www.montazer.ir
شنبه 1 فوریه 2025
شناسه مطلب: 861
زمان انتشار: 4 نوامبر 2014
خانواده آسمانی، جلسه 232، 92/07/25

خانواده آسمانی، جلسه 232، 92/07/25

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

در چند جلسه گذشته دوازده مورد از کفاره گناهان را عرض کردیم: البته کفارت قطعاً منحصر به موارد برشمرده نمی‌شود و اعمال دیگری در ردیف این‌ها، سبب آمرزش گناهان می‌شوند از جمله محبت و رفتارهای محبت آمیز، حفظ آبروی دیگران و پرده پوشی گناهان و ... . عاملی که مانع ارتکاب گناه می‌شود معرفت است؛ هر قدر معرفت انسان بیشتر می‌گردد عصمتش هم بیشتر می‌شود چون باطن گناه را می‌بیند به سمت آن نمی‌رود. عامل اصلی انواع گناهان غالباً جهل است. «الجهل معدن الشر» «الجهل فساد کل امر» جهل در زمینه خودشناسی، هدف از خلقت و ساختار وجودی انسان و قوای او، و جهل به دین باعث این همه آسیب می‌شود.

عامل سربلندی و آرامش و شادی معرفت است و هرقدر سطح معرفت بالا رود، قدرت، نشاط و آرامش بیشتر می‌گردد. عامل دیگر ممانعت از گناه شناخت و محبت به خدا و اصل وجودی خودش است. کسی که قدر خودش را شناخته باشد دست به کارهایی که اهانت به شخصیتش باشد نمی‌زند فلذا با گناه خودش را آلوده نمی‌کند و اساساً به راحتی وسوسه نمی‌شود و اگر هم مورد حمله شیطان واقع شود مقاومتش بسیار بالاست. انسان در اموری که عصمت دارد مورد حمله شیطان قرار نمی‌گیرد و گناهانی مثل شرابخواری، قمار و زنا حتی به ذهن ما خطور هم نمی‌کنند. وسوسه شیطان، امتحانات الهی و لغزش‌ها در جاهایی است که انسان نقطه ضعف دارد. ممکن است به صورت علاقه افراطی و خوارکننده نسبت به مال و یا نزدیکان انسان باشد: «إن من أزواجکم و أولادکم عدوٌّ لکم» گاهی هم دل‌بستگی های علمی سبب فساد انسان می‌شود علاقه به علم و اطلاعات تا اندازه ای مفید است ولی اگر به پروازهای فوق عقلانی لطمه بزند مضر است. علم باید بال باشد نه وبال. علم اگر در تصرف فوق عقل قرار نگیرد قطعاً مورد احاطه وهم و شیطان می‌شود.

پس ممکن است شخص عالم ولی نادان هم باشد، چرا که علم با جهل جمع می‌شود ولی با عقل همراه نمی‌گردد؛ «ربَّ عالمٍ قد قتلَهُ جهله» چه عالمانی که جلهشان آن‌ها را به کشتن داده است. «عقل» بینش و نوری است که از طرف خدا به قلب انسان وارد می‌شود عرض کردیم: انسان از ناحیه ای که نقطه ضعف دارد مورد حمله شیطان واقع می‌شود؛ اعم از مشکلات در انواع ارتباط‌ها، یا مسائل مادی و ... . اساساً غصه خوردن افراد برای نقطه ضعف‌هایی که دارند از قبیل ترکیب صورت، رنگ پوست و اندازه قد و ... یک گناه و یک تقصیر است. کسی که دچار فشار روحی می‌شود، یا معصیت کرده و یا دل‌بستگی بالاتر از فوق عقل دارد. رمز آرامش مؤمن این است که دل خوشی‌های فوق عقلی او آن قدر زیاد است که کمبودهای پایینی او را به غم نمی‌کشاند و اگر غمگین شد بیمار است؛ «الغم مرض النفس». مؤمن همواره توسط فطرت تغذیه شده و از آسمان محبت و مستی دریافت می‌کند که از کمبودهای بخشهای پایینی دچار غصه و اضطراب نمی‌شود. انسان جایی در سیطره غم می افتد که دل‌بستگی های حسی، خیالی، وهمی و حتی عقلی او بر فوق عقلش غلبه کرده باشند؛ فلذا با داشتن خدا شاد نمی‌شود و حتی با وجود اهل بیت «علیهم‌السلام» مضطرب بوده و راهش روشن نیست. چنین کسی باورهای حیوانی‌اش در مورد خود بیشتر از باورهای انسانی‌اش است. خُلقیات و رفتار انسان ظهور باطن او و نمایانگر عشق و میزان معرفت او می‌باشند. باید معرفت خود را افزایش دهیم تا محبت که یکی از میوه‌های آن است افزایش یابد. ما باید دل خوشی‌های ابدی و بهشتی داشته باشیم تا به دوام دل خوشی‌های ناپایدار بخش طبیعی نیفتیم زیرا آن‌ها هزاران ناخوشی به همراه دارند و دائماً انسان را دچار فراز و نشیب می‌کنند. هر خواسته ای درد سرهایی به همراه دارد. تنها وصالی که تولید شادی و آرامش کرده و طلاق در آن صورت نگرفته و دعوایی در کار نیست، عشق‌های فوق عقلانی و ابدی است. اگر این اتفاق بیفتد به قول قرآن انسان به وادی امن وارد می‌شود و هیچ حادثه ای او را به گناه، غصه و بدجنسی و حسادت نمی‌کشاند. حسادت و بدبینی مربوط به حقارت نفس است. کسی که به غیب متصل می‌شود بی نهایت ظرفیت پیدا می‌کند.

امام صادق «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «إنّ صله الرَّحم و البرّ لیهوِّنان الحساب و یعصمان مِن الذُّنوب» همانا پیوند خویشان و نیکی کردن، حساب را راحت و (شخص) را از گناهان مصون می‌دارد. انسان باید با خویشان کافر هم ارتباط داشته باشد مگر اینکه دینش به خطر بیفتد. البته انسان باید همواره ایشان را دوست بدارد و جویای احوال ایشان باشد و هر کاری از دستش برمی آید درباره‌شان انجام دهد. چه طلبه‌های غیر ایرانی که علیرغم اختلاف در دین با خانواده‌هایشان ارتباط داشته و به آن‌ها مهر می‌ورزند. در مورد والدین غیر مسلمان اسلام دستور عدم اطاعت، اما در عین حال رفتار شایسته و با محبت را می‌دهد: «فلا تُطعهما و صاحبهما فی الدنیا معروفا» اثر این تکیه بر خانواده آسمانی این است که اگر مورد بی مهری خانواده زمینی قرار گرفتیم احساس کمبود نخواهیم کرد و تحقیر نمی‌شویم.

کسانی که در پرورشگاه رشد یافته و والدینشان معلوم نیست اگر ویژگی‌های تربیتی مناسبی داشته باشند ازدواج با آن‌ها هیچ اشکالی ندارد. افرادی که از زنا متولد شده‌اند هم قابل تربیت و رشد انسانی هستند چنانچه معصوم «علیهم‌السلام» شخص زنازاده را چنان تربیت می‌نماید که تا شهادت پیش می‌رود. والدینِ بد، اقتضای بد شدن بچه را می‌کنند ولی باعث محکومیت او به بدی نشده و می‌توانند مورد تربیت صحیح قرار گیرند. «صله رحم» به قدری مهم است که فرموده‌اند: «بوی بهشت از پانصد سال راه به مشام رسیده ولی قاطع رحم، آن را هرگز استشمام نمی‌کند.» صله ارحام برکت‌های فردی و اجتماعی و حتی سیاسی، و دنیایی و آخرتی به همراه دارد. با صله ارحام امنیت اجتماعی و ملی حاصل می‌شود و سبب ذوب شدن گناهان و از بین رفتن عقده‌های او می‌گردد. در روایت داریم: تا می‌توانید رفیق پیدا کنید که هر رفیقی شفاعتی دارد. چنانچه در دنیا به حرمت رفاقت از دوست کمک می‌گیریم و گاهی رفیق از خویشان انسان به او نزدیک‌تر است. باید انبیاء، صدیقین، صالحین، شهدا و ملائکه الله را دوست خودمان قرار دهیم تا از شفاعتشان در قیامت بهره مند شویم. چه میهمانی‌ها و بزم‌های بهشتی که توسط همین رفقا در بهشت ترتیب داده خواهد شد و انسان نمی‌داند در کدام یک شرکت کند. اشتباه است که ما فکر کنیم تنهاییم؛ ما با تمام خلقت در ارتباط هستیم از الله تا ماده. انسان می‌تواند ارتباطاتش را به گونه ای تنظیم کند که روز محشر به عنوان میلیون‌ها انسان محشور گردد. چنین شخصی هرگز یک نفره زندگی نکرده و یک عشق جاودان به الله و همه مخلوقاتش داشته و به اندازه آن‌ها بزرگ شده است: «أینما تولّوا فثمّ وجه الله»

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست                   عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

اگر آنچه نفس به آن تعلق یافته بهشتی باشد انسان را بهشتی، و اگر جهنمی باشد انسان را اهل جهنم می‌نماید. زمانی که روح به جسم تعلق می‌گیرد بدن بسیار کوچک است اما هر قدر بدن برزگتر شده از سیطره روح خارج نمی‌شود و روح همه آن را در بر می‌گیرد. انسان می‌تواند به قدری رشد کند که الله در قلبش جا بگیرد.

مرحوم سید حیدر آملی فرمود: اگر عرش خدا چند میلیون برابر هم شود قلب من گنجایش آن را دارد. خداوند عرش و کرسی دارد: «وسع کرسیّه السموات و الارض» کرسی خدا آسمان‌ها و زمین را در بر می‌گیرد. فرمودند: آسمان اول مانند حلقه ای در آسمان دوم است. همینطور آسمان دوم در آسمان سوم و ... همه آسمان‌ها و زمین در کرسی خدا همچون حلقه و همه کرسی خدا در عرش او نیز در حکم حلقه ای می‌باشد. (آسمان اول متشکل از صدها میلیون کهکشان است که فقط یک کهکشان راه شیری شامل منظومه‌هایی است که منظومه شیری یکی از آن‌هاست.) اگر الله اکبر را با توجه و معرفت بگوییم دلمان بزرگ می‌شود زیرا می‌فهمیم که غایت و معشوق ما الله است. سلامت و شفای دل انسان به تعظیم خداست. اگر رکوع و سجود را درست انجام دهیم دلمان پاک می‌شود. خداوند می‌فرماید: آسمان و زمین گنجایش مرا نداشته ولی دل بنده مؤمن، مرا در خودش جای می‌دهد.

انسانی که ما می‌شناسیم در حد حیوان هم نیست. چه حیواناتی که به بهشت راه یافته ولی بعضی انسان‌ها بهشت نمی‌روند، انسان مورد شناسایی ما جماد هم نیست زیرا درباره جماد خداوند می‌فرماید: «... و إن منها لما یهبط من خشیه الله...» سنگ‌ها از خشیت خداوند فرو می‌ریزند ولی بسیاری از انسان‌ها از نام الله تکانی نمی‌خورند. شناختی که در دانشگاه‌ها از انسان به ما می‌دهند در حد سنگ هم نیست. خدا طاغوت‌ها را لعنت کند که در طول تاریخ برای بزرگ شدن خودشان ما را کوچک نگه داشتند. یک انسان قدرت دارد که در حکم میلیون‌ها نفر محشور گردد. حضرت معصومه «سلام الله علیها» چنان عظمت دارند که روز قیامت می‌تواند به تنهایی همه اهل محشر را شفاعت کند. علمای عظام و مراجع گرانقدر ما در دامن این خانم پرورش می‌یابند. خانمی که کسی شایسته همسری او نبود و تا آخر عمر مجرد ماند. پس ازدواج نکردن ننگ نیست و نباید باعث کوچکی شود.

دختران موسی بن جعفر «علیه‌السلام» همگی مجرد از دنیا رفتند. هرقدر در دنیا دوستانمان را افزایش دهیم صله ارحام بیشتر داشته و نفسمان سعه پیدا می‌کند. غصه اقوام را خوردن انسان را بزرگ کرده و غم دوستان اثر بیشتری در بزرگی انسان داشته و غصه دشمن را خوردن انسان را رحمان می‌کند. کسی که غم همه مظلومان و گرفتاران عالم را بخورد خیلی عظمت می‌یابد. مؤمن از انحراف و فسق فرزندش ناامید نمی‌شود چرا که می‌تواند میلیون‌ها فرزند داشته و روز قیامت با آن‌ها محشور گردد به شرط آنکه برای آن‌ها دغدغه داشته باشد.

نیکی کردن هم علاوه بر صله رحم باعث آمرزش گناهان می‌شود. حضرت فرمودند: به کسانی که لیاقت داشته و یا لیاقت ندارند نیکی کنید زیرا مهم این است که صاحب احسان، بزرگ می‌شود. پس با خیانت دیگران تحقیر نمی‌شویم. پاسخ ندادن به محبت‌های ما، بیشتر ما را بزرگ می‌کند زیرا اگر جواب خوبی را با خوبی بدهند ما متوقع و گدا بار می‌آییم. خداوند وقتی اولیائش را می‌خواهد تربیت کند آن‌ها را یتیم می‌کند تا از شرک‌های این چنینی رها شوند و عشق به الله و آسمان پیدا کنند.

سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی                                عشق محمد (ص) بس است و آل محمد (ص)

کسی که احسان و صله رحم کند خداوند حیا می‌کند که بر او سخت بگیرد و حسابش را راحت می‌کند. زیرا سال‌ها نقش او را در زمین ایفا کرده و ربوبیت می‌کرده است. حساب این افراد سبک و حتی گاهی بی حساب خواهند بود. در روایت آمده: وقتی چهل نفر روی کفن شخصی امضاء کرده و می‌نویسند: «اللهمّ إنّا لا نعلم منه إلاّ خیراً» خدایا ما از او جز خیر ندیدیم، خدا از او می‌گذرد. حیف نیست که ما با این خدا رفاقت نکنیم؟ وقتی صله رحم این‌قدر در زندگی انسان نقش دارد چه قدر ناشایست است که زن و شوهر مانع ارتباط یکدیگر با خانواده و دوستان و محبت به ایشان گردند. اگر کسی به کمک ما نیاز دارد در حق او کوتاهی نکنیم حتی اگر آن‌ها به ما کمک نکرده باشند زیرا برای ما مغفرت محسوب می‌گردد. یاری کردن دیگران فرصتی برای رشد ماست.

بدجنسی دیگران را تلافی نکنیم که جهنمی می‌شویم و باعث خلق مار و عقرب‌های بی‌رحم می‌گردیم. اثر دیگر صله رحم و احسان «مصون ماندن از گناه» است. انسان وقتی بزرگ می‌شود گناه نمی‌کند چون متوجه لکه دار شدن خود می‌شود. امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» می‌فرمایند: لَو لَم یرغّب اللهُ سبحانهُ فی طاعته لَوَجب أن یُطاع رجاءَ رحمتِهِ» اگر خدای سبحان طاعتش را واجب نمی‌کرد عاقل باید به امید رحمتش او را اطاعت می‌کرد. مگر کسانی که استاد و مربی هستند به سراغ دیگران می‌روند که شاگردی‌اش را بکنند؟ بلکه افراد برای شاگردی به نزد او رفته و حتی هزینه هم می‌پردازند. اما خداوند بهشت و مغفرت به انسان می‌دهد و فقط از ما معیت می‌خواهد. علی «علیه‌السلام» منظور شان این است که اگر خداوند به مقام ناز هم می‌رفت انسان عاقل باید به دنبال چنین خدایی برود. اگر خدا ما را به مراجعه به اهل بیت «علیهم‌السلام» هم ترغیب نمی‌کرد آیا برای هدایت ما و عشق ورزی ما از ایشان بالاتر می‌یافتیم؟ کسی که دلش به ایشان استحکام نیابد در نهایت بی عقلی است. «الله» بهترین مربی است و شایسته نیست انسان سراغ کمر از آن برود و کسی که شک دارد مشکل عقلی دارد. وای به حال کسی که از «الله» فرار می‌کند.

ادامه حدیث مذکور از امام علی «علیه‌السلام» «... لو لم ینه الله سبحانه عن محارمه لوجب أن یجتنبها العاقل» اگر خدای سبحان از محرماتش نهی نمی‌کرد حتماً واجب بود که عاقل از آن‌ها اجتناب کند. چنانچه یک دانشجوی عاقل برای رسیدن به هدفش بسیاری از امور مباح را بر خودش حرام می‌کند، ما هم فرصت وقت تلف کردن نداریم چون به زودی عمرمان تمام و ملک الموت به سراغمان خواهد آمد.

علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «شغل من الجنّه و النّار أمامه» کسی که بهشت و جهنم را پیش رو دارد مشغول است. کسی که توجه ندارد دائماً به کارها و حتی درس‌های غیر ضروری مشغول است. تمام نگرانی‌های ما در مورد امور مادی است و به بُعد حیوانی ما مربوط است در صورتی که مصیبت حقیقی نزدیک بودن مرگ و عدم تولد سالم است. تولد غیر سالمی که ناشی از حسادت، بدبینی، عصبانیت و زودرنجی و ... می‌باشد. حرام انسان را محدود می‌کند. حلال هم باید به اندازه نیاز مصرف شود. عمر دنیا در مقابل آخرت، یک لحظه است بنابراین ما باید برای آن تلاش کنیم. متأسفانه شیطان ما را به چیزهایی که ارزش غصه خوردن ندارد مشغول می‌کند اعم از امور حسی، وهمی و خیالی و عقلی و ما را از فوق عقل باز می‌دارد. کسی که در اثر بی اعتنایی همسر و ورشکستگی اقتصادی و ... رابطه‌اش با خدا خراب می‌شود اصلاً قدر و قیمتش را نمی‌شناسد. کسی را که با عمل دیگری مؤاخذه نخواهند کرد. «و لا تزروا وازره وزرَ اُخری» و افراد با پرداختن به خطاهای دیگران سر خودشان را گرم می‌کنند و از آخرتشان غافل می‌گردند.

 

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed