مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
بحثمان درباره ی موانع ارتباط با خانواده ی آسمانی و کسب فیض و تقرب حقیقی نسبت به آنها بود. یکی از موانع بسیار مهمی که در واقع مانعِ «مادر» محسوب میشود، غفلت است. غفلت یعنی انسان حقیقت خود و اصل ریشه ی خود را فراموش کند و یادش برود از کجا آمده، در کجا هست و به کجا خواهد رفت. حضرت علی (ع) میفرمایند: «ویل لمن غلبه غلیه الغفله فنسی الرحله و لم یستعد». «وای بر کسی که غفلت بر او غلبه کند و سفر آخرتی خود را فراموش کند و آماده نباشد.»
در آخرت مرگی وجود ندارد «لا یموت فیها و لا یحیی» و کسی که بد متولد میشود نه میتواند زندگی کند و نه میتواند بمیرد (چیزی بین مرگ و زندگی) و این فوق العاده سخت است و حسرتی که به او دست میدهد در یک مقیاس بینهایت و ابدی است و مثل حسرت از دست دادن چیزهای دنیایی نیست، مقوله ی باختن در آخرت بسیار دردآورتر از دنیاست. رابطه ی دنیا با آخرت مثل رابطهی رحم مادر با دنیاست و مقیاس آن، مقیاسی محدود به بینهایت است. مثلاً اگر کسی را در دنیا یک روز معطل کنی در آخرت 80 سال معطل میشوی و یا اگر به خاطر حوادث دنیایی، عصبانی و یا رنجیده خاطر شوی، در آخرت عواقب سختی در انتظار توست و هزینهی زیادی باید پرداخت کنی، چرا که ریاضیات دنیا کاملاً متفاوت با آخرت است.
حضرت علی (ع) میفرمایند: «فیالها حسره علی کل ذی غفله ان یکون عمره علیه حجه و ان تعدیه ایامه الشقوه» وای بر کسی که صاحب غفلت است و عمرش بر ضدش حجت میشود و هر چقدر از عمرش میگذرد، قساوت قلبش بیشتر میشود.» این «وای» را کسی گفته که خودش ریاضیات دنیا و آخرت را طراحی کرده و میداند ریاضیات دنیا با آخرت چه نسبتی دارد. خداوند دنیا را بازیچه خلق کردهاست و بنا بر گفته ی حضرت هر کس بخاطر دنیا گریه کند جهنمی میشود. دنیا باید آنقدر در چشم ما کوچک باشد که هیچ فرد و یا حادثه ای نتواند ما را تحقیر و یا غمگین کند و در اینجا یک قاعده کلی وجود دارد و آن این است که هرگاه به خاطر مسائل دنیا رنجیده شدی و یا دچار عصبانیت و کینه توزی شدی، بدان انسان کوچکی هستی و هیچ رشدی نکردهای. اما اگر اتفاقی افتاد که پای آخرت و ابدیت به میان آمد باید غصه خورد و غمگین شد و جبران کرد.
اگر کسی زیباترین و جذابترین معشوق برایش الله، چهارده معصوم و جهاد باشد تولد خوبی به جهان ابدی خواهد داشت و گر نه اصلاً خوب متولد نمیشود. «فتربصوا» منتظر باشید. کسی که در جوانی خوب زندگی نکرده باشد و سیر رسیدن به خدا و اهل بیت (ع) را طی نکرده باشد، با افزایش عمر نسبت به دنیا، حریصتر، حساستر و حسابگرتر میشود و انس بیشتری با طبیعت پیدا میکند و شقاوت قلبش بیشتر میشود، طوری که دیگر حتی کلام الله هم در او اثر نمیگذارد و با وجود اینکه خیلی چیزها را میفهمد و میداند اما دلش همراه او نیست و ممکن است برای چیزهای بی ارزش دنیا گریه کند اما برای مسائل آخرتیاش و یا برای مظلومیت امام زمانش، هیچ حس و حرکتی نداشته باشد.
«اکثر یاران امام زمان (ع) جوان هستند، و افراد مسن در بین آنها به اندازه ی نمک در غذا و یا سرمه در چشم است.» تنها افراد سالمندی، با افزایش سن عاشق تر میشوند که در جوانی عاشق شده باشند و با گذر عمر به لطافت روحشان افزوده شود. کسانی هستند که فقط برای امام حسین (ع) وقت میگذارند، خرج میکنند، گریه میکنند اما حسین زمانشان را فراموش کردهاند. امامی که زنده و حی است و صدای «هل من ناصر ینصرنی اش» به گوش میرسد، و با وجود اینکه میدانند، هیچ اتفاق و تغییر در سبک زندگی اشان نمیافتد. میفهمند امام زمانشان تنها است، اما هیچ کاری نمیکنند و این همان غفلت و شقاوت است. شقاوت بیماری بسیار خطرناکی است گاهی انسان یک سری کارهای معنوی انجام میدهد اما در درونش هیچ اتفاقی نمیافتد و به جای اینکه روز به روز بهتر شود، زودرنج تر، حساستر و متکبرتر میشود، چرا که تنها ادای این کارها را در میآورد و هیچ پروازی صورت نمیگیرد.
«جمود العین من شقاء القلب» خشکی چشم از قساوت قلب است. وقتی چشم خشک است، دل یک جا درگیر است و خیال و وهم آلودهاست و نمیگذارند اشک سرازیر شود. همهی دارایی و ثروت یک آدم، هنگام تولد و وفاتش به آخرت یک چیزی بیشتر نیست و آن هم دلش است و قیمت دل به محتوایش است. اگر الله که معشوق اصلی امان است و خانوادهی آسمانی که معشوق مجازی ما برای رسیدن به الله هستند و شوق جهاد در دل باشد در آن هنگام است که دل ارزشمند میشود و تولد خوبی به جهان ابدی خواهیم داشت.
اولین چیزی که بعد از آشتی با خانواده ی آسمانی، نصیبمان میشود، شادی و آرامش است و ما را از محدودیت و کسالت نجات میدهد. ما باید از تمام امکانات و استعدادهایمان برای رفع غربت امام زمانمان استفاده کنیم تا به سعادت و آرامش برسیم و نسبت به او وفادار و همدل باشیم. اما اگر تمام استعداد و جوانی امان را صرف خانواده ی زمینیامان کردیم، دچار غفلت و قساوت میشویم، چرا که اگر خانواده ی زمینی امان از دوستان خداوند باشند، خدا دوستانش را رها نمیکند و اما اگر از دوستان خدا نباشند پس چرا تمام هم و غم و عمرمان را صرف دشمنان خدا کنیم؟
استعداد و جوانی امان را صرف خدا و اهل بیت کنیم، صرف کسانی که هیچ نیازی به ما ندارند و فقط میخواهند ما شبیه آنها شویم و همراه آنها باشیم و تا به سعادت و خوشبختی برسیم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .
کلیدواژه ها:
آثار استاد