مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
بحثمان در رابطه با غفلت بود که یکی از موانع وصولمان به خانواده ی آسمانی محسوب میشود و از مناجات شاکین امام سجاد (ع) به عنوان متن آفت شناسی استفاده کردیم و همچنین به فرمایش امیرالمومنین (ع) که بسیار راهگشا بود پرداختیم. «ویل لمن غلبه علیه الغفله فنسی رحله و لم یسعد» وای بر کسی که غفلت بر او غلبه کند و سفر آخرت را فراموش کند و خودش را آماده نکند. کلمه ی «ویل» که حضرت میفرماید، نهایت سوختن و حسرت است و غصه ی آن به قدری شدید و عمیق است که بنابر روایات، کودک بر اثر آن غم پیر میشود و همچنین قرآن میفرماید: «یوم یجعل الولدان شیبا» روزی که کودک پیر میشود. کسی که غفلت بر او غلبه کند حالت جنینی خود را در دنیا فراموش میکند و از آماده ساختن خود برای آخرت غافل میشود. در حالت غفلت، انسان فراموش میکند که از عالم اله یعنی عالمی که اوج سرور و شادی و بهجت و کمال بوده، به عالم طبیعت آمده و در این جا بدن گیری کرده و حالت زنانه و یا مردانه گرفته و فراموش میکند زن یا مرد بودن اصل او محسوب نمیشود، بلکه تنها ابزاری هستند برای آزمایش او تا در تطوّرات زندگی، خود را بیازماید و ببینید آیا انسان هست یا نه؟ آیا شبیه خدا شده یا نه؟ آیا اسم گیری کرده یا نه؟ و آیا خصوصیات خانواده ی آسمانی اش را جذب کرده یا نه؟ انسان غافل هیچ توجهی به اصل و ریشه و خانواده ی آسمانی اش ندارد و تنها دغدغه اش نقشه ایی است که در زندگی طبیعی اش دارد، چنین کسی در بالا و پایین شدن های زندگی، هیچ اسمی دریافت نمیکند و شباهتی به خدا و خانواده ی آسمانی اش پیدا نمیکند و تنها و تنها عمرش را تلف میکند.
یک تمرین ذهنی بسیار مهمی که به ما کمک میکند تا قدرتمند و قوی شویم و اسم اله جذب کنیم. فکر کردن در مورد داستان خلقتمان است. داستان خلقت از این جا شروع میشود که ما ابتدا نزد خدا بودیم «انا لله» وپیش او زندگی میکردیم و در آنجا در بهترین حالت و بالاتر از فرشتهها قرار داشتیم و هر ارادهای داشتیم برایمان تحقق پیدا میکرد و هیچ غم و غصه و ناراحتی نداشتیم و در اوج خوشبختی و در جوار کمال مطلق بودیم. وقتی از آنجا حرکت کردیم و ذره ذره وارد عوالم پایین تر شدیم، از قدرت و لطافتمان کاسته شد تا اینکه به ناسوت، فراموش خانه رسیدیم، و به قوه ی محض تبدیل شدیم. فرق قوه ی محض با انسان کامل در این است که انسان دارای پنج دسته از کمالات است شامل سلامت و زیبایی، عقل، هوش، دین، اخلاق است، انسان وقتی از آن اوج کمالات خود تنزل پیدا میکند و به پایین ترین چیزی که همهی خصوصیاتش را داراست یعنی قوه ی محض تبدیل میشود این قوه در خانم، تخمک و در آقایان اسپرم نام دارد. تخمک زن تمام صفات و کمالات یک زن را به صورت کاملاً بالقوه دارد و همین طور اسپرم مرد، تمام خصوصیات یک مرد را به صورت قوهی محض داراست.
انسان کامل وقتی از پیش خدا تنزل می یابد و به قوه ی محض میرسد در دنیا تبدیل به نوزادی میشود که چیزی از گذشته خود به یاد نمی آورد و وقتی بزرگ شد، دیگر آن سرای عظیم سلطنت کاملاً از یادش رفته است و نوع دغدغه ها و آرمانها و آرزوهایش با فرهنگ زمین تنظیم شده و به آن دلخوش کرده است.
در این تنزل ما از آن جایگاه عالی و بلند به این روستای عقبمانده و محدود دنیا آورده شده ایم. دنیایی که آدمهایش سر جیفه و مردار با هم درگیر میشوند و غافلند از این که روزی در جایگاهی بودند که هر چه اراده میکردند خلق میشد. حضرت میفرماید: دنیا جیفه است و طالب آن سگ است.
در روایت داریم نصف شخصیت یک عاقل تغافل است. تغافل یعنی خود را به ندیدن زدن و راحت گذشتن. کسی که عرضه ی تغافل را ندارد به هر چیز کوچکی گیر میدهد و دغدغه دارد. چنین شخصی، انسان ضعیفی است و عقربها و مارهای زیادی در دلش پرورانده است و اصلاً شناختی از خود و بالی برای پرواز کردن ندارد. اما انسان زیرکی که اهل تغافل است، میداند که ملکوت و جبروت و خانواده ی آسمانی اش منتظرش هستند و اصلاً وقت معطل شدن سر جیفه ی بی ارزش دنیا را ندارد، چرا که قیمت دستش است.
حضرت میفرماید: «المومن یأکل بشهوه اهله و المنافق یاکل بشهوته» مومن به میل خانوادهاش عمل میکند (چرا که کارهای جدی دارد وقت معطل شدن ندارد) و منافق به میل خودش.
هیچ چیز در دنیا به کسی وفا نمیکند، نه مقام، نه مال، نه زیبایی و نه هیچ چیز دیگر. «دوله بین الاغنیا» «تلک الایام نداولها بین الناس» (یعنی چرخیده میشود) مثل شخصی که در شهر بازی است و تازه سرگرم وسیلهی بازی شده و میخواهد از آن لذت ببرد اما وقتش تمام میشود و باید جایش را به کس دیگری بدهد.
انسان اگر نتواند به گذشته غلبه کند و شرّ آینده را از سرش کم کند و دائماً دچار شک و تردید و نگرانی و خود کم بینی باشد و نتواند در زمان حال زندگی کند به هیچ شدنی نخواهد رسید. سبک زندگی دنیا اینگونه است که پیشرفته ترین جاهای آن، عقب مانده ترین جاها محسوب میشوند. (آیت ا... جزایری، که در یکی از دور افتادهترین روستاها مشغول نماز خواندن بود و فردی روستایی با تعجب از او پرسید چرا اینگونه نماز میخوانی؟ ما هر وقت نماز میخوانیم تمام آسمان و زمین با ما ذکر میگویند، اما در نماز شما اینگونه نبود) درست است که آنجا روستا بود اما پیشرفتهترین و نزدیکترین جا به خدا بود. در شهر از این خبرها نیست، آنقدر زندگی شهری غرق در جیفه های دنیا شده که حتی به ندرت میشود کسی را پیدا کرد که یک خواب قشنگ ببیند.
«شوّقوا انفسکم الی الجنه» دائماً خودتان را مشغول و مشتاق بهشت کنید، اگر این گونه شوید زندگی برایتان خیلی راحتتر میشود. حضرت علی (ع) میفرماید: کسی که شوق بهشت دارد، خیلی از زندگی کردن خوشش نمیآید و از مردن لذت میبرد. (دیگر هیچ ترسی ندارد). در سوره ی توبه آیه ی 24 خواندیم: «قل ان کان اباؤکم و ابناؤکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتموها و تجاره تخشون کسادها و مساکن ترضونها احب الیکم من الله و رسوله و جهاد فی سبیله فتربصوا حتی یاتی الله بامره و الله لا یهدی القوم الفاسقین» اگر در رأس دلهایتان این سه معشوق حاکمیت داشته باشند شما انسان هستید در غیر این صورت فاسقید (آن سه معشوق خدا، چهارده معصوم و جهاد بود) اگر این معشوقها، دغدعه ی زندگی اتان نبود، دچار غفلت هستید، یعنی خودتان و خانواده ی آسمانی اتان را فراموش کرده اید و دیگر با الله و خانواده ی آسمانی اتان شاد نمی شوید، با قرآن و جهاد شاد نمی شوید، با موسیقیِ هیأت شاد نمیشوید و تنها و تنها با جیفه های دنیا شاد میشوید، با معصیت و نجسی شاد میشوید و به فرهنگ زمین دلخوش هستید و سنخیتی با آسمان ندارید. و مثال چنین شخصی مانند فرد روستایی است که به قول مولانا فقط با گاو و گوسفند سر و کار داشته و وقتی به شهر و بازار عطاران میآید از بوی خوش عطر حالش بد میشود و بیهوش میافتد و با بوی بدِ پِهِن به هوش میآید.
هر چیزی که در دنیا بتواند خواب را از انسان بگیرد و در سخت ترین شرایط به او نشاط بدهد، قیمت او همان چیز است، حال آن چیز ممکن است از شئونات حسی، خیالی، وهمی، و یا عقلی باشد. و یا بالاتر از آن فوق عقلانی باشد. وقتی حضرت میفرماید: «ویل لمن غلبه علیه... وای بر کسی که غفلت بر او غلبه کند «فنسی رحلته...» رحلتش یادش برود و «لم یستعد...» اصلاً آماده سفر نباشد. ما الان معنای این «وای» را نمیفهمیم چون مشغول دنیا هستیم و با فرهنگ زمین انس داریم و زندهایم، اما به محض انتقال به برزخ میبینیم که تمام عمرمان را باختهایم و اصلاً آمادگی برای تحمل فضای بهشت را نداریم.
قرآن میفرماید: «یوم یجعل الولدان شیباً» یعنی غم و حسرت در آنجا به قدری سخت است که کودک پیر میشود. و ما متوجه نیستیم با این غصه ها و درگیری هایی که در دنیا برای خودمان درست کرده ایم چقدر حسرت ابدی نصیبمان خواهد شد.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .
کلیدواژه ها:
آثار استاد