مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
90/07/28
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
در استمداد به اهل بیت «علیهالسلام» عرض کردیم که مهمترین چیز خودشناسی و شناخت آفتهاست. و اینکه چه کارهایی در دنیا و آخرت ما را به ایشان نزدیک میکند و همچنین شناخت موانع را بررسی کردیم. گفتیم که ما باید دشمنانمان را بشناسیم بخصوص دشمنانی که عاشقانه آنها را میپرستیم. گاهی دشمن، بیرونی است مانند کافر، مشرک، منافق و شیطان که واضح است ولی دشمنانی داریم که درونی بوده و ما به شدت به آنها علاقه داریم و عاشقانه آن مارها و عقرب ها و .... را میپرستیم و اینها به مراتب خطرناکترند.
حضرت میفرمایند: «اعدا عدوّک نفسک» دشمن ترین دشمن تو نفست است. «تو خود حجابِ خودی حافظ برخیز» برنامه ریزی ها و آرزوهای «خود طبیعی» برای سلامت «خودِ فطری» بسیار خطرناک است. باید برنامه ریزی ها در جهت ملحق شدن به خانوادهی آسمانی و اصل و ریشه خودمان باشد. اگر کمالات جمادی، نباتی و گیاهی بر ما غلبه کنند دیگر عقل و فوق عقل نمیتواند برای ما برنامهریزی کنند. لذا همیشه به بخش اصلی ما میگویند که حالا وقت نداریم، بعداً و ... و سهم کمی به ما میرسد. و از عمر 50- 40 ساله ما بیشترین بهره را بخش حیوانی و کمترین بهره را بخش انسانی که فرزند محمد و آل محمد «سلامالله علیها» است، میبرد. باید بررسی بکنیم دلدادگی و وقت و برنامهریزی هایمان با خانوادهی آسمانی مان بیشتر است یا خانوادهی زمینی. واضح است که «حق خود فطری ما» توسط «خود طبیعی» به غارت رفته است و ما هم چون شیفتهی طبیعتمان هستیم به آن باج زیاد میدهیم، و به عبارتی مُداهنه و یا «شیره به سر مالیدن» زیاد داریم. از بدی هایمان که ذره ذره وجودمان را میخورد اصلاً نمیترسیم.
در حیوانات جفتی هستند که وقتی به هم میرسند جنس ماده، سر جنس نر را میخورد قبل از اینکه جنس نر به خودش بیاید خورده میشد. ما از بس قیمت اصلی خودمان را نشناخته ایم و دائماً این بخش تحقیر شده است که به راحتی تسلیم طبیعت شده ایم: (داستان اربابی که در سفر توسط غلامش کشته میشود و غلام ثروت او را تصاحب و فرزند کوچک ارباب را بَرده خود قرار داد. وقتی این طفل بزرگ شد کسی به او گفت که در واقع ارباب تو هستی و صاحب این ثروت میباشی، یادآور مظلومیت فطرت ماست). گرگ در تسلیم کردن گوسفندان، هنگامی که به گله حمله میکند علاوه بر دریدن و خوردن گوسفندان، به روی بعضی از آنها چنگی میاندازد، لذا دفعهی بعد که به گله حمله میکند این گوسفندانِ تحقیر شده به راحتی و بدون هیچ مقاومتی تسلیم گرگ میشوند. و این هم داستان فطرتِ تحقیر شده ما توسط گرگ طبیعی درون ماست. قرآن میفرماید: «... فاستخفّ قومه فاطاعه» (فرعون) قومش را خوار میکرد و آنها مطیع او میشدند. وقتی میگوییم خانواده آسمانی، کمتر کسی است که واقعاً احساس تعلق به ایشان میکند و بقیه اصلاً باور نمیکنند که برای بخش حیوانی سالها بردگی کرده اند در حالی که باید سوار آن شده و تا بینهایت پروازکنند. یک انسان زیرک میفهمد که این خواب دیدن یا فکر که او را تحقیر کرده از طرف شیطان است و قصد پایین آوردن قیمت او را دارد. کسی که خودش را متعلق به خانوادهی آسمانی میداند حتی اگر مرتکب گناه هم شود سریع توبه کرده و به آغوش ایشان باز میگردد. ولی کسی که به دلیل عدم تعلق ذلیل است اینگونه قدرت بازگشت ندارد. آدم وقتی قیمتش را نمیداند در آن روحیهی ذلیل بودن و باج دهی میماند. ما با هزاران پیام شادی بخش مواجه هستیم.
