www.montazer.ir
دوشنبه 25 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 990
زمان انتشار: 25 نوامبر 2014
خانواده آسمانی، جلسه 320، 93/8/22

اساساً کینه، بدترین راهِ دفاعی در برابر بدی‌هاست. زیرا علاوه بر اینکه دنیای انسان را پس از بدیها و ظلم‌های وارده، ناآرام نگه می‌دارد، در آخرت نیز، عذابی دردناک را برایش مهیا می‌سازد.

خانواده آسمانی، جلسه 320، 93/8/22

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

کینه؛ مصداق بارز سوء نیّت

کینه، به معنای نگه‌داشتن دل چرکینی از کسی در قلب است. کینه در روح مانند وجودِ عفونت در جسم عمل می‌کند. و همانگونه که تنها راهِ درمان جسم، خروج عفونت از آن است، تنها راه درمانِ آلوده به کینه نیز، ترکِ آن است. در کینه‌توزی اولین کسی که آسیب دیده و توسط شیطان شکار می‌گردد، خود شخص کینه‌توز می‌باشد. زیرا انسان با نگه‌داشتنِ کینه، در حقیقت طرفِ مقابل را بر خود غلبه داده و حاکم می‌کند و خود را خوار و ذلیل او می‌نماید. زیرا قلبِ او همواره از این کینه، ناآرام و در فشار است.

در سیره‌ی اهل بیت «علیهم‌السلام» آمده است که آنان تمام بدی‌های دیگران را به حساب خداوند گذاشته و از کنار آن آرام رد می‌شدند. و بدین وسیله، قلب خود را از کینه در امان داشته و آسوده و فارغ نگاه می‌داشتند.

اساساً کینه، بدترین راهِ دفاعی در برابر بدی‌هاست. زیرا علاوه بر اینکه دنیای انسان را پس از بدیها و ظلم‌های وارده، ناآرام نگه می‌دارد، در آخرت نیز، عذابی دردناک را برایش مهیا می‌سازد.

انواع برخوردها در برابر بدی‌های دیگران

می‌دانیم که همه‌ی ما می‌توانیم از لابه‌لای جریانات و اتفاقاتِ گوناگون زندگی‌مان، یکی از دو مسیرِ زیر را انتخاب کنیم:

1- مسیری که به نار منتهی می‌گردد.                                     2- راهی که به نور می‌رسد.

حرکت در یکی از این دو مسیر، بستگی به نوع عکس العمل ما در برابر جریاناتِ زندگی دارد. انسان زیرک کسی است که از هر حادثه‌ای، مسیری را بر می‌گزیند که به نور منتهی می‌گردد.

در برابر بدی‌های دیگران، 2 راه برای رسیدن به نور وجود دارد: 1- عفو؛ که صرف نظر کردن از مقابله به مثل است. 2- مغفرت؛ که گذشتن از دیگران با بزرگواری و کرامت است، به گونه‌ای که گویی اصلاً ظلمی رخ نداده و راه رفاقت، مثل گذشته باز است.

اگر دوست داریم که مشمول مغفرت پروردگار شویم، باید تمرین کرده و این اسم را جذب نماییم.

اما مسیر دیگر، در برابر بدی‌های دیگران، راهی است که به نار منتهی می‌گردد. انتقام، انسان را در دامان کینه گرفتار می‌سازد و این آلودگی توسط نفس انسان جذب شده و به آن هیبت هولناکی می‌بخشد.

فراموش نکنیم در ذات تمام انتخاب‌ها و ارتباطات انسان، مسیرهای منتهی به نار و نور نهفته‌اند و این ما هستیم که با نحوه رفتارمان، به سمت جذب نار و یا دریافت نور پیش می‌رویم.

مؤمن حقیقی، ممکن است از کسی آزرده شده و یا رنجش و تنفری در قلب او ایجاد گردد، اما این احساس، تنها منوط به همان لحظه بوده و به سرعت از آن گذشته و قلب خویش را گرفتار نمی‌سازد. البته بعضی از مؤمنین به قدری قدرتمندند که اساساً کمتر چیزی می‌تواند در قلب آنها، رنجشی تولید نماید. زیرا آنان با دریافت اسم مبدّلِ خداوند در روح خود، آماده هر گونه برخوردی از سوی دیگران می‌باشند و به محض دریافت رفتارهای بد، آن را به نورانیت و قدرت تبدیل می‌کنند و به این ترتیب، به سمت دریافت اسم عفوّ و غفور خداوند پیش رفته و به الله شبیه‌تر می‌گردند.

چرا مؤمن، کینه توز نیست؟

دلخوشی‌های فوق عقلانی مؤمن، به قدری برای او ارزشمندند که اساساً خود را درگیر روابط پیش و پا افتاده با دیگران نمی‌کند، و اگر هم مشکل و یا درگیری خاصی با کسی برایش به وجود آید، قلبِ خود را گرفتارِِ آن نمی‌سازد، زیرا او قلبِ سالمِ خود را برای رفاقت با غیب نیاز داشته و آن را با اموراتِ بخش‌های پایینی مشغول نمی‌سازد.

برای چنین کسی که رفقا و معشوق‌های آسمانی، احاطه‌اش نموده‌اند و از عاطفه‌ای که از آسمان جذب می‌کند سرمست است، حتی فکر بدجنسی، آزار و انتقام فکری کودکانه است. او خودش را حقیقتاً شناخته است و به دیگران نیز، درست مانند خود می‌نگرد.

کینه ما زمانی در انسان به وجود می‌آیند که او از آسمان بریده و با غیب، قطع رابطه نموده است و در نتیجه گدای محبت زمینیان شده است. در این صورت با دیدن بدی‌ها و ظلم‌های دیگران، مراکز عاطفه‌ خود را در خطر دیده و به کینه مبتلا می‌گردد.

برای کسی که به شرافت رفاقت و رفت و آمد با الله، خانواده آسمانی، انبیاء، شهدا، ملائکه و ... رسیده است، بی‌محبتیِ دیگران، تنها راهی است برای دریافت نور و تشبّه به الله.

باید بیاموزیم درست مثل خدا که همه ما را با تمام آلودگی‌ها و گناهانمان دوست دارد – انسانها را با تمام ایرادها و خُلق‌های آزاردهنده‌شان دوست بداریم. چرا که آنان ممکن است به عمل بدی مبتلا باشند، اما ذاتِ آنها، همان ذات مشترکی است که همه‌ی ما از الله داریم.

نفس مؤمن، وصلِ به الله است و مثل الله آرام و بزرگ. آنقدر بزرگ که کینه دیگران به سرعت در آن ذوب شده و از بین می‌رود. او همواره در صُلح با دیگران است و انسانها در کنار او به امنیت می‌رسند.

حضرت علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: پست‌ترین اخلاق، کینه است.

ریشه‌های کینه در نفس

حضرت علی «علیه‌السلام»، ریشه‌ی کینه را حسادت می‌داند:

«الحِقدُ شیمهُ الحسده؛ کینه، مرامِ انسان‌های حسود است.

کسی که الحمدلله را باور نداشته و اساسِ کمالات را از خداوند نمی‌بیند، به دیگران حسادت می‌ورزد. شخص حسود تحمل نعمت‌ها، پیشرفت‌ها و موفقیت‌های دیگران را ندارد و بدین ترتیب به کفر عملی مبتلا می‌گردد.

حسادت، کینه را در قلب نگه داشته و ترکِ آن را غیر ممکن می‌سازد.

انسان زیرک کسی است که زندگی ابدی‌اش را جدی گرفته و به جای حسادت به دیگران، به دنبال تحکیم و تثبیتِ شخصیت انسانی‌ِ خود می‌باشد. برای او کینه به قدری هولناک است که از آن به خداوند پناه می‌برد؛

«ربّنا ... لا تجعل فی قلوبنا غلاًّ للذین آمنوا... » (سوره حشر، آیه10)

امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» دومین ریشه درونیِ کینه را بدطینتی معرفی می‌کند:

«الحقدُ من طبایع الاشرار؛ کینه از خصلت‌های انسانهای شرور است.»

ابتلای قلب به کینه، نشان می‌دهد که باطن این شخص پاک نیست. باطن ناپاک برای یک مؤمن، فحشایی عظیم به شمار می‌رود و چون سرطانی خطرناک او را می‌آزارد.

فراموش نکنیم که کینه فحشای بزرگی است که روح انسان را ساقط می‌سازد، عاقل کسی است که به سرعت از آن گریخته و ترکش می‌نماید.

 

 

والحمدلله رب العالمین

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed