مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
بحثمان درباره ی موانع وصول به خانواده آسمانی و موانع بهره برداری از مظاهر الهی بود، خداوند خلفای الهی و متخصصین معصوم را برای خروج ما از ظلمت به سوی نور بر سر راه ما قرار داده و ما را به مودت آنها یعنی اطاعت توأم با محبت دعوت کرده است. دو مورد از متعلقات غفلت ذکر شد یک، غفلت نسبت به حقیقت خودمان و ماهیت آسمانی و «انا لله و انا الیه راجعون». دوم، غفلت نسبت به دشمنان و موانع مسیر، که یکی از این موانع شیطان بود که در مورد فلسفه وجودی و حمله های گوناگونش توضیح داده شد. در مسیر انسان دو نوع از شیاطین جن و انس وجود دارند که وسوسه گر هستند. قرآن به ما میفرماید: که از شر آنها باید به خدا و به سه اسم رب، ملک و اله پناه برد.
«قل اعوذ برب الناس، ملک الناس، اله الناس» سه اسم رب، ملک و اله به انسان قدرت فراوان میدهد لذا خداوند ما را برای غلبه بر شیاطین و دشمنان به تمام اسماء احاطه نداده است.
هر جا کلمه ی «قل» در قرآن آمد یعنی مسئله فوق العاده مهم است و لفظاً و عملاً باید این مسئله را باور کرد لفظ و خواندن اسماء الهی و یا آیات قرآن به دلیل وجود پرتوهای نور تأثیر میگذارد و حتی کفار هم از این اسماء برای برطرف کردن آفات و شرور استفاده میکنند. تحقیقات یک دانشمند ژاپنی بر روی ملکولهای آب نشان داد که اسماء مقدسی مثل الله وقتی بر روی ملکولهای آب خوانده میشود آرایش مولکولی آن به زیباترین شکل ممکن قرار میگیرد اما هنگامی که اسماء تاریک و شومی مثل شیطان بر روی آن خوانده میشود آرایش مولکولی آب کاملاً به هم میریزد و این نشان دهندهی تأثیر لفظی و کتبی اسماء الهی بر روی موجودات است.
نگاه کردن به آیات و خواندن قرآن حتی بدون درک و فهم آن، و یا نگاه کردن به چهره یک عالم و یا صورت والدین سازنده و اثرگذار است و گاه ممکن است مانع آلوده شدن انسان به گناهان شود.
برای جلوگیری از آسیبهای شیاطین خداوند می فرماید باید وجودت پناهنده به سه اسم رب، ملک، و اله شود. وقتی انسان نسبت به این سه اسم شناخت خوبی پیدا کرد و آنها را باور کرد پناهندگی اش هم تأثیر گذار میشود. «ایاک نعبد و ایاک نستعین» زمانی سازنده است و زمانی انسان میتواند از لفظ (کَ: به معنی تو) استفاده کند که خدا را بشناسد و او را ببیند و گر نه نمیتواند از آن اثر بگیرد.
«به دریا بنگرم دریا ته بینم، به صحرا بنگرم صحرا ته بینم، به هر جا بنگرم کوه و در و دشت، نشان از قامت رعنات بینم»
هزار اسم خداوند و بالاتر از آن در تمام موجودات عالم ظهور دارد و همهی عالم پر از خداست. «لا اله الا انت» هیچ دلبری جز خدا نیست. کسی که خدا را دید، دیگر از تعقیبات نماز و اذان و اقامهاش نمیگذرد چرا که میداند همه چیز دست خداست. چنین کسی به خاطر کارهای دنیا، خلوت کردن با خدا را از دست نمیدهد برای اینکه میداند همه کاره ی عالم خداست. (بزرگی می فرمود: بین الطلوعین یک آدم فهمیده از سلطنت ازل و ابد بالاتر است) اما ما متأسفانه خیلی چیزها را راحت از دست میدهیم برای اینکه عاشقی کردن را بلد نیستیم.
( به حضرت امام (ره) اعتراض میکردند که چرا در شلوغی به حرم میرود و امام پاسخ میفرمود هر چیزی به هرکسی بدهند در شلوغی ها میدهند). در شلوغی، محبوبهای خدا بیشتر جمع هستند و شایسته است انسان از روح جمعی برای رشد و بزرگی خود استفاده کند. ناس در مسیر حرکت انسان قرار می گیرد تا مانع و یا عامل کمکی حرکت انسان باشد. انسان تنها با عقل نمیتواند جلوی وسوسه های شیطان بایستد و وجود عشق برای قدرتمندی و پیروزی انسان لازم و ضروری است. کلاس، مطالعه و استاد تنها عقل انسان را قانع میکند و شبهات را از بین میبرد اما مسئله مهمتر این است که دل باید حرکت کند و به مودت برسد تا رشد صورت بگیرد.