«عرّف الله بیننا و بینکم فی الجنّه...»، «.... و حشرنا فی زمرتکم....»، «... و اوردنا حوض نبیّکم و سقانا بکأس جدّکم من ید علی بن ابیطالب.... » خدا شادی شما را به ما نشان دهد. «... فیکم السرور و الفرج» بعد از این فرازها با گوش جان میشنویم که حضرت میفرمایند که اگر قرار نبود تو با ما نباشی امکان نداشت که توفیق تشرف به حرم پیدا کنی. ما با حضرت معصومه «سلامالله علیها» به حدی صمیمی هستیم که با اسم کوچک، ایشان را صدا میزنیم: «یا فاطمه اشفعی لی فی الجنّه فانّ لکِ عندالله الشأن من الشأن...» و وقتی قیمت خود را اینچنین میبینیم عرض میکنیم: «اللهم انّی اسئلک ان تختم لی بالسعاده فلا تسلب منّی ما انا فیه...» خدایا عاقبت ما را به سعادت ختم کن و آنچه را که در آن هستم را از من نگیر! شاید دچار لغزش شویم ولی پایمان از این بهشت قطع نشود. اگر قیمت دستمان باشد اگر به مشکلی مثل گناه هم برخورد کنیم میدانیم که کجا باید خودمان را درمان کنیم. بیماری دیگر نفس: «ان مسّه الشرّ تجزع...» می باشد یعنی وقتی به آن سختی ای میرسد دچار جزع و فزع میشود. خدا میفرماید بعضی ها که لازم میشود به جنگ و جهاد بروند چنان جزع و فزع میکنند که گویا دچار عذاب الهی شدهاند. نمیدانند عذاب الهی چیست و جزع کجا باید ایجاد شود برای فهم آن یک دقیقه دستمان را بالای نور یک شمع نگهداریم. چه مجاهدانی که روی بخاری آنها را سوزاندند یا به بدن ایشان برق وصل کرده و مادرانی که فرزندان آنها را پیش رویشان با قیچی تکه تکه کردند و در کربلا چه چیزهایی گذشت و همهی اینها به خاطر خدا تحمل شد. و خیلی ها با کوچکترین مشکل حوصلهی هیچ چیز حتی خدا و خانوادهی آسمانی شان را ندارند. هر سختیای که به شما میرسد کفارهی گناهان و درجات آخرتی است. (به بحث «بلا» و «بهشت» و «رشد» و قدرت در سایهی سختیها» مراجعه شود.) برای مومن هیچ چیز شرّ نیست فقط گناه که او را از خدا دور و جهنمی میکند برایش شر است که آن هم خداوند نام مبدلش را به مومن داده تا اگر دچار نار شد آن را تبدیل به نور کند. «... اولئک یبدّل الله سیّئاتهم حسنات» آنها کسانی هستند که خداوند گناهان ایشان را به حسنات تبدیل میکند. همانطور که نورها به نار تبدیل میشوند نار ها هم به نور تبدیل میشوند.
عجب خدایی! عجب رفیق و طبیبی! با اسم مبدّل همه گناهان را به حسنه تبدیل میکند. «مهندس بازیافت» قادر است که زبالههای خود و دیگران را بازیافت و به مواد قابل استفاده تبدیل کند. کسانی که احساس میکنند نمیتوانند نجات پیدا کنند از خدا و معصوم کمک بگیرند و یکی از ذکرهای مهم «یاعلی» است که یکی از ختومات مهم است. و در این راه دعا و حرز و آیات قرآنِ بسیاری داریم. خدا میفرماید که بدون دعا به جایی نمیرسید: «قل ما یبئؤبکم لو لا دعائکم» (به اینها) بگو اگر دعای شما نباشد اصلاً توجهی به شما نمیکنم. قدرتمندترین افراد دعاکنندگان هستند. در روایات داریم که قدرتمندترین افراد کسانی هستند که روی سجاده نشسته و دستها را بالا میگیرند و از خدا کمک میخواهند. این شخص هم ضعفِ خودش را شناخته هم دشمنان را و هم از خدا یاری میگیرد. یک بار ادعیه را مطالعه کنیم و ببینیم که معصوم چه راههایی را پیش پای ما قرار داده است. توصیه شده در مشکلات دو رکعت نماز بخوانید اگر مشکل حل نشود آرامش که برقرار میگردد.
