مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
بحث ما دربارهی عوامل خنثی کردن حملههای شیطان بود. شیطان عامل ایجاد غصه، دلشوره، ناامیدی در انسان است. و انواع حملههای جلو، عقب و راست و چپ را در دل ما قرار میدهد. عامل خنثی کردن این حملات یاد خداست. شیطان هنگام تردید و تزلزل و سردرگمی به سراغ انسان میآید. انسان وقتی نشانی منزل خود را میداند و راه بازگشت به منزلش را میشناسد دلشوره ندارد. ولی اگر کسی راه را برای بازگشت به خانهاش بلد نباشد. نگران و مضطرب است.
و این نگرانی حجم زیادی از فشار روحی برای ما ایجاد میکند. شیطان زمانی به سراغ ما میآید که نشانی را ندانسته و گم میشویم یا اینکه خودمان عمداً خود را گم میکنیم یعنی نمیخواهیم تذکرات را بشنویم و خیلی چیزها را ببینیم و نمیخواهند حقیقت خود را شناخته و حرام و واجب را بدانند. این افراد خوراک شیطان هستند. چنین افرادی رابطهشان را با اشخاص و یا مراکز و هر چیزی که آنها را به یاد خودشان میاندازد قطع میکنند. به یکی از افرادی که از کشوری دوردست در ایران اقامت داشته و مرتب در کلاسها شرکت میکرد گفتم که هموطنهای شما در اینجا کم نیستند چرا اقدام به تشکیل کلاس و آموزش ایشان نمیکنی؟ پاسخ داد که اقدام کرده است ولی تعداد انگشت شماری شرکت میکنند زیرا بقیه نمیخواهند بشنوند تا مبادا مجبور شوند با دانستن خیلی مسائل مشتهیات نفسانی خود را کنار بگذارند. ولی بعضیها جاهل قاصر هستند نه مانند آنها جاهل مقصر. جاهلان قاصر فقط کافی است بدانند به محض دانستن عمل میکنند. فقط دو گروه هستند که شیطان بر آنها غلبه دارد: 1- کسانی که خودشان را در جهل نگه میدارند. 2- کسانی که میدانند ولی شهوتشان برداشته هایشان غلبه دارد. مثل اینکه انسان میداند که مرده به انسان کاری ندارد ولی میترسد زیرا توهمش به عقلش غلبه دارد.
این امر به فرمان شیطان است و به دلیل این است که شخص عقلش ضعیفتر است و علیرغم اینکه میداند تاریکی و مرده ترس ندارد ولی به دلیل قوت بیشتر وهمش، وهم او بر عقلش غلبه میکند. بعضیها خیالاتی میکنند که با وجود اینکه قائم به نفس او و مخلوق نفسش هستند اما از آن خیالات میترسند. و به تعبیر معصوم «علیهالسلام» در دعا «عقل مغلوب» است. (.... و عقلی مغلوب) که سبب غلبهی وهم و خیال شده است. افراد وسواسی هم اینطور هستند.
با اینکه در شرع دو بار آب ریختن سبب طهارت متنجس است ولی افراد وسواسی بیشتر آب میریزند زیرا به دلشان نمیچسبد. در صورتی که خدا اندازه و عدد را برای راحتی ما قرار داده است و کلاً بر ما آسان گرفته است: «یرید الله بکم الیسر....» شی نجس با یکبار آب کُر و دو بار آب قلیل پاک میشود اینکه بعضیها به دلشان نمیچسبد دلشان همان شیطان است. پس سه دسته خوراک شیطان هستند: 1- کسانی که وهمشان بر عقلشان غلبه دارد. 2- کسانی که اطلاعات ندارند و مخصوصاً خودشان را در ناآگاهی نگه میدارند. (جاهل مقصر)
کسی که آدرس را دارد دچار دلشوره و اضطراب نمیشود. برای همین است که پیامبر «صلی الله علیه و آله» فرمودهاند: «طلب العلم فریضه علی کل مسلم» و در توضیح علم واجب، حضرت معارف دینی را بیان کردهاند که شامل عقاید، اخلاق و احکام میشود. بیشتر کسانی که گناه کرده و یا فریب میخورند در اثر نادانی و ناآگاهی است. اگر ما «الله» را نه به عنوان خالق و «رب العالمین» نگاه میکنیم شیطان میتواند به ما صدمه بزند چون فکر میکنیم که صرفاً ما را خلق کرده است ولی اگر او را محبوب، معشوق و اصل خودمان بدانیم شیطان نمیتواند وارد این حریم شود. و با چنین نگاهی انسان اصلاً در زندگی دچار سردرگمی نمیشود. خدا حرف آخر را همان اول زده است. «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» و حتی در این مسیر ما به سرعت و بلکه سبقت توصیه شدهایم: «سارعوا الی مغفره من ربکم و جنه عرضها السموات والارض» و «سابقوا الی مغفره من ربکم و ...» انسان اول باید مسیر را بشناسد و سپس سرعت و سبقت بگیرد. کسانی که راه را نشناختهاند. سرعت و سبقت از دیگران را در امور دنیایی اعمال میکنند. کسانی که مسیر را نمیشناسند دائماً دچار شک و تزلزل میشوند، این افراد زمان مرگ میبینند که یک قدم هم نرفتهاند و ای کاش در جا زده باشند بسیاری اوقات دچار عقبگرد میشوند. معصوم «علیهالسلام» این گم گشتگی را اینگونه توضیح میدهند: «ان الشیطان واضع ختمه علی قلب ابن آدم فاذا ذکر الله خنس و اذا نسی فالتقم فذلک الوسواس الخنّاس.» شیطان پوزهاش را در قلب فرزند آدم (انسان) قرار میدهد پس هنگامی که یاد خدا کند (شیطان) پنهان میشود (فرار میکند) و هنگامی که فراموش کرد (که یاد خدا کند) شیطان در او نجوی میکند. و این وسواس خنّاس است.
اینکه میفرمایند: «خنس» خنّاس یعنی پنهان شونده، در واقع وقتی انسان را وسوسه میکند خودش را پنهان میکند. خیالات و افکاری که انسان را به هم میریزند هیچ کدام مربوط به انسان نیست و این شیطان است که او را آشفته میکند. زیرا انسان دوست ندارد ضعیف باشد و رفتارهای پرخاشگرانه و حساس بودن و زودرنجی داشته باشد. ولی وقتی انسان نشانی را گم کند دیگر متوجه نیست که اینها از طرف شیطان است. کسی که نشانی دارد میداند عصبانیت عین جهنم است دیگر عصبانی نمیشود و حسادت و زودرنجی را نیز کنار میگذارد. و اینها مختص کسانی است که وزن دارند و قرآن هم فقط کسانی را که وزن دارند اهل بهشت میداند: «فمن ثقلت موازینه فهو فی عیشه راضیه...» پس کسی که نشانی ندارد نمیتواند سرعت و سبقت داشته باشد و باید توقف کند و بعد از شناختن آدرس ادامه دهد در غیر این صورت هر چه سرعت بگیرد از مقصد فاصله گرفته است. در جاهایی که دشمن کمین کرده بود در جبههها، به ما میگفتند باید با سرعت 160 کیلومتر حرکت کنید تا از دسترس دشمن محفوظ بمانید. شیطان به انسان سردرگم و متزلزل حمله میکند. پس بر اساس روایت مذکور این شیطان است که افکار پلید و غصه آور را به انسان تلقین میکند. و به عبارتی وسوسه کنندهای که پنهان میشود (وسواس الخناس) کاری میکند که ما فکر کنیم این افکار زاییدهی تفکرات خودمان است. و این وسوسهها را در زمینهی عقاید، اخلاق و احکام به ما القاء میکند. رساله کتاب ریاضیات آخرت است که اگر کنار گذاشته شود. سنگ روی سنگ بند نمیشود. شماره و کد که نباشد انسان به مقصد نمیترسد. لذا کسانی که رساله را کنار گذاشتهاند در واقع حدود و اندازههای الهی را در نظر نمیگیرند به راحتی همراه شیطان میشوند. وسواس در احکام تدریجاً به وسواس در اخلاق و نهایتاً احکام میانجامد. با به هم خوردن اعداد و اندازهها در مسائل عبادی تدریجاً عبادت تبدیل به غول میشود تا آنجا که شخص زده میشود. در حرکت ابدی ما باید اصول و ریاضیات این حرکت را بدانیم و رعایت کنیم تا حرکت مان موفق باشد. و این مطلب در همه علوم صادق است.
اعم از ریاضی، فیزیک، پزشکی، خیاطی و گلدوزی و ... باید کوچکترین واحد اندازهگیری رعایت شود وگرنه نتیجه بخش نیست. در نانو تکنولوژی یعنی ما با اندازههای یک هزارم میلیمتر سر و کار داریم. در بعضی علوم میلیونیم ثانیه محاسبه میگردد.
و اگر رعایت نشود همین ارقام ریز فاجعهآفرین هستند. در شیمی جابجایی یک اتم سبب انفجار میشود. کسی که اعداد و ارقام الهی را رعایت نکند از جهنم سر در میآورد. عدد و اندازه به حدی مهم است که خداوند سه بار در قرآن میفرمایند: «و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون»، «و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الفاسقون» و «و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الظالمون» عدد که به هم بخورد شخص کافر، ظالم و فاسق هستید.
تا زمانی که شخص به یاد خداست شیطان نمیتواند پوزهاش را در دل او فرو کند. شخص وقتی خانهاش را بلد است اگر شیطان هر چه به او بگوید که خانهات در جای دیگر است او نمیپذیرد. افراد حتی در حالت نیمه هوشیاری آدرس خود را میدانند. کسی که بنای نفس چرانی دارد از موعظه و پند و نصیحت بدش میآید و خداوند با تمام اسماء و صفاتش برای کسی که اسیر دست شیطان است کاری انجام نمیدهد. ولی اگر خدا را حبیب و رفیق خودمان دانستیم شیطان دیگر حریف انسان نشده و کاری علیه او انجام نمیدهد. البته عظمت و ربوبیت و ... جایگاه ویژهی خود را دارند به طوری که قرآن میفرماید اگر توجه به ربّ نداشته باشید نمیتوانید از وسواس خنّاس رها شوید: «قل اعوذ بربّ الناس، ملک الناس، اله الناس، من شرالوسواس الخنّاس....» ما بندهی خدایی هستیم که مالک مدبر است و میداند من چگونه به خوشبختی جاودانه میرسم. ما وقتی مربی داریم از همهی توصیههایش تبعیت میکنیم و اصلاً وسوسه نمیشویم خلاف دستور او رفتار کنیم زیرا میخواهیم درست آموزش ببینیم در مسیر آخرتی آنچه که قادر است تمام وسوسهها را کنار بزند عشق و محبت است. قرآن هم روی این امر تأکید دارند. بنابراین شعار اسلام «لا اله الا الله» است نه «لا ربّ الا الله» و نه «لا ملک الا الله» در این صورت انسان همیشه با معشوقش است شاد و آرام است و تزلزل هم نداشته زیرا راه را بلد است.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
کلیدواژه ها:
آثار استاد