مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
سنگها، یکی از مظاهر خداست و از همین رو دارای آگاهی، علم و شعور بالایی هستند. تمام موجودات در عالم (گیاهان، اشیاء، حیوانات و ...) دارای شعوراند، امّا ما درکی از شعور آنها نداریم. برای اثبات این مسئله همین بس که خداوند در قرآن، تمام موجودات را صاحبِ نماز و تسبیح میداند ... «كُلٌّ قَد عَلِمَ صَلاتَهُ. وَ تَسبيحَهُ».
عناوین مورد بحث در این جلسه:
* دل انسان به هر چیزی تعلق گیرد حشر انسان هم با همان چیز خواهد بود .
* معیت در هر مرحله باید در دنیا صورت گیرد تا در آخرت حاصل شود .
* حشر انسان در آخرت همراه با محبوب های دنیاست .
* لذات حاکم بر نفس تعیین کننده نوع وفات، نظام برزخی، قیام و حیات بعد از قیامت است .
* غصه ها، احساس ترس ها و کمبودها به خاطر سبک بودن خود فرد است .
* همه ی زیبایی های یک انسان این است که بتواند در زندگیش با غیب ارتباط برقرار کند .
به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه 353 «خانواده آسمانی» كه در مورخ ۹۳/۱۲/28 برگزار شد، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن در زیر می آید:
ملاقاتهای انسان در لحظه وفات
در جلسات گذشته آموختیم که قاعده اصلی و مهم در معیّت آن است که اگر قلب انسان، عاشق کسی، چیزی و یا کمالی شود، به این معنا که حبِّ واقعی آن در دلش وارد گردد، حشر او نیز با معشوقش خواهد بود.
انسانی که حقیقتاً محبّت غیب را در دل دارد، حتماً با محبوب هایش محشور خواهد شد. وقتی سخن از معیّت به میان میآید «أن یَجعَلَنِی مَعَکُم فِی الدُّنیا وَ الأخِرَة». فراموش نکنیم که معیّت باید ابتدا در دنیا به وجود بیاید و بعد در آخرت، زیرا دنیا مزرعه آخرت است. این یک قاعده ریاضی است؛ نمیتوان در دنیا عاشقِ چیزهای دیگری بود امّا در آخرت با محبوبهایی غیر از آنها محشور شد. حشر ما در آخرت، کاملاً وابسته به محبوبهای دنیایی ماست. این نکته مهم را از خاطر نبریم که معشوقها، محبوبها و لذاتی که نفس ما به آنها مشتاق است، تعیینکننده نوع وفات ما، نظام برزخی ما، حشر قیامتی ما و حیات جاودانه بعد از قیامت ما هستند.
درست در لحظه قبل از وفات که انتقال به برزخ صورت میگیرد، معشوقهای حقیقی هر کس بر او ظاهر میشوند، و این مسئله، حقیقتی است که در روایت معصومین کاملاً مؤکّد و مسلّم است. بنابراین تمام انسان ها قبل از ورود به برزخ، به لقاء محبوبهای قلبی خود که قرار است در آخرت نیز با آنها محشور شوند، روبرو خواهند شد. در این هنگام، بعضیها با اموال و ثروتهای خود، بعضیها با عزیزان و فرزندان خود، گروهی با مقامات و شهرتهایشان و دستهای دیگر با فرشتگان و معصومین «علیهمالسلام» ملاقات میکنند. بسته به این که معشوقهای حقیقی انسان در دنیا چه کسانی بودهاند و قلب انسان در کنار چه کسانی آرامش یافته و از هم آغوشی با آنان به لذت میرسید، در لحظه وفات نیز با آنان ملاقات خواهد کرد. حال کمی بیندیشیم؛ قلب ما از ذکر و تکرار یادِ چه کسانی به آرامش میرسد!؟
دغدغه حقیقی و محبوبِ اصلیِ قلب ما از کدام گروه میباشد؟
حشر ما، وابسته به نوع محبت ماست.
پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» میفرمایند:
«وَ اللهِ لَوْ أَحَبَّنَا حَجَرٌ حَشَرَهُ اللهُ مَعَنَا...؛ قسم به خداوند، اگر یک سنگ هم ما را دوست بدارد، با ما محشور میشود».
استفاده از کلمه «والله» در آیات و روایات گوناگون، حاکی از یک قانون و قاعده تغییرناپذیر است و به این معناست که خبری که بعد از کلمه والله میآید، یک قاعده حقیقیِ خارجی در عالم است که سنت الهی بوده و هرگز تغییر و تبدیل نمییابد.
سنگها، یکی از مظاهر خداست و از همین رو دارای آگاهی، علم و شعور بالایی هستند. تمام موجودات در عالم (گیاهان، اشیاء، حیوانات و ...) دارای شعوراند، امّا ما درکی از شعور آنها نداریم. برای اثبات این مسئله همین بس که خداوند در قرآن، تمام موجودات را صاحبِ نماز و تسبیح میداند ... «كُلٌّ قَد عَلِمَ صَلاتَهُ. وَ تَسبیحَهُ».
طبق بررسی مولکول های آب، آموختیم که شکل هندسی مولکول های تمام موجودات در برخورد با اسماء گوناگون متفاوت هستند. به طوری که مولکول های همه موجودات، در کنار اسم الله و مظاهر آن به زیباترین شکل هندسی خود، و در کنار اسم شیطان و مظاهر آن به بدترین و زشتترین ترکیبِ خود تغییر شکل میدهند.
روایات گوناگون ما، «عقیق» را شریف ترین سنگ بر شمردهاند؛ زیرا زودتر از بقیه سنگ ها به ولایت امیرالمؤمنین «علیهالسلام» شهادت داده و به اهلبیت «علیهمالسلام»، اعلام محبت نموده است. این مسئله یک حقیقت خارجی و واقعی است، از همین رو مستحب است که مؤمنین انگشتر عقیق را در دست داشته باشند.
اکنون با توجه به این توضیحات، این فرمایش پیامبر، جمله عجیب و غیرقابل فهمی نخواهد بود. حتی امروزه علم، حالتهای عاشقانه اشیا را کشف کرده است. بنابراین طبق این روایت میتوان گفت که اگر واقعاً محبّت اهلبیت «علیهمالسلام» در قلب ما رسوخ نماید، حشر ما نیز با آنها خواهد بود.
نبی اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» فرمودند:
«مَنْ اَحَبَّنا کانَ مَعنا یَوْمَ القیامَهِ وَ لَوْ اَنَّ رَجُلاً اَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللهُ مَعَهُ؛ هر که ما را دوست بدارد، حتماً در قیامت با ماست. و اگر کسی حتی یک سنگ را دوست بدارد، با آن محشور خواهد شد».
«معیّت» به معنای در کنار هم بودن، برای هم بودن، به یکدیگر تعلق داشتن، و مودّت یکدیگر را در دل داشتن است. شکل معیّت در دنیا با معیت در آخرت متفاوت است. تنها مودّت به اهلبیت در دنیا به معیّت با اهلبیت در قیامت منجر میشود. بدون اهلبیت تصمیم نگرفتن، در فرازهای مختلف زندگی با اذن و اجازه و رضایت آنان وارد صحنه شدن (ازدواج، انتخاب رشته، انتخاب شغل، انتخاب رفیق، سفر، مسکن، لباس و ...)، برای تحقق اهداف اهلبیت حرکت کردن، از علامتهای مودّت در یک زندگی یک مؤمن است. معیّت، همان سبک زندگی همراه با اهلبیت است.
