www.montazer.ir
دوشنبه 25 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 405
زمان انتشار: 29 آوریل 2014
خانواده آسمانی جلسه 39

خانواده آسمانی جلسه 39

90/02/29

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

درباره‌ی محبت اهل بیت «علیهم‌السلام» در جلسات قبل روایتی از برادران اهل تسنن بیان کردیم که محب اهل بیت «علیهم‌السلام»، مستکمل الایمان، مغفورٌ له، شهید و... می‌باشد. کلمه‌ی مؤمن بسیار مهم است. بعضی افراد درباره‌ی خدا، عدالت او، قرآن ،پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» و امامت و... شک داشته و سئوال دارند. البته کسانی که اصلا این حقایق را قبول ندارند، کافر بوده و کافر هم یعنی کسی که حقیقت را می‌پوشاند. بسیاری از افراد هم ایمانشان کاملاً تقلیدی است. برخی از این افراد که این سئوالها را مطرح می‌کنند وقتی پاسخ گرفته و عقلشان می‌پذیرد مسلمان محسوب می‌شوند: «الإسلام هو التسلیم». اما مؤمن با مسلمان تفاوت دارد و اشتباها بیش از هزار سال است که مؤمن را همان مسلمان دانسته‌اند. این‌که مسلمانان دین خود را به سبب تقلید پذیرفته‌اند سبب شد که علیرغم برخورداری از امکانات فراوان اقتصاد و سیاست عقب مانده و تحت سیطره‌ی غیر مسلمان‌ها باشند در صورتی که برعکسِ مسلمانان، غیرمسلمانان امکاناتشان بسیار محدودتر است. کشورهای مسلمان با وجود این‌که سابقه‌ی تمدن‌های طولانی داشته‌اند همواره تحت نفوذ کشورهایی بوده‌اند که مجموع آنها حتی به اندازه‌ی بخشی از سرزمین ما نمی‌باشند. بنابراین آنچه که تأثیرگذاربوده و زندگی ما را متحول می‌نماید ایمان است نه اسلام.

البته امتناع عقل مهم است ولی کافی نیست. فقط با وجود ایمان حقیقی است که امکان انتقال سالم به آخرت وجود دارد؛ «یوم لاینفع مال و لا بنون إلاّ من أتی الله بقلب سلیم» اسلام آوردن با امتناع عقلی مربوط به عقل است ولی ایمان به دل مربوط است و آنچه که مهم است همان دل می‌باشد که نباید رها شود بلکه باید مدیریت گردد. قرآن کریم هم در بسیاری از آیات به این مطلب تصریح کرده است. از جمله در آیه 24 سوره توبه: «قل ان کان آبائکم و ابنائکم و اخوانکم و ازواجکم و... و تجاره تخشون کسادها احب الیکم من الله و رسوله و جهاد فی سبیله فتربصوا حتی یأتی الله بامره والله لا یهدی القوم الفاسقین». در واقع اگر انسان جز به خدا و رسولش و جهاد در راه خدا به هر چیز دیگری دل سپرده باشد فاسق و غیرقابل هدایت است. و وای به حال کسی که در چنین وضعی بمیرد. خداوند در سوره‌ی حجرات آیه 14 می‌فرمایند: «وقالت الاعراب آمنا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم» قرآن غیر از مؤمنان حقیقی همه‌ی مردم را اهل خسران دانسته و به عبارتی انسان به حساب نمی آورد : «...ان الانسان لفی خسر الا الذین امنوا و عملو االصالحات..» کسانی که اسلام را به حکم تقلید با امتناع عقل پذیرفته و دستورات آن را رعایت می‌نمایند به دلیل بهره‌هایی است که به تکلیف نمی‌اندیشد با عشق به دستورات عمل کرده و نواهی را‌ ترک می‌کند. لذا مثلاً خانمی که در زمان «عادت ماهیانه» از برخی عبادات محروم است به هنگام نماز به ذکر و مناجات با خداوند می‌پردازد نه این که مانند اهل تکلیف از این محرومیت خوشحال شود.

چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را / که کس مرغان وحشی را از این خوشتر نمی‌گیرد

«انما المؤمنون اذا ذکرالله وجلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم ایاته زادتهم ایمانا»؛ مؤمن با ذکر خداوند دلش به لرزه افتاده و با شنیدن آیات قرآن بر ایمانش افزوده می‌شود. این واکنش در مؤمن درباره‌ی مراحل معمول ایمان است. کما اینکه خداوند این مطلب را درباره‌ی جمادات که علی الظاهر فاقد شعور هستند نیز بیان فرموده: «... و ان من الحجاره لما یهبط من خشیه الله...» برخی افراد اظهار می‌دارند که خواندن قرآن برای ایشان تکراری شده است. چرا در رابطه با بسیاری از کارهای روزمره که سالهاست به آنها مشغول هستند چنین نظری را ندارند؟ آیا ایشان وعده‌های غذا، نوشیدن نوشیدنی‌ها، خوابیدن و... را تکراری ندانسته و هربار از آنها لذت جدیدی می‌برند؟ به راستی خداوندی که در این گستره‌ی آفرینش دو تجلییکسان ندارد، خداوندی که از ابتدای خلقت تاکنون دو برگ کاملاً یکسان دوقلوهای کاملاً مثل هم و... نیافریده و هر چه آفریده ویژگیهای منحصر به فرد دارد چگونه ممکن است کلامش تکراری شود؟

کسی که نماز برایش تکراری است با عقلش نماز خوانده نه با دل. خداوند فقط یک فضا را برای رقابت باز گذاشته است و آن هم میدان سبقت گرفتن در عشق به خدا و اهل بیت «علیهم‌السلام» است. ما باید دلمان به خانم حضرت زهرا «سلام الله علیها» گرم باشد که وقتی خداوند از ایشان سئوال می‌کند که چه می‌خواهد؟ عرض می‌کنند: خدایا من همین که خادم تو هستم از همه چیز دیگر بی‌نیازم. خوش به سعادت خانمی که تمام خدماتش به خانواده‌اش را به خدا معامله می‌کند و مردی که خدمت به همسر و فرزندان را جهت رضای خدا انجام می‌دهد و... تمام کارهای به ظاهر دنیایی حتی اکتشافات و اختراعات باید برای خداوند انجام پذیرد. با این نگاه است که وقتی بیگانه‌ها به یکی از هم‌وطنان ما پیشنهاد می‌دهند که در کشور آنها بماند تا از توانایی مغز او به نفع پیشرفت علمی خودشان بهره بگیرند و حتی خانواده او را تأمین می‌کنند، او در پاسخ آنها گفته بود که خانواده‌ی من 70-60 میلیون نفر به تعداد تمام مردم کشورم هستند و من می‌خواهم به ایشان خدمت کنم. چنین شخصی خودش را خادم مردم می‌داند. دو دانشمند جوان در زمینه‌ی انرژی هسته‌ای که بسیار متدین و محجوب بودند اظهار داشتند که ما تمام موفقیت‌هایمان را مدیون توسل به خانم فاطمه‌ی زهرا«سلام الله علیها» هستیم و برای تولید گاز F2 از ایشان کمک گرفته و روز تولد خانم به این اکتشاف نایل آمدند. برای الهی شدن لازم نیست همه به مدارس علمیه بروند. بیشتر افراد برجسته مانند دکتر چمران و بسیاری از فرماندهان دفاع مقدس فارغ التحصیل رشته‌های مهندسی بودند که در ضمن بسیار هم متشرع و متدین بودند و بیشتر کسانی که به صورت‌های مختلف به جامعه و دین ضربه زده‌اند فارغ التحصیلان علوم انسانی مانند جامعه‌شناسی، مدیریت و روانشناسی و... بوده و دلیلش هم این بوده که منابع درسی آنها را غربی‌ها تأمین می‌کردند و آنها هم دچار شیفتگی فکری و فرهنگی آنها می‌شدند. هنر هم همین طور است بسیاری از هنرمندان هنرشان را در راه ابتذال و‌ ترویج فر هنگ بیگانه به کار می‌گیرند ولی بسیاری هنرشان را در راه مقدس و‌ ترویج فرهنگ الهی به کار می‌برند مانند شهید آوینی که فقط با وضو دست به دوربین فیلمبرداری و... می‌زد و حتی داریم که برخی بزرگان فقط با وضو دست به ساز می‌زدند و با نی و تار انسان را تا نزد خدا بالا می‌بردند و چه بسیار مداحان و قاریان قرآن که صدایشان وقف آسمان بود ولی منحرف شده و با استفاده‌ی حرام از صوت خدادادیشان آن را وقف زمین کردند. متأسفانه به جوانان ما خیلی ظلم شده همین که ظواهر دین را رعایت کرده و نماز و روزه و حجاب و... را بجا می‌آورند را کافی دانسته و فکر‌ی برای دلشان نشده و اجازه دادیم که دلشان را به هر چه خواستند بدهند درصورتی که قرآن تصریح کرده ما فقط با دل شما کار داریم و باید دل را به خدا داد و اگر ذهن و عقل را تقویت می‌کنیم، برای جلوگیری از حمله‌های چند جانبه‌ی شیطان است زیرا اساساً حمله‌ی شیطان به ذهن انسان است. عقل حکم وزیر خارجه را دارد برای هر اقدامی اول باید عقل تمام جوانب را بررسی کند و اگر عقل تأیید کرد، آنوقت انسان باید دل داده و با دلش حرکت کند مانند ازدواج. اگر خدا و معصومین«علیهم السلام» و فرشتگان برای انسان زیر سئوال باشند دینداریش فایده ندارد اول باید سئوالهایش برطرف شده و هیچ شکی وجود نداشته باشد و دقیقاً قرآن هم فقط هدایتگر کسانی است که شک ندارند: «ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین» و کسی که شکش برطرف شود نشانه‌اش ایمان به غیب است زیرا در ادامه‌ی آیه‌ی مذکور می‌فرماید: «الذین یؤمنون بالغیب...» ما باید اول درباره‌ی خداوند هر سئوالی داریم را مطرح کرده و به پاسخ برسیم پس از آن سئوال درباره‌ی دستورات معنا ندارد زیرا ما کسی را که این اوامر و نواهی را تعیین کرده را قبول داریم و ذهن ما قانع شده است. تمام هنر یک عاشق به این است که ضمن این‌که ابهام دارد ازحیث «ایمان به غیب» دستورات را رعایت کند. خدا می‌پذیرد که در مورد وجود خودش ما هر سئوالی را مطرح کنیم ولی وقتی خدا، انبیاء، ائمه، قرآن و... ثابت شدند، دیگر احکام و قواعد الهی نباید زیر سئوال بروند و اگر سئوالی مطرح شود این به شک و شبهه‌ی اعتقادی برمی‌گردد.

ولی اگر انسان با اعتقاد راسخ فرمانبرداری از احکام کند کارش به جایی می‌رسد که دیگر خدا و معصومین «علیهم‌السلام» و اهل آسمان او را رها نمی‌کنند. کسی که به این مرحله برسد دیگر عزا نمی‌گیرد که در این روزهای گرم تابستان چطور روزه بگیرد؟ بلکه عاشق ضیافت الهی است و آن‌قدر حظ و بهره می‌برد که سختی روزه در روزهای گرم و طولانی تابستان را متوجه نمی‌شود. و از ماه‌های مبارک رجب و شعبان با عبادت‌های مخصوص این ماهها خودش را آماده می‌کند.

صوت

1 - خانواده آسمانی جلسه 39

کلیدواژه ها: خانواده آسمانی ،

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed