مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
غفلت یکی از مهمترین حجاب هایی است که بین ما و خانواده ی آسمانیمان وجود دارد. اولین چیزی که بزرگان دین و اولیای الهی برای مبارزه با غفلت به ما توصیه میکنند بیداری است و اولین قدم در سیر و سلوک و معنویت این است که انسان خود حقیقی اش را پیدا کند و هدف خلقتش را بشناسد. حضرت علی «علیه السلام» میفرماید: «لا تجهَل نفسک فان الجاهل معرفه نفسه جاهل بکل شیء» «نسبت به خودت جاهل نباش چون کسی که خودش را نمیشناسد هیچ چیز را نمیشناسد.» نفس انسان معادل «کل شی» یعنی همه چیز است و اگر انسان خود حقیقی اش را نشناسد و از آن غافل باشد آموختن دانشهای دیگر جز افزایش غفلت، هیچ سود دیگری نخواهد داشت و فقط باعث فاصله گرفتن انسان از نظام ابدی اش میشود و این غفلت حقیقت انسان را میرساند. برای نمونه در دنیای امروز با وجود پیشرفت علم، بدبختی انسانها بیشتر شده است. چرا که علم فقط مختص به بخش کوچک و پست حیات انسان یعنی طبیعت انسان طراحی شده و اساساً کاری به شناخت حیثیت جاودانه ی انسان ندارد و همین باعث بدبختی و نابودی انسان میشود. تا نفس و حقیقت انسان شناخته نشود یادگیری هیچ علمی فایدهای ندارد حتی یادگیری علوم معنوی هم سودی نخواهد داشت. اثر ذاتی دین این است که هر کجا برود به دنبالش قدرت و شادی و آرامش هم میرود، اما چه بسیار متدینینی که از دینداری خود هیچ بهره و استفاده ای نبرده اند و به هیچ وجه انسانهای شاد و آرام و قدرتمندی نیستند و هنوز هم سر هر چیز کوچکی زود عصبانی و ناراحت میشوند. چرا که معنویت آنها جذب بخش انسانی و حقیقت وجودیشان نشده و فقط بر روی بخش حیوانی قرار گرفته است. اگر انسان بدون شناخت خود به دنبال شناخت خدا هم برود، هیچ تأثیری بر روی شخصیت و شادی و آرامش او نخواهد داشت. حضرت می فرماید: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» اگر کسی واقعاً میخواهد خداوند را بشناسد باید اول خودش را به رسمیت بشناسد و مختصات وجودی خود را و اینکه از کجا آمده، در کجا هست و به کجا خواهد رفت را خوب بفهمد و گرنه دینداریش سطحی و ضعیف است و کمکی به قدرت و آرامشش نخواهد کرد. انسان ابتدا باید خودش را خوب بشناسد و بعد به سراغ شناخت الله، دین و پیغمبر و سایر امور معنوی برود اما متأسفانه در آموزه های دینی ما خیلی به این موضوع پرداخته نمیشود.
و اول به سراغ آموزش سایر امور معنوی می روند (بدون شناخت حقیقت انسان) برای همین دینداری چیز غلطی از کار در می آید و یک حیوان متدین با گوش بخش جنسی و حیوانی پرورش داده میشود.
اولین گام در بیداری و عاشقی این است که انسان خود حقیقیاش را بشناسد و عاشق خودش شود و تا انسان چهره ی حقیقی اش را نبیند و نقاب چهره ی طبیعی و کمالات جنسی را نیندازد، مزه ی شیرین زندگی و دنیا را نمی فهمد. دنیا بسیار شیرین است و کسی که عرضه ی لذت بردن از دنیا را ندارد هرگز نمیتواند از آخرت بهره مند شود و لذت ببرد.
قرآن میفرماید: «احسن کل شی» به هر چیز بنگری زیباست. اما کسی که خودش را نشناخته است دائماً از همه چیز ایراد میگیرد و هر چیزی میتواند او را تحقیر کند. وقتی انسان خودش را شناخت تمام چیزهای منفی زندگی برایش جذابتر، شیرینتر و برجستهتر از جنبههای مثبت زندگیاش میشود و نداشتنهایش قویترش میکند و اضطرابهای زندگی برایش لذت بخش و شیرین میشود. تا انسان خودش را نشناسد و قیمت دستش نیاید نمیتواند بفهمد چرا در کربلا با وجود آن همه مصیبت همه شاد و آرام بودند چرا حضرت زینب «سلام الله علیها» با وجود آن همه سختی و اسارت فرمود: «و ما رأیت الا جمیلا».
حضرت علی «علیه السلام» می فرماید: «ایها سامع فعفق ایها سامع من سکرتک» ای شنونده از این مستیات بیرون بیای «و استیقظ من غفلتک و اختصر من عجلتک» و از غفلت بیدار شو و از شتاب بکاه.
ما هر وقت به آخرت دعوت میشویم عجله ی انجام انواع و اقسام کارهای دنیا را داریم و اصلاً حوصله ی خودمان را نداریم. انسان سبک زندگی طبیعی اش را با توجه به شرایط و موقعیتهای مختلف تنظیم میکند. (مثلاً وقتی شخص مجردی ازدواج میکند سبک زندگی اش تغییر میکند و یا وقتی بچه دار شد باز هم سبک عوض میشود و به همین منوال ادامه می یابد.)
در روایت داریم مومن مانند یک شاخه ی نرم است و به هر طرف بچرخانیم میچرخد و انعطاف دارد. یعنی هیچ بادی نمیتواند او را بشکند و هیچ یک از تغییرات زندگی نمیتواند له اش کند و فقط به یک سبک خاص عادت نمیکند و خودخواهی ها و منیت هایش آنقدر سفت و سخت نیست که اگر جایی خللی وارد شد بشکند. اما منافق این طور نیست و حرفش یک کلام است. «المومن یأکل بشهوت اهله والمنافق یأکل بشهوته. مومن با میل خانوادهاش عمل میکند. اما منافق با میل خودش. امام (ره) می فرمود حرف مرد یک کلام نیست.
اما همه ی اینها مقدمه ای بود برای اینکه بگوییم ما سبکهای زندگیمان اصلاً با حضور خداوند و امام زمان «علیه السلام» تنظیم نمیشود و آنها جایگاهی در زندگی ما ندارند و حتی خود حقیقی و من جاودانه مان نیز نقشی در زندگیمان ندارد و براساس مصالح آن تنظیم نمیشود. انسان اگر در سبک زندگی با خانواده ی آسمانی اش هماهنگ نباشد حتی اگر با تمام خانواده ی زمینی اش هم هماهنگ باشد سر از جهنم در میآورد. بنا بر روایت بوی بهشت از 500 سال به مشام میرسد اما شخصی که صله ی رحم نمی کند بوی آن را استشمام نمیکند. قرآن در مورد صله ی رحم میفرماید: «یقطعون بامرالله به أیوصل» قطع میکنند به چیزی که خدا امر فرموده وصلش کنید.
انسان نمیتواند با رحمش قطع ارتباط کند و حتی کافر بودن هم دلیل بر قطع رحم نمیشود. تنها زمانی مجاز به قطع رحم هستیم که دیگر ارتباط، خطرساز و ذلت آور شده باشد. در غیر این صورت باید ارتباط ادامه داشته باشد. حضرت میفرماید: «و غایت تعویلها صلتک ایان» غایت و اوج این آیه یعنی این که خانواده ی آسمانی رحم حقیقی ما هستند و انسان باید با آنها ارتباط برقرار کند. اهل بیت «علیهم السلام» پدران ما و حضرت زهرا «سلام الله علیها» مادر حقیقی ما میباشد. تا انسان باورش نشود که رحمش اهل بیت «علیهم السلام» هستند، نمیتواند صله ی ارحام انجام دهد و وقتی قاطع رحم شد، هر چقدر هم نماز بخواند، روزه بگیرد و یا کارهای مقدس انجام دهد جهنمی خواهد شد.
ما شاید نسبت به خانواده ی آسمانی مان محبت داشته باشیم اما خبری از مودت نیست. مودت یعنی اینکه برنامه ریزی و سبک زندگی انسان براساس حضور مؤثر اهل بیت «علیهم السلام» تنظیم و طراحی شده باشد و تا شخص خود حقیقی اش را به رسمیت نشناسد و در برنامه زندگی اش دخالت ندهد متعلقات آن نیز اصلاً وارد زندگی نخواهد شد.
کسی که سبک زندگی خود را براساس طبیعت و حیوانیت طراحی کرده باشد حتی مقدسترین کارهایش هم براساس حیوانیت تنظیم میشود. چنین فردی همیشه حوصله ی کارهای طبیعی و حیوانی را دارد اما برای کارهای معنوی وقتی نمیگذارد چرا که خود جاودانه و حقیقیاش را به رسمیت نشناخته است. حضرت امیرالمومنین «علیه السلام» فرمودند: «مختصر من عجلتک» در نظام حیوانیت عجلهات را کم کن و کمی به خود حقیقیات برس.
یک حیوان متدین کسی است که سبک زندگی اش براساس حیوانیت طراحی شده و اصلاً خود جاودانهاش را نشناخته و خانواده ی آسمانی اش جزء دلخوشیهایش محسوب نمیشود و عشق و دوست داشتنهای آنها را نادیده گرفته و هرگز خودش را فرزند آنها محسوب نکردهاست. چنین فردی نماز و سایر کارهای عبادیش نمیتواند بر روی او اثر چندانی بگذارد و او را از عصبانیت و زودرنجی و ... نجات دهد. کسی که خودش را نمیشناسد هرگز از این که آسمان صدایش نمیزند غمگین نمیشود و یا وقتی نماز چهار رکعتیاش دو رکعت میشود بسیار خوشحال میشود.
حضرت علی «علیه السلام» میفرماید: «ضاد الغفله بالیقظه» به جنگ غفلت بروید با بیداری. اول بیدار شوید و خودتان را بشناسید و بعد به دنبال کارهای معنوی بروید. حضرت علی «علیه السلام» میفرماید: «الیقظه نور» بیداری نور است.
تا بیدار نشوید نوری ندارید، وقتی بیدار شدید همه چیز جذاب میشود و حتی تلخترین صحنه های زندگی هم شیرین میشود. و در این سختیهاست که انسان میتواند شبیه خدا شود و به قول فرمایش پیامبر «صلی الله علیه و آله» (تخلق بالاخلاق الله) پیدا کند. وقتی بیداری صورت میگیرد، به دنبال آن اشتهای معنوی هم میآید و قبل از اینکه کارهای معنوی اعم از جهاد و روزه و ... به سراغ مؤمن بیاید، مؤمن به سراغ آنها میرود و دائم به دنبال حل مشکلات دیگران و بخشیدن آنهاست و هیچ رنج و سختی زندگی او را از جوشش و شبیه خدا شدن نمی اندازد. اما برعکس وقتی انسان خودش را نشناسد با هر ناملایماتی بار خود را می اندازد و از شدن شانه خالی میکند.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .
کلیدواژه ها:
آثار استاد