همانگونه که در یک خانواده، همه اعضاء با هم و به خاطر هم تصمیم میگیرند و با میلِ همدیگر دست به انتخاب میزنند کسانی که خود را جزئی از خانواده آسمانیشان میدانند نیز قطعاً در تمام انتخابها، ارتباطات، افکار و رفتارشان با نظر اهلبیت تصمیمگیری مینمایند. به دنبال چنین معیّتی در دنیا، معیّت با اهل بیت در آخرت برای انسان حاصل میشود. این مژده، بشارت بسیار بزرگی است که قلب انسان را از عزت، آرامش و شادی سرشار میکند. بنابراین اگر حقیقت محبّت در مودّت اهلبیت در قلب ما رسوخ کرده باشد، به طوری که سبک زندگیمان بر اساس آنان تنظیم گردد، ما حتماً در برزخ و قیامت با آنان و در کنارشان خواهیم بود.
اگر این قاعده را باور کنیم که قبر ما، همان نفس ماست، با یک پرسش ساده از خودمان میتوانیم بفهمیم که ما در قیامت در کنار آنان خواهیم بود یا نه؟ اگر الان اهلبیت در نفس ما حضور دارند و مایة آرامش و قدرت نفس ما در لحظات سختی، مصیبت، حملات شیطان، بیماری، فقر، فقدان و ... هستند، حتماً در قیامت نیز، آرام بخش و یاور ما خواهند بود. کسی که آموخته است با اهلبیت در دنیا شاد زندگی کند، در لحظه وفات هیچ غمی او را نخواهد آزرد.
شاد و آرام، در دنیا و آخرت، در آغوش اهلبیت «علیهمالسلام»
بیان شد که حضرت عزرائیل «علیهالسلام» در لحظه وفات هر انسان، با چهره باطنی همان انسان، بر او نازل میگردد. اگر انسان یک عمر با سختی و شکنجه زندگی کند، تا چهرة زیبا و مهربان حضرت عزرائیل را در لحظه وفاتش ملاقات کند، حتماً میارزد. بعد از این صحنه باشکوه مؤمن را به دیدن صحنه دیگری دعوت میکند و آن ملاقاتِ وجود نازنین پیامبر، امیرالمؤمنین، حضرت زهرا و حسنین «علیهمالسلام» است. تنها کسانی قادر به چنین تشرّفی میباشند که در دنیا با اهلبیت زندگی کرده باشند. انسان هایی که در دنیا در آغوش الله و اهلبیت «علیهمالسلام» آرام و شاد زیسته اند. در آخرت هیچ ترسی تهدیدشان نمیکند. فراموش نکنیم که تمام ترسها و اضطرابهای ما، به خاطر فقر نفس ماست. حسادتها، پرخاشگریها، کینهها، زودرنجیها، خودشیفتگیها و ... نشان میدهد که انسان در نفس خود هیچ سرمایهای ندارد.
«فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَهُوَ فِی عِیشَةٍ رَّاضِیةٍ؛ کسی که ترازوی نفسش سنگین است، همواره شاد و راضی زندگی میکند».
تمام قشنگی زندگی یک انسان به این است که بتواند غیب را در زندگی خود وارد کند. زیرا بدون حضور غیب در زندگی انسان، حتی قرآن نیز قادر به هدایت نخواهد بود:
«ألَم ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ...» (سوره بقره)
باید برای رفت و آمد با اهلبیت سرمایهگذاری نمود و وقت گذاشت. نمیتوان بدون زحمت و تلاش، به قُرب با اهلبیت رسید. فراموش نکنیم که آنان که آسمان و معشوقهای بالاتر را در دست دارند، از دنیا و محبوب های دنیایی بیش از دیگران لذت میبرند، زیرا بدون وابستگی به آنها، از آنان لذت میبرد.
چنین کسی آنقدر از آسمان سرشار است که هیچ حادثهای قادر به لِه کردن او نخواهد بود. او نیز هرگز توانِ تحقیر کسی را نخواهد داشت.
والحمدلله رب العالمین
کلیدواژه ها:
آثار استاد