درس و بحث همه ابزارهایی برای عیش و نوش شبانه و عاشقی کردن هستند. اگر انسان فرصت عاشقی کردن به خود ندهد و تنها به کارهای ذهنی بپردازد خیلی از فرصت ها را از دست خواهد داد و خود را از بسیاری از چیزها محروم خواهد کرد. عقل شرط لازم برای مبارزه با غفلت از خود و از دشمنان خارجی است اما شرط کافی نیست و این عشق و دلدادگی است که انسان را به اوج میرساند. اگر کسی معرفت کسب کرد و شبهاتش برطرف شد و بعد به سراغ عشقبازی با خدا رفت به خیلی چیزها میرسد اما اگر تنها به دنبال کسب علم باشد و حوصله ی عاشقی کردن را نداشت به هیچ جا نخواهد رسید چرا که برای رشد باید معرفت به دل ریخته شود. (هیچ کجا به اندازه ی سینه زدن در گودی عاشقی برای امام حسین «علیه السلام» رشد برای انسان نمی آورد.)
انسان بعد از کسب معرفت باید تمرین عشق کند. مانند بچه (بچه بعد از اینکه روی پای خود ایستاد، دوست دارد همه کارهایش را خودش انجام دهد و لو غلط و از این کار لذت میبرد، پدر و مادر هم باید به او اجازه انجام کار را بدهند تا او قوی و بزرگ بار بیاید. و یا باید به او اجازه خاک بازی کردن را بدهند تا بدنش در مقابل میکروب ها مقاوم شود و به قول حضرت رسول «صلی الله علیه و آله» خاک بهار بچههاست. «التراب ربیع الاطفال».
اسم شریف «رب» به معنای مالک مدبر است و انسان در هنگام مشکلات و گرفتاری ها با بیان این اسم مورد عنایت حق قرار میگیرد. در حدیث داریم در هنگام سختیها باید آنقدر یا رب گفت تا نفس قطع شود.
اسم شریف «ملک» به معنای پادشاه است. «ملک» در مباحث اجتماعی و سیاسی قدرت زیادی در فرد ایجاد میکند. این اسم برای کسانی که میخواهند کارهای بزرگ انجام دهند، غوغا میکند. اسم «مالک» انسان را درباری خدا میکند و دیگر کسی زورش به او نمیرسد. طبق سورهی شریف ناس، انسان از شر وسواس (شلوغی دل، انواع خیالات و هجوم افکار به خدا پناه میبرد.) فردی خدمت پیامبر «صلی الله علیه و آله» عرض کرد من تا زمانی که سر جلسه شما هستم حالم خوب است و عشق به آخرت و خدا در دلم موج میزند اما به محض دور شدن از کنار شما حالم عوض میشود. آیا این نفاق است؟ حضرت فرمود: خیر نفاق نیست.
روح یا بخش فوق عقل باید مرتب غذا بخورد تا بتواند جلوی وسوسه های شیطان بایستد. «من شرالوسواس الخناس» خناس، شیطان وسوسه گری است که ابتدا حمله میکند و بعد خودش را کنار میکشد و پنهان میشود. طوری که انسان می پندارد خودش چنین فکری کرده است. اگر انسان از پیشنهاد خناس خوشش بیاید، او قدم پیش میگذارد و فکری دیگر میاندازد و تا جایی که انسان را وارد گناه کند. اما اگر انسان فکر را از خودش نداند و جلوی او بایستد، پیروز خواهد شد.
حضرت یوسف «علیه السلام» با وجود آنهمه بلایی که برادرانش بر سرش آوردند، هیچ کینه ای از آنها به دل نداشت و هنگام برخورد با آنها فرمود نگران نباشید شیطان بین ما اختلاف انداخته است. تنها انسان های ضعیف هستند که کینه به دل میگیرند و دلخور میشوند.
استاد، کتاب و مطالعه، یقین انسان را زیاد میکند وسوسه های شیطان را برای نبودن خدا و ابدیت از بین میبرد. کسی که دائماً به شک و تردید میافتد نه عقلش را تقویت کرده و نه دل او هرگز فرصت عاشقی پیدا کرده است. اگر انسان از خودش غافل شود و حقیقت خلقتش را نشناسد و نداند کجاست باید از یک متخصص برای شناسایی راه کمک بگیرد. اما گاهی انسان حواسش به خودش هست ولی دچار حملات گوناگون شیطان میشود و سقوط میکند.
شیاطین جنی، برای جهنمی کردن انسانها، خیلی کارها میکنند، اما شیاطین انسی گاهی بدتر از شیاطین جنی عمل میکنند. شیاطین انسی ممکن است پدر و مادر، دوست، فرزند و ... یا جامعه باشند. طبق آیه ی قرآن اگر پدر و مادر، انسان را دعوت به نافرمانی از خدا کردند، نباید از آنها اطاعت کرد «فلا تطعهما» اما بی احترامی کردن به آنها ممنوع است.
گاهی جامعه هم نقش شیطان را بازی میکند (قل یا ایها الکافرون، لا اعبد ما تعبدون) وقتی خود را همرنگ جماعت کردی و طبق مد و خوشایند دیگران رفتار کردی اصلاً طبق سوره ی کافرون عمل نکردی و دستورات خدا را نادیده گرفته ای و جهنمی شده ای. انسانها با غلبه بر حملات شیطان میتواند اسم گیری کند و قوی شود.
سوال: انسان چطور میتواند حواسش به خودش باشد و یا جلوی حمله های شیطان بایستد؟
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .
کلیدواژه ها:
آثار استاد