و مشکل تبدیل به زیبایی میشود: «و ما رأیت الا جمیلا» و این جمله از کلام خانمی است که بدترین مصائب و توهین ها را تحمل کرده است، به یزید میفرماید: «انّی استصغرک» من تو را کوچک میکنم. و نیز میفرماید تمام سفر من یک تلخی داشت آن هم تحمل حرف زدن با توست.
بعضیها به حدی دچار جزع و فزع میشوند که دست به خودکشی میزنند. با خوشبینی عرض میکنم که 95% طلاقها به دلیل ضعفهای خود ماست که زورمان به خودمان نمیرسد و در حالت جزع چنین تصمیم اشتباهی میگیریم. قرآن موضع گیری درست در مقابل مصیبت را اینگونه بیان میکند: «... الذین اذا اصابتهم مصیبته قالوا انّا لله و انّا الیه راجعون» مصیبتهای دنیا که اصلاً طولانی نیستند و نهایتاً به نزد خداوند میرویم مرحوم مجتهدی (رضوان الله) به ما اسم اعظم آموخت.
«این نیز بگذرد» بالاتر از عبادات یک انسان، سختیهایی است که در زندگی تحمل کرده است. البته که ما باید نهایت تلاش را برای حل مشکلات و پیشرفت، با حفظ سرعت، سبقت و سلامت داشته باشیم ولی هر چه سختی کشیدیم مأجور هستیم. کمال دیگران ما را نباید به حسادت وا دارد زیرا براساس قاعدهی «هو انت» رشد دیگران همان رشد ماست. حسادت، پوچ گرایی و از همه بدتر تنبلی و بی حوصلگی که کلید همهی بدبختی هاست مانع رشد ما میشوند. بعضیها با هزاران مشکل بهتر از صد نفر کار میکنند. و بعضی دیگر با هزاران امکانات هیچ بازدهی ای ندارند. در روایت داریم: «من بکاء علی الدنیا دخل النار» کسی که برای دنیا گریه کند داخل آتش میشود. [این روایت پیامبر «سلامالله علیها» را پیش روی خود قرار دهید.]
بیشتر مردم وقتی کسی یا چیزی را از دست میدهند چنان اظهار بدبختی میکنند که گویا هیچ چیز دیگری نداشته اند. ادبیاتمان هم متأسفانه این چنین است:
«یتیمی درد بی درمان یتیمی یتیمی خواری دوران یتیمی....»
حضرت موسی، عیسی و محمد «سلامالله علیها» و امام امت (رضوان الله تعالی علیه) یتیم بوده اند. در خیابان انقلاب عکس شهدایی است که در بهزیستی زندگی میکرده اند و هیچ کس را نداشته اند ولی تا «عند ربهم یرزقون» رفته اند. چه بسا کسانی که همه کس را داشته و از ثروت فراوان برخوردار بوده اند ولی ته جهنم هستند. نام «مبدّل» خداوند اکسیری است که همهی ضعفها را به قوت تبدیل میکند. ولی ما برعکس از این اسم استفاده میکنیم. این دنیا ثروتی است که بهشتیان حسرت یک لحظهی آن را میخورند. کارخانهی بازیافت زمانی ثروتمندتر میشود که زبالهی بیشتری به آن برسد. در یکی از شهرهای بسیار پیشرفته و اروپایی هندوستان به نام «چَندیگر» پارک بسیار زیبایی است که با زباله ساخته شده است. کار یک مهندس زیرک بود که تا چند سال زباله های مردم را جمع آوری کردهو چنین پارکی ساخته بود که مردم باید برای دیدن آن پول میدادند. اشخاص با عرضه هم این طور هستند هر چه مصیبت آنها بیشتر میشود بیشتر اوج میگیرند:
«هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند»
چه بسا دعواها و طلاقهایی که در اثر لجبازی و بهانهگیری اتفاق میافتند. نمک نشناسی ها، خدا نشناسی و حق نشناسی و خود نشناسی منشأ اینها هستند. ما یک نفسی داریم که مانند افراد متکبر نمیتوان به او گفت که کمی آن طرف تر بنشین. امام صادق «علیهالسلام» میفرمایند که ده نفر را آدم ندانید یکی آن کسانی که در جایی که جای نشستن کم است چهار زانو بنشیند. امام زمان «عجلالله تعالی فرجهالشریف» وقتی ظهور میکنند اولین کار شان جلوگیری از هُل دادن یکدیگر برای زیارت «حجر الاسود» است.کسی که برای زیارت ضریح ائمه «علیهالسلام» به دیگران آسیب میرساند زیارتش درست است؟ و مستحباتی را که به واجب لطمه میزنند را امام تعطیل میکنند.) طبیعت بعضی ها اصلاً تحمل فطرت شان را ندارد. مثلاً برای نماز شب خواندن هزار جور بهانه میآورند ولی همان موقع حاضرند تا دیر وقت فیلم و مسابقهی فوتبال و .... تماشا کنند. طبیعت بعضیها نمیگذارد که خلوتی با خدا و امام زمان «عجلالله تعالی فرجهالشریف» داشته باشند. یا حاضر نیستند حداقل در شبهای قدر کمی سبک تر افطاری بخورند. سر خوردن چیز بهتر با هم دعوا میکنند به نوع نگاه دیگران حساس هستند کلمات دیگران را زیر ذره بین قرار میدهند. یکی از مسئولین سیاسی که قصد دعوت او را داشتیم وقتی همکارمان با او تماس گرفت و به فاصلهی سه ثانیه گوشی را به من داد، به شدت اعتراض کرد که چرا خودتان تماس نگرفتید و مرا معطل کردید؟ چنین شخصی به خاطر این اخلاق در قیامت چند هزار سال معطلی دارد. بعضی ها منتظرند تا اول به آنها سلام کنند. سر کنار پنجره نشستن در اتومبیل و هواپیما با دیگران دعوا دارند. صدقه ای میدهند و کار خیری انجام میدهند و مصیبتی به سرشان میآید طاقت نداشته و به همه میگویند: «ان مسّه الشرّ تجزع...».
قرآن هم میفرماید: «خلق الانسان ضعیفاً»، «خلق الانسان هلوعاً»، «خلق الانسان جزوعاً» انسان ضعیف، حریص و جزع کننده خلق شده است. باید سعی کنیم که سر سفره برای قسمتهای بهتر غذا حریص نباشیم و دیگران را ترجیح دهیم کاری که یک مادر به راحتی انجام میدهد. البته بعضی ها میل اینچنینی درند ولی ظاهر خود را حفظ میکنند و در درون آنها غوغایی است. کافی است بعضی ها پایشان به بازار باز شود چنان شیفته میشوند که ساعتها از اذان میگذرد و آنها فقط در فکر خرید هستند و توجهی ندارند، ولی برای زیارت به حرم که میروند ظرف مدت چند دقیقه زیارت، و به سرعت خارج میشوند که البته آقایان بیشتر این طور هستند. و خانمها تقیّد بیشتری در زیارت دارند که در عین حال باید توجه به حقوق کسانی که منتظر آنها هستند هم داشته باشند. (افرادی که خیلی حال زیارت دارند وقتی که به تنهایی زیارت میروند آداب مختلف انجام دهند.) از ما خواسته اند که هنگام جزع نفس با او مقابله کرده و به نوعی او را تنبیه نماییم. ما هر کاری خیری که میخواهیم انجام دهیم نفسمان جزع میکند وقتی صدقه ای میخواهیم بدهیم هفتاد شیطانک به دستمان میچسبد و ترسهای مختلف به سراغش میآیند و نهایتاً کم ارزشترین را میپردازیم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .
کلیدواژه ها:
آثار استاد