www.montazer.ir
جمعه 1 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 628
زمان انتشار: 26 اکتبر 2014
خانواده آسمانی، جلسه 109، 91/01/31

خانواده آسمانی، جلسه 109، 91/01/31

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

اگر انسان یاد خدا باشد و نشانی را به خاطر داشته باشد وسوسه شدن معنایی ندارد. وسوسه زمانی است که انسان خود حقیقی و محبوب و معشوق خود را نمی‌شناسد و یا اینکه خود حقیقی‌اش را عمداً نمی‌خواهد بشناسد. شیطان در زمانی که  انسان یاد خداست هیچ قدرتی ندارد بلکه زمانی وسوسه‌ی شیطان به سراغ انسان می‌آید که او خلأهای فکری یا روحی دارد. کسی که فکرش با یاد خدا و آخرت و خانواده‌ی آسمانی پر شده باشد جایی برای وسوسه‌ی شیطان ندارد.

ذکر هم می‌تواند مانع وسوسه‌های شیطان شود و هم اگر انسان در اثر غفلت آسیبی دید می‌تواند جبران کند. ما در هر حال به ذکر نیازمندیم. شیطان اول تلاش می‌کند که ما به سراغ ذکر نرویم و در مرحله‌ی دوم مانع می‌شود از اینکه انسان آلودگی‌اش را درمان کند. کسی به یکی از اولیاء خدا گفت که ما وقتی مرتکب گناه می‌شویم خجالت می‌کشیم حرم و مسجد برویم ایشان فرمودند که حرم و مسجد مانند حمام است و روح انسان را پاکیزه می‌کند. کسی که کثیف شده است از حمام رفتن نباید خجالت بکشد. حرم و مسجد و سجاده مکان پاک شدن است: «یا محسن قد اتاک المسیء و انت المحسن و انا المسیء» یکی از دعاهای مهم این است: «... وافعل بی ما انت اهله و لا تفعل بی ما انا اهله» با ما چنان کن که شایسته‌ی خودت است و آنچه را که شایسته‌ی ماست با ما نکن. «فانک اهل التقوی و المغفره و انا اهل الذنوب و الخطایا» تو اهل تقوی و مغفرت و آمرزش هستی و من اهل گناهان و خطاها. امام (رضوان الله) می‌فرمودند که: «شنیدم که گفتی چه کنم با یک مشت خاک جز اینکه او را ببخشم.» کسی که خجالت بکشد که به جایی برود که از گناه شستشو یابد خجالتش احمقانه است. درباره‌ی اینکه ذکر تمام مشکلات دنیایی و آخرتی انسان را از بین می‌برد پیامبر «صلی الله علیه و آله» می‌فرمایند: «لیس عمل احبّ الی الله تعالی و لا انجی لعبد من کلّ سیّئه فی الدنیا و الاخره من ذکرالله» هیچ عملی در نزد خدا محبوب‌تر از یاد خدا نیست و هیچ عملی نجات دهنده‌تر از همه‌ی بدی‌های دنیا و آخرت (برتر از ذکر) نیست.

دو نفر که عاشق هم هستند بهترین حالت بین این‌ها «با هم بودن» است. وقتی حضرت می‌فرمایند هیچ عملی بالاتر از یاد خدا نیست یعنی: عشق مه رویان بسی افزون‌تر است/ لیلی از مجنون بسی مجنون‌تر است.

عشق از خداوند شروع می­شود. «.... و لاکنّه اول من المذکور و ثان من الذاکر» خلقت را «الله» آغاز کرده است. «هو الاول و الاخر» اول و آخر عشق خداست. چه حرفی از این عاشقانه‌تر است؟ که محبوب‌ترین کار نزد خدا هم‌نشینی بنده با اوست. خداوند حضورش با همه‌ی اسماء و صفات در همه جا یکسان است. لذا تمام وجود ما پر از «الله» است و تا صدایش می‌کنیم پاسخ می‌دهد. کسی به امام حسین «علیه‌السلام» عرض کرد که من نمی‌توانم گناه نکنم. حضرت فرمودند: «که جایی برو گناه کن که خدا تو را نبیند. لازم نیست انسان به سراغ دلایل فلسفی برای اثبات وجود خدا برود. «افی الله شک فاطر السموات و الارض» همه جا را وجود خدا پر کرده است. هستی مطلق همه جا را پر کرده است پس کسی که اهل ذکر باشد و دائماً یاد خدا باشد پس از مدتی می‌بیند که خودش نیست بلکه خداست که با زبان او «سبحان الله» «لا اله الا الله» «الحمدلله» و ... می‌گوید.

«ان الله یحول بین المرء و قلبه» خدا بین انسان و دلش فاصله می‌اندازد. «ان الله سمیع بصیر، یعنی همه جا پر از چشم و گوش خداست. خدا با همه‌ی ذرات وجود بینا و شنواست. وقتی گوش و چشم انسان توانِ شنیدن و دیدن نداشته باشد نفس این توانایی را از دست نداده است. فلذا وقتی عمل می‌شوند و از سلامت برخوردار می‌گردند شخص مجدداً می‌بیند و می‌شنود.

ما در شب وقتی خواب می‌بینیم نفس است که می‌بیند و می‌شنود. همه‌ی نفس یکپارچه بینایی و شنوایی است و همچنین یکپارچه حس، عقل و فوق عقل است. همه‌ی اسماء عین هم و عین ذات هستند و با هم فاصله‌ای ندارند. ما یک موجود و یک نفر هستیم هم می‌بینیم، هم می‌شنویم، هم فکر کرده و خیال می‌کنیم و غصه خورده و لذت می‌بریم. خدا وجود مطلق است و همه‌اش بینایی و شنوایی است و همه جا حضور دارد ما وقتی با ماده سر و کار داریم نیاز به چشم و گوش داریم ولی شب که می‌خوابیم بدون چشم و گوش می‌بینیم و می‌شنویم. همه‌ی جا هستی مطلق چشم و گوش است این «الله» است. و ما چون گرفتار ماده هستیم درک آن برایمان مشکل است مانند مورچه که به قول امام صادق «علیه‌السلام» برای خدا دو شاخک فرض می‌کند. زمین مظهر «عین خدا» است. لذا روز قیامت شهادت می‌دهد: «تحدّث اخبارها» (زمین) خبرها را بیان می‌کند. اصلاً تمام اعضای ما چشم بوده و شهادت می‌دهند. چون عالم ماده محدودیت دارد خداوند دو چشم در صورت ما قرار داده و الا نفس یکپارچه چشم است. خدا همه جا حضور دارد و عالم محضر خداست. معصوم هم همین‌طور است. ما وقتی ایشان را صدا می‌زنیم همان لحظه در کنار ما بلکه همه جا حضور یکسان دارند. و حتی از آن بالاتر ایشان همواره در درون ما حضور دارند. لذا در جامعه کبیره می‌خوانیم: «انفسکم فی النفوس و ارواحکم فی الارواح» شخصی از کثرت زوّار امام رضا «علیه‌السلام» و چگونگی توجه امام به ایشان متعجب شده بود شب در خواب می‌بیند با همان توانایی‌ها هستیم. یک دانه‌ی سیب برای سیب شدن نیاز به شرایط لازم و رفع موانع دارد ما هم همین‌طور هستیم.

ما باید از حجاب عادت خارج شویم. اگر مدتی شرایط را برای رشد خودمان فراهم و موانع را برداریم متوجه توانایی‌هایمان می‌شویم.

برای همین فرموده‌اند: «ذاکر الله مجالسه» ذاکر هم‌نشین اوست، لذا امام سجاد «علیه‌السلام» می‌فرمایند که تو وقتی سر به سجده می‌گذاری سرت را روی پای خدا گذاشته‌ای. و برای این است که معصوم «علیه‌السلام» نجات بخش‌تر از ذکر خدا چیز دیگری را بیان نمی‌کنند. اصلاً برای خلقت هدفی بالاتر از یاد خدا و هم‌نشینی با او نیست. «لا اله الا الله» قیمت هر کس روز قیامت به میزان پیوند او با حق است: «والوزن یومئذ الحق» روز قیامت حق میزان سنجش انسان است.

از همه عبادت‌ها آن مقداری مورد قبول است که با یاد خدا توأم بوده است ولی در عین حال همان «صورت» ارزش دارد. صورت ظاهری نماز، نگاه به قرآن و ... حتی نگاه به در خانه‌ی عالم به مرور «یاد» را می‌آورند. حتی اینکه به جای هر اسمی نام یک سالن را به نام ائمه «علیهم‌السلام» نام‌گذاری کنند اثر دارد و در آنجا اتفاق دیگری می‌افتد. وجود مراتب دارد: وجود ذهنی، کتبی، لفظی ... تمام این‌ها اثر دارند. مودت چیزی است که حتی اگر بین دو نفر کدورت باشد وقتی به هم می‌رسند همه چیز را فراموش می‌کنند. انسان وقتی با خدا صمیمی باشد خدا به ملائکه اجازه نمی‌دهد که گناهانش را بنویسند. خدا اگر استشمام کند که کسی با او دوست است در ازای هر قدم، صد قدم می‌آید و بین‌هایت محبت به پای انسان می‌ریزد. ولی متأسفانه ما اصلاً وظیفه‌مان را انجام نمی‌دهیم. خدا اول وقت نماز خواندن را تأکید کرده ولی به شرط اینکه حق‌الناس ضایع نشود. صداقت باشد و تجاوز نباشد. انسان نباید به خاطر پدر و مادرش از همسرش بیگاری بکشد. اگر زنِ انسان راضی نباشد که میهمان به خانه بیاورد و مرد این کار را انجام دهد غذایی که میهمان می‌خورد او را تاریک می‌کند. انسان حق ندارد که به فرزندش ظلم کند و با کمترین مقاومت بچه به او بگوید که عاقت می‌کنم، فرزند هم می‌تواند والدین را عاق کند. نفهمیدن دین باعث می‌شود که ما ظلم‌های بسیاری مرتکب شویم. خیلی از مکه و کربلا رفتن‌ها لازم نیست. چرا که در اطراف ما بسیاری نیازمندند. البته این غیر از موارد واجب است. همسر و فرزند گاهی به انسان نیاز دارند در این مواقع نباید عبادت مستحبی انجام داد. گاهی انسان ظاهراً کار عبادی انجام نداده است و اخلاق و ادبی را رعایت کرده است حتی به یک حیوان خوبی کرده، اثر آن را در حضور قلب در عبادتش در می‌یابد. گاهی هم به پندار خودش خیلی کار خیر انجام داده ولی اثری نمی‌بیند زیرا اولویت‌ها را در نظر نگرفته مثلاً وسیله دارد و از همراه کردن والدین در سفر و زیارت امتناع می‌کند. آن زمانی که در حرم امام رضا «علیه‌السلام» پیرزنی از ما تقاضای خواندن زیارت‌نامه می‌کند و ما استقبال می‌کنیم از تغییر حالمان می‌فهمیم که این در واقع خدا بوده که از ما تقاضا کرده است. زیر پا گذاشتن حق دیگران حال عبادت را از انسان می‌گیرد.

لقمه هم فوق‌العاده مؤثر است و همه‌ی زحمات را هدر داده و آتش به همه چیز می‌زند. شخصی از عدم حضور قلبش شکایت داشت با هم بررسی کردیم رسیدیم به جایی که معلوم شد ایشان خمس نمی‌دهد و تا خمس مالش را حساب نکرد حالش تغییر پیدا نکرد. مگر بدون مردم ممکن است به خدا برسیم؟ خدا هر جا فرموده: «یقیمون الصلوه» بلافاصله «و یؤتون الزکوه» را مطرح کرده است. ما در نماز «ایاک نعبد و ایاک نستعین» می­گوییم یعنی با مردم به پیشگاه خدا می‌رویم. امام زمان «عجل الله تعالی فرجه» هم با ما نماز می‌خوانند فلذا فرموده‌اند که اگر می‌خواهید نمازتان قبول شود اول وقت بخوانید تا با نماز حضرت بالا رود. خدا با کسی که عشق مردم در قلبش است به گونه‌ی دیگر رفتار می‌کند. باید با مردم باشیم تا خدا به ما نگاه کند. کسانی که خدمت مرحوم آمیرزا اسماعیل می‌رسیدند همگی می‌گفتند که میرزا حرف ما را می‌زد. وقتی چگونگی آن را از استاد می‌پرسیدند ایشان می‌فرمود: که خدا به لیاقت این شنوندگان به من نگاه می‌کند و غذای آن‌ها را در اختیار من قرار می‌دهد. در روایت آمده است: نالتودّوا الی الناس نصف العقل» دوست داشتن مردم نصف عقل است.

یعنی نصف بهشت است. انسان نباید خودش را حتی از یک نفر بالاتر بداند که در روایت داریم او مستکبر است. خداوند به برکت مردم به کسی نگاه می‌کند یعنی خواص از برکت عوام به جایی می‌رسند. وقتی حضرت فرمودند که هیچ چیز در نزد خدا بالاتر (محبوب‌تر) از یاد خدا نبوده و هیچ چیز نجات بخش‌تر از هر بدی، جز یاد خدا نیست، شخصی گفت پس جهاد و شهادت چه؟ آیا این‌ها محبوب‌تر نیستند؟ «و لا قتال فی سبیل الله»؟ پیامبر «صلی الله علیه و آله» در پاسخ می‌فرمایند: «لو لا ذکرالله لم یؤمر بالقتال» اگر ذکر خدا نبود امر به جنگ نمی‌شد. فرق جنگ و جهاد در دین با سایر مذاهب و مکاتب این است که در دین خدا جهاد برای اقامه‌ی دین خدا و حفظ بخش انسانیت و فوق عقل است.

زمانی که ابدیت مردم به خطر بیافتد جهاد امری مقدس می‌شود. و بر اساس آیه 24 سوره‌ی توبه سه چیز نشانه‌ی انسانیت است: حبّ خدا (معشوق اصلی)، حبّ رسول و اهل بیت «علیهم‌السلام» و جهاد در راه خدا. کسی که عشق به مبارزه با جهنم‌های مردم را نداشته باشد خیلی بی‌رحم است. جهاد برای حفظ حق حیات جاودانه‌ی مردم است لذا پیامبر «صلی الله علیه و آله» می‌فرمایند که اگر ذکر خدا نبود به جهاد دستور داده­نمی­شد. قرآن می‌فرماید: که اگر ذکر خدا نبود به نماز هم دستور نمی‌داد. «اقم الصلوه لذکری» فقط صورت نماز مورد نظر نیست بلکه این صورت برای «یاد» است هر چند که این صورت بی‌تأثیر نیست. اگر کسی در نماز سنگین بود تعقیبات را انجام دهد که به تعبیر امام سجاد «علیه‌السلام» جوهره‌ی نماز است. نماز حقیقی سنگین است که خداوند فرموده: «... انّها لکبیره الا علی الخاشعین» لذا با تعقیبات و سایر مستحبات فرصت جبران ضعف‌های نماز را به ما داده‌اند.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed