهی 24 سورهی توبه تصریح به این حقیقت دارد که تمام علائق دنیایی ما اگر تابع فوق عقل نباشد ما طبیعی عمل نکردیم (ترجیح محدود به نامحدود).
«.... و من احبّ علیّاً صافحته الملائکه و زارته الانبیاء و قضی الله کلّ حاجه» کسی که علی «علیهالسلام» را دوست بدارد ملائکه با او مصافحه میکنند و انبیاء او را زیارت کرده و خدا همهی حوائجش را برآورده میکند. مصافحهی ملائکه، از حیث اینکه ملائکه قوای عالم هستند، یعنی به استخدام درآمدن قوای عالم. مانند «ردّ الشمس» که حضرت رسول «سلامالله علیها» خورشید را بازگرداندند تا علی «علیهالسلام» نمازش را بخواند. و یا «شق القمر» که امروز دانشمندان این امر را به اثبات رساندهاند که ماه زمانی دو نیم شده و مجدداً به هم چسبیده است. در بسیاری از موارد تصادف مشاهده شده که علیرغم شدتی که داشته ولی کسی آسیب ندیده و این حفاظت یا «صافحه الملائکه» میباشد. کسی که مورد حمایت ملائکه است در تمام عرصه ها عملکرد و نتیجهی کارش با دیگران متفاوت است. مرحوم میرزا وقتی صحبت میکرد هر کس فکر میکرد میرزا در بارهی مشکلات او حرف میزند و میرزا میگفت که اینها ناشی از لیاقت شنونده است که گوینده مطلبی راکه به درد او بخورد بگوید. مرحوم علامه طباطبائی میفرمودند که من مطلبی فلسفی داشتم که مدتها بود حل نمیشد روزی که به حمام رفته بودم پیرمردی که پشت مرا کسیه میکشید با خودش حرف میزد و حرفهای او مشکل علمی مرا حل کرد. گاهی اتفاق افتاده که کودکی که از پشت بام افتاده بود با اشارهی «ولی خدایی» بین زمین و آسمان میماند. در اینجا جاذبهی زمین تحت فرمان ولی خدا قرار گرفته است.
و نیز گاهی به فرمان او ابر اختصاصاً برای او میبارد. و مواردی در دفاع مقدس پیش میآمد که مثلاً شب کاملاً مهتابی بوده و ما قادر به تشخیص راه نبودیم ولی در معرض دید دشمن که قرار میگرفتیم ما را نمیدیدند. و یا اینکه ابرقدرتهای مهاجم به کشور ما (حامیان صدام) بااین اقدام شان دچار مشکلات شدید اقتصادی میشوند و کشور مورد تهاجم به رشد و بالندگی میرسد به طوری رشد علمی اش 18 برابر ابرقدرتها میشود. در زندگی های عادی هم بارها این حفاظت خدا و ملائکه مشاهده شده است. ولایت فقیه که تابع ولایت معصوم است در این سی سال معجزاتی بزرگ در کشور ما پدید آورده است. مردم ولایت فقیه را به عشق جایگاهش دوست دارند. «صافحه الملائکه» قوانین طبیعی را به گونهای به هم میریزد که مثلاً رزمندهای روی زمین رفته ولی مین عمل نمیکند. هر قدر دلدادگی بیشتر میشود این حفظ و حمایت هم بیشتر میشود. کسانی که خودشان را سحر شده میدانند آیا علم دارند به این مطلب که خدا ملائکه را حافظ آنها قرار داده است؟ «... له معقبّات....» البته مگر اینکه انسان با علمش به فرشتگان بگوید که بروند. کسی که انبیاء و ائمه «علیهالسلام» با او هستند طلسم و جادو و ... اثری روی او ندارد و اگر کسی طلسم شده لیاقتش این بوده است.
اگر خداوند به ما عزت داده برای این است که ما ولی فقیه را پذیرفتهایم و زمانی که بیلیاقتی نشان دهیم از ما خواهد گرفت همان طور که در خرداد سال 42 امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) را ازمردم گرفت. پیامبر «سلامالله علیها» فرمودهاند: «کما تکونون یولّی علیکم» هر طور هستید همانهایی که با شخصیت شما تنظیم هستند به شما حکومت میکنند. قیمت هر کس مطابق کسی است که به او رأی بدهد. و اینکه در قبر بشیر و مبشّر بیایند یا نکیر و منکر به عهدهی خود شخص و انتخاب اوست. و نیز اینکه به هنگام مرگ پیامبر «سلامالله علیها» و علی «علیهالسلام» میآیند؟ یا اینکه حضرت زهرا «سلامالله علیها» و سایر معصومین «علیهالسلام» هم میآیند به عملکرد خودمان بستگی دارد. وقتی شخصیتی خارجی وارد ایران میشود اینکه چه اشخاصی از او استقبال مینمایند جایگاه او معلوم میشود. کسی که «الله» را ولی خودش قرار میدهد نتیجه اش: «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النّور» میشود. و انسان به میزانی که از ولایت خداوند خارج میشود، وارد ولایت شیطان میگردد. «والذین کفروا اولیائهم الشیطان یخرجونهم من النور الی الظلمات...» انسان به میزانی که از نور بهرهمند میشود تاریکی از وجودش خارج میشود. اگر انسان حسود، عصبانی، زودرنج و ... باشد به همان میزان تاریکی دارد. ملائکه به اندازهای که که ما تحت ولایتشان هستیم به نفع دنیا و آخرت ما کار میکنند. کسی که صبح یازده بار سورهی توحید را خوانده ملائکه بسیار قدرتمندی را به استخدام درآورده است.
و همینطور خواندن معوذتین خیلی کمک میکند بعضیها به قدری ادب دارند که هنگام اذان صبح متوجه حضور دو فرشته جدید شده و به آنها توجه و سلام میکنند. و همین طور هنگام اذان مغرب صرفاً به افطار کردن نمیپردازد و متوجه حاضر شدن دو فرشتهی دیگر شده و آنها را تکریم میکند. (البته لازم نیست که اظهار کنیم زیرا ممکن است ریا شود توجه و تکریم باطنی هم امکان دارد.) عامل جذب و دفع نسبت به خدا، خانوادهی آسمانی و ملائکه الله و ... خودِ ما هستیم. در بارهی « وزارتهم الانبیاء» هم اینگونه است. (بعداً مفصل به بحث زیارت انبیاء «علیهالسلام» خواهیم پرداخت). اگر کسی تصور کند که این خودش است که همهی امورش را اداره میکند او را به خودش واگذار میکنند. اما کسی که معتقد است: «لا املک لنفسی نفعاً و لاضرّاً و لا موتاً و لا حیوه و لا نشورا» و «ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا» همهی خوبیها را از جانب خدا دانسته و شکرگزار است. «وما کنّا لنتهدی لو لا ان هدانالله». اگر انسان حیثیت فقر الی الله را پذیرفت قدرت کمک گرفتن از خدا را خیلی دارد. (بحث حیثیت فقر الی الله را در جلسه ی بعد بیان خواهیم کرد.) والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .
کلیدواژه ها:
آثار استاد