مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
بحثمان درباره ی موانع وصولمان به خانواده ی آسمانی به این فقره از مناجات شاکین امام سجاد «علیه السلام» رسید. «الهی اَشکوا الیک عدوّاً یُضِلُّنی وَ شیطاناً یَغوینی قد مَلأ بالوسواسِ صدری و احاطت هَوا حِبُسُه بِقَلبی یُعانبدُلی الهوی و ....» خدایا شکایت میکنم به درگاهت از دشمنی که گمراهم میکند و شیطانی که مرا به بیراهه میکشاند و دلم را پر از وسواس کرده و هوس هایش به گرد دلم چرخیده و گرداگرد قلبم را گرفته و پشتیبانی از خواهش و هوای نفسم میکند و ...».
امام «علیه السلام» در اینجا به یک دشمن بسیار خطرناک میپردازد که انواع حیله ها را به کار میبرد تا مانع رسیدن ما به هدف خلقتمان شود. «بحث درباره ی شیطان در مباحث دشمنشناسی، فکر، وسوسه و مهندسی آرزوها گفته شده است».
ده ها آیه در قرآن و چند هزار حدیث در مورد شیطان و حملههای آن بیان شده، و قرآن به شدت تأکید بر شناخت شیطان و پرهیز از وسوسه های او دارد و این نشان دهنده ی قابل دسترس بودن اوست اما ما متأسفانه همیشه او را دست کم میگیریم و کاری به حمله ها و وسوسه های او نداریم و همین بی اعتقادی و بی توجهی و شوخی گرفتن شیطان باعث شده دائماً مورد حمله های او قرار بگیریم و آسیب ببینیم.
«و اتخذوا ان شیطان لکم عدو واتخذوه عدو» شیطان دشمن شماست، شما هم او را دشمن بگیرید. در روایت داریم گاهی اوقات شیطان مانند زنبورهایی که به گوشت حمله میکنند به قلب مومن حمله میکنند. اما ما اصلاً یادمان نمی آید در عمرمان با چنین مجموعه ای درگیر شده باشیم. «الظالم و المظلوم کلاهما فی النار» ظالم و مظلوم هر دو در آتشند، ظالم به خاطر ظلمش و مظلوم هم به خاطر ظلم پذیری اش.
شیطان بزرگترین خیانت را به ما میکند و مانع رسیدن ما به خانواده ی آسمانی مان میشود اما ما به جای اینکه با او مبارزه کنیم و از دستش عصبانی باشیم، با او انس میگیریم و از او اطاعت میکنیم. «ألم أعهد علیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان» آیا من از شما عهد نگرفتم که شیطان را عبادت نکنید.
«... شیطاناً یغوینی...» اغوا؛ یعنی وسوسه و تحریک و راهنمایی کردن به سمت شر و فساد. شیطان صرفاً یک پیشنهاد میدهد و ما را دعوت و راهنمایی به شر و فساد میکند نه اینکه خودش مستقیماً ما را به این کار بیندازد.
«قد تبین الرشد من الغی» قرآن میفرماید ما رشد و غی را از هم روشن کردیم و هر کس میتواند آنها را از هم تشخیص دهد «رشد» یعنی دلالت به سمت خیر و صلاح «هو دلالته علی الخیر و الصلاح» و نقطه مقابل آن «غی» یعنی دلالت به سمت شر و فساد است. و وقتی میگوییم شیطان اغوا میکند یعنی جلوی رشد حقیقی ما را میگیرد.
شیطان آنقدر قدرت ندارد که بخواهد کسی را مستقیماً گمراه کند، مگر کسی که خودش جزء اولیاء شیطان باشد و اغواگر شود. انسانهایی هستند که جزء شیاطین انسی اند و کارشان تحریک کردن دیگران به سمت شرّ و فساد است و اینها عابدان شیطانند و گمراهی را پذیرفتهاند و دیگران را نیز به سمت شرّ و فساد دعوت میکنند.
و میفرماید: «و ان یروا السبیل رشد لا یتخذو سبیلاً و ان یروا السبیل الغی یتخذوها سبیلاً» بعضی افراد وقتی راه رشد را میبینند آن را آگاهانه طی نمیکنند و هرگاه راه غی را می بینند آن را راه خود قرار می دهند. «فالهمها فجورها و تقواها» همه ی انسانها قدرت تمیز حق از باطل و خوب از بد را دارند اما برخی افراد آگاهانه راه شرّ و بدی را انتخاب میکنند و از دیدنیها و شنیدنی ها و رفتن به جاهای تحریک آمیز استقبال میکنند و از آن لذت میبرند.
پس حیطه ی نفوذ شیطان اغوا است، اغوا یعنی تحریک به سمت شرّ و فساد و نه تسلط. یعنی شیطان به هیچ وجه بر بندگان خدا تسلطی ندارد، بلکه تنها پیشنهاد میدهد و تحریک ایجاد میکند.
خداوند و ائمه «علیهم السلام» چهارچوبها و اصول را برای ما مشخص میکنند و ما را به نور فطرت و الهامات مجهز میکنند، تا بتوانیم در مقابل شیاطین آگاهانه بایستیم و راه را انتخاب کنیم، شیطان نعمتی است که برخلاف یقینیات ما وسوسه تولید میکند و روی نقاط ضعف ما دست میگذارد تا ما بتوانیم با غلبه بر او به رشد و قدرت برسیم و اوج بگیریم.
«ان عبادی لیس لک علیهم سلطانٌ الا من اتبعک من الغاوین» تو بر روی بندگان من سلطه نداری و تنها کسانی از تو تبعیت میکنند که خودشان اغواگر هستند. «غاوین» یعنی کسانی که خودشان عبد شیطان و عضو حزب شیطان محسوب میشوند و مانند شیطان، عامل گمراهی و تحریک به شرّ هستند. در دنیا میلیونها شیطان انسی وجود دارد که با انواع و اقسام ابزارها مانند صوت، تصویر و ... دائماً در حال اغوای بندگان خدا هستند.
در نقطه مقابل اغواگران، انسانهایی هستند که عبد خداوندند و به جریان هدایت و رشد انسانها به سوی هدف خلقتشان کمک میکنند و در آنها نسبت به وسوسههای شیطان مقاومت ایجاد میکنند. اما شیطان اغوا را به خدا نسبت میدهد و میگوید تو مرا اغوا کردی؛ سوره ی اعراف آیه 16:«قال فَبِما اَغوَیتَنی لَاَقعُدَنَّ لَهُم صراطک المستقیم ثمّ لأتینَّهُم مِن بین ایدیهم وَ مِن خلفِهِم و عن ایمانهم و عن شمائلهم و لا تجدُ اکثرهم شاکرین» «شیطان گفت: که چون تو مرا گمراه کردی من نیز بندگانت را از راه راست گمراه میکنم – آنگاه از پیش رو و از پشت سر و طرف راست و چپ آنان در می آیم تا بیشتر آنان شکر نعمت به جای نیاورند.»
کمینگاه شیطان بر روی صراط مستقیم است یعنی درست زمانی که انسان تصمیم میگیرد آدم خوبی باشد، مورد حملات پی در پی شیطان قرار میگیرد تا از مسیر صحیح برگردد و گمراه شود.
سورهی حجر آیه 39: «قال ربِّ بِما اَغوَیتنی لاُزینن لهم فی الارض و لاُغوینهم اجمعین» «مرا گمراه کردی من نیز در زمین (همه چیز را) در نظر فرزندان آدم جلوه میدهم و همه آنها را گمراه خواهم کرد.»
وقتی انسان عاشق و مجذوب زینتهای دنیا و ابزار و وسایل و ارتباطات دنیا شود و انسش تنها با مطلوبها و معشوقهای دنیا باشد، حوصله ی پرواز کردن به سمت آسمان و خانواده ی آسمانیاش را ندارد و آنها را تنها برای برطرف کردن مشکلات زمینی اش میخواهد.
یک سوال: چرا شیطان به خدا میگوید تو مرا اغوا کردی؟
شیطان جن بود و بر اثر عبادت به مقام فرشته ها رسیده بود اما در درونش کفری پنهان داشت که آن را ظهور نمیداد هر چه خدا می گفت اطاعت میکرد. «... و کان من الکافرین» و خداوند همان کاری را که شیطان با ما میکند با شیطان کرد و دست به روی نقطه ضعف شیطان گذاشت تا به او فرصت رفع آن را بدهد.
نقطه ضعف شیطان روحیه ی حسادت و تکبرش بود او خوب رشد کرده بود و تا مقام فرشته ها نیز بالا رفته بود و اصول دینش نیز کامل بود، اما این مشکل اخلاقی او باعث کفر و سقوطش شد و تمام عبادتها و عقایدش را از بین برد. «در روایت داریم همانطور که سرکه عسل را خراب میکند، حسادت ایمان را از بین میبرد.»
گاهی اوقات در انسان صفاتی وجود دارد که در آخر کار یک عمر عبادتش را تباه میکند. (تکبر و حسادت یکی از این صفات هستند که سرمایههای ایمانی انسان را از بین میبرند.) و خداوند شیطان را در مراحل مختلف زندگی در مسیر راه انسان قرار میدهد تا انسان نقاط ضعف خود را برطرف کند و پاک از دنیا برود.
بعضی از افراد هستند که همه چیز اسلام را میپذیرند و قبول دارند اما فقط نسبت به فلان قانون اسلام مشکل دارند و پذیرای آن نیستند مثلاً اصول عقائد و ولایت و اخلاق و بقیهی قوانین اسلام را قبول دارند اما با مسئله حجاب مشکل دارند و یا مسائل احکام را نمیپذیرند. چنین وضعیتی خیلی خطرناک است. «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» و قرآن میفرماید: «حتی اگر یک قانون اسلام را هم قبول نداشته باشید کافر به همه ی آن هستید» و خداوند از هیچ کس ایمان نصفه قبول نمیکند (یا همه و یا هیچ).
اصول عقاید شیطان خیلی محکمتر از ما بود اما به خاطر یک مشکل اخلاقی، آگاهانه در مقابل خدا ایستاد و کافر شد. این که انسان آگاهانه در مقابل خدا بایستد خیلی خطرناک است.
شیطان به خدا میگوید چرا مرا اغوا کردی؟ تو که نقطه ضعف مرا میدانستی پس چرا درست روی همان دست گذاشتی؟ حتی آنقدر لجوج است که به خدا میگوید از خواستهی خود بگذر و من را از سجده معاف کن، من قول میدهم طوری عبادتت کنم که هیچ کس تا به حال عبادتت نکردهباشد. و خداوند میفرماید یا سجده کن یا بیرون برو (اگر قرار است کسی کوتاه بیاید او ما هستیم نه خدا)، شیطان در جریان استدلال خدا با ملائکه قرار داشت و وقتی آنها در مورد خلقت آدم به خداوند اعتراض کردند. خداوند فرمود: «انّی اعلم ما لا تعلمون» و مقامات و قدرتها و کمالات آدم را به آنها نشان داد و آنها پذیرفتند و به آدم سجده کردند. «سبحانک لا علمنا الا ما علمتنا».
اما شیطان با اینکه برایش همه چیز روشن شده بود، آگاهانه زیر بار نرفت و در مقابل دستور خداوند ایستاد. یکی از کارهای شیطان این است که اندازهها را به هم میریزد. خداوند یکسری قاعده و فرمول و ستون به نام محکمات را مشخص میکند و اجازه میدهد یکسری متشابهات هم در کنارش باشد و آن متشابهات زمینه های امتحان انسان را فراهم میکند. هر جا شبه های در انسان ایجاد شد باید به محکمات برگردد تا دینش حفظ شود و این رمز بسیار مهمی است. اما انسانهای بی حوصله و مریض فقط دست بر روی متشابهات میگذارند و به محکمات کاری ندارند.
برای مثال ما میدانیم خداوند کمال مطلق و خالق است و هیچ ضعفی ندارد و به کسی ظلم نمیکند و منزه از هر عیب و سبحان است و نیازی به هیچ کسی ندارد و اینها «محکمات ما» هستند. اما وقتی در جامعه می بینیم برخی افراد فقیرند و برخی ثروتمند، برخی مریضند و برخی سالم، برخی سیاهند و برخی سفیدند، دچار شبهات میشویم و پیش خودمان فکر میکنیم آیا اینها ظلم نیست؟ آیا خدا عادل است و اینگونه شیطان با متشابهاتی که در ذهن ایجاد میکند محکمات را زیر سؤال میبرد تا انسان ایمانش را از دست بدهد. اما ما باید به محکماتمان برگردیم تا شبهه ها را از بین ببریم و دینمان را حفظ کنیم مثلاً بگوییم چون خداوند سبحان و عاری از هر عیبی است پس این مشکلات به او بر نمیگردد. تفاوتها و تضادها و تغییرات لازم است و اگر نباشد انسان اساساً رشدی نخواهد داشت و به کمال نمیرسد و اینها لازمه ی خلقت انسان هستند. شیطان در متشابهات و جاهایی که انسان دچار شک و تزلزل است کمین میکند تا انسان به محکمات حمله کند و آنها را زیر سوال ببرد، بنابراین در چنین مواقعی انسان باید به محکمات برگردد تا دلش آرام شود و ایمانش حفظ گردد. و یا مثلاً شیطان میگوید با عمل یک نفر به اصل دستور حمله کن، به فرض با عمل بد یک خانم باحجاب اصل حجاب را زیر سوال ببر و یا با عمل بد یک عالم روحانی به اصل روحانیت حمله کن، به این امر اغوا میگویند یعنی انسان در درون خودش مشکل و مرضی دارد و شیطان با تحریک همان مشکل، اغوا ایجاد میکند و باعث میشود شخص با استدلال هایی که می آورد خیال خودش را راحت کند.
«بل یرید الانسان لیفجر امامه سئل ایان یوم القیامه».
فردی که در دلش میل به گناه دارد، مجبور است برای ارتکاب گناه به اعتقادات و محکماتش حمله کند و آنها را زیر سوال ببرد تا با خیال آسوده به خواستهاش برسد (مثل امر حجاب) حجاب یک امر فطری است و قرآن میفرماید وقتی آدم و حوا از آن میوه ی ممنوعه خوردند عورتشان معلوم شد و آنها به سرعت خودشان را پوشاندند.
نهضت فمینیسم به اسم دفاع از حقوق زنان آنها را مورد استثمار جنسی، اقتصادی و سیاسی قرار داد و تا این اندازه باعث تحقیر زنها شد. شیطان در قسمتهایی که شخص دچار تردید و شک میشود و مسئله برایش روشن نیست، دست میگذارد و وسوسه ایجاد میکند برخی افراد برای رفع شبهاتشان مانند یک بیمار آگاه به عالم دانا مراجعه میکنند و مشکلشان را حل میکنند اما برخی دیگر به دنبال روشن کردن شبهات خود نمیروند و از شکهای که دارند استقبال میکنند و فکر میکنند اگر آگاه شوند، مسئولیت میآورد و مجبور به عمل کردن میشوند.
خداوند هم روی نقاط ضعف شیطان دست گذاشت تا رشد کند اما شیطان حاضر شد دست از تکبر وحسادت خود بردارد. عین همین کار را هم شیطان با ما میکند و روی نقاط ضعف ما دست میگذارد و وسوسه ایجاد میکند تا ما دچار تزلزل شویم و به یقینیات و محکماتمان حمله کنیم. و از طریق فروع، اصول را زیر سوال ببریم. شیطان از طریق ضعفهای انسان، به خدا، ائمه و قرآن حمله میکند و گاهی افکار زشتی از طرف ما به آنها میگوید و ما آن افکار را به خودمان نسبت میدهیم و در این هنگام است که با خودمان نیز درگیر میشویم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .
کلیدواژه ها:
آثار استاد