www.montazer.ir
شنبه 23 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 585
زمان انتشار: 21 اکتبر 2014
خانواده آسمانی، جلسه 106، 91/01/24

خانواده آسمانی، جلسه 106، 91/01/24

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

در جلسه گذشته در مورد راه‌های مبارزه با ترفندهای شیطان و مسئله پناهنده شدن به خداوند تبارک و تعالی صحبت کردیم. در این جلسه به عنوان مقدمه به قاعده نسبت می‌پردازیم. در قاعده نسبت: رابطه‌ی دنیا با آخرت مثل رابطه‌ی رحم مادر است با دنیا و هر چقدر انسان بر روی این قاعده بیشتر کار کند، آثار و خیرات بیشتری نصیبش خواهد شد و کمتر نیاز به مطالعه پیدا خواهد کرد. وقتی می‌گوییم این رابطه وجود دارد یعنی حرکت ما به سمت آخرت و ابدیت مبتنی بر حقیقت و قدرت و دارایی و شدن است. هنگامی که جنین از رحم مادر متولد می‌شود مجموعه‌ای از داده‌های حقیقی پدر و مادر است که به طور متوسط 55 درصد مادر و 45 درصد پدر در آن سهیم هستند. و همچنین مجموعه‌ای از دریافت‌هایی است که جنین از بیرون و درون رحم می‌گیرد. جنین فقط روند چند ماهه‌ی رحمی نیست، بلکه روند چند ساله‌ی پدر و مادرش است که به صورت دارایی کسب می‌کند. مثلاً میزان زیبایی، سلامت، هوش عقل، و توانایی‌های دینی و اخلاقی یک امر حقیقی است که جنین کسب کرده‌است و توهمی و خیالی نیست.

انسان موجودی مختار است و در حرکتش از رحم دنیا به آخرت، یکسری داده‌ها را از پدر و مادر و محیط دریافت می‌کند و یکسری توانایی‌ها را نیز به صورت اکتسابی کسب می‌کند که به وسیله‌ی آن‌ها می‌تواند بر داده‌های وراثتی خود غلبه کند.

حتی مسئله شفاعت هم وهمی نیست و حتماً بر اساس یکسری داده‌ها و دارایی‌های انسان انجام می‌شود. برای مثال وقتی بچه‌ای بیمار و ضعیف به دنیا می‌آید و یا در جایی از بدنش دچار مشکل می‌شود، پزشک ابتدا مجموعه‌ای دارایی‌های نوزاد را در نظر می‌گیرد و بر اساس آن دارایی‌ها، کار شفاعتی و کمک و درمان را شروع می‌کند، در این که پزشک مهربان است و دوست دارد به نوزاد کمک کند شکی نیست، اما نوزاد هم باید قابلیت و توانایی دریافت کمک و کسب شفاعت را داشته باشد. حضرت زهرا «سلام الله علیها» می‌فرماید: «بعضی افراد سیصد هزار سال طول می‌کشد تا شفاعت ما به آن‌ها برسد.» یعنی شفاعت و مهربانی آن‌ها سر جایش هست اما برای دریافت آن باید سیصد هزار سال در جهنم بماند تا قابلیت دریافت آن را پیدا کند.

مثلاً بچه‌ای که پایش شکسته، پزشک همان لحظه کار درمانی را برایش شروع می‌کند و فیض او همان لحظه منتقل می‌شود اما شش ماه طول می‌کشد تا بچه آن فیض را دریافت کند و کاملاً بهبود یابد. شفاعت هم همین‌گونه است و همان لحظه انتقال پیدا می‌کند اما تا بیاید و دریافت شود، بهبودی و درمان حاصل شود مدتی طول می‌کشد. و این مدت زمان بستگی به شدت و نوع و تعداد بیماری و قابلیت و دارایی فرد دارد و برای همه افراد یکسان نیست. مثلاً بچه‌ای که زردی دارد با بچه‌ای که فلج است یکی نیست و پزشک نمی‌تواند با هر دو یکسان رفتار کند.

حرکت به سمت آخرت و ابدیت بر اساس حقیقت و واقعیت و دارایی انجام می‌گیرد. مثلاً وقتی یک حسادت و یا یک عصبانیت صد سال جهنم به دنبال می­آورد، یعنی خوب شدن این تخریب ایجاد شده، صد سال طول می‌کشد.

انسان در نظام دنیایی و برزخی باید آن غذایی که دریافت می‌کند بر مجموعه‌ی ضعف‌هایش اثر بگذارد و قدرت و حیات و شدن حاصل شود. دریافت قدرت یک امر حقیقی است و همه چیز بر اساس قدرت و حیات است و حتماً باید شدن صورت بگیرد.

مثلاً جنین برای اندام‌زایی باید متناسب با مجموعه‌ی داده‌هایی که از والدین دریافت می‌کند، شدن حاصل کند و اندامی سالم بسازد. هر داده‌های که از مادر به جنین می‌رسد تبدیل به اندام خوب نمی‌شود و برای همین مراقبات دوران بارداری وجود دارد و ما در حق ندارد هر چیزی را بخورد و یا بشنود، ببیند و ... و همه‌ی این دریافت‌ها بر روی جنین اثر می‌گذارد.

انسان تلاش می‌کند به دنیایی همراه با سلامت و آخرتی مقرون به سعادت دست یابد و به قلب سلیم و شادی و آرامش و رستگاری برسد و اهل نجات باشد. بنابراین باید متناسب با شادی و آرامشش خوراک دریافت کند.

کیفیت خوراکی که انسان دریافت می‌کند بسیار مهم است و از طرفی سلامت بدن نیز، در شدن اثر دارد. مثلاً دو نفری که شیر یا گوشت یا یک کیفیت می‌خورند ما جذب و دریافت بدنشان یکسان نیست مثلاً ممکن است این دریافت برای بدنی تبدیل به قدرت شود و برای دیگری تولید ضعف کند.

جنس و سیستم بعضی از آدم‌ها طوری است که وقتی استاد می‌بینند، کتاب می‌خوانند و یا عبادت می‌کنند، به جای رفتن به جلو و قدرت گرفتن و کسب شادی و آرامش روز به روز دورتر می‌شوند و به سقوط و جهنم نزدیک‌تر می‌گردند. (حمله از سمت راست شیطان) و برعکس بعضی انسان‌ها با همان کیفیت خوراک میلیون­ها سال آخرتی رشد می‌کنند و جلو می‌افتند.

شیطان وقتی ببینید نمی‌تواند حریف کسی از سمت جلو ( آینده)، عقب (دغدغه‌های گذشته)، چپ (گناهان) شود، از طریق کمالات فرد (یعنی سمت راست) حمله‌ور می‌شود تا شخص را جهنمی کند.

برای شیطان اصلاً فرقی نمی‌کند که شخص چگونه و از کدام سمت سقوط کند، تنها مسئله مهم برای او این است که تعادل شخص را بر روی صراط به هم بریزد و جهنمی‌اش کند. برای همین بیشتر سران جهنم، (از سمت راست) یعنی از طریق کمالات ظاهراً مثبت و بی ظرفیتشان، جهنمی می‌شوند. مثلاً بزرگان صهیونیسم و کفر و استکبار جهانی کسانی هستند که به واسطه‌ی کمالاتشان به قدرت و حاکمیت رسیدند و این‌گونه در مقابل خدا ایستادند. و یا مثلاً بیشتر کسانی که به اسلام خیانت کردند، افرادی بودند که خودشان سهم زیادی در جنبه‌های عبادی و اسلامی داشتند.

پس همیشه خوراک‌های با کیفیتی مثل قرآن، کلاس، استاد، زیارت، هوش، علم، خدمت و ... تأثیر یکسانی بر همه‌ی افراد ندارد. چون جنس انسان‌ها و ظرفیت‌هایشان با هم متفاوت است. مثلاً ممکن است کسی با یک خواب خوب و یا یک نماز شب و کار خیر خودش را گم کند و مغرور شود و همان کمال باعث تحقیر کردن دیگران و سنگینی و سقوطش گردد.

برای مثال به فرد عابدی که در مسجد در حال خواندن قرآن بود خبر رسید که خلیفه عباسی شده است، او به محض شنیدن این حرف قرآن را می‌بوسد و می‌گوید از این به بعد بین من و تو فاصله افتاد.

جنس و ظرفیت انسان‌ها در جذب و دریافت کمال بسیار متفاوت است و برخی انسان‌ها کمال را به نور و برخی به ظلمت تبدیل می‌کنند. و این دقیقاً مانند بارانی می‌ماند، که وقتی می‌بارد، در همه جا یک نوع اثر ندارد. و یا مانند آفتابی می‌ماند که وقتی می‌تابد در همه جا یک نوع تأثیر نمی‌گذارد. انسان باید جنس خودش را بشناسد و اگر ظرفیت رسیدن به کمالی را ندارد به دنبال آن نرود. مثلاً گاهی یک استاد معمولی برای فردی خوب است اما اگر به سراغ یک استاد سطح بالا برود، به دلیل بی‌ظرفیتی سقوط می‌کند. گاهی پرواز در افق کوتاه برای فردی بهشت آفرین است اما اگر هوس پرواز در افق بلند به سرش بزند جهنمی می‌شود چون ظرفیت آن را ندارد.

بعضی افراد وقتی یک کمالی دریافت می‌کنند می‌توانند تا دکترا، اجتهاد، امام جماعتی بروند، اما نمی‌توانند تا بهشت برگردند و انسان سالمی باشند. در غذای معنوی و تغذیه جنس انسان‌ها خیلی مهم است، بعضی افراد، هر چقدر موفق تر و با کمال‌تر می‌شوند، از خدا بیشتر فاصله می‌گیرند و بعضی افراد با دو درجه کمال به خدا می‌ترسند اما اگر درجه موفقیتشان به سه برسد راه را گم می‌کنند و جهنمی می‌شوند. (برای مثال دو نفر از شاگردان آیت الله نجابت به جایی رسیده بودند که می‌توانستند فکر انسان‌ها را بخوانند، اما چون ظرفیت لازم را نداشتند، مشغول سوء استفاده از کمالی که به دست آورده بودند شدند.)

حرکت به سمت آخرت توهمی و شوخی نیست و انسان واقعاً باید وجود شیطان و حملات او را جدی بگیرد. و یک انسان شاد و آرام و سالم کسی است که آن‌قدر دارایی تحصیل می‌کند که بتواند بر مجموعه‌ی حملات شیطان غلبه کند و خودش را بر روی صراط دنیا متعادل نگه دارد. چنین انسانی حتماً بر روی صراط آخرت نیز تعادل خود را حفظ می‌کند. چون قاعده دنیاست نه آخرت، و اگر فردی در دنیا سالم بود، در آخرت هم سالم می‌ماند و اگر در دنیا ضربه خورد و در آخرت هم ضربه می‌خورد.

«و من کان فی هذه اعمی و هو فی الاخره اعمی» هر کس در دنیا کور است، در آخرت هم کور است.

کسی که بعد از چند سال کلاس آمدن نتوانسته قدرت تحصیل کند و بر حسادت و عصبانیت و زودرنجی خود و ... غلبه کند و شاد و آرام شود باید بنگرد و علت آن را در خود پیدا کند و ببیند چرا تغذیه و نور بر روی او اثر نگذاشته است.

مثلاً وقتی فردی بیمار می‌شود به دلیل شدت بیماری، دارویی با دُز پایین نمی‌تواند در او بهبودی ایجاد کند و باید دارویی با دُز بالا مصرف کند. در واقع وقتی جنس انسان خوب نباشد هر چقدر هم نور دریافت کند، تأثیر بر روی او نخواهد داشت.

حضرت علی «علیه‌السلام» فرمودند: «ارتدّ النّاس بعد نبی الاّ سبع» (غیر از هفت نفر بعد از پیامبر همه مرتد شدند.) پیامبر «صلی الله علیه و آله» 23 سال تابید و در نور و قدرت او هیچ شکی نبود اما جنس بد افراد باعث شد که نتوانند از نور پیامبر «صلی الله علیه و آله» بهره ببرند و آن را دریافت کنند. وقتی جنس بد باشد، چیزی جذب دل نمی‌شود و یا اگر هم جذب شود، خودش آن را با خوراک‌های آلوده خراب می‌کند و تأثیر آن را از بین می‌برد. مثل کسی که هزینه می‌کند و کباب می‌خورد اما قبل از اینکه غذا جذب بدن شود، با یک لیوان چای تمام اثرات آن را از بین می‌برد. و یا مثل کسی که کلاس می‌آید اما قبل از اینکه درس جذب شود و اثر بگذارد، پای ماهواره می‌نشیند و همه چیز را خراب می‌کند.

کسی که بعد از چند سال انجام کارهای عبادی، زیارتی، مسجد، کلاس، حجاب و ... نتوانسته تغییری کند و یا پروازی داشته باشد معلوم می‌شود یک جای کارش ایراد دارد و اشکال یا در نوع تغذیه (کیفیت غذا) و یا در نوع قابلیت جذب و دریافت فرد است. صورت عبادت تا حدودی اثر دارد اما قدرتش هیچ گاه به اندازه‌ی جذب باطن و محتوای عبادت نیست.

مثلاً رکوع و سجود و یا وضو ظاهری بر دل انسان اثر دارد اما دُزش پایین است و آن‌قدر قوی نیست که بتواند جلوی خیلی از گرفتاری‌ها را بگیرد.

گفتیم شیطان در 5 جا کاری از دستش بر نمی‌آید که در جلسه گذشته به دو مورد از آن‌ها پرداختیم. 1- اعتصام و اتکال به الله 2- یاد الله

انسان در صحنه درگیری با شیطان اگر با خدا و خانواده‌ی آسمانی‌اش همراه باشد شکست نمی‌خورد. بزرگان می‌فرمایند: شیطان سگ درگاه خداست و اصلاً با آشناهای خدا مشکل ندارد و فقط غریبه‌ها را می‌گیرد.»

دعا و توسل و ذکر یک امر حقیقی است. و اگر انسان واقعاً از آن‌ها استفاده کند در برابر حمله‌های شیطان قدرتمند و بیمه می‌شود و اگر هم زمانی زمین خورد با استمداد از آن‌ها می‌تواند زخم‌هایش را ترمیم کند. پس دعا و توسل و ذکر هم نقش بازدارنده و هم نقش ترمیم کننده دارد. مثل بعضی از داروها که هم در پیشگیری و هم در درمان نقش دارند. مثلاً نعناع، در جلوگیری و درمان سرماخوردگی مفید است.

انسان در دعا و ذکر «الله» و در توسل «اهل بیت» را با خود به همراه دارد و شیطان نمی‌تواند در این حریم‌ها وارد شود، در نتیجه انسان با این سرمایه می‌تواند به تعادل و شادی و آرامش و قدرت برسد.

قرآن می‌فرماید: «هیچ پیغمبری نبود مگر آنکه شیاطین جنی و انسی را برایشان می‌فرستادیم. «کذلک جعلنا لکلّ نبی عدوً و شیاطین الجن و الانس»

انسان در مسیر حرکتش به سمت کمال باید در معرض تضادها و حملات شیاطین قرار بگیرد تا قدرتمند شود و اوج بگیرد. وقتی خداوند می‌خواهد یک پیامبری را به قرب خود برساند انواع و اقسام شیاطین جنی و انسی را بر سر راهش می‌گذارد تا او را تمرین دهد و قدرتمند کند.

تا مشکلات و بیماری‌ها، دشمن و حملات شیطان نباشد، انسان نمی‌تواند اسماء اللهی را دریافت کند و به رشد و قدرت برسد. خداوند اگر شیطان را به سراغ پیامبران می‌فرستاد، خودش هم در کنارشان می‌ایستاد و از آن‌ها حمایت می‌کرد. اگر ربناهای قرآن را جمع کنیم می‌بینیم همه‌ی پیامبران و اولیاء اللهی از آدم تا خاتم همه اهل دعا و تضرع و ذکر و خلوت با خدا بودند و خودشان را در مقابل حملات دشمن بیمه می‌کردند. اما ما این‌گونه نیستیم و با وجود اینکه دائماً در معرض حملات شیاطین جنی و انسی قرار می‌گیریم خودمان را با دعا و ذکر و توسل قوی و قدرتمند نمی‌کنیم و تنها به میدان مبارزه می‌رویم و سر شکسته و زخمی بر می‌گردیم.

خدا و خانواده‌ی آسمانی و شهدا و صدیقین دائماً ما را به سمت خود دعوت می‌کنند اما ما دست رد به سینه‌ی آن‌ها می‌زنیم و خودمان تنها به میدان حملات شیطان می‌رویم و زیر بار آن له می‌شویم و سقوط می‌کنیم.

ذکر و یاد طرد کننده‌ی شیطان است و انسان به وسیله‌ی آن می‌تواند، معشوقه‌ای حقیقی‌اش را در تمام صحنه‌های زندگی با خود همراه داشته باشد و به شادی و آرامش و قدرت دست یابد (اشاره به داستان زنی که آسیه وار در کنار همسر چون فرعونش زندگی می‌کرد اما چون اهل ذکر بود به شادی و آرامش رسیده بود.)

امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» می‌فرماید: «ذکر الله رأس مال کلّ مؤمن و رجهو السلامه من الشیطان»

«یاد خدا سرمایه‌ی هر مؤمنی است و سود آن سلامت ماندن از دست شیطان است.»

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed