مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
بحث ما درباره کسانی است که قصد کار جدی روی نفسشان دارند باید حتماً آیات قرآن و منابع روایی را کامل مطالعه کرده و آثار اساتید بزرگ را نیز از نظر بگذرانند تا قوی شوند، زیرا بحث ما در حدی معرفی حمله چپ شیطان یعنی گناه بود. امام رضا «علیهالسلام» توصیه فرمودهاند: در وجودتان راهی برای نفوذ شیطان قرار ندهید. در اینجا به ستاریت خداوند پرداخته و مکفّرات را نیز معرفی میکنیم، تا انسان خود را پاک کرده و بدون حساب وارد بهشت شود. خداوند به راحتی اجازه نمیدهد گناهان کسی فاش شود. خداوند به هیچ وجه دوست ندارد اسرار کسی فاش شود. این امر در احکام و قوانین الهی مطرح است به کسی هم اجازه تجسس و فضولی و کشف لغزشها، گناهان و آلودگیها را نداده است و نیز آنچه را که دید یا شنید را بیان کند. خداوند درباره حدود چنان سخت گرفته که نخواسته گناهی آشکار و پرده ای دریده شود.
آنقدر شرایط اثبات گناه سخت است که معلوم است بنای خداوند بر فاش نشدن گناه است. اثبات بعضی از گناهان نیاز به تعدادی شاهد با شرایط سخت دارد و اینها حکایت از ستاریت حق تعالی است. اگر کسی قصد پرده دری و ضایع کردن کسی را داشته باشد پرده خودش دریده خواهد شد. در روایت آمده: اگر کسی گناهی را فاش کند یک پرده دریده میشود، گناه دیگر، پرده دیگر را ... در روایت چهل، هفتاد و ... پرده نیز ذکر شده است. خداوند دهها پرده انداخته تا آبروی انسان حفظ شود ولی با هر گناهی پرده ای دریده میشود، اما پرده دری از دیگران همه پردههای انسان را یکجا بر میدارد. پیامبر «صلی الله علیه و آله» از علی «علیهالسلام» پرسیدند: اگر مؤمنی را در حال زنا دیدی چه میکنی؟ حضرت فرمودند: میپوشانم. فرمودند: اگر بار دوم و سوم ببینی؟ حضرت فرمودند: باز هم میپوشانم. در اینجا حضرت فرمودند: «لافتی الا علی لا سیف الاذوالفقار» ولی بسیاری افراد گناه مؤمن را این طرف و آن طرف نقل میکنند. حضرت میفرمایند: «خداوند برای بنده مؤمنش سترهای زیادی قرار داده که هر گناهی یکی از آنها را بر میدارد. اگر غیبی را از مؤمنی بداند و آن را به روی برادرش بیاورد این شخص در آسمان به زبان فرشتگان و در زمین بر زبان مردم مفتضح میشود.» وای به حال کسی که غیبت او را هم بکند. در بعضی روایات بالاتر از هفتاد زنا بیان شده است.
در بعضی روایات آمده: اگر انسان توبه کند خداوند پردهاش را باز میگرداند. علی «علیهالسلام» میفرمایند: «تعالی من قوی ما اکرمه! و تواضعت من ضعیف ما اجراک علی معصیته» چه بلند مرتبه است و چه قدر کریم است خدایی که در عین قدرتمندی، بردبار است. «و... مِن ضعیف ما أجراک علی معصیه...» تو چه پستی که با آن همه ضعفت نسبت به خداوند نافرمان و گستاخی. خیلی عجیب است موجودی که هیچ چیز از خود نداشته و رزقش نیز به دست پروردگارش است و نیرویی هم از خود ندارد نافرمانی حق تعالی را مینماید و از قدرت و امکانات الهی در جهت مقابله با او استفاده میکند. با تمام اینها روی گناهان ما پرده هم میاندازد.
در گستره فضل و نعمت او میگردی و او فضلش را از تو دریغ نمیکند. پرده ای را که بر گناهانت کشیده، ندریده است بلکه در نعمتی که به تو ارزانی داشت یا گناهی که از تو پوشاند یا بلایی که از تو برگرداند لحظه ای از لطف و فضل او دور نبوده ای. چه گمانی درباره خدا در صورت اطاعت او داری؟ خداوند دائماً پرده پوشی میکند و اگر گاهی پرده ای را میدرد خودمان مسبب آن هستیم. با این همه کرامت حق تعالی در نظر بگیرید اگر کسی اطاعت او را بکند خدا با او چه معامله ای مینماید.
همانطور که پزشک ترجیح میدهد و سعی مینماید جنین را در رحم مداوا کرده و تولد جنین به دنیا سالم باشد (زیرا دنیا قدرت رحم را برای جبران نداشته و اگر هم موردی ممکن باشد بسیار سخت تر و پرهزینه تر از رحم است.) خداوند هم به لحاظ مهربانیاش نمیخواهد عذاب گناهان انسان به آخرت کشیده شود. فلذا مؤمن را در دنیا پاک میکند و تا آن جا که امکان دارد اجازه نمیدهد کارش به شب اول قبر کشیده شود.
خداوند مهربان است و تخلف در وعدهاش نمیکند؛ «... لایُخلفُ المیعاد» هرکس میخواهد به سعادت برسد با خداوند عهد ببندد؛ خدایا! هیچ یک از گناهان مرا برای شب اول قبر نگذار و حتی موقع جان دادن هم گناهی نداشته باشم و من تسلیم روش درمان و پاک کردن تو هستم و ناشکری و ناسپاسی هم از من سر نمیزند. تو هم به خداوند قول بده هیچ گناهی را برای موقع مردن به بعد نگذاری و آن لحظه به قول اولیاء لحظه عروسی و شادمانی تو باشد. کسی که سر عهدش بماند خداوند هم او را پاک کرده و هنگام مرگ با بشارت وارد بهشت شده و در برزخ کسی سؤالی از او نکند و در قیامت گناهی نداشته باشد. امام صادق «علیهالسلام» میفرمایند: «إذا أراد اللهُ بعبدٍ خیرا عجّل عقوبته فی الدّنیا و إذا أراد الله بعبدٍ سوءاً امسک علیه ذنوبه حتّی یُوافی بها یوم القیامه» هرگاه خدا خیر بنده ای را بخواهد در عقوبتش در دنیا تعجیل میکند و هنگامی که بد بنده ای را بخواهد گناهانش را نگه داشته تا اینکه روز قیامت برای او جبران میکند.
خیر بنده را خواستن بستگی به ادب بنده دارد چنانچه در بعضی روایات داریم وقتی بنده ای یاد خدا می افتد که اول خدا به یاد او افتاده است. این هم بستگی به خود بنده دارد. بعضی از بندگان که خدا، خودش را به یاد آنها نمیاندازد ناشی از بی ادبیهای خودشان است. آیات قرآن به گوش ایشان رسیده و خودشان را به نشنیدن زده و اعتنا نمیکنند. واجب و حرام و نظاره خداوند اهمیتی برای آنها ندارد و چه بسا مثل اینکه اصلاً خدایی نیست. بدین ترتیب وقتی انسان خودِ الهیاش را فراموش کرد خدا را نیز فراموش میکند. خداوند نفخه اش را به نزد ما به عنوان سفیر و راهنما فرستاد و ما نسبت به این کودک عزیز روان بی مهری روا داشتیم. «و لا تکونوا کالّذین نسوالله فانسیهم انفسهم» مانند کسانی نباشید که خودشان را فراموش کردند پس خدا خود آنها را هم از یادشان برد.
کسی که سی و شش ساعت بازی کامپیوتری انجام داده و میمیرد ناشی از این است که جسمش را فراموش کرده و در اثر برطرف نکردن نیازهایش، کم آورده و میمیرد. انسان زمانی که «خود حقیقی» اش را فراموش میکند به تغذیه آن نرسیده و در نتیجه هر روز دلمرده تر میشود و نشاط حقیقیاش را از دست داده و دچار اضطراب، ترس و تشویق و در نتیجه انواع بیماریها میشود.
کسی که نمیتواند عاطفهاش را از «الله» دریافت کند گدای عاطفه دیگران میشود. فراموش کردن خود حقیقی چون از جنس خداست با فراموش کردن خدا یکی است. به محض اینکه خدا را فراموش کنیم تغذیه خودِ الهی را قطع کرده و دچار انواع غمها، تنهاییها و عقدهها میشویم و در عین داشتن خانواده و امکانات فراوان، آرامش نداریم. انسان زمانی تحقیر شده و آبرویش میرود که الله را فراموش میکند و زمانی از مردم و روزگار ضربه میبیند که سِپر خدا را کنار میگذارد. حضرت زینب «سلام الله علیها» آن همه مورد تعرض و توهین قرار گرفت ولی تحقیر نشد زیرا این صدمات بر طبیعتش وارد شد نه فطرت و جنبه الهی ایشان، اساساً دست کسی به این شأن نمیرسد. فلذا فرمودند: «... و ما رأیت الا جمیلا» کسی که توجه به خود حقیقیاش دارد امکان ندارد کسی بتواند به او لطمه بزند و در اثر غیبت و تهمت و توهین دیگران با نفرین تلافی نمیکند و از بی اعتناییهای دیگران افسرده و پژمرده نمیشود. مالک اشتر «رحمه الله» سردار لشکر امیرالمؤمنین «علیهالسلام» وقتی مورد اهانت شخص بی ادبی قرار میگیرد به مسجد رفته و برایش استغفار میکند. اینکه رفتار دیگران ما را لِه میکند برای این است که غذا نمیخوریم. ما باید یاد بگیریم در حق کسانی که به ما بدی کردهاند دعا کنیم و از ایشان کینه به دل نگیریم تا تدریجاً شکل انسانی پیدا کنیم. اگر فقط با کسانی که به ما خوبی کردهاند خوب باشیم و برای آنها دعا کنیم در حد حیوانات هستیم. انسانیت انسان به این است که از افراد بدخواه کینه به دل نگرفته و حلالشان نموده و دوستشان داشته باشیم. اینکه خدا خیر بنده ای را بخواهد به این معناست که بنده خیر خودش را بخواهد و آن هم در گرو فراموش نکردن «خود فطری».
بعضیها اهل گناه نیستند ولی دچار فراموشی خدا شدهاند و اینها خیلی پست هستند. اما بعضی دیگر ممکن است مرتکب گناه هم شوند ولی در همان حال شرمنده خدا هستند اینها نزد خدا عزیزند. هیچ جنایتی بالاتر از فراموش کردن خودِ الهی و ندادن غذا به آن نیست. خدا نفخه خودش را به عنوان رسول عشق در وجود ما قرار داده که ما عاشق خدا شده و به مقام او برسیم. «العبودیه جوهره کنهها الرّبوبیّه» عبودیت گوهری است که انسان را به مقام ربوبیت میرساند و مانند خداوند حاکمیت داشته و خلق میکند و به قول قرآن «مُلک کبیر» پیدا میکند. باید بخشهای پایینی ما در استخدام کودک عزیز روان ما باشند ولی ما برعکس عمل میکنیم و در تمام ارتباطات و انتخابها اولویت اول ما با بخشهای حیوانی است و او به عنوان آخرین بُعد لحاظ میگردد.
رشته تحصیلی، شغل، دوستان، همسر، محل سکونت، مطالعات، مشاهدات تلویزیونی و ... نشان دهنده شخصیت انسان میباشند به طوری که معلوم مینمایند اولویت اول او چیست. فاسق کسی است که اولویت اولش خدا و رسول و جهاد نباشند: «قُل ان کان ابائُکم و اخوانکم و ابنائکم...» کسی که خیر بخش انسانی یعنی کودک عزیز روانش را نمیخواهد نتیجهاش این است که خدا هم با او کاری نداشته و خیر او را نخواهد. بعضیها علیرغم ارتکاب گناه، خدا را فراموش نکرده و او را دوست دارند هرچند دچار لغزشی هم شده باشند. اما برخی دیگر مرتکب حرام نشده و واجبشان را هم انجام میدهند ولی در چینش کارهایشان «الله» اولویت آخرشان است مثلاً نمازشان را میخوانند ولی نزدیک به آخر وقت. اول حدیث مذکور در اول بحث فرمودند: هنگامی که خداوند خیر بنده ای را بخواهد عقوبتش را تسریع میکند. علی «علیهالسلام» میفرمایند: انسان به خاطر گناهی که از آن توبه نکرده و با خود به قبر برده صد سال معطل شده و عذاب میشود تا اثر گناه از او برداشته شود. بزرخ فعلیت محض است و قوه ندارد. مانند دنیا نسبت به رحم که فعلیت دارد ولی رحم قوه و استعدادش خیلی زیاد است. دنیا نمیتواند بدن بسازد ولی رحم اوج قوه و سازندگی است. عشق خدا به بندهاش اقتضاء میکند که گناهش را در دنیا پاک کرده تا سالم به برزخ تولد یابد زیرا کار در آنجا خیلی سخت است. خدا کفار را رها میکند و بلایی هم سرشان نمیآورد و خیلی خوش هستند. خداوند در قرآن میفرماید: اگر مؤمنین تحمل میکردند من سقف خانههایشان را هم از طلا میکردم.
در روایت بعدی از نبی اکرم «صلی الله علیه و آله» نقل شده: «انّ المومن اذا قارف الذّنوب، اُبتلی بهاالفقر فان کان فی ذلک کفاره لذنوبه و الا اُبتُلی بِالمرض...» قطعاً مؤمن زمانی که مرتکب گناه میشود به فقر مبتلا میشود اگر کفاره گناهانش شد (که شد) ولی اگر نشد به بیماری هم مبتلا میگردد... دنیا برای خداوند خیلی بی ارزش است و راضی است که اگر لازم است شخص در همین دنیای ناچیز کفاره گناه بپردازد. اساساً دنیا جای راحتی نیست. مصائب خانواده آسمانی ما گواه بر بی ارزشی دنیا است. امام زمانمان بیش از هزارو صد و هشتاد سال است که در آلودگی و غربت و تنهایی به سر میبرند. امام صادق «علیهالسلام» عرض میکنند: خدایا! شکر که برای ما نعمت ابدی را انتخاب کرده ای. ما باید انتخاب را به عهده خدا بگذاریم نه اینکه تا دچار کمبودی شدیم به دامن شیطان پناه ببریم. «فان کان فی ذلک کفّاره لذُنُوبه و الا اُبتلی بالخوف من السلطان یطلُبُهُ ...» اگر با آن (فرض) گناهانش جبران شد (که شد) و گرنه مبتلا به ترس از حاکم شده که کارهایش را پیگیری کنند... «فان کان فی ذلک کفاره لذنوبه و إلاّ ضُیِّقَ علیه عند خروج نفسِه...» پس اگر گناهانش پاک شد (که شد) و الا هنگام خروج نفس دچار تنگی (سختی) میگردد. «... حتّی یَلقَی الله حین یلقاهُ و مالَهُ من ذنبٍ یدّعیه علیه فیأمَرُ به الی الجنّه» تا اینکه خدا را در حالی ملاقات کند که گناهی که علیه او ادعا شود نداشته باشد پس فرمان داده میشود که به بهشت برود.
البته لازم به ذکر است اگر این آثار را در هر کس دیدیم حکم به گنهکاری او نکنیم ممکن است برخی از حیث ارتقاء رتبه و درجه دچار این بلاها شده باشند. ما حق قضاوت نداریم ولی این مهم است که خداوند همه اینها را برای خیر بنده متوجه او مینماید. اما آنچه مسلم است این است که انسان اگر دچار بلا نشود باید بترسد از اینکه آیا قرار است عقوبت گناهانش را در آخرت دریافت کند! در روایت هم داریم: از نعمتهای پی در پی زندگی بترسید. با این نگاه انسان هنگام بلا خوشحال است و آرامشش را از دست نمیدهد.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
کلیدواژه ها:
آثار